وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۲۷ مطلب با موضوع «جامعه» ثبت شده است

اقتدار بدون مانور، مانورهای بدون اقتدار

دوشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۰، ۰۳:۱۴ ق.ظ

رسانه ملی ایران از چند سال پیش قسمتی از به‌ترین وقت خود در ساعات پربازدید، در ایام تعطیلات نوروز را اختصاص به پخش برنامه «قوی‌ترین مردان ایران» داد.
 برنامه‌ای که در آن عده‌ای از مردان تنومند با عضلات برجسته، کارهای خارق‌العاه می‌کردند. وزنه‌های بسیار سنگین را در کم‌ترین زمان جابه‌جا می‌کردند. ماشین‌های سنگین را با خود می‌کشیدند و ... و در هر برنامه نیز یکی به‌عنوان برنده معرفی می‌شد تا در برنامه فینال با بقیه برگزیده‌ها رقابت و نهایتا قوی‌ترین مرد سال ایران معرفی شود.

این برنامه بعدها با استقبال مردم به روزهای دیگر سال نیز راه پیدا کرد. نمایش این صحنه‌ها که بار خشونتی مخفی و منفی را به‌همراه داشت، جدای از آن‌که برای بازی‌گران آن شهرتی کاذب را فراهم می‌کرد، برای طیف وسیعی از جوانان که به‌دلیل مشکلات عدیده اجتماعی قادر به بر‌آورده‌نمودن کف آرزوهای حقیقی و ذاتی خود هم نبودند، ایجادکننده سرخوردگی و افسردگی بود و به شکل خاموشی ایجاد خشونت خفته می‌نمود.

 این رقابت منفی آرام و خاموش رشد می‌کرد و تا بدان‌جا پیش می‌رفت که رقابت موضوع خشونت می‌شد.

قانون‌گریزان و نیروهای شرور اجتماع، از این غفلت به‌ترین استفاده را نموده و از بین جوانان سرخورده و افسرده و وانهاده به‌نفع خود یارگیری نمودند.
آثار این تمرد را می‌شد به شکل افزایش لات‌بازی‌های محلی و جاهلی‌گری و قداره‌بندی، از یک‌طرف و از طرف دیگر گرایش به سمت باندهای توزیع و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی و گرایش به سمت فساد اخلاق مشاهده نمود.

در این میان مسؤلین امر به جای چاره‌اندیشی و حل کارشناسانه مسئله، به پاک‌کردن صورت مسئله و مخالفت با کارشناسان اقدام نمودند.

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی از چند سال پیش تلاش نمود با برگزاری مانورهای خشمگین ضربت محلی، همراه با تبلغات وسیع و فراوان به‌رغم مخالفت آشکار کارشناسان حقوقی (+) و قضایی (+) و فرهنگی (+)، تحت‌عنوان «ارتقای امنیت اجتماعی» (+) با نمایش اقتدار پلیس با این پدیده مبارزه نماید.

 در مرحله اول این طرح (+) نیروهای پلیس با صورت‌های پوشیده و اغلب شبانه وارد مخفی‌گاه اراذل و اوباش محلی شده و ضمن برخورد خشن و تحقیرآمیز در محل زندگی، آن‌ها را بازداشت و بعدا با رفتار تحقیرآمیز مثل آفتابه بر گردن انداختن (+) و گرداندن در سطح شهر، فیلم‌برداری و نمایش آن در رسانه ملی، تحقیر آن‌ها را شدت بخشیدند.

این طرح علاوه بر جمع‌آوری اراذل و اوباش و مزاحمین نوامیس مردم در سطح محلات، فروش و توزیع‌کنندگان مواد مخدر را نیز با هدف مبارزه با روند رو به افزایش مصرف این مواد، پوشش می‌داد.
طرح بعد از آن در چندین مرحله و در دیگر شهرستان‌ها ادامه یافته و هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

دیروز رسانه‌ها خبر از قتل خیابانی «روح‌الله‌ داداشی» قوی‌ترین مرد ایران دادند که پس از یک زدوخورد عریان در خیابان‌های شهر اتفاق افتاده است.
چندی قبل نیز رسانه‌ها خبر از زدوخوردی دیگر داده بودند که برخلاف، این‌بار قربانی از مردم عادی و قاتل یکی از «قوی‌ترین‌مردان ایران» بود.(+) قتلی که «امیر قرایی» قاتل آن بود و آن زمان مرحوم «داداشی» در مصاحبه با رسانه‌ها از وقوع آن ابراز تاسف نموده بود.(+)

این‌که امکان دارد به‌رغم رعایت بیش‌ترین استانداردهای امنیتی و توجه کافی به بسترهای لازم تعادل روانی شهروندان و قانون‌مندی بالای کشور، بازهم «روح‌الله‌ داداشی» قوی‌ترین مرد ایران کشته شود و یا «قرائی» مرد دیگری از همین صنف مرتکب قتل شود، امر بعیدی نیست اما چنین اتفاقی در صورت تحقق در بدترین شرایط یک استثنا است نه قاعده کلی.

طی دست‌ِکم یک‌سال گذشته بارها و بارها اخبار خشونت‌آمیز از این دست به شکل بی‌سابقه‌ای در رسانه‌ها منعکس شده‌است که در ساده‌ترین شکل از تشدید روزافزون خشونت و نیاز به چار‌ه‌جویی عاجل برای آن، حکایت می‌کند.
 این البته جدای از اخبار پرشمار و متعددی است که اخیرا از خشونت، و تجاوزهای دسته‌جمعی بر علیه زنان، اجازه ورود به رسانه‌ها و انتشار را پیدا کرده‌اند.

مشاهدات عینی شهروندان، به‌علاوه منابع رسمی نیز حکایت از رواج و گسترش بیش از پیش مصرف مواد مخدر حتی در اماکن عمومی می‌کند.
مسؤلین امنیتی و فرماندهان ارشد انتظامی اما کماکان اصرار بر تکرار تجربه آزمون و خطایی دارند که نتایج خطای آن به‌شهادت علائم موجود، بارها بر همگان ثابت‌شده و قبل از آن هم توسط کارشناسان امر رصد و مورد اعتراض قرار گرفته بود.

قتل دردناک «روح‌الله داداشی» قوی‌ترین مرد ایران پس از زدوخورد عریان در خیابان‌های شهر یک‌بار دیگر به روشنی این هش‌دار را به‌دنبال دارد که غفلت چند سال اخیر حاکمیت و خصوصا نیروهای امنیتی و انتظامی از مقوله امنیت و تمرکز شدید بر دفع خطر فتنه و جریان انحرافی و سرنا را از سر گشاد باد‌کردن، (+) توان آن‌ها برای دفاع از حقوق شهروندان و حفظ امنیت را به‌شدت کاهش داده و برای جبران این نقص چاره‌جویی فوری لازم است.

روزگاری نه‌چندان دور در این کشور «رضاخان میرپنج» تلاش می‌کرد با سوزاندن نانوا و پختن قصاب و با ارعاب و نمایش پوشالی اقتدار امنیت ایجاد کند. به همان اندازه که او موفق بود، نمایش‌های پوشالی اقتدار امروز هم موفقیت‌آمیز خواهد بود.
 تا دیر نشده باید چاره‌ای اندیشید.
این نوشته در امروز نیوز این‌جا

در همین رابطه:
توجه نیروی انتظامی از مسائل اصلی به مسائل فرعی جلب شده است
صداو سیما مقصر اصلی این اتفاقات است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۰ ، ۰۳:۱۴
علی مصلحی

جولان دروغ‌گویی

سه شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۰، ۱۲:۴۳ ق.ظ

منکر نمی‌شوم که آدمی با تمام دقت و وسواس و مراقبت و تقوی، باز هم مصون از خطا و اشتباه نیست.
آدمی همیشه در معرض لغزش و خطا قراردارد و دقت و وسواسی که در زندگی دارد، به علاوه تقوی و مراقبت فردی بر اعمال، تعیین‌کننده نسبت آدمی با خطا و اشتباه و گناه است.
 هر چه این تقوی و مراقبت ضعیف شود، آدمی در معرض خطای بیش‌تری است و هر چه مراقبت و تقوی بیش‌تر، خطا کم‌تر.

این یک اصل عام اخلاقی است و استثنایی ندارد. اصول‌گرایان را‌‌ همان اندازه شامل می‌شود که اصلاح‌طلبان را. غربی‌ها را‌‌ همان اندازه دربر می‌گیرد که شرقی‌ها را. مسلمان و مسیحی و بی‌دین و دین‌دار در برابر آن مساوی‌اند.

اصول‌گرایان به معنای عام کلمه طی دست‌ِکم ۶ سال گذشته، بیش‌ترین نسبت را با خطا و گناه داشته‌اند.
 این نسبت نزدیک با خطا آن‌قدر تکرارشده و ادامه داشته است که، خطا الگویی رفتاری‌ِشان شده‌است.

با دقت و وسواس بسیار و به‌سختی شاید بتوان در سکنات این طیف سیاسی رفتاری مطابق با راستی و درستی و صواب پیدا کرد. این موارد آن‌قدر ناچیز است که به‌سختی به چشم می‌آید.
ا
ین مسئله باعث شده است که اعضای این طیف ذره‌بین به‌دست در رفتار جناح رقیب دنبال خطا باشند و اگر خطایی یافتند، «ارشمیدس‌»وار فریاد شادی یافتم یافتم‌ِشان کرکننده گوش فلک باشد.

وبلاگ «خرچنگ‌زاده در غربت» یک وبلاگ‌ اصول‌گراست و در بین وبلاگ‌نویسان این طیف باید اقرار صادقانه نمود که نویسنده و وبلاگ‌نویس قابلی است. اما به‌رغم این‌ها نتوانسته است از عادات زشت اصول‌گرایان دور بماند. الگوی رفتاری آن‌ها را طابق‌النعل‌بالنعل عمل می‌نماید و درست همین‌جاست که کوس رسوایی خود را می‌زند.

بر خلاف نوشته اخیر وبلاگ که معتقد است «من معتقدم آدم اگر قرار است دروغ بگوید، باید یک طوری دروغ بگوید که مو لای درزش نرود. طوری که هر کس و ناکسی آن را باور کند. یک طراحی درست و دقیق و حساب‌شده که هیچ حرفی درش نباشد»، من معتقدم که آدم اصلا نباید دروغ بگوید. اما عرض کردم که اصول‌گرایان که قاعدتا عادت به بادکردن سرنا از سر گشاد دارند، آن‌قدر با خطا و دروغ همزیستی داشته‌اند که حالا باید برای «دروغ» هم تئوری بنویسند.
 اما اگر شما خبر داشتید بار کجی به منزل رسیده باشد، تئوری دروغ آقای خرچنگ‌زاده هم نتایج علمی‌اش را به ارمغان خواهد آورد!

وبلاگ‌نویس در روز روشن چراغی به‌دست گرفته و در جنبش سبز دنبال سرسوزنی خطا می‌گردد. و چه سخت به کاهدان زده است.
نه از آن‌رو که جنبش سبز مصؤن از دروغ و خطا باشد نه خیر! دقت نمایید: چند روز پیش در فضای مجازی که به هیچ عنوان تحت کنترل و اراده و اداره نه‌تنها جنبش سبز که حتی حاکمیت با آن‌همه ابزار و امکاناتش هم نیست، خبری منتشر شد مبنی بر حمله اشرار به استخر. فضای روانی جامعه به خاطر اخبار و اتفاقات مشابه در «خمینی‌شهر» و «کاشمر» به‌شدت آماده پذیرش چنین اخباری بود. در چنین شرایطی استبعادی ندارد که دروغی توسط عده‌ای نا‌شناس به نام جنبش سبز یا جنبش قرمز یا اصول‌گرا و ... جعل و در فضای روانی فوق منتشر و به‌شدت تکثیر و تبلیغ و به‌گستردگی در شبکه‌های جهانی اشتراک‌گذاری و توزیع شود. اگر چنین می‌بود و چنین می‌شد هم گناه آن به هیچ روی بر گردن جنبش سبز و هوادارن صادق آن نبود. هیچ قانونی نیامده است تا ثبت وبلاگ با نام سبز را فقط و فقط در انحصار هواداران جنبش سبز قرار دهد. مخالفان آن‌ها هم می‌توانند وبلاگ‌هایی با پس‌وند یا پیش‌وند سبز داشته باشند و به واسطه آن اهداف خراب‌کارانه یا خیر‌خواهانه خود را دنبال کنند.
دست بر قضا همین چند مدت پیش هم وب‌سایتی با آدرسی بسیار نزدیک به آدرس «جرس» و با قالب و لوگوی دقیق شبیه به آن وب‌سایت، جعل و طراحی و اهداف خراب‌کارانه خود را در فضای مجازی دنبال می‌نمود البته نیروهای جنبش سبز آن‌قدر هوش‌یار هستند که در چنین دام‌هایی گرفتار نشوند.

بگذریم. سخن اصلی آن است که خبر حمله اراذل و اوباش به استخر زنانه ــ که توسط یک مقام آگاه در پلیس تهران تکذیب شده و همین تکذیب مایه مسرت فراوان وبلاگ «خرچنگ‌زاده‌ در غربت» شده است تا شاهد مقصود خود که یافتن خطای جنبش سبز باشد، را در آغوش کشیده و در وبلاگ خود در وصف دورغ‌گویی و دروغ‌پردازی سبز‌ها داد سخن داده و شادی کند، نه‌تنها دروغ نبوده، بلکه تکذیبیه مورد استناد ایشان دروغ بوده‌است. اما از آن‌جا که دروغ و خطا و درنوردیدن مرزهای اخلاق عادت عادی اصول‌گرایان شده، افزایش خطا فرصت هماهنگی در دروغ‌‌گفتن را از آنان سلب و این به‌هم‌ریختگی باعث شده است تا اندکی پس از تکذیب نیروی انتظامی، یک نماینده مجلس خبر از بازداشت حمله‌کنندگان به استخر زنانه را بدهد.

حالا خواهید توانست حال آدمی را درک کنید که در انبار کاه سوزن را یافته است اما به‌زودی متوجه شده سوزن پرکاهی بیشتر نیست. البته ایشان در دفاع از رساله علمی خود در باب دروغ‌گویی موفق است. اگرچه نتایج داده‌ها از منظر علمی دقیق نیست، اما مطمئنا استاد راهنما و هیئت‌داوران با پیاده‌نظام حاکمیت و نویسنده وبلاگ خرچنگ‌زاده هماهنگی تام دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۰ ، ۰۰:۴۳
علی مصلحی

دین‌گریزی در لباس دین

جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۴۷ ق.ظ

پسر جوانی به‌عمد یا سهو، تلفنی مزاحم خانواده‌ای می‌شود و مزاحمت‌های مکرر پسر جوان و نوع رفتار او در خانواده و بستگان خانواده ایجاد شک و اختلاف نموده و شک و اختلاف، باعث طلاق زوج جوانی از هم‌دیگر به‌علت شک و بد‌دلی می‌شود.
خانواده پی‌گیر می‌شوند و خط تلفن مزاحم ردیابی و مزاحم دستگیر و به حکم دادگاه روانه زندان می‌شود. پس از چندی با نوشتن نامه‌ای به قاضی پرونده اظهار ندامت و پشیمانی نموده و درخواست تخفیف مجازات دارد که با درخواست او موافقت می‌شود مشروط بر آن‌که «ظرف یک‌سال، یک جزء از قرآن کریم را حفظ کرده‌باشد.» (+)

مجموعه دستگاه قضایی کشور طی سال‌های اخیر نه‌تنها نتوانسته کمکی به کاهش میزان جرم نماید، بلکه در پایین‌ترین سطح، در کاهش انگیزه‌های جرم در مجرمین بازدداشت‌شده نیز ناکام بوده است.

تمام تلاش دستگاه قضایی کشور طی این همه سال به جای مبارزه با «جرم» مصروف مبارزه و تنبیه و مجازات «مجرم» شده و همین نوع نگاه به جامعه، جرم و مجرم باعث تشدید میزان جرم و ناتوانی و بی‌علاقةگی دستگاه قضایی و قضات بی‌سواد آن، از ایفای نقش اصلی قضاوت و دادخواهی و ایجاد اعتماد و امنیت در بین شهروندان، شده‌است.

سازوکار فراگیری و ایمان‌آوری به آموزه‌های دینی در تمام مکاتب آسمانی با دقت و ظرافت خاصی طراحی و توصیه شده‌است. بدون تردید عدم توجه به ظرافت‌های پیچیده این قواعد و اصول، نه‌تنها که عدم توجه بلکه سهل‌انگاری و برخورد خشن و هم‌راه با جبر نسبت به آن با واکنش منفی، ایستادگی در مقابل آموزه‌های دینی روبه‌رو، و به دین‌گریزی منجر می‌شود.

قائل شدن شروطی برای تخفیف مجازات مجرمین که مناسبتی با نوع جرم آن‌ها نداشته، نه‌تنها کمکی به کاهش انگیزه‌های جرم در آن‌ها نمی‌نماید، بلکه مجرم با تلقی خشونت از‌ آن شرط برای تمام عمر از آن گریزان بوده و آن شروط به جای آن‌که «جرم‌زدا» باشد ناخواسته در‌خدمت «جرم‌زایی» قرار می‌گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۰ ، ۰۶:۴۷
علی مصلحی

دروغ‌هایی که اکنون کشف می‌شود

سه شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۳۲ ق.ظ

امام‌جمعه خرمشهر، پس از اعلام این‌که قضییه آب‌رسانی به خرمشهر و آبادان دروغ است، «احمدی‌نژاد» را مخاطب قرارداده و گفته است: «باید بفهمید همه قضیه آب‌رسانی به خرمشهر و آبادان که به شما گفتند دروغ بود، دروغ! عیب است برای رئیس‌جمهوری که این‌همه به او دروغ بگویند و متوجه نشود» (+)

بدون شک بیش از نوددرصد قول‌ها و وعده‌هایی که آقای «احمدی‌نژاد» در سفرهای استانی به اهالی آن مناطق می‌داده‌اند، و به‌همین میزان نیز قول و وعده‌های عمرانی در برنامه‌های کلان عمرانی و اجتماعی کشور دروغ بوده‌است و برای آن‌که مشخص شود که این قول و وعده‌ها تا این اندازه با واقعیت فاصله دارد، به هیچ عنوان به سپری‌شدن زمانی به اندازه چهار سال و سه سال و بیش‌تر از آن نیاز نبود و نیست. کافی بود با منقضی‌شدن زمان اولین وعده و محقق‌نشدن آن، آقای «احمدی‌نژاد» یا تیم حامیان او مورد بازخواست و سؤال قرار می‌گرفتند تا خیلی زودتر از این دروغ‌بودن وعده‌ها ابتدا مشخص و بعد اعلام عمومی شده، و سپس در سایه آن اگر کسی در انتخابات درخواست نمود که به «احمدی‌نژاد» رای بدهید، با اعلام دورغ‌ها و وعده‌های کذب و محقق‌نشده از رای‌دادن سرباز زده می‌شد.

اما علت این‌که این اتفاق نزدیک به دست‌کم پنج سال زمان می‌برد ــ و اکنون ابتدا امام‌جمعه خرمشهر و به‌زودی دیگر ائمه‌جمعه‌ای که ماموریت جمع‌آوری رای برای ایشان را با شعار «خدمت‌گذارترین دولت» و «به‌ترین دولت از مشروطه تاکنون» (+) داشتند، متوجه شده و اعتراض می‌نمایند ــ را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد.

آقای «خامنه‌ای» بارها و بارها بر خلاف واقعیات روشن و شفاف اجتماعی، از خدمات بی‌نظیر دولت آقای «احمدی‌نژاد» صحبت و ایشان را مورد تعریف و تمجید شدید قرار داده‌است. به‌عنوان نمونه در اولین روز سال‌جاری در سخن‌رانی موسمی خود که همه‌ساله در مشهد ایراد می‌شود، کارنامه او را در سال۸۹درخشان معرفی می‌نماید:
«آن‌چه که در بخش دانش پیش‌رفته و فناورى بالا امروز در کشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسیار بیش از آن مقدارى است که به مردم اطلاع‌رسانى شده‌است ... آدرس‌ها و گزارش‌هاى مراکز معتبر بین‌المللى نشان می‌دهد که در این قسمت، کشور شما از بسیارى از کشورهاى عالم پیشتر دارد حرکت می‌کند و شتاب کشور چندین برابر متوسط شتاب جهانى است...این در زمینه‌ى علم، که حقاً و انصافاً همت مضاعف و کار مضاعف در آن مشهود است... زمینه‌ى دیگرى که در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده می‌کند و به دنبال خود، دریائى از کار به وجود مى‌آید، مسئله‌ى عرصه‌هاى اقتصادى است که یک نمونه‌ى آن، گام بلند هدفمند کردن یارانه‌هاست...، مواجهه‌ى هوشمندانه و مقتدرانه با تحریم‌هائى... که غرب به سردمدارى آمریکا و متأسفانه پیروى کورکورانه‌ى بعضى از دولتهاى اروپائى از آمریکا علیه ایران اعمال کرد... در تولید بنزین، کشور عزیز ما خودکفا شد؛... در زمینه‌ى اشتغال، کارهاى خوبى انجام گرفته است. ...بحمداللَّه این سال به معناى واقعى کلمه، سال همت مضاعف و کار مضاعف بود…مردم به مسئولینِ خودشان علاقه‌مندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها کمک می کنند، با آنها همراهى می کنند» (+)

آقای امام‌جمعه تاکنون به هیچ عنوان به خودشان اجازه نداده‌اند که به رهبری گزارش دهند که آن‌چه ما مشاهده می‌نماییم با آن‌چه شما اعلام می‌نمایید، تعارض شدید دارد و نه‌تنها به خودشان اجازه نداده‌اند که به رهبری گزارش دهند، که به خودشان اجازه نمی‌داده‌اند که به مقامی کم‌تر از رهبری هم گزارش دهند یا سؤال کنند. اما ظاهرا اتفاقات مثبتی افتاده که اعتراض اجازه بروز و ظهور پیدا می‌کند و باید این اتفاق را به فال نیک گرفت.

اما نکته و هش‌دار جالبی در اعتراض امام‌جمعه خرمشهر نهفته است: «عیب است برای رئیس‌جمهوری که این همه به او دروغ بگویند و متوجه نشود.»
به‌زودی «احمدی‌نژاد» که آن‌همه از طرف آقای «خامنه‌ای» به دولت پرکار و خدمت‌گذار و بی‌سابقه در سال‌های پس از انقلاب در بین تمام دولت‌ها معرفی می‌شد، به‌عنوان یک خیانت‌کار معرفی‌شده و بلافاصله هم اعلام خواهد شد که تمام گزارش‌های داده‌شده به رهبری توسط آقای «احمدی‌نژاد» دروغ بوده‌است.

آیا آن‌زمان هم این امام‌جمعه و دیگر امام‌جمعه‌ها به رهبری متذکر خواهند شد که «عیب است برای رهبری که این‌همه به او دروغ بگویند و متوجه نشود»؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۰ ، ۰۶:۳۲
علی مصلحی

دین‌گریزی در لباس دین

سه شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۰، ۰۶:۰۲ ق.ظ

 وقتی قراراست کشور بر اساس رمل و جادو و خرافه اداره شود، امتیازات هم بر همان اساس تقسیم و تفویض می‌شود، و همین نگاه توزیع‌کننده ثروت و فقر و به تبع آن عدالت و نتایج آن در جامعه می‌شود.

 بی‌عدالتی، فقر، کینه و نارضایتی، نتایج ادراه جامعه براساس خرافاتی است که متاسفانه لباس دین بر تن کرده و با این تلبیس رویین‌تن هم شده‌اند و هیچ نهاد علمی، اجتماعی، و نگاه کارشناسانه و منتقدی هم، حق اظهارنظر در مقابل رفتارهای اشتباه این‌چنین ندارد.

 کینه‌های کودکانه هر روز مشکلی ایجاد می‌کنند و دولت‌مردان در خرافه به‌دنبال راه چاره می‌گردند.
این‌که دین امری شخصی و درونی است، مورد تایید و اعتراف بیش از نود درصد دین‌داران واقعی است و آنان‌که جاهلانه تلاش می‌کنند در مقابل این حقیقت ایستادگی کنند، دین را نه ابزاری برای نزدیکی به خدا، بلکه برای بهره‌مندی‌های دنیوی می‌خواهند و به همین دلیل تحمل هیچ رقیب و مخالفی را هم ندارند و برای حذف آن‌ها چنان‌چه لازم باشد به هر نوع ابزار خلاف شرع و دینی هم متوسل می‌شوند.

در جامعه معتقد به دین و دین‌داری و هدایت جامعه با ابزار دین، و مدیران و مسولان معتقد به دخالت دین در تمام شئون جامعه و دولت و حکومت، گاه رفتارهایی مشاهده می‌شود که به هیچ روی نمی‌توان هیچ توجیهی منطقی و عقلانی و حتی شرعی برای آن یافت. گو این‌که قراراست تمام رفتارها به‌نوعی بر اساس خرافه و مظاهر آن تنظیم، و با زدن نوعی رنگ دین به آن بیش‌ترین ابزار برای دین‌گریزی نسلی از فرزندان جامعه را فراهم نماید.

 متاسفانه وقتی چنین جهالتی همه‌گیر شد، هیچ‌کس به چنین دین و تبلیغاتی که نتیجه‌اش دین‌گریزی است معترض نمی‌باشد.

آمار رسمی دولتی طی سی سال گذشته به روشن‌ترین شکل نشان می‌دهد که گرایش به «دین» از ابتدای انقلاب به این طرف در بین تمام اقشار جامعه خصوصا نسل جوان سیر نزولی داشته است. این البته بر اساس اسنادی اعلام می‌شود که بیش‌ترین تلاش را برای قلب واقعیات و مخفی‌کردن ناکارامدی خود دارند . اگر قرار قضاوت براساس اسناد حقیقی و شفاف باشد، اوضاع بسیار بدتر از آن خواهد بود که اکنون اعلام می‌شود، اما به‌راحتی می‌توان در سطح و زیرپوست جامعه مشاهده کرد.

اعطای امتیاز سفر رایگان به افرادی که نام‌های «فاطمه» و «روح‌الله» بر خود دارند در روز ولادت حضرت «زهرا»(س)(+) و هم‌چنین اعطای امتیازات مشابه برای افراد با نام «مهدی» در سال‌روز ولادت امام زمان (عج)(+) و به همین شکل نام «علی» و «محمد» و ... نه‌تنها امتیازی برای دارندگان نام‌های فوق نیست، بلکه جدای از آن‌که هزینه‌های زیادی را با توسل به سندسازی‌های دروغی به‌دنبال دارد، کینه تمام کودکان و حتی خانواده‌هایی را برای این افراد به‌دنبال دارد که مفتخر به داشتن چنین نام‌هایی نیستند.

از طرف دیگر این نوع تبلیغ نه‌تنها تشویق و تبلیغ دین را به‌دنبال ندارد، بلکه جدای از آن‌که تبلغ بی‌عدالتی و کینه‌پراکنی می‌باشد، بیش‌ترین دین‌گریزی در بین خانواده‌ها و فرزندان را هم به‌دنبال دارد.

به راستی مولفین چنین طرح‌های غلط در کدام مکتب شرعی تحصیل شرع و علم نموده و آیا نمی‌خواهند یک‌بار باور کنند که چنین طرح‌ها تا کنون بیش‌ترین نتایج عکس را به دنبال داشته‌است؟
این نوشته در پایگاه اینترنتی استاد معصومی تهرانی این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۰ ، ۰۶:۰۲
علی مصلحی

بهشت حزب‌الله یا چاله‌میدان؟

چهارشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۰، ۰۴:۳۲ ب.ظ

دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، متاسفانه در قضیه رفتار آقای «سعید‌ تاجیک» با فرزندان «هاشمی»(+) و فحاشی و بی‌ادبی و استفاده از ادبیات لات‌ها، حق با «حسین‌ قدیانی» است و این نوع ادبیات از اولین ساعات انقلاب در این کشور نهادینه‌شده و نه‌تنها توسط هیچ‌کس حتی مخالفین بنیان‌گذار نظام، مورد اعتراض قرار نگرفت، که حتی تشویق و ترغیب‌شده و هر سال در آستانه ایام دهه فجر دقیقا هم‌زمان با سال‌گرد انقلاب، سخن‌رانی تاریخی آن مرحوم بدون کم‌ترین تخفیف و سانسوری پخش و روی آن مانور هم داده می‌شود. سخن‌رانیی که در آن بنیان‌گذار از ادبیاتی استفاده می‌کند که به هیچ روی متعلق به صنف محترم روحانیون و حوزه‌های محترم علمیه و مراجع محترم تقلید نیست و فقط و فقط متعلق به جماعت قداره‌بند و جاهل و لات و اهالی چاله‌میدان است.

 ادبیاتی که در کلام بنیان‌گذار با جمله معروف «من توی دهن ...می‌زنم» شروع می‌شود و سی سال بعد توسط یکی از مریدان وی با جمله «دهنتو ... می‌دم یا دهنتو سرویس می‌کنم و ...» اوج می‌گیرد و هم‌زمان اعتراضات مقلدین و مریدان بنیان‌گذار را به اوج خود می‌رساند.

انقلاب شرایط سخت مربوط به خود را دارد و با توجه به تجربه‌های متعدد انقلاب، که در قرن بیستم اتفاق‌افتاده و تجربه‌شده و تقریبا اکثر سیاست‌مداران و کارشناسان امور سیاست و فرهنگ و جامعه به‌نوعی از نزدیک دستی بر آتش انقلاب داشته‌اند، بنابراین درک شرایط رهبران انقلاب و خطاهای دوره انقلاب کار سختی برای آگاهان نیست.
 اما پس از آرامش نسبی و فراهم‌شدن شرایط استقرار و ثبات، نوبت به بازخوانی رفتار انقلابی و احتمالا اشتباه و جبران خسارت‌ها و بسترسازی برای شرایط دوران استقرار و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته می‌رسد. اتفاقی که در مورد انقلاب ایران فرصت وقوع پیدا نکرد.

«روح‌الله‌خمینی» انسان با استعداد و برجسته‌ای بود. قسمتی از شرایط تاریخی و جغرافیایی دوران او به‌گونه‌ای با شخصیت او رقم خورد. این اتفاق او را به یکی از سرنوشت‌سازترین انسان‌ها در قرن بیستم تبدیل کرد.
در بستر همین شخصیت و همین سرنوشت، سرنوشت دودمان پهلوی و کشور ایران در بهمن ۵۷ آن‌گونه رقم خورد. همه این‌ها به جای خود ارزش‌مند و درخور توجه. اما به‌نظر نمی‌رسد هیچ‌یک از مریدان منطقی او علاقه‌مند باشند او را برجسته‌تر و متعالی‌تر از معصومین تصور، و با زدن رنگ عصمت به تمام رفتار او، رفتار او را معیار درستی و نادرستی قرار دهند. کاری که متاسفانه توسط عده‌ای از مریدان غیرمنطقی و جاهل او تاکنون صورت‌گرفته و بر آتش آن نیز هر روز بیستر دمیده می‌شود.

سیاست‌مداران و کارشناسان اهل فرهنگ ما هیچ‌گاه فرصت نکردند یا نخواستند و یا خواستند و اجازه نیافتند که در دوران اسقرار، رفتار دوران انقلاب رهبران انقلابی خود را تشریح وتبیین و نقد کنند. اگر چنین اتفاقی صورت می‌گرفت بدون شک باید اعلام می‌شد که گفتار بنیان‌گذار در سخن‌رانی معروف ۱۲ بهمن ۵۷ در بهشت‌زهرا و استفاده از ادبیات سخیف «من توی دهن ... می‌زنم» و یا گفتار مشهور دیگر او چند سال بعد که «آمریکا هیچ "..." نمی‌تواند بکند»، و گفتارهایی از این نوع، متاثر از فضای بحرانی و مضطرب انقلاب و حواشی مربوط به آن بوده، و رفتار و گفتاری قابل نقد است.

اگر این اتفاق صورت می‌گرفت با اطمینان می‌توان گفت؛ هیچ‌یک از مسؤلین رده‌بالای سیاسی و دیپلماتیکی کشور به خود اجازه نمی‌دانند در سال‌های بعد از آن، سخنان خود را به گفتاری مشابه در تریبون‌های عمومی آلوده نموده و بزرگ‌ترین توجیه‌شان گفتار رهبر انقلاب باشد و بر این گفتار متوقع تشویق هم باشند.

فرصت دو سال گذشته جنبش سبز به همه ثابت کرد که بسیاری از اصلاحات باید در طول سی سال گذشته اتفاق می‌افتاد و نیفتاد تا به این اتفاقات ناگوار منجر شد. بسیاری از تابوهایی که ناگهان در ظرف زمانی کوتاه فروریخت و شکست و بسیار با هزینه اتفاق افتاد، باید در بستر زمانی سی سال گذشته بدون کم‌ترین هزینه و خسارت شکسته می‌شد و نتیجه مثبت و ارزش‌مند خود را به جامعه هدیه می‌کرد.

 از آن نقدنشدن‌ها «سعیدتاجیک» و «محمود‌ احمدی‌نژاد» و «منصور ارضی» و «سعید حدادیان» و ادبیات وارونه و هتاک‌شان متولد شد.
حالا که جامعه متوجه اکثر اشتباهات خود شده‌است، شایسته است منتقدین این رفتار، یا به هیچ عنوان به ادبیات سخیف ریس‌جمهور در سطح بین‌المللی و داخلی و هم‌چنین ادبیات آقای «سعید تاجیک» در فحاشی و هتاکی به خانواده «هاشمی» و یا ادبیات سخیف مداحان قدرت در نقد آقای «مشایی» و ادبیات مشابه آن‌ها معترض نباشند، و یا چنان‌چه اعتراضی به آن رفتار و گفتار و ادبیات دارند؛ آن‌ها را از گفتار مشابه رهبری و بنیان‌گذار نظام مستقل ندانسته و با قبول شخصیت انسانی رهبران نظام و معصوم‌نبودن آن‌ها در عین شفافیت، نفس زشت‌بودن این نوع از گفتار و رفتار از هر کسی در هر مقامی و هر مکانی را نقد نمایند و در این پروسه از تقسیم‌بندی و استثناسازی و خودی و غیرخودی خواندن اجتناب نمایند.
روشن‌گری:حسین قدیانی در این مطلب به این ادبیات بنیان‌گذار و رهبری تقدس داده بود ولی بعدا آن‌را به این شکل تعدیل نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۳۲
علی مصلحی

مملکته داریم؟

سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۸۹، ۰۲:۳۱ ب.ظ
جلسه ستاد مناسبت‌های شهرستان کاشان، ویژه برگزاری بزرگ‌داشت «سپیده کاشانی» اخیرا برگزار شده و مصوب‌شده نام یک خیابان به نام این بانو نام‌گذاری شود.

جالب است بدانید در کاشان بلواری به نام این بانوی شاعره وجود دارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۹ ، ۱۴:۳۱
علی مصلحی

سال ۸۹ اندک‌اندک به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود، اما مردم ما و خصوصا والدینی که در سال‌جاری مشمول عنایت و رحمت خداوندی شده و صاحب نوزاد شده‌اند، هنوز چشم‌به‌راه مبلغ ۱میلیون تومانی هستند که آقای «احمدی‌نِژاد» وعده داد به متولدین ۸۹ بپردازد. این وعده اکنون عملی نشده و آن‌گونه که کارشناسان می‌گویند شرایط تحقق آن نیز وجود ندارد.

«احمدی‌نژاد» در روزهای آغازین سال‌جاری وعده داد که به هر نوزاد ایرانی متولد سال ۸۹ یک‌میلیون تومان پرداخت خواهدنمود.
 همان زمان بعضی از نمایندگان مجلس نسبت به این خلاف قانونی دولت، اعتراض نمودند، اما نه دولت و آقای «احمدی‌نژاد» به اعتراضات توجهی نمودند، و نه نمایندگان معترض پی‌گیر اعتراض قانونی شدند.

اما حالا درحالی‌که اندک‌اندک به روزهای پایانی سال ۸۹ نزدیک می‌شویم، «جمال‌ دامغانیان» عضو هیئت‌مدیره بانک‌ ملی، در حاشیه همایش «تجربه سیاست‌گذاری پولی در کشورهای اسلامی» در جمع خبرنگاران اظهار نموده‌اند که «از ابتدای سال‌جاری تا کنون ۹۶۰ هزار نوزاد متولدشده و پیش‌بینی می‌شود که تا پایان سال این رقم به یک‌میلیون و۴۰۰ هزار برسد.»

بنابراین برای تحقق و عملی‌شدن وعده ریس‌جمهور بودجه ۱۴هزار میلیار تومانی مورد نیاز است که به گفته آقای «دامغانیان» تاکنون هیچ مبلغی در این رابطه به بانک‌ ملی ارائه نشده‌است. و به‌نظر هم نمی‌رسد با توجه به شرایط جاری ارائه شود.

در این میان می‌مانند جمعیت نزدیک به ۱میلیون و ۴۰۰هزار خانواده‌ با جیب بزرگ و دوخته‌شده خالی، و کلاه‌گشادی که بر سر خود و فرزندان‌شان رفته‌است.
این نوشته در امروز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۸۹ ، ۱۳:۳۱
علی مصلحی

روزجهانی معلولان

جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۸۹، ۱۱:۰۴ ب.ظ

 برای نخستین‌بار در سال ۱۹۹۲ روز سوم دسامبر به عنوان «روز جهانی‌ معلولان» از طرف سازمان ملل متحد نام‌گذاری و معرفی گردید.

لزوم درک شرایط معلولان در جوامع و توجه شایسته به آن‌ها در چارچوبی درست، هم‌راه با وقار و حفظ شخصیت ارزش‌مند انسانی معلولان، و بررسی شرایط جهانی برای کاهش کمی معلولیت‌ها از اهداف اصلی این روز می‌باشد.

شرایط بد اقلیمی، بهداشتی و ناآگاهی نسبت به شرایط مناسب تغذیه، رعایت نکردن اصول علمی در دوران بارداری، بی‌توجهی به هش‌دارهای کارشناسان بهداشت و مهم‌تر از همه این‌ها، فقر در کنار عوامل ثانویه‌ای چون جنگ، تصادف، حوادث طبیعی از عوامل اصلی معلولیت می‌باشند که هم‌گرایی و هم‌فکری جامعه انسانی در سطح جهانی می‌تواند به کاهش چشم‌گیر عوامل و در نتیجه کاهش معلولیت کمک شایان‌توجهی داشته باشد.

در کشور ایران و بعد از جنگ هشت ساله و تقدس نگاه به معلولانی که به‌دلیل حضور در جبهه‌های جنگ به معلولیت نائل شده بودند، متاسفانه نگاه مردم به معلولان دچار طبقه‌بندی بسیار بدی شد و اگر معلولی در جامعه شناخته می‌شد که معلولیت‌َش ناشی از جنگ نبود، نگاه به او با نوعی تحقیر هم‌راه بود و در نقطه مقابل؛ نگاه به معلولان جنگ که حالا جان‌باز خوانده می‌شدند، با نوعی تقدس هم‌راه بود.

این نگاه متاسفانه از بالا و توسط اکثر مراجع سیاسی و مذهبی شروع و تبلیغ شد، و نه‌تنها که در تعریف جای‌گاه ارزش‌مند اجتماعی‌شان، بلکه شامل حقوق مادی و شرایط اقتصادی‌ِشان در اجتماع هم شد.

شاید بارها در سطح جامعه مشاهده نموده باشیم که نظام به‌شدت خود را موظف می‌داند به معلولی که معلولیت‌َش ناشی از حضور در جنگ بوده خدمات ارائه نماید و در طرف مقابل علاقه‌ای به ارائه خدمات به معلول دیگری در همین سطح و یا شاید به مراتب بیش‌تر که معلولیت‌َش ناشی از عوامل طبیعی و خدادادی بوده، ندارد و با ایجاد موانع متعدد در مقابل خدمات‌رسانی به آن‌ها سنگ‌اندازی می‌شده است.
گو این‌که این معلولان انسان حساب‌نشده و مثل سایر انسان‌ها حق حیات و زندگی ندارند.

سال‌ها از پایان جنگ هشت‌ساله ایران می‌گذرد و جامعه هنوز تاوان خسارت‌های مادی و معنوی آن سال‌ها را می‌پردازد و خواهد پرداخت. اما معلولی که در نتیجه فقر و فلاکت ناشی از جنگی که صدها و یا هزاران سال پیش به وقوع پیوسته و او در آفرینش آن نقشی نداشته هم انسان است و نیازمند توجه. هم‌چنان‌که من و تو نیازمند توجه هستیم و هم‌چنان‌که من و تو از ترحم و تحقیر بر‌آشفته می‌شویم.

با گرامی‌داشت این روز یک‌بار دیگر نگاه‌ِمان به جامعه معلولان را نو کنیم. از نزدیک‌ترین افراد کنارمان‌ شروع کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۸۹ ، ۲۳:۰۴
علی مصلحی

کلیسا، کاندوم، کج‌فهمی

دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۸۹، ۱۰:۳۶ ب.ظ

دست‌ِکم ۱۵۰سال پس از استفاده مردم دین‌دار و بی‌دین اروپا و به‌دنبال آن دیگر مناطق از یک اختراع پزشکی ــ که ضمن این‌که ارتباط جنسی بدون بارداری را ممکن می‌سازد، نقش پررنگی هم در جلوگیری از انتقال انواع و اقسام ویروس‌ها و بیماری‌های مقاربتی برعهده دارد ــ «پاپ» رهبر کاتولیک‌های جهان اخیرا استفاده از «کاندوم» را مجاز دانسته است.

اگر پیروان شریعت «مسیح» در سراسر دنیا می‌خواسنتد منتظر صدور مجوز «پاپ» و «واتیکان» برای استفاده از این دست‌آورد علمی و یا هر دست‌آورد علمی مشابه بمانند، می‌شد تصور نمود که اکنون جامعه مسیحی مشکل میلیون‌ها زن و مرد مبتلا به ایدز و بیماری‌های مشابه را داشت که از طریق مقاربت جنسی منتقل‌شده و گسترش یافته‌اند، ‌به‌علاوه این‌که دست به گریبان مشکل بزرگ‌تر انفجار جمعیت در نتیجه حرص آدمی به داشتن رابطه جنسی و استفاده‌نکردن از این ابزار بود و یا با جامعه مادران بیماری روبه‌رو بود که بیماری‌ِشان ناشی از استفاده از دیگر داروهای کنترل بارداری، اما با عوارض منفی است.

اما جامعه اروپای کاتولیک با اکثر این مشکلات دست به گریبان نیست و اگر هست در مقیاسی خرد(۱) و آ‌ن‌هم به‌واسطه وجود اندک شهروندان متعصب و مقاوم در برابر علم و متواضع در برابر کلیسا و یا شهروندان بی‌بندوبار در برابر توصیه‌های بهداشتی و پزشکی.

این نگاه متمدن به علم و دست‌آوردهای علمی و تنظیم روابط زندگی و شهروندی و فرهنگی بر اساس تعالیم علمی پیش از تعالیم خرافی کلیسا، دست‌ِکم ۲۰۰سال برای اروپای معاصر زمان برده و بیش از میلیون‌ها قربانی داشته است.

بسیار صبر و زمان نیاز بود تا دست‌آوردهای علمی نتایج درخشان خود را در جامعه به شفافیت نشان داده و نقش سحر خرافه و تعصب و جهل کلیسا ــ که برساخته خواست‌های دروغین اربابان کلیسا به مرور زمان و نه یک ایده مترقی آسمانی بود ــ را باطل نماید.
 این صبر به وقوع پیوست و این زمان آرام آرام سپری شد و آن نقش‌ها یکی یکی باطل.

امروزه کلیسا نمی‌تواند نقش علم را باطل کند، لاجرم آن را می‌پذیرد اگرچه بسیار دور و دیر. اما دور و دیری که کم‌ترین خسارت را به‌دنبال داشته و دارد.

در سویی دیگر اما در جوامع سنتی مسلمان و از جمله کشور ایران، اگرچه امکان مقاومت‌های اندکی در برابر خرافه‌هایی که لباس دین پوشیده‌اند، از چند دهه پیش آغاز شده و نتایج آن هم امروز قابل مشاهده است، اما مقاومت اغلب شهروندان در مقابل دست‌آوردهای آزموده‌شده علمی جهانی و متظرماندن بر صدور مجوز مراجع رسمی سنتی دینی برای استفاده از این دست‌آوردها و امکانات، متاسفانه هنوز به سرعت و شتاب قربانی می‌گیرد و همین مقاومت‌ها شتاب زمان برای رسیدن جامعه به ایده‌ال فرهنگ اجتماعی برساخته براساس تجربه آزموده دیگر ممالک را کند می‌نماید.

از نقش شهروندان عادی در این فرایند ناخوش که بگذریم، دردآورتر سو‌ءتعبیر و جهالت یا سوء‌استفاده بعضی از لایه‌های رسمی حاکمیت، باعث مقاومت در برابر این نتایج و دست‌آوردها شده، ضمن آن‌که نقش مستقیم خود را در این فرایند بازی می‌کند، از طرف دیگر به استحکام پایه‌های خرافه در مجامع رسمی و غیررسمی دینی اما غیرعلمی نیز کمک غیرمستقیم می‌نماید.

به عنوان مثال دقت کنیم در شرایطی که سالیان سال است ممالک مترقی آزمون و خطا نموده‌، به این نتیجه رسیده‌اند که در ایام بهار و تابستان شروع زودتر ساعت اداری بیش‌ترین نتایج از نظر کاهش هزینه ادارت و بالطبع افزایش میزان کار و فرصت شهروندان و کارمندان را به‌دنبال دارد، و بر همین اساس بیش از ۱۰ سال چنین تصمیمی در این کشور نهادینه شده، ناگهان کسی از راه رسیده و صرفا با تشخیص مغایرت ساعت۱۲ با وقت نماز و وقت شرعی، با آن مخالفت نموده و تصمصم را لغو می‌نماید. حالا محاسبه نمایید چه میزان از وقت و انرژی و امکانات کشور باید صرف دفاع از تصمیم قبلی، رد تصمیم فعلی و هزینه‌های جانبی آن شود، به‌علاوه خساراتی که اجرای ناشیانه و موقت خواست یک مقام بالامرتبه اجرایی به کشور تحمیل می‌کند.

یا مثلا تصور نمایید در شرایطی که اعتبار علمی دانشگاه‌های معتبر جهان به واحد‌های علمی در حوزه علوم انسانی و اعتبار کرسی‌های معتبر استادی به استادان برجسته علوم انسانی است و انفکاک بین علوم انسانی و علوم تجربی به علت خویشاوندی علمی چندهزار ساله عملا غیرممکن است، ناگهان یک شخصیت عالی‌رتبه دستور حذف و تعدیل و کاهش رشته‌های درسی و واحد‌های علوم انسانی را بدهد.

بر همین قیاس مشاهد رفتار پر شتاب قطار سیاست کشور بر دوری از علم و نزدیکی به خرافه به نام دین قابل رصد و مشاهده است.

این جماعت، دور و دیری دیگر نقش ارزش‌مند علم و در پرتو آن دین را خواهند پذیرفت، باین تفاوت که این دوری و دیری و تا آن‌زمان کشور و مردم مظلوم آن را مجبور به پرداخت هزینه‌های فراوان و قربانیان زیادی خواهد کرد. مگر آن‌که شرایط به همتی بلند جور دیگری رقم بخورد و با اندیکی صبر سحر نزدیک باشد.
پانویس:
۱- آلودگی و انحطاط جوامع امروز غربی که در بنگاه‌های خبری جوامع شرقی روی آن تبلیغ فراوان می‌شود، اولا آن‌قدر که می‌شنویم نیست و ثانیا دلایل دیگری دارد.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۹ ، ۲۲:۳۶
علی مصلحی