«مصطفی ملکیان» یک متفکر معنوی و اخلاقی است. او با ارباب سیاست و حکومت و شرع متفاوت است. از چنین آدمی توقع و انتظار میرود، رفتاری اخلاقی و معنوی داشته باشد.
ملکیان در همه سخنرانیهای خود و از جمله در آخرین سخنرانی شامگاه سهشنبه ۲۴ آبانماه ۹۵ در مسجد «میرنشانه» کاشان تاکید میکند/کرد، که آدمی محدودیتها و نقصها و ضعفهایی ذاتی دارد و همین محدودیتها و ضعفها مانع کامل مطلق بودن انسان است. چیزی که در ادبیات وحیانی و دروندینی از آن به عصمت تعبیر میشود و بنا بر اعتقاد شیعه، از خلقت آدم ابوالبشر تا کنون بیش از ۱۴ نفر لیاقت ذاتی این مقام را نداشتهاند و بقیه انسانها حتی انبیا ــ منهای خاتمالانبیا ــ با نسبتهای متفاوت، این مقام از دسترسشان دور بوده است.
بنابراین از ملکیان توقع اینکه معصوم یا کامل مطلق باشد نیست و صرف «متفکر معنوی و اخلاقی»بودن ایشان، نمیتواند بهانه و دلیل باشد که توقع داشته باشیم انسان ــ فرشته باشد.
ملکیان هم مثل همه انسانها خشمگین و عصبانی میشود، اما در مقیاسی بسیار کمتر و متفاوت با انسانهای معمولی، و به همین نسبت در معرض سایر خطا و اشتباهات انسانی هست و قرار میگیرد و ممکن است مرتکب شود، اما باز در مقیاسی کوچک و متفاوت.
با این وصف از این متفکر معنوی و اخلاقی که به حق و شایستگی جایگاه ارزندهای به عنوان یک الگو نزد شاگردان و همراهان خود پیدا کرده و دارد، توقع نمیرود که در یک سخنرانی عمومی، متاثر از ناراحتی از خطای آشکار یک مقام سیاسی، به رفتاری شبیه همان مقام دست یازدیده و در عملی مقابله به مثل گونه، همان شخص را با ادبیات نادرست خودش خطاب کند.
به نظر میرسد این خطا که در شامگاه ۲۴ آبانماه در سخنان استاد در میرنشانه کاشان اتفاق افتاد، شایسته تعمق و تدبر و به گمان من عذرخواهی و اصلاح است.
توسل به ادبیات ناشایست در کلام یک متفکر معنوی، ضریب نفوذ کلام، تاثیر و برد موثر سخنان او را به میزان قابلتوجهی کاهش میدهد.
ممکن است آقای ملکیان، با اتخاذ مشی فروتنی و خاکساری بگوید که متفکر معنوی نیست و توقعی ندارد که کلامش نفوذ داشته باشد. البته که چنین ادعایی با مشی و منش ایشان همخوان نیست و قطعنا این ادعا ناشی از خاکساری ایشان است.
ملکیان با توجه به قدرت تحلیل و بیان و نگاه دقیق ناشی از نبوغ ذاتی و خدادادی و در سایه زندگی پاکیزه و مطالعه، تحقیق، تجربه و تدبر فراوان، به شخصیتی موثر و متنفذ و صاحب ایده با هوادارن فراوان تبدیل شده که میتواند در صورت محافظت از این گوهر و ودیعه، منشا تاثیر و تغییرات مثبت در سطحی به مراتب فراتر از یک جغرافیای ملی خاص باشد و توسل به چنین ادبیاتی اگر چه خطای آنچنان بزرگی نیست، اما ادب از همگان نیکو است و از ملکیان نیکوتر.
حضرت صادق علیه السلام به
یکی از یارانش میفرماید: «یا شقرانی، انالحسن من کل احد حسن، وانه منک احسن لمکانک منا. وانالقبیح من کل احد قبیح وانه منک اقبح (6)
ای شقرانی! نیکویی از هرکه صادر شود نیکو است ولی از تو بهتر است به دلیل [انتساب] جایگاهت نسبت به ما و جدا زشتی از هر
کس زشت و قبیح است ولی همان قبیح اگر از تو سر زند زشت تر است.»
خطای کوچک ایشان از زاویه بیرون بزرگتر از آنکه هست مینماید و از منظر درون هم میتواند آفت مختصری بر جان معنویت او باشد و در صورتیکه آفتزدایی و اصلاح نشود، قابلت تکثیر و تبدیل به خطاهای بزرگتر شدن دارد.
بین شخصی که یک جایگاه سیاسی دارد و گاهی برای حمله به رقبای سیاسی خود به ادبیات نادرستی متوسل میشود، با یک متفکر معنوی و اخلاقی که منادی شادزیستن انسان در پرتو پروزه «عقلانیت و معنویت»است، قطعنا باید تفاوت باشد و بین ادبیات آنها هم.
قطعنا از طراح و مبتکر پروژه عقلانیت و معنویت توقع و انتظار میرود که ادبیاتی پاکیزه، اخلاقی و معنوی داشته باشد که خداوند به پیغمبر بزرگ اسلام فرمود: تو را مبعوث کردم برای اتمام مکارم اخلاق.