چپها در کوچه «علیچپ»
به نظر میرسد بعضی از چپها که البته این بعضی شامل اغلبشان میشود، هنوز در یک خواب عمیق اصحاب کهفی هستند و خبر ندارند که «چپ» در جهان تمام شد و رفت پیکارش. هنوز که هنوز است، بعد از بیش از دو دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در حالی که همین چند وقت پیش، «کوبا» وفادارترین «رفیق» به آرمانهای «مارکس» و «لنین» و «استالین» و شوروی سوسیالیستی، میزبان «اوباما»ی به قول آنها امپریالست بود، بعضی هوس چپبازیهای افراطی دارند و رفتاری از آنها سر میزند که مایه تعجب میشود.
«پیکنت» ارگان منتشره جمعی از چپهای قدیم که تقریبا میتوان آنها را میراثدار و باقیمانده «حزب توده» ایران دانست، نمونهای از این «عده» هستند. البته نه همیشه! ولی وقتی هراز گاهی هوس مریدبازی شرق و چپگری به سرشان میزند، آدم دلش به حال اعتبار مرحوم «ارانی» و «طبری» و «کیانوری» میسوزد که اینها نمایندهشان و میراثبانشان هستند.
در برزخ فرود یکی دو پرنده روسی در پایگاه هوایی نوژه همدان که سروصدای اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالی و ملی و مذهبی از هر سمت و سو در ایران و خارج از کشور را درآورد و هیچکس هم حاضر نمیشد مسؤلیت آنرا بهخاطر عمق ضایعبودن داستان قبول کند و نهایتا هم دیری نپایید که طرف روسی ترجیح داد دمش را بگذارد روی کول و برود پی کارش، پیکنت ناگاهان از در تعریف و تمجید از این اقدام درآمد و در وصف دفاع از حرم و مردم مظلوم سوریه و همراهی و همکاری مثبت ایران و روس و اقدام درست ایران در این فقره نوشت و چنان به قسم حضرت عباس متوسل شد که آدم یادش میرفت همین پیکنت بود که دیروز از بیکفایتی و بیتدبیری مقامات در شراکت با اسد میگفت و مینوشت.
آن داستان گذشت و سروصدا آنقدر زیاد بود که کسی متوجه گاف پیکنت نشد. حالا در جریان یک مناظره تلوزیونی بین «ترامپ» و «کلینتون» ظاهرا ترامپ از روسیه تعریفکی کرده و گفته میشود با روسیه رفیق بود. همین اظهارات کافی بود تا دوباره فیل پیکنت هوس سیبری کند و دوباره به کوچه «علیچپ» بزند و شروع کند از «ترامپ»ی دفاع کند که هیچکس در دنیا از هیچ جناحی حاضر نیست اعتبار سیاسی خود را به خطر یباندازد و از او دفاع کند.
به نوشته پیکنت نگاه کنید تا ببنید مریدبازی چهقدر میتواند برای یک جریان سیاسی مخاطرهآمیز باشد و عقل را به تعطیلی بکشاند:
«چرا از ترامپ یک غول خطرناک ساختهاند؟
شب گذشته ... یکی دیگر از مناظرههای دو نامزد جمهوریخواه و دمکرات... برگزار شد و رسانهها ... نکات مهمی از این مناظره را سانسور و نکاتی را برجسته ساختند.
این رسانهها متمرکز شدند روی اتهامات جنسی دو طرف به یکدیگر و مشتی حرفهای پوچ... آنها چه نکاتی از مناظره ترامپ را در پس پرده نگهداشتند تا ما را در بیخبری نگهدارند:
ترامپ درباره اتهام ارتباط با روسیه گفت:
«من هیچ ارتباطی با روسیه ندارم، من پوتین را نمیشناسم ولی فکر میکنم عالی میشد اگر ما با مسکو به تفاهم میرسیدیم، برای اینکه بطور مثال با هم بتوانیم با داعش مبارزه کنیم. واقعیت اینست که هر وقت جریانی آنطور که باید پیش نمیرود، آنها (دمکراتها) روسیه را مقصر اعلام میکنند. من هیچ چیز درباره روسیه نمیدانم. در مورد جریانات داخلی آن خبری ندارم، من تجارتی با روسیه ندارم (ارتباط اقتصادی) در مورد سوریه نیز من اصلا از اسد خوشم نمیآید اما او با داعش مبارزه میکند. روسیه و ایران هم با داعش مبارزه میکنند و آنها اکنون با هم متحد شدهاند و این بخاطر ضعف سیاست خارجی ما میباشد.»
آن دیوی که از ترامپ ساختهاند در این اظهار نظری که در بالا خواندید و مستقیما از مناظره دیشب ترجمه کردهایم میبینید؟»
کل یادداشت را اینجا بخوانید.
نقل است که هنگام اشغال سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام، نیروهای حزب توده به نشانه خوشحالی بین دانشجویان و مردم شیرینی پخش میکردهاند.
برای نیروهایی از این مدل که تحتتاثیر و شیفته یک شخصیت کاریزماتیک و قهرمان هستند، هیچ وقت حقیقت معنا پیدا نمیکند و همیشه حقیقت را با محک شخصیت و بت مورد نظر خویش میسنجند و هرچه بت محوری آنها بپسندد، میپسندند و هرچه بت آنها با آن مخالف باشد با آن مخالفاند. شاید شیرینیپخشکردن «کیانوری» با زور توجیه و تفسیرهای چپکی قابل هضم باشد، اما وقتی کل اتحاد جماهیر شوری از هم پاشید و چپ به آن معنا که اینها به قربانش میرفتند، به خاک فنا نشست، دیگر چرا یک جمله تعریف ترامپ فاقد تعادل روانی، از روسیه باید اینها را حالی به حالی کند که هوس ریاستجمهوی این آدم نامتعادل را در سر بپرورانند؟