خوب سخن بگوییم
بیان خوب به آدمی امتیاز ویژه میبخشد. تصور کنید در جمعی حضور دارید که افراد با سطح سواد، سن، جنس و با مسؤلیتهای مختلف حضور دارند و هر کسی هم به تناسب و به قدر وقتی که در اختیارش قرار میدهند، سخنی ساز میکند.
در این بین مخاطبین و شنوندگان، به سواد، سن، جنس و شغل یا مسؤلیت افراد خیلی توجه نمیکنند. بیشترین توجه، متوجه کسی میشود که بتواند در وقت مقرر، مفهوم مورد نظر خود را با بیان شیوا، صحیح، دقیق و با تسلط ادا کند. این خوب سخنگفتن و مورد توجه مخاطبین و جمع قرارگرفتن، خود فرصتهای جدیدی پیش پای گوینده میگذارد.
تصور کنیم در این جمع، کس یا کسانی باشند که چند وقت دیگر در جایی دیگر، نشستی، جلسهای، دورهمیییی داشته باشند. قطعنا با خاطره مطبوعی که از سخن و بیان شما دارند، حتما شما را برای سخنگفتن و بهرهبردن از بیان و کلام و سخن شما به آن نشست هم دعوت میکنند و فرصت دیگری برای اینکه شما بتوانید با تسلط و آرامش و با دقت سخن بگویید و تسلط خود را بر جمع دیکته کنید فراهم میشود.
داشتن بیان خوب، مسلط سخنگفتن و انتقال معنا و مفهوم درون ذهن به دیگران از این منظر به شکل زنجیرهای برای آدم ایجاد فرصت و فضا میکند و هرچه آدم بیشتر در بین آدمها و شرایط مختلف سخن بگوید، ضمن اینکه شخصیتش بیشتر معرفی میشود، بر میزان اعتماد بهنفس و افزایش قدرت کلام و بیان هم کمک میکند و نهایتا به آدم اقتداری ویژه میبخشد.
همه اینها البته مستلزم دو شرط اصلی است. شرط نخست همان فن بیان و داشتن صدای رسا و شفاف، همراه با ادای دقیق حروف و کلمات بهشکل صحیح و بدون اصطلاحا تپق، لرزش صدا و دست و افزایش ضربان قلب و استرس و عرقکردن زیاد، و نهایتا خوب سخن گفتن است.
شرط دوم سخنِ خوب گفتن است. و لازمه سخنِ خوب گفتن، مطالعه، مطالعه، مطالعه و بعد از آن مطالعه هست و بعد از مطالعه، فقط میماند مطالعه.