وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحیم مشایی» ثبت شده است

سنگی که «احمدی‌نژاد» به چاه انداخت

يكشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۰، ۰۴:۴۷ ق.ظ

یکی از زشت‌ترین رفتار خلاف اخلاق و ادب و سیاست، در جمهوری اسلامی، رفتاری بود که «محمود احمدی‌نژاد» در شب مناظره با «میرحسین‌ موسوی» بدان دست زد و با زدن اتهامات سنگین فساد مالی به افرادی که در هیچ دادگاه صالحی محاکمه و محکوم نشده، و  فرصت دفاع از خود به‌علت عدم حضور در میز مناظره را نداشتند، خود را قهرمان مبارزه با فساد اقتصادی و رانت‌خواری معرفی، و فضای مناظره را با به‌هم‌زدن قاعده بازی به‌نفع خود مصادره نمود.

این‌که فساد مالی و سوء‌استفاده از قدرت طی سه دهه گذشته، شدیدا دامن‌گیر نظام مدیریتی کشور بوده، حقیقتی است روشن‌تر از خورشید.
مبارزه با فساد و رانت و اختلاس و جلوگیری از زمینه‌های رشد و گسترش آن، پس از بسط مقدمات اجتماعی و بستر‌سازی مناسب فرهنگی، سازوکارهای کار‌شناسی امنیتی، حقوقی و قضایی خاص دارد و در به‌ترین حالت با کمک مطبوعات آزاد، قوه قضاییه مستقل از دولت و در شرایط آزادی اقتصاد، فراهم می‌شود نه با جنجال و سروصدایی که نه‌تنها منفعتی به حال جامعه ندارد، بلکه آب را برای سوء‌استفاده بیش‌تر فاسدان گل‌آلود هم می‌کند.

سبک و سیاقی که آقای «احمدی‌نژاد» برای مبارزه با این فساد و دزدی و رانت به آن متوسل شده بود، اکنون نتایج سحرش را در اخبار و رسانه‌های مخالف او نشان می‌دهد و نشانه‌های به‌ترش را می‌شود از زبان نمایندگان مخالف دولت او در مجلس اصول‌گرایان شنید.
ناگفته پیداست که صبح دولت چنین سبک و سیاقی به چه «شهر هرتی» خواهد انجامید.

  «سقای‌بی‌ریا» مشاور سابق امور روحانیت ریس‌جمهور، اخیرا پس از دو سال سپری‌شدن از مکافات مناظره جنجالی سیزدهم خرداد ۸۸ و پس از آن‌همه خسارت و اتفاقات غم‌انگیز، در مصاحبه با روزنامه قدس، مدعی شده‌است که؛ در شب مناظره «احمدی‌نژاد» به تحریک، سفارش و تایید «مشایی» نام افراد را با اتهام فساد بر زبان آورده است.

 ناگفته پیداست که اگر آقای «سقای بی‌ریا» اشاره‌ای به زشت‌بودن آن رفتار و آن اتفاقات هم نکند، انتساب آن رفتار به آقای «مشایی» به اندازه کافی شدت زشتی و انزجار او و جناح مطبوع‌َش از آن را به خوبی بیان می‌نماید.

به عبارت دقیق‌تر این رفتار چون به سفارش «مشایی» سرزده زشت است و ناپسند و الا تاکنون عین صواب و مورد رضایت همه بوده‌ و اکنون که حضرات کشف نموده‌اند که به سعایت «مشایی» صورت‌پذیرفته، مراتب کراهت آن نیز برملا شده‌است.

بسیار ساده‌لوحانه است باور این‌که «احمدی‌نژاد» صرفا به تحریک «مشایی» و بدون اذن و اطلاع رهبری، به اقدامی تا بدین پایه خطرناک دست زده باشد. اما با فرض قبول این ادعا باید از آقای «سقای‌بی‌ریا» و جناح مذکور و هم‌راهان او پرسید: اگر این رفتار آن‌چنان‌که امروز به آن معترض هستند و از آن و تشویق‌کننده و تحریک‌کننده آن تبری‌می‌جویند؛ زشت بوده که مطمئنا بوده، چرا در زمان مناسب آن و در زمانی که ریس‌مجلس «خبرگان رهبری» اقدام به نوشتن نامه سرگشاده به رهبری نظام کرد و نسبت به عواقب وخیم سکوت در برابر آن هش‌دار داد و نوشت که «سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گرفتن به پیل» تاکنون سکوت کرده و اینک لب به سخن گشوده‌اند؟

 مشاور سابق امور روحانیت ریس‌جمهور هم‌چنین مدعی شده‌است: «مقام معظم رهبری راجع به این‌که آقای احمدی‌نژاد در مناظره اسم شخصی را نیاورد، تأکید داشته‌اند، اما احمدی‌نژاد اسم آورد.»
این گاف را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ آقای خامنه‌ای از کجا خبر داشته‌اند که آقای «احمدی‌نژاد» می‌خواهد اسم بیاورد که تاکید داشته‌اند اسم نیاورد؟

با این‌همه، از دو حال خارج نیست: یا لجن‌مال کردن «هاشمی» و «ناطق‌نوری» در مناظره، با علم و اطلاع کامل و از قبل رهبری صورت‌پذیرفته که «احمدی‌نژاد» آن‌گونه با خیال راحت و بر خلاف ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی و حقوقی و اصول تبلیغات انتخاباتی، جلو دوربین تلوزیون، مستقیما با افترا بستن به آنان و خانواده‌‌هایشان، حاکمیت پشت سر را لجن‌مال کند و روزگاری جدید بنیان‌ گذارد، و یا رهبری اصلا اطلاع نداشته و ناگهان در مقابل عمل انجام‌شده قرار گرفته‌است.

اما در صورت پذیرفتن عدم اطلاع ایشان از آن اقدام سخیف و زشت، و سکوت و انفعال، دست‌ِکم پس از خواندن نامه سرگشاده، و اعتراض آتشین «هاشمی» (+) و قبول این موضوع که، این اقدام «احمدی‌نژاد» ابتکار، پیش‌بینی و درایت «مشایی» بوده، و به درخواست او صورت پذیرفته است، حالا رهبری نظام و نزدیکان او باید پاسخ دهنده این شبهه و اشکال باشند که اگر «مشایی» از چنین درجه‌ای از درایت برخورداراست، پس تکلیف دیگر پیش‌بینی‌ها و ابتکارات او که عنوان‌شده و عنوان‌خواهد شد و تکلیف این جریان ساختگی موسوم به «جریان انحرافی» چه می‌شود؟

در صورت پذیرفتن این‌که این‌اتفاق با اطلاع رهبری صورت پذیرفته که این مورد بیش‌تر به صواب نزدیک‌تر است و قطعی‌تر می‌نماید، سکوت امروز رهبری در مورد ادعای مجموعه موسوم به «جریان‌انحرافی» که این اتفاق ابتکار ما بوده، چگونه توجیه می‌شود؟

در هر صورت هیچ یک از این ادعاها ذره‌ای از مسؤلیت مستقیم رهبری و اقداماتی که باید در این خصوص انجام می‌شد و  انجام نشد، کم نمی‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۰ ، ۰۴:۴۷
علی مصلحی

سایت «محرمانه‌آنلاین» که پس از بستن یک‌شبه سایت‌های حامی و طرف‌دار «اسفندیار رحیم مشایی» جای‌گزین سایت «محرمانه‌نیوز» شد، رکورددار انتشار اخبار جعلی و بدون سند است.
 
به‌نظر می‌رسد گردانندگان این سایت که بیگانگی بیش از حدی با خبر و خبرنگاری و اخلاق حرفه‌ای در این حوزه دارند، این وب‌سایت را صرفا برای تفریح و سرگرمی راه‌اندازی نموده و هر روز در اتاق‌های فکر و خبر خود، پس از چند ساعت شوخی و تفریح و لطیفه تعریف‌کردن، هر از گاهی هم یکی از لطیفه‌ها را در اختیار تحریریه خبر قرار می‌دهند تا به‌عنوان خبر روی خروجی سایت قرار گیرد.

 از طرفی سنبه حمایت از این سایت هم، آن‌قدر پر زور هست که باکی از این دروغ‌پراکنی‌ها و جعلیات ندارند و این چرخه جعل و دروغ هیچ‌وقت با مشکلی روبه‌رو نشده و کماکان به دورغ‌پراکنی آنلاین مشغول است.

در تازه‌ترین فکاهی منتشره این سایت امروز ساعت۱۲ ظهر ادعا نمود: «بر اساس گزارش‌های رسیده مهدی کروبی تا ساعاتی دیگر نامه‌ای خطاب به ملت ایران منتشر خواهدکرد که محتوای کلی این نامه منفک از جزییات ابراز ندامت از افعال خود و در ‌‌نهایت خواستار آزادی خود و همسرش شده است.»

جدای از آن‌که سردرآوردن از این ادبیات به‌هم‌ریخته کار دشواری است و به‌نظر می‌رسد به‌عمد برای سرگردانی مخاطب، این‌گونه تنظیم‌شده، چنان‌چه «مهدی‌کروبی» نه‌تنها حاضر به نوشتن نامه ندامت مورد ادعای این خبر، که اگر حاضر به نوشتن و یا گفتن حرفی به‌مراتب کم‌تر از این نامه هم شده‌بود، تمام ارکان مملکت از صدر تا ذیل اکنون در کار آماده‌نمودن بساط شادمانی بودند و مطمئنا رسانه ملی از اولین لحظه این اتفاق نادر،  پخش تمام برنامه‌های عادی خود را قطع و اقدام به پوشش این خبر از طریق تمام شبکه‌ها می‌نمود و به‌هیچ عنوان اجازه نمی‌داد این خبر، این‌گونه ناشیانه آن‌هم از طریق سایتی نزدیک به «ریس دفتر ریس‌جمهور» که مغضوب تمام ارکان اصلی نظام هست و اتفاقا همین امروز نیز داغ‌دار برادر شده، (+) منتشر شود.

از زمان وعده این سایت که مدعی‌شده تا «ساعاتی دیگر» اکنون ۵ ساعت می‌گذرد. برای اثبات صداقت این ادعا و تحقق «ساعاتی‌ دیگر» باید ۱۷ ساعت دیگر صبر نمود. اما هم‌چنان‌که مخاطبین این سایت بار‌ها و بار‌ها این ۱۷ و ۲۴ ساعت‌ها را پشت سر گذاشته و خبری از تحقق وعده نبوده‌است، این‌بار نیز چنین خواهد شد.

 دستگاه قضایی که اراده‌ای برای پی‌گیری شکایت ریس‌دفتر ریس‌جمهور از مداح بیت رهبری ندارد، برای قبول و پی‌گیری شکایت مهدی کروبی اراده‌ای خواهد داشت؟
این نوشته در سحام نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۰ ، ۰۳:۰۲
علی مصلحی

بهشت حزب‌الله یا چاله‌میدان؟

چهارشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۳۲ ب.ظ

دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، متاسفانه در قضیه رفتار آقای «سعید‌ تاجیک» با فرزندان «هاشمی»(+) و فحاشی و بی‌ادبی و استفاده از ادبیات لات‌ها، حق با «حسین‌ قدیانی» است و این نوع ادبیات از اولین ساعات انقلاب در این کشور نهادینه‌شده و نه‌تنها توسط هیچ‌کس حتی مخالفین بنیان‌گذار نظام، مورد اعتراض قرار نگرفت، که حتی تشویق و ترغیب‌شده و هر سال در آستانه ایام دهه فجر دقیقا هم‌زمان با سال‌گرد انقلاب، سخن‌رانی تاریخی آن مرحوم بدون کم‌ترین تخفیف و سانسوری پخش و روی آن مانور هم داده می‌شود. سخن‌رانیی که در آن بنیان‌گذار از ادبیاتی استفاده می‌کند که به هیچ روی متعلق به صنف محترم روحانیون و حوزه‌های محترم علمیه و مراجع محترم تقلید نیست و فقط و فقط متعلق به جماعت قداره‌بند و جاهل و لات و اهالی چاله‌میدان است.

 ادبیاتی که در کلام بنیان‌گذار با جمله معروف «من توی دهن ...می‌زنم» شروع می‌شود و سی سال بعد توسط یکی از مریدان وی با جمله «دهنتو ... می‌دم یا دهنتو سرویس می‌کنم و ...» اوج می‌گیرد و هم‌زمان اعتراضات مقلدین و مریدان بنیان‌گذار را به اوج خود می‌رساند.

انقلاب شرایط سخت مربوط به خود را دارد و با توجه به تجربه‌های متعدد انقلاب، که در قرن بیستم اتفاق‌افتاده و تجربه‌شده و تقریبا اکثر سیاست‌مداران و کارشناسان امور سیاست و فرهنگ و جامعه به‌نوعی از نزدیک دستی بر آتش انقلاب داشته‌اند، بنابراین درک شرایط رهبران انقلاب و خطاهای دوره انقلاب کار سختی برای آگاهان نیست.
 اما پس از آرامش نسبی و فراهم‌شدن شرایط استقرار و ثبات، نوبت به بازخوانی رفتار انقلابی و احتمالا اشتباه و جبران خسارت‌ها و بسترسازی برای شرایط دوران استقرار و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته می‌رسد. اتفاقی که در مورد انقلاب ایران فرصت وقوع پیدا نکرد.

«روح‌الله‌خمینی» انسان با استعداد و برجسته‌ای بود. قسمتی از شرایط تاریخی و جغرافیایی دوران او به‌گونه‌ای با شخصیت او رقم خورد. این اتفاق او را به یکی از سرنوشت‌سازترین انسان‌ها در قرن بیستم تبدیل کرد.
در بستر همین شخصیت و همین سرنوشت، سرنوشت دودمان پهلوی و کشور ایران در بهمن ۵۷ آن‌گونه رقم خورد. همه این‌ها به جای خود ارزش‌مند و درخور توجه. اما به‌نظر نمی‌رسد هیچ‌یک از مریدان منطقی او علاقه‌مند باشند او را برجسته‌تر و متعالی‌تر از معصومین تصور، و با زدن رنگ عصمت به تمام رفتار او، رفتار او را معیار درستی و نادرستی قرار دهند. کاری که متاسفانه توسط عده‌ای از مریدان غیرمنطقی و جاهل او تاکنون صورت‌گرفته و بر آتش آن نیز هر روز بیستر دمیده می‌شود.

سیاست‌مداران و کارشناسان اهل فرهنگ ما هیچ‌گاه فرصت نکردند یا نخواستند و یا خواستند و اجازه نیافتند که در دوران اسقرار، رفتار دوران انقلاب رهبران انقلابی خود را تشریح وتبیین و نقد کنند. اگر چنین اتفاقی صورت می‌گرفت بدون شک باید اعلام می‌شد که گفتار بنیان‌گذار در سخن‌رانی معروف ۱۲ بهمن ۵۷ در بهشت‌زهرا و استفاده از ادبیات سخیف «من توی دهن ... می‌زنم» و یا گفتار مشهور دیگر او چند سال بعد که «آمریکا هیچ "..." نمی‌تواند بکند»، و گفتارهایی از این نوع، متاثر از فضای بحرانی و مضطرب انقلاب و حواشی مربوط به آن بوده، و رفتار و گفتاری قابل نقد است.

اگر این اتفاق صورت می‌گرفت با اطمینان می‌توان گفت؛ هیچ‌یک از مسؤلین رده‌بالای سیاسی و دیپلماتیکی کشور به خود اجازه نمی‌دانند در سال‌های بعد از آن، سخنان خود را به گفتاری مشابه در تریبون‌های عمومی آلوده نموده و بزرگ‌ترین توجیه‌شان گفتار رهبر انقلاب باشد و بر این گفتار متوقع تشویق هم باشند.

فرصت دو سال گذشته جنبش سبز به همه ثابت کرد که بسیاری از اصلاحات باید در طول سی سال گذشته اتفاق می‌افتاد و نیفتاد تا به این اتفاقات ناگوار منجر شد. بسیاری از تابوهایی که ناگهان در ظرف زمانی کوتاه فروریخت و شکست و بسیار با هزینه اتفاق افتاد، باید در بستر زمانی سی سال گذشته بدون کم‌ترین هزینه و خسارت شکسته می‌شد و نتیجه مثبت و ارزش‌مند خود را به جامعه هدیه می‌کرد.

 از آن نقدنشدن‌ها «سعیدتاجیک» و «محمود‌ احمدی‌نژاد» و «منصور ارضی» و «سعید حدادیان» و ادبیات وارونه و هتاک‌شان متولد شد.
حالا که جامعه متوجه اکثر اشتباهات خود شده‌است، شایسته است منتقدین این رفتار، یا به هیچ عنوان به ادبیات سخیف ریس‌جمهور در سطح بین‌المللی و داخلی و هم‌چنین ادبیات آقای «سعید تاجیک» در فحاشی و هتاکی به خانواده «هاشمی» و یا ادبیات سخیف مداحان قدرت در نقد آقای «مشایی» و ادبیات مشابه آن‌ها معترض نباشند، و یا چنان‌چه اعتراضی به آن رفتار و گفتار و ادبیات دارند؛ آن‌ها را از گفتار مشابه رهبری و بنیان‌گذار نظام مستقل ندانسته و با قبول شخصیت انسانی رهبران نظام و معصوم‌نبودن آن‌ها در عین شفافیت، نفس زشت‌بودن این نوع از گفتار و رفتار از هر کسی در هر مقامی و هر مکانی را نقد نمایند و در این پروسه از تقسیم‌بندی و استثناسازی و خودی و غیرخودی خواندن اجتناب نمایند.
روشن‌گری:حسین قدیانی در این مطلب به این ادبیات بنیان‌گذار و رهبری تقدس داده بود ولی بعدا آن‌را به این شکل تعدیل نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۳۲
علی مصلحی

در شرایطی که انتخاب ریس دفتر ریس‌جمهور و سایر مناصب دولتی ‌آقای «مشایی» به هیچ عنوان نیاز به رای و انتخاب مستقیم مردم ندارد، و حتی بدون رای اعتماد و دخالت نمایندگان مجلس و با نظر مستقیم ریس‌جمهور صورت می‌گیرد، روزنامه «کیهان» در سرمقاله امروز خود به قلم «حسین‌شریعتمداری» ریس دفتر ریس‌جمهور را به‌عنوان کسی که «بدون رأی ملت، این روزها صاحب رأی ملت شده‌است» معرفی و به انتقاد شدید و بی‌سابقه از «محمود‌ احمدی‌نژاد» پرداخته‌ است.

سرمقاله‌نویس «کیهان» که مصاحبه جمعه‌ شب ریس‌جمهور با شبکه خبر(+) و اظهارات افنخار‌آمیز ایشان درباره «منشورکورش» را دست‌مایه اعتراض خود قرارداده بود، بدون توجه به واکنش شادمانه و پیشنهاد کودکانه؛ عودت ندادن منشور به موزه و کشور فرستنده، توسط همین روزنامه هنگام ورود منشور به کشور، ریس‌جمهور را مورد سؤال قرارداد که: «جناب آقای احمدی‌نژاد با کدام منطق علمی و اسلامی آن‌هم از جای‌گاه رئیس‌جمهور ایران اسلامی می‌فرمایند اگر دنیا از ما درباره مدیریت ایرانی سؤال کند، در پاسخ آن‌ها «منشور کوروش» را ارائه می‌کنیم؟!»

نویسنده در ادامه پس از ارائه تصویری سیاه از وضعیت کشور ایران در زمان رژیم پهلوی، تقصیر همه آن‌ها را به گردن «منشور کورش» انداخته و سؤال می‌کند: «جناب احمدی‌نژاد از منشور کوروش انتظار چه معجزه‌ای دارند که آن‌را به‌جای اسلام عزیز می‌گذارند و عرق شرم بر پیشانی ملت پاک‌باخته و ایران‌دوست می‌نشانند؟!»

وی هم‌چنین پس از اعلام این‌که کشور ایران هم‌اکنون مقتدرترین؟؟ کشور منطقه می‌باشد، و علت اصلی این اقتدار حضور اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی اداره کشور است، سؤال می‌کند: «چرا باید جای آن با منشور کوروش عوض شود؟!...آیا اظهارات برادر عزیزمان آقای احمدی‌نژاد، نگاهی معکوس به واقعیات ملموس و مصداق شکستن نردبان بعد از صعود به بام نیست؟!»

اما قسمت مهم، برجسته و در عین حال جالب‌توجه نوشته امروز «شریعتمداری» قسمتی بود که ایشان به قول منبری‌ها گوشه را به کربلا زد تا به برخلاف ادعای اصلی نوشته که سعی می‌کرد بهانه نوشتن را اظهارات ریس‌جمهور در مصاحبه با شبکه خبر نشان دهد، پاسخ حمله شدید آقای «احمدی‌‌نژاد» به «کیهان» در مصاحبه با روزنامه ایران(+) را بدهد، و به آقای «احمدی‌نژاد» متذکر شود که اسناد موثقی از «صاحب رای نبودن او» در دست دارد که در صورت لزوم افشا خواهد شد. ایشان متذکر می‌شود:‌ «جناب احمدی‌نژاد- و رئیس دفتر ایشان که بدون رأی ملت، این‌روزها صاحب رأی ملت شده‌است»، اما چه کسی و کدام ناظر آگاه است که نداند ریس دفتر ریس‌جمهور به رای مردم نیاز ندارد و آن‌کسی که به رای مردم نیاز دارد و بدون آن رای بر کرسی غصبی ریاست‌جمهوری تکیه‌زده، شخص آقای «احمدی‌نژاد» است. نکته‌ای که آقای «شریعتمداری» به‌تر از هرکس دیگری بدان اشراف و از آن اطلاع دارد. و اسناد آن‌را برای روز مبادا نزد خود حفظ کرده‌ است.

روز مبادا آیا نزدیک می‌شود؟ باید منتظر ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۵۲
علی مصلحی

حمله شدید «احمدی‌نژاد» به «کیهان»»

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۰۱:۲۷ ق.ظ

تنها سه روز پس از حمایت آشکار و تمام‌قد رهبری نظام از «محمود احمدی‌نژاد» و دولت متبوعش، که تیتر یک روزنامه «کیهان» را به خود اختصاص داد، رییس‌جمهور در مصاحبه با روزنامه «ایران» از روزنامه «کیهان» به‌شدت انتقاد کرد(+) و صریحا خواستار محاکمه رسانه‌هایی شد که با تهمت‌زدن و بی‌آبرو کردن افراد اخلاق اسلامی را زیر پا می‌گذارند.

رییس‌جمهوری با اشاره به مواضع برخی رسانه‌ها که خود را طرف‌دار دولت می‌دانند؛ گفت: «برخی اتفاقات در رسانه‌های ما می‌افتد که من از اساس به آن‌ها اعتقاد ندارم، آن‌هایی که راجع به خود من است، من شخصاً گذشت می‌کنم، اما آیا مثلاً یک رسانه می‌تواند به زن یک رئیس‌جمهور اروپایی نسبتی بدهد؟ این با کدام اسلام می‌خواند؟ ممکن است مخالف ما باشد ولی آیا من می‌توانم نسبتی به او بدهم. حتی اگر فردی انحراف اخلاقی دارد، یک رسانه نمی‌تواند این‌را بنویسد. چرا که خلاف شرع است.»

روزنامه «کیهان» که به نظر قاطع آگاهان سیاسی یکی از نردبان‌های اصلی صعود «احمدی‌نژاد» به جای‌گاه ریاست‌جمهوری بوده‌است، و هم‌واره مشی هم‌راهی و هم‌فکری هم‌راه با حمایت از دولت را در دستور خود داشته، طی چند ماه گذشته و به‌دنبال گسترش اعتراضات عمومی بر علیه اقدامات و اظهارات عجیب و غریب ریس‌دفتر ریس‌جمهور، عملا به تریبون اصلی و پای‌گاه اجتماعی سامان‌دهنده این حملات تبدیل، و این اعتراضات را در جریان همایش «ایرانیان خارج از کشور» که با مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور برگزار می‌شد، به اوج خود رساند.

«شریعتمداری» در این مرحله در چند شماره پیاپی، حجم زیادی و به جوابیه‌ها و فرکانس‌های نارضایتی ارسال‌شده از طرف ریس‌جمهور و هوادارانش از موضعی بالا برخورد نموده، و هیچ توجهی نکرد.

«‌کیهان» اگرچه تلاش می‌کرد در تمام مطالب دامن آقای «احمدی‌نژاد» را از اتهامات مطرح‌شده پاک نگاه دارد، و فاصله بین ایشان و ریس دفترش را بیش‌تر نماید، اما حواس‌َش به نوع رابطه آن‌ها و جای‌گاه والای آقای «مشایی» در نظر ریس‌جمهور نبود.
صبر ریس دفتر زیرک ریس‌جمهور هم بسیار بیش‌تر از این‌ها بود و هست.

باید صبرکرد و منتظر واکنش «کیهان» ماند که با توجه به ظرافت‌ها و حساسیت‌های خاص موجود در روابط آن‌ها بعید به‌نظر می‌رسد به این سرعت اتفاق بیفتد؛ اما «شریعتمداری» آدمی نیست که چنین حمله‌ای را بدون پاسخ بگذارد.

از طرفی طی سالیان گذشته کم‌تر سابقه داشته است که «شریعتمداری» به روابط و بازی‌های پشت‌پرده تن داده و از جواب دادن به چنین خفت آشکاری منصرف شود.
بدون شک اگر طی روزها یا هفته‌های آینده سایت‌های منتسب به جنبش سبز به شکل واحد اقدام به انتشار یک سند جدید از «شورای عالی امنیت ملی(+)» یا نوار سخنرانی محرمانه یک «سردارمشفق» دیگر نمودند؛ مطمئن باشید که این اطلاعات توسط شخص آقای «شریعتمداری» و با ظرافت خاصی در اختیار این سایت‌ها قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

آگاهی را پاس بداریم

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۸۹، ۰۴:۳۴ ب.ظ

ادعای کمک یک‌میلیارد دلاری «احمد جنتی» به‌همان اندازه کودکانه و مضحک بود که ادعای یک سایت اصول‌گرا مبنی بر فقر مالی و اجبار به مسافرکشی مهندس «میرحسین موسوی»، و ادعاهای «اسفندیار رحیم‌مشایی» درباره فرهنگ ایرانی به‌همان اندازه دروغ و عاری از واقعیت است، که حمله شدید آقای «مصباح یزدی» به آن ادعاها.
 و در همین راستا ادعای «اصول‌گرایی» به‌همان اندازه دروغ و فریب و کلاه‌برداری است که طرف‌داری از ولایت‌فقیه و شعار توخالی «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.»

هیچ بر هیچ و پوچ بر پوچ به نام دین و ولایت و اصول‌گرایی و آخرت و سعادت، سی سال است که بر گرده مردم مظلوم و ورشکسته ــ البته به تقصیر ــ سوارند و سواری می‌گیرند بی‌توجه به آن‌چه که احتمال دارد جان و توان این انسانی که برگرده‌اش نشسته‌ای و بی‌محابا می‌تازانی تمام شود و البته صبر و طاقتش. که امروز به‌سر آمده‌است و این به‌سرآمدن از همه‌جا و همه‌جهت حاجت به بیان ندارد که عیان است.

اما هم‌چنان‌که نوشتم ملت ورشکسته و هم البته به تقصیر و البته که این تقصیر هنوز هم در تشخیص علت ورشکستگی و تقصیر ادامه دارد، اما شکرخدا هر روز بیش‌تر از دی‌روز و فردا بیش‌تر و به‌تر از امروز رنگ می‌بازد و مردم کم‌کم خادم و خائن را از هم بازمی‌شناسند و خواهند شناخت.

«میرحسین موسوی» البته که آدم میلیاردر و اشرافی‌گرایی نیست. اما آن اندازه هم محتاج نیست که یک دستگاه پراید که ظرفیت چهار مسافر دارد را راه‌اندازد و محافظانش را در آن جای‌داده و در مسیری برای سوارکردن یک مسافر و گرفتن کرایه از او برای تامین مخارج زندگی‌َش آمدوشد نماید.

مردمی که این خبر را خواندند، بلافاصله پرسیدند: این سایت مال دوستان «موسوی» است یا دشمنان‌َش؟ و وقتی متوجه شدند به دوستان «موسوی» ربطی ندارد، تازه متوجه می‌شوند که به چه آدم حقیری رای داده‌اند.
مردم هم‌چنین وقتی سخنان «جنتی» درباره کمک غرب به سران فتنه را شنیدند، البته که باور نکردند و در دل گفتند؛ که این آقا یا خانم طرف‌دار «موسوی» چه دروغ‌هایی می‌گوید؟ ولی وقتی به خانه رسیدند و از تلوزیون ملی ایران این خبر را شنیدند حالا متوجه می‌شوند که به سفارش چه کسی به او رای داده‌اند؟

نخبه‌گان که به آقای «احمدی‌نژاد» رای نداده‌اند، اما کم نیستند آدم‌هایی که خرج سنگین شهریه دانشگاه آزاد پسر و تامین جهیزیه برای دختر و اجاره خانه و مایحتاج روزانه فرصتی برای کسب اطلاعات از منابع غیررسمی برایشان نمی‌گذارد، ولی آن‌قدر هم بی‌سواد و بی‌علاقه به فرهنگ و ملیت و سرنوشت خود نیستند و حالا وقتی می‌شنوند که «اشفندیار رحیم مشایی» گفته است که «فرهنگ ایرانی» اتفاقات فرهنگ‌سوز دوران چهارسال تصدی ایشان بر میراث فرهنگی را به یاد می‌آورند و متوجه می‌شوند که با پشتوانه چه دروغ‌گوی بزرگی به «احمدی‌نژاد» رای داده‌اند.

مراجع و روحانیون سرشناس، روی‌خوشی به دولت نشان نمی‌دهند . این بسیار روشن و مشخص است. الا آقای «مصباح یزدی» و حالا وقتی «مصباح یزدی» فرمایشات «مشایی» را محکوم می‌کند مردم البته که گیج می‌شوند که: ایشان اگر با آن فرمایشات مخالف است، پس چرا بر خلاف تمام مراجع با آقای «احمدی‌نزاد» رفتار می‌کند؟

حالا «آگاهی» متولد شده‌است.
و «دروغ» نفس‌های آخر را می‌کشد.
یادمان نرود ریس‌جمهورمان گفته بود: «" آگاهی" چشم اسفندیار حاکمیت دروغ است.»
آگاهی را پاس بداریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۸۹ ، ۱۶:۳۴
علی مصلحی

این‌جا چه خبر است؟

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۰۱ ب.ظ

روزنامه «کیهان» در پاسخ به اظهارات آقای «مشایی» و تکذیبه ارسالی با امضای «حسن بوشهریان» سرپرست ادره‌کل روابط عمومی همایش ایرانیان خارج از کشور، توضیحاتی در شماره امروز خود منتشر‌نموده که جالب‌توجه و در عین حال حائز اهمیت بسیار است.

درپی برگزاری «همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور» با مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور، و دعوت از «هوشنگ امیراحمدی» ایرانی مقیم آمریکا در این همایش، روزنامه «کیهان» در یادداشت روز دوشنبه یازدهم مردادماه خود در مقاله‌ای با عنوان «آن‌جا چه خبر است» به قلم «حسین شریعتمداری» نماینده ولی‌فقیه در این روزنامه، به «... مقدمه‌چینی‌ها، زمینه‌سازی‌ها، هزینه‌های چند‌ده‌میلیاردتومانی و بی‌حساب و کتاب، رایزنی‌های داخلی و خارجی، تهدیدها و تشویق‌ها، هویت برخی از ایرانیان دعوت شده، سوابق سوء و شناخته‌شده چند تن از دست‌اندرکاران اصلی همایش، صدور دستورالعمل‌ها و امریه‌ها خطاب به این دستگاه دولتی و آن مرکز امنیتی که مبادا ... و خبرهای مشابه دیگر» به‌شدت اعتراض نموده و ضمن آن‌که تلاش می‌کرد تمام اتفاقات واقع‌شده و در شرف‌وقوع این همایش را به‌دور از اطلاع و رضایت ریس‌جمهور و مجموعه حاکمیت نشان دهد، اظهار امیدواری کرد که «... برادر ارج‌مندمان جناب اقای دکتر احمدی‌نژاد ریس‌جمهور مردمی و متعهد کشورمان از سوءاستفاده کسانی که با بینش و منش ایشان هیچ نسبتی ندارند، و برای بهره‌گیری از همایش یاد‌شده کیسه دوخته‌اند جلوگیری کنند.»

اما ظاهرا نه ریس‌جمهور مردمی و متعهد کشور!! از این اتفاقات و اتفاقات در شرف‌وقوع، ــ آن‌چنان‌که «کیهان» سعی در القا‌ء آن داشت ــ بی‌اطلاع بود، نه مجموعه حاکمیت. هیچ‌کدام هم هیچ‌گونه مخالفتی نداشتند با آن‌چه آن روزنامه «... نه فقط تاسف‌آور، بلکه سؤال‌برانگیز و نگران‌کننده ... و از احتمال بروز رخ‌دادی ناخوشایند حکایت می‌کرد ...» می‌خواند.

به همین دلیل بدون کم‌ترین حساسیتی از طرف ریس‌جمهور و مجموعه تحت امر او، و مجموعه عوامل اطلاعاتی، همایش به خیر و خوشی و به سلامتی آقای «مشایی» و به کوری چشم همه دشمنان ایشان برگزار و به سرانجام رسید.

در این میان اما عکس‌العمل «مهمان‌خوانده‌ای» که در ساعت‌های اولیه حضور در تهران به‌ناگاه «ناخوانده» معرفی شد و علی‌رغم تلاش برگزارکنندگان مراسم، از موضوع اطلاع پیدا کرد، بسیار جالب‌تر از سرگذشت دوستانی است که به این زودی بر سر تقسیم غنایم کودتای بیست‌ودوم خرداد ۸۸ این‌گونه به‌سمت یک‌دیگر اتهام‌افکنی می‌کنند و به‌زودی به سوی هم‌دیگر اسلحه خواهند کشید.

«هوشنگ امیراحمدی» ایرانی مقیم آمریکا که براساس اسناد منتشره «کیهان» از طرف برگزار‌کنندگان به این همایش دعوت شده و همه درگیری و ناراحتی‌های «کیهان» و هم‌راهانش به اعتراض به دعوت او فروکاسته شد، و مسئولین همایش در واکنش به اعتراضات آن روزنامه و هم‌راهانش اعلام کرده بودند که وی به این همایش دعوت نشده، در روز دوم برپایی همایش تهدید کرد چنان‌که مسئولین برپایی همایش مسئولیت دعوت او را بر عهده نگیرند؛ فردا دعوت‌نامه و کارت مخصوص حضور در همایش خود را علنی خواهد نمود، اما پیش از آن‌که چیزی را افشانموده یا دعوت‌نامه‌ای را علنی نماید، کشور را به مقصد محل اقامت دائم خود «آمریکا» ترک کرد و حتی چند روز بعد که مهمان شبکه ماه‌واره‌ای «bbc» بود هم در مقابل سؤال مجری تلوزیون مذکور در مورد دعوت‌شدن یا نشدن خود به ایران، از پاسخ‌گویی طفره رفته و پاسخ سؤال تلوزیون مذکور را به دولت ایران حواله داد.

این مهمان جنجالی و بلوف‌زن، در شرایطی که متهم به خیانت به ملت و نظام می‌باشد و طی اظهاراتی مسئولین جمهوری اسلامی را «عقب‌افتاده و خون‌خوار و قاتل و جانی» معرفی نموده، به‌راحتی به کشور تردد می‌نماید، در زمان حضورش در کشور مسئولین برگزاری یک همایش را علنا تهدید به افشاگری می‌نماید، و به‌راحتی هم از کشور خارج می‌شود تا مسئولین همایش با خیال راحت به روزنامه «کیهان» متذکر شوند که افشاگری آن‌ها «مستند به یک تصویر جعلی است» و بلافاصله و با تحکم درخواست نمایند که متن جوابیه آن‌ها "به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاریخ ۸۹/۵/۱۴با عنوان «مشایی: امیراحمدی را دعوت نکرده‌ایم،متن دعوت‌نامه در کیهان امروز»" را جهت تنویر افکار عمومی و حسب قانون مطبوعات در روزنامه چاپ نماید.

«کیهان» این جوابیه را چاپ نموده و توضیحات خود را نیز که بسیار جالب توجه و ارزش‌مند است به آن پیوست نموده‌است.
جوابیه مذکور چنان‌چه قید شد به امضای «سرپرست اداره کل روابط عمومی» همایش تنظیم‌شده اما جوابیه روزنامه خطاب به آقای «مشایی» است و مجددا هم‌چون تلاش نافرجام نوشته پیشین تلاش نموده‌است دامان ریس‌جمهوری از اتهامات ذکرشده را پاک نشان‌داده، همه تقصیرها را به گردن ریس‌دفتر و نماینده تام‌الاختیار ایشان در همایش بیاندازد.

«جوابیه» ادعا می‌کند متن دعوت‌نامه منتشر شده در روزنامه «کیهان» جعلی است و روزنامه «کیهان» از مسئولین همایش دعوت می‌کند که برای اثبات ادعای خود مبنی بر جعلی‌بودن سند «کیهان» «متن چند ایمیل دیگر که برای سایر دعوت‌شدگان ارسال کرده‌است را منتشر کند تا مردم با مقایسه آن ایمیل‌ها و ایمیل منتشر‌شده در کیهان دروغ‌گو را بشناسند» و بسیار جالب‌توجه در ابتدای این دعوت؟؟؟ تهدید می‌فرمایند که «اگر جرات دارند» چنین دعوتی را اجابت کنند و در ادامه به خوانندگان خود با اشاره به داستان چاپ اسکناس ۳۲ تومانی ضمن متهم کردن جریان مشایی به «جعل سند» اطمینان می‌دهند که خاطرتان جمع باشد کسی نمی‌تواند کلاه از سر کلاه‌بردار! بردارد.

کیهان در ادامه یک گام بلند برداشته و با چاپ پاسخ «هوشنگ امیراحمدی» به ایمیل دعوت مسؤلین همایش از آقای «مشایی» توضیح می‌خواهد. غافل از آن‌که مخاطبان نامحرم و البته آگاه آن روزنامه بلافاصله خواهند پرسید: چگونه روزنامه «کیهان» و مسؤلین آن به آرشیو ایمیل یک نهاد دولتی که قاعدتا باید گذرواژه و رمز عبور آن در اختیار شخص خاصی باشد، دسترسی داشته‌اند؟
البته پر واضح است که مخاطبان نامحرم «کیهان» جواب این سؤال خود را به خوبی می‌دانند اما آن‌که پس از رویت این متن در بهت و حیرت فرو رفته؛ مسئولین برگزاری همایش هستند که در نتیجه غفلت و فساد عمیق متوجه اتفاقات اطراف خود نیستند.

این متن ایمیل آقای «امیراحمدی» در پاسخ به ایمیل مسؤلین برگزاری همایش است:
«ضمن سلام و تشکر از پذیرش درخواست بنده برای شرکت در همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور، اطلاعات‌ داده‌شده در فرم ثبت‌نام صحیح می‌باشد. این‌جانب بلیط خود را خریداری نموده‌ام و اطلاعات آن‌را هم به‌پیوست این ایمیل دوباره می‌فرستم. برابر مقررات شما هزینه بلیط را در ایران دریافت خواهم کرد.
ارادتمند
هوشنگ امیر‌احمدی»

این ایمیل نشان می‌دهد که حق تا حدودی با ریس‌دفتر ریس‌جمهور و مسؤل برگزاری همایش است و آقای «امیراحمدی» قبل از آن‌که از سمت طرف ایرانی به همایش مذبور دعوت شود، خود اقدام به درخواست حضور نموده و پس از پذیرش طرف ایرانی با ارسال این ایمیل مراتب تشکر خود را اعلام نموده‌است و پس از آن‌که حضور او در ایران با عکس‌العمل اعتراضی گروهی و در مقابل سکوت و تکذیب دعوت‌کنندگان هم‌راه شده، ترجیح داده در یک بازی برد برد و یک معامله پنهانی به «کیهان» نزدیک شده و متن ایمیل دریافتی و پاسخ ارسالی خود به آن‌را در قبال امتیازاتی در اختیار «کیهان» قرار‌دهد. و حالا کیهان احساس می‌کند بزرگ‌ترین برگ برنده برای فشار بر «احمدی‌نژاد» برای برکناری «مشایی» را در اختیار دارد. به‌همین دلیل است که در نوشته خود به‌راحتی ریس‌دفتر ریس‌جمهور یعنی شخص دوم مملکت را متهم به «جعل» و «دروغ‌گویی» نموده و از او دعوت می‌نماید که آگر جرات دارد!!! با «کیهان» درافتد.

اما دقت کنید که هم «کیهان» هم آقای «امیر‌احمدی» و هم همایشی‌ها آن‌قدر از گاف‌ها و سوء‌استفاده‌ها بر علیه هم‌دیگر ذوق‌زده بوده‌اند که فراموش کردند آثار جرم را پاک نمایند.

درمتن جوابیه «سرپرست ادره کل روابط عمومی» هیچ نامی از «هوشنگ امیراحمدی» برده نمی‌شود و به استثنا قسمت ابتدای جوابیه که به متن یادداشت «کیهان» اشاره می‌کند، در تمام موارد از آقای «امیر‌احمدی» به‌عنوان «نامبرده»، «شخص موردنظر»، «فرد موصوف» و «فرد موردنظر» یاد می‌شود، این در حالی است که در متن توضیحات «کیهان» قضیه کاملا برعکس می‌باشد و در تمام موارد به نام ایشان اشاره می‌شود.

حالا نوبت آقای «امیراحمدی» است که در یک برنامه تلوزیونی زنده در تلوزیون «بی‌بی سی» ظاهرشده و مجری برنامه که تمام تلاش خود را برای یافتن این پاسخ که آیا ایشان به همایش دعوت شده بود یا خیر? را ناکام بگذارد.

اما برگردیم بر سر دلیل دیگری؛ «کیهان» در متن توضیحات خود به «IP» ایمیل‌ها اشاره می‌کند و این‌که همه از یک کامپیوتر واحد ارسال شده‌است.
این‌که در بین میهمانان همایش کسانی با آقای «شریعتمداری» دوست صمیمی بوده‌اند و «IP» ایمیل خود را در اختیار ایشان قرار‌داده اند، نه‌تنها بعید نیست، بلکه کاملا محتمل است. اما «کیهان» و آقای «شریعتمداری» به «IP» ایمیل آقای «امیر‌احمدی» چگونه دسترسی پیدا نموده‌اند؟

این سؤالی است که «شریعتمداری» گمان می‌کند فقط او جواب آن‌را در اختیار دارد. و از این بابت این‌روزها در پوست خود نمی‌گنجد.
و اما آقای «شریعتمداری» پس از آن‌که اسناد خود را برای فشار بر «احمدی‌نژاد» برای برکناری «مشایی » ارائه نمود و در جواب، خند تمسخر «احمدی‌نژاد» را دریافت نمود تازه متوجه خواهد شد برگ برنده‌ای که «امیر‌احمدی» در اختیار او گذاشته، سال‌ها پیش‌تر از این‌ها روشده و آس آخر در دستان «مشایی» است.
می توانید قیافیه «شریعتمداری» را تصور نمایید؟

این نوشته در جرس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۸۹ ، ۱۳:۰۱
علی مصلحی

خواب آشفته اصول‌گرایان

يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۹، ۱۲:۲۵ ب.ظ

«اصول‌گرایان» این‌روزها آرامش ندارند و هر لحظه خواب‌های آشفته می‌بینند. هیچ منبعی برای آن‌ها خبر خوبی ندارد. نه برای طیف تندرو، نه برای محافظه‌کار. آسمان همه‌جا برای همه آن‌ها ابری است. خبر بد قاتق نان‌ِشان شده و امنیت‌ِشان را نشانه رفته است.

در شیراز، استان‌دار جدید استان فارس با «پدرخوانده اصول‌گرایان» آیت‌الله «حائری شیرازی» شدیدا مشکل پیدا کرده و پس از شکایت بر علیه او و بازداشت فرزندش، هم‌چنین برکناری فرمان‌دار شیراز، به جدال‌هایی شدید بین خود و طرف‌داران آیت‌الله دامن‌زده است.
 ناگفته پیداست که استان‌دار فارس منصوب غیرمستقیم «احمدی‌نژاد» ریس‌جمهور مورد تایید و حمایت «اصول‌گرایان» است.

فرزند آیت‌الله «حائری» داماد ریس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و مسؤل سایت «الف» می‌باشد. آثار این جدال و تنش وسیله او به تهران منتقل شده و باعث می‌شود که آقای «احمد توکلی» یار و هم‌راه ریس‌جمهور کودتا در انتخابات نهم و دهم ریاست‌جمهوری، به‌رغم سکوت خائنانه در مقابل نگرانی و اخطارهای «میرحسین موسوی» نسبت به ظهور دیکتاتوری مدرن با وجود آقای «احمدی‌نژاد» و هم‌چنین کودتای ننگین انتخاباتی و اتفاقات خونین بعد از آن، به یک‌باره کاسه داغ‌تر از آش شده و در نطق شدید‌اللحنی به ریس‌جمهور متذکر شود که؛ «درس گردن‌کشی ندهد» و برای تهدید، حقوق و اختیارات نمایندگان برای استیضاح ریس‌جمهور را به او یادآوری کند.

این اتفاقات و خبرهای بد البته همه بعد از نطق مودبانه؟! «علی مطهری» در پی درگیری لفظی و فیزیکی با «کوچک‌زاده» و «حسینیان» و «رسایی» یک روز بعد از قائله بلوای طرف‌داران نام‌بردگان جلو مجلس، اتفاق می‌افتد.

نمایندگان جوان حرمت بزرگ‌ترها را نگاه نداشتند و کار خود را انجام دادند. ظاهرا بعد از آن‌ها، حالا نوبت وعاظ جوان وتازه به دوران‌رسیده بود تا حرمت و تحمل شیوخ را فروگذارده، با نام «جامعه وعاظ ولایی» از «جامعه وعاظ تهران» و تشکل مادر«جامعه روحانیت مبارز تهران» انشعاب نمایند تا آشفتگی و پریشانی به ستاد فرمان‌دهی و لجستیک فکری «اصول‌گرایان» کشانده شود.
البته باید اشاره نمود که «چامعه وعاظ ولایی» تحت نظارت و مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور آقای «اسفندیار رحیم مشایی» اعلام موجودیت می‌نمایند.

«جامعتین» احساس خطر می‌کنند و سریعا اتاق فکر با حضور سران دو تشکل تشکیل می‌شود. «جامعه وعاظ ولایی» به رسمیت شناخته نمی‌شود. اما ظاهرا شیوخ فراموش کرده‌اند که «وعاظ جوان» برای اعلام حضور به رسمیت آن‌ها نیاز ندارند و به پول‌های آقای «رحیم مشایی» نیاز دارند که بدون رسمیت «جامعتین» پرداخت می‌شود.

در این گیرودارها «هاشمی رفسنجانی» بدون توجه به تمام مناقشات شش ماه گذشته بر سر اداره «دانشگاه آزاد اسلامی» و بحث مصوبه مجلس و طرح خفت‌بار یک فوریتی برای پس گرفتن آن پس از یک روز، و درگیری‌های سخیف نمایندگان بر سر آن و هم‌چنین بحث‌ها و بدعت‌های مضحک قضایی بر سر پرونده مربوط به این موضوع، که به شکلی آشکار پرده از عدم استقلال دستگاه قضایی در ایران بر می‌دارد، جلسه هیئت موسسان دانشگاه را با حضور نمایندگان مقام رهبری تشکیل می‌دهد.

نمایندگان ریس‌جمهور که براساس مصوبه جدید «شورای عالی انقلاب فرهنگی» به ترکیب هیئت امنا اضافه شده‌اند نیز برای حضور در جلسه اقدام می‌نمایند، اما آقای «هاشمی » اجازه حضور در جلسه را به آن‌ها نمی‌دهد.
این مسئله در شرایطی اتفاق می‌افتد که «میرحسین موسوی» عضو هیئت موسس که بر اساس مصوبه جدید شورا عضویت او باطل‌شده در جلسه حضور دارد.

و در شرایطی که «احمدی‌نژاد» سعی می‌نماید به تشکیل جلسه هیئت‌موسس دانشگاه آزاد و راه‌نیافتن نمایندگانش به جلسه مذکور، با برگزاری جلسه‌ای مشابه، پاسخ بدهد، ناگهان نامه‌ای از دفتر رهبری دریافت می‌نماید که «اجازه دهد دانشگاه آزادفعلا به همان شکل قدیم مدیریت شود.» «احمدی‌نژاد» البته وقتی از نگرانی خارج می‌شود که خبردار می‌شود آقای «هاشمی» هم نامه‌ای با مضمونی مشابه از همان مرجع دریافت نموده‌است.
اما با وجود رفع نگرانی ریس‌جمهور این نگرانی و سؤال به وجود می‌آید که چرا بر خلاف عرف و عادت معمول این‌بار حکم حکومتی در دو نسخه و خطاب به دو نفر صادر شده‌است؟
به راستی حکمت این تغییر عرف از طرف رهبری چیست؟

و بالاخره هنوز جوهر توافقات جدید جامتعین و قطع‌نامه تحریم‌های جدید سازمان ملل بر علیه ایران خشک نشده که از پای‌گاه بزرگ و معتبر و پشتوانه اصلی اقتصادی اصول‌گرایان ــ بازار تهران ــ شعار «مرگ بر دیکتاتور» به‌گوش می‌رسد.
 همان شعاری که معترضین به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و معتقدین وفاردار به پیروزی «میرحسین موسوی» در انتخابات خرداد سال گذشته، یک‌سال است بر علیه دیکاتوری «احمدی‌نژاد» سر می‌دهند.
 حالا دیگرهیچ جایی برای «اصول‌گرایان» امن نیست.
و البته ناگفته پیداست که باعث و بانی همه این اتفاقات مستقیما آقای «محمود احمدی‌نژاد» است. همان‌که نظرش به نظر رهبری نظام بر اساس خطبه‌های نماز‌جمعه ۲۹ خرداد سال گذشته نزدیک‌تر است.
این نوشته در جرس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۸۹ ، ۱۲:۲۵
علی مصلحی

خیمه‌شب‌بازی

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۶:۱۸ ق.ظ

روزنامه «کیهان»در تاریخ ۷۸/۲/۱ در مطلبی تحت‌عنوان «درخواست استفاده از عامل سیا» در ستون خبر ویژه نوشت که آقای «هوشنگ امیراحمدی» با مساعدت آقای «رحیم مشایی» در ایران است.

نزدیک به دو سال بعد از پخش این خبر توسط روزنامه «کیهان» و در بهمن‌ماه گذشته آقای «مشایی» مشاور و ریس‌دفتر رییس‌جمهور، در جلسه هفتگی «جامعه اسلامی وعاظ» و در پاسخ به سئوالی در مورد «هوشنگ امیراحمدی» گفت: «خدا شاهد است که این دروغ است. من به همین جهت علیه روزنامه کیهان شکایت کرده‌ام و حتما این روزنامه محکوم خواهد شد.اگر این روزنامه محکوم نشود من مسلمان نیستم. چون دروغ بسیار بزرگی را نوشته است.»

کم‌تر از دو هفته پیش، دادگاه مطبوعاتی روزنامه «کیهان» در پی شکایت‌های متعدد و از جمله شکایت آقای «مشایی» برگزار و با صدور حکم برائت از تمامی موارد اتهامی به کار خود پایان داد.
حالا باید «جامعه اسلامی وعاظ» تشکیل جلسه داده و آقای «احمدی‌نژاد» را به‌علت انتساب یک غیرمسلمان به سمت ریاست‌دفتر خود، مواخذه نمایند.

اما اخیر یک مقام مشابه آقای «مشایی»، در پاسخ به اتهاماتی متفاوت با اتهامات آقای «مشایی» و در پاسخ به نگرانی‌های همان «جامعه اسلامی وعاظ تهران» ادعای جالبی نموده‌است. ادعایی در راستای ادعای آقای «مشایی».

و اما پس از آن‌که آقای «عبدالله رمضانزاده» استاندار اسبق کردستان در دوره اصلاحات، اتهاماتی را متوجه آقای «محمدرضا رحیمی» استاندار اسبق همان استان در دوره سازندگی و معاون اول ریس‌جمهور تقلبی امروز کرد، و پاسخی جز زندان دریافت نکرد، اخیرا آقای «الیاس نادران» نماینده حامی ریس‌جمهور تقلبی در مجلس اتهاماتی مشابه و البته سنگین‌تر را متوجه نام‌برده نمود و پس از آن چند تن از نمایندگان دیگر اصول‌گرا از جمله آقایان «توکلی» و «زاکانی» نماینگان اصول‌گرا و طرف‌دار آقای «احمدی‌نژاد» و «مطهری» نیز با ایشان در طرح و توجه اتهام همراه شدن.
 اما طرح آن اتهامات بزرگ، کوچک‌ترین واکنش و توضیحی را به‌دنبال نداشت یا دست‌ِکم تاکنون به دنبال نداشته است.

اما پس از آن‌که با همان عملیات مخصوص پشت‌پرده، آب‌ها از آسیاب افتاد، آقای «رحیمی» اخیرا به حرف آمده و در واکنش به اتهامات آقایان نماینده، ادعا نموده است که: «اگر یکی از این اتهامات ثابت شود، حاضرم دستم را قطع کنم».

البته که همان‌طور که در مورد کیهان و آقای «مشایی» اتفاق افتاد، و تمام حساسیت «جامعه اسلامی وعاظ» تمام شد و آب از آب هم تکان نخورد، در مورد اخیر هم همین اتفاق خواهد افتاد. اما دیری نمانده است تا پرده از روی این عروسک‌های «خیمه‌شب‌بازی» فرو افتاده و حقیقت چهره‌های دروغین‌شان بر ملا شود.
 اما آن‌روز مردم چونان امروز تنها تماشاگران ساده «خیمه‌شب‌بازی» نخواهند بود.
مطالب مرتبط:
افتضاح قوا
آقای رحیمی تکلیف مسلمانی چه شد
نامه  نادران به رحیمی
همه چیز در مورد آقای رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۶:۱۸
علی مصلحی

نگاه کودتا به توکلی

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۴:۵۵ ق.ظ
 با تبرک نام و یاد استاد «محمدعلی اسلامی‌ندوشن» و به قول اون کاکوی شیرازی که گفت: «نمی‌دونم چطو شد که ایطو شد» منم متوجه نشدم که چطو شد که من این کاریکاتور بسیار زیبا را ندیدم یعنی دیر دیدم . و خوب البته ما که اسیر «بالاترین» و «دنباله» و ... هستیم، گاهی زیبایی‌های جزئی در سایت‌های اصول‌گرا را از دست می‌دهیم.
حالا به جبران دیردیدن، بیایید همه با هم ببینیم نگاه کاریکاتوریست حامی آقایان «مشایی» و «رحیمی» و البته «احمدی‌نژاد» را به آقای «احمد توکلی» که دست بر قضا در انتخابات دوره نهم ریاست‌جمهوری به نفع آقای مهندس «میرحسین موسوی» کنارگیری کرد و در انتخابات دور دهم هم از طرفداران پر و پا و دست و دهان قرص همین «میرحسین موسوی» خائن بود. حالا هم که «میرحسین» بدون تقلب و دروغ رای آورده، دست از سر او بر نمی‌دارد.

نکند خدای ناکرده ایشان - یعنی «احمدآقا توکلی» - در نمازجمعه معروف ۲۹ خردادماه گذشته حضور نداشته است؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۴:۵۵
علی مصلحی