وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

ستیز با خویشتن و جهان

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۸۸، ۰۵:۱۰ ق.ظ

می‌خواستم قصه بگویم. اتفاقی افتاد. قصه را فرو می‌گذارم و از غصه می‌نویسم.

در ادبیات شیرین ما شخصیتی افسانه‌ای‌مانند وجود دارد به نام «ملانصرالدین». سراسر قصه زندگی این آدم درد و مصیبت و بدفهمی و بدبختی است. ولی وقتی این درد و مصیبت تعریف می‌شود ما می‌خندیم و با تعریف‌کردن آن دیگران را می‌خندانیم.

 قصه امروز مملکت و سیاست و قانون و ناموس سیاسی امروز ما، قصه غصه‌های «ملا» است. مجموعه‌ای از بدفهمی‌ها که هر روز بدبختی و مصیبتی را به‌وجود می‌آورد و هر روز ما را ضعیف‌تر و نحیف‌تر از دیروز می‌کند، و دنیای فربه‌شده از ضعف ما، به این قصه‌ها و غصه‌ها می‌خندد و با تعریف آن دنیا را می‌خنداند.

ما به دست خودمان سرمایه‌های‌مان را به جیب دیگران سرازیر می‌کنیم، والا این نتیجه عاید ما و خلافش عاید آن‌ها نمی‌شد. حال شما سرمایه را هرچیز می‌خواهید بگیرید. از آبروی سیاسی دیپلماتیک گرفته، تا آبروی علمی و فنی از یک‌طرف، و از سرمایه‌های اقتصادی گرفته تا سرمایه‌های انسانی و ... از طرف دیگر.

نقل است که دختر «ملانصرالدین» شکایت از دست شوهر نزد پدر آورد که؛ شوهر مرا کتک زده است. «ملا» چوبی اختیار کرده، به جان دختر افتاد و پس از فرو مالیدن حسابی به دخترش گفت: حال نزد شوهرت برو و به او بگو دختر مرا می‌زنی؟ من هم همسر تو را زدم.

در خبرهای همراه و همزمان با خبر «صدور دومین قطعنامه شورای حکام آژانس» بر علیه ایران که به اندازه کافی موجب سرافکندگی و کاهش شدید آبروی بین‌المللی ما شد، خبر مهم دیگری نیز وجود داشت که متاسفانه علیرغم اهمیت و اعتبار، به لحاظ دردمندی، لابه‌لای خبرهای هسته‌ای گم شد و توجهی آن‌گونه که شایسته بود، نسبت بدان نشد.
 دولت ایران لایحه‌ای را به مجلس فرستاد و خواستار تخصیص مبلغ ۲۰میلیارد دلار برای کشف موارد نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر از جمله «ایالات متحده آمریکا» و «انگلیس» شد.
 مجموعه شبکه‌های متعدد خبری سیمای آقای «ضرغامی» هم بار‌ها و بار‌ها این «سند افتخار» را به‌عنوان پاسخ محکم و دندان‌شکنی به قطعنامه اخیر «شورای حکام» معرفی نمود.
 دقت در مفاد لایحه مذبور نکات شایسته تاملی نشان می‌دهد. «ایران» از نگاه جامعه جهانی متهم به نقض حقوق بشر است و چه کسی است که به این حقیقت معترف نباشد الا بانیان اصلی و عوامل این نقض حقوق؟ و وقتی دفاع بسیار خام و اشتباه این عوامل از رفتار‌ها و توجیهات تراشیده شده، مجموعه‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر را متقاعد نکرد چاره آن می‌شود که ما هم دست به‌کار شویم و بگوییم اگر نقض حقوق بشر بد است، پس چرا در کشورهای بزرگ دنیا و از جمله مدافعان حقوق بشر این حقوق نقض می‌شود؟
 و حال لازم می‌آید برای این توجیه مضحک سند هم پیدا شود که می‌شود اما از کجا؟ از جیب ملت بدبخت ایران. یعنی‌‌ همان ملتی که حقوق مسلم انسانیش نادیده گرفته شده و مثل «دختر ملا» از شوهرش کتک خورده بود حالا باید التجا به پدری ببرد که به جای التیام زخم‌های ناشی از بدرفتاری و نقض حقوق کتک دیگری هم نوش جان نماید.
پانویس:
 تیتر نام کتابی از «یوسفعلی میرشکاک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۸۸ ، ۰۵:۱۰
علی مصلحی

من می‌نویسم پس هستم

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ

سه هفته پس از آن‌که برنامه «نوبت شما» بی‌بی‌سی در مورد پست «منشور بی‌اخلاق و اخلاق بی‌منشور» و وبلاگ من گفت‌وگو داشت و یک هفته بعد از فیلتر شدن وبلاگ من روی بلاگفا، درست‌‌ همان زمانی که «مصطفی عباسی» با همراه من تماس می‌گرفت تا به من اطلاع بدهد که برنامه «نوبت شما» را از تلویزیون بی‌بی‌سی ببینم حالا «مصطفی» تماس می‌گرفت تا بگوید که وبلاگ من روی بلاگ‌اسپات هم فیلتر شد.

به شهادت تک‌تک کلمات موجود روی تمام نوشته‌هایم در وبلاگ‌های فیلترشده، هیچ عملی خارج از چهارچوب قانون از من و وبلاگم سر نزده است که شایسته فیلترشدن باشم، اما به این اتفاقات احترام می‌گذارم تاببینم چه خواهد شد.

تک‌تک مخاطبانم را مثل تک‌تک کلماتم دوست دارم و تنها ناراحتی من از این اتفاقات احیانا از دست‌دادن دوستی یا مخاطبی است که برایم بزرگ‌اند.

فعلا همین‌جا می‌نویسم و منتظرم که این محدودیت برداشته شود چنان‌که قبلا هم برای «ساز مخالف» و «پاکنویس» افتاد و بعدا رفع شد.
 دراین باره درخواست می‌کنم اگر دوستی خصوصا «فرشاد» عزیزم می‌تواند کمکی کند ممنون خواهم بود. اگر پیام گذاشتن مشکل هست پیام‌ها را اینجا بنویسید می‌خوانم. به زودی مطالب این وبلاگ روی آدرس جدید من در «وردپرس» کپی خواهدشد.
اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
که ترک دوست بگوییم تصوری است محال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۹
علی مصلحی

یارب این نودولتان را با خر خودشان نشان

شنبه, ۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۲:۳۱ ب.ظ

شکی نیست که آمریکا، انگلیس، فرانسه و مجموعه غرب در کنار روسیه، سال‌های متمادی به‌عنوان قدرت‌های بزرگ استعماری جهان، چشم طمع به ایران و ثروت و سرمایه‌های اقتصادی ما داشته، و بهره‌برداری رایگان از موقعیت‌های ژئوپلتیک ایران، کشوری که بیشترین مرز آبی با آب‌های آزاد خلیج فارس و دریای عمان را دارد و سالیان سال در مسیر بزرگ‌ترین شاهراه تجارت بین شرق و غرب (جاده ابریشم) قرار داشته، همواره مورد توجه قدرت‌های استعماری بوده است و طی دویست سال گذشته نیز در نتیجه بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی پادشاهان خائن قاجار و پهلوی چنگ‌اندازی به منافع و منابع عظیم ایران، بار‌ها و بار‌ها اتفاق افتاده است،
 اما مقابله با چنین تهدید‌ها و خیانت‌ها به هیچ روی بالارفتن از دیوار سفارت یک کشور خارجی و گروگان‌گرفتن اتباع و گارگزاران سفارت آن کشور و ماجراجویی‌های شتاب‌زده در سطح بین‌المللی نیست.
 گو این‌که نتایج معکوس این شتاب‌زدگی ناشی از خامی جوانی و بی‌تدبیری‌های ابتدایی انقلاب که لازمه هر کشور انقلاب‌زده است، انزوای کامل و تنهایی شدید ایران را برای سال‌های سال به‌همراه داشته و از طرفی بیشترین و بهترین بهانه‌ها برای قدرت‌های استعمارگر برای بلوکه‌نمودن دارایی‌ها، عدم تعهد به مفاد قراردادهای منعقده فی‌مابین آن‌ها و ایران و تصویب طرح‌ها و لوایح تحریمی بر علیه ایران را به همراه داشته است.
 حتی ضعف شدید تدبیر در سال‌های آغازین انقلاب باعث شد تا اشتباه روشن دولت «مصر» در پناه دادن به شاه مخلوع ایران که می‌توانست بهترین بهانه را برای تنبیه کشور مذکور به همراه داشته باشد، به نتیجه عکس منجر شد و کشور مذکور پیش‌دستی نموده، دارایی‌های ایران را در آن کشور بلوکه نمود و داوطلبانه روابط خود با ایران را به حالت تعلیق درآورد. این وضعیت یک کشور جهان‌سومی مسلمان است. درباره بلوک بزرگ قدرت، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

بیست سال پس از این اتفاقات در دوم خرداد ۷۶ ناگهان ورق به شکل غیرمنتظره‌ای برگشت و پس از آن، دوره جدیدی از احترام و پذیرش در سطح جهان برای ایران رقم خورد. «سید محمد خاتمی» پیام‌آور ارجمند این احترام به «سازمان ملل متحد» رفت و در شرایطی که دنیا برای اولین‌بار بستر جدیدی از احترام و خاتمه انزوای گذشته را برای ایران فراهم می‌نمود، به دنیا پیام داد که من از «ایران سرفراز» آمده‌ام.
 ریس‌جمهور ایران به جامعه جهانی پیشنهاد «گفت‌وگوی تمدن» داد و پس از آن برای اولین‌بار در تاریخ کشور پس از انقلاب ریس‌جمهور ایران به یک کشور اروپایی سفر کرد و بلافاصله دیگر کشورهای اروپایی برای میزبانی از ریس‌جمهور بزرگ ایران و ایدئولوگ «گفت‌وگوی تمدن‌ها» بر یک‌دیگر سبقت گرفتند. بررسی پرونده روشن دولت اصلاحات در حوصله این مقال نیست. این زمان بگذار تا وقت دگر.

اما مجموعه «نودولتان» دولت نهم و برکشیدگان دولت دهم به علاوه منتخبان «شورای نگهبان» و مردم در مجلسین هفتم و هشتم را عقیده بر اینست که دوران سیادت و سرفرازی و سربلندی‌‌ همان دوران دویست سال گذشته و دوران‌های اول انقلاب است که از نظر آن‌ها دوران طلایی دیپلماسی ایران بوده است.
 بنابراین طی چهار و پنج سال گذشته با شتاب وصف‌ناپذیری مسیر حرکت خود را به‌سمت آن‌زمان و شرایط آن تغییر داده و در حرکتند.

به همین دلیل هم‌واره معتقد بوده و هستند که: تحریم‌های وضع‌شده توسط «آمریکا» و قطعنامه‌های تحریمی صادر شده توسط «سازمان ملل متحد» نه تنها کوچک‌ترین خسارتی را متوجه ایران نکرده، بلکه به ضرر شدید کشورهای وضع‌کننده و اجرا‌کننده مصوبات قطعنامه‌ها منجر شده است.

این ادعا‌های واهی که طی چهار پنج سال گذشته بار‌ها و بار‌ها برای فریب ملت ایران، مورد استناد مقامات عالی‌رتبه ایران در حوزه‌های سیاسی و به تبع آن اقتصادی قرار گرفته، به‌‌ همان اندازه خالی و عاری از واقیعیت است که انکار آفتاب در روز روشن.

وقتی دست‌ِکم هشتاد درصد کشور‌ها و در راس آن‌ها کشورهای پیش‌رفته و معتبر در سطح جهان داوطلبانه و یا به دلیل حفاظت از منافع خود در سطح روابط دیپلماتیک، در تحریم بر علیه ایران مشارکت می‌نمایند، برای قبول این فرضیه که این تحریم‌ها نتیجه عکس دارد باید این فرضیه که اکثر دولت‌مردان این کشور‌ها «دیوانه» هستندکه بانظر خود، دست خود، وبا آزادی‌عمل کامل و در ‌‌نهایت استقلال بر علیه خود قطعنامه تحریم تهیه و تنظیم نموده و به‌هنگام رای‌گیری نیز به آن رای مثبت داده و در عمل نیز خود را موظف به ایفای تعهداتی که ضرر و زیان خودشان را تضمین می‌کنند، را نیز پذیرفت.
 و با فرض پذیرش چنین فرضیه‌ای باید تصور کرد که عموم شهروندان و مردم این کشور‌ها که علی‌القاعده بیش از دو سوم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند نیز باید جمعیتی بی‌سواد و بربر باشند که در مقابل این تحقیر آشکار و اشتباه فاحش دولت‌مردانشان تن به سکوت ذلت‌بار می‌دهند.

حال آن‌که در عرصه جهانی و در عرصه عمل آن‌چه در رفتار رهبران ایران اتفاق افتاده و می‌افتد و آن‌چه در رفتار جامعه جهانی مشاهده شده و می‌شود، خلاف فرضیه‌های تعریف‌شده فوق را می‌توان به روشنی دریافت.

آمارهای رسمی ارائه‌شده توسط مراکز معتبر آمارگیری ایران ـــ که به دلیل تجاهل شهروندان و قلب واقعیات موجود درصد خطای آن بسیار بالاست ـــ و همچنین آمارهای اعلام شده توسط مراکز معتبر و دقیق جهانی حکایت از آن دارد که تحریم‌ها بیشترین تاثیر منفی را بر پیکره اقتصاد بیمار و درمانده ایران وارد نموده است، و این آثار اقتصادی بار مستقیم خود را بر سایر شئون زندگی شهروندان مظلوم و بی‌چاره این کشور نیز بار نموده است.
از این گذشته برای درک و لمس واقعیات نابسامانی‌های موجود ناشی از تحریم‌ها و بحران‌های خودساخته «نودولتان معاصر» نیازی به بصیرت خاص نظری و یا تخصص آکادمیک در حوزه اقتصاد و جامعه‌شناسی نیست. این روز‌ها لاغرشدن بیش از پیش و هر روز سبد هزینه خانوارهای ایرانی آن‌قدر آشکار و عیان است که حتی ننه جون مهدی (نازل‌ترین سطح درک و سواد جامعه) هم نیازی به بیان آن احساس نمی‌کند.

در چنین شرایطی نتایج انارجل‌خوانی، ماجراجویی و شتاب‌زدگی به علاوه بی‌تجربگی در حساس‌ترین عرصه‌های تصمیم‌سازی در عرصه جهانی یک‌بار دیگر به بار نشست و «شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای» را وادار به صدور یک قطنامه اعتراضی دیگر بر علیه ایران نمود.
مفاد بسیار شدید‌تر این قطعنامه از قطنامه اولی «شورای حکام» که پیش‌زمینه و بسترساز صدور قطعنامه‌های سه‌گانه تحریم بر علیه ایران در سطح «سازمان ملل متحد» شده بود، خبر از موج جدید تحریم‌ها بر علیه ایران را می‌دهد.
 این در حالی است که تمام تلاش‌های کور و چشم‌پوشیدن‌ها از منافع ملی (سهم ایران در دریای خزر، تاخیر در شروع به‌کار نیروگاه بوشهر و ... به نفع روسیه و وادادگی‌های آشکار در مقابل افزون‌خواهی‌های مکرر حکومت کمونیستی چین) برای به‌دست‌آوردن حداقل سوپاپ‌های اطمینان برای جلوگیری از صدور قطعنامه‌های جدید بر علیه ایران نیز نه‌تنها کمترین سود را نداشته بلکه در صدور قطعنامه جدید «شورای حکام» روسیه و چین جزء کشورهایی بودند که بر علیه ایران رای مثبت دادند.

از امروز بنگاه دروغ‌سازی و قلب واقعیات آقای «ضرغامی» دست به کار شده، پخش سرودهای پیروزی را در دستور کار قرار می‌دهد تا این پیروزی؟ /؟؟ به‌کام ملت ایران شیرین‌تر بنشیند. از طرفی خوراک امامان جمعه و جماعات سراسر کشور نیز تا چندی فراهم شده است.
یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان.
کاین همه ناز از غلام و ترک استر می‌کنند

مرتبط:

تحریم؛ پیشرفت علم یا سرطان فساد؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۱
علی مصلحی

زرشک

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۸۸، ۰۴:۵۶ ق.ظ

اولی: آقا شما در جنگ (یعنی همون دفاع مقدس) چه‌کاره بودید؟
دومی: آقا ما «زرشک» پاک می‌کردیم.
اولی: پس عضو واحد آشپزخانه بودید؟
دومی: نه آقا، ایرانی‌ها تابلو زده بودند روش نوشته بودند «راه قدس از کربلا می‌گذرد» عراقی‌ها می‌اومدن زیرش می‌نوشتن «زرشک» ما وظیفمون بود این «زرشک» را پاک کنیم. به این دلیل می‌گم «زرشک» پاک می‌کردیم.

آقای دکتر «محمدجواد اردشیر لاریجانی» دی‌شب آمده بود صدا و سیمای آقای «ضرغامی» با کوله‌باری از دانش دیپلماتیک و تجربه‌های سیاسی و حقوقی ... الخ.
واقعا خاک بر سر نظامی که خیلی دیر این اخوان خمسه را کشف کرد. باور کنید چه ضرر و زیان‌ها که از ناحیه دیریابی این اخوان محترم نصیب نظام نشد! بازهم رحمت به روح مرحوم دکتر «علی کردان» که سال‌ها پیش دست‌ِکم از این مجموعه آقای دکتر «علی لاریجانی» را زود‌تر از دیگران کشف و درک کرد و باور کنید که چه استفاده‌ها که از این کشف نصیبش نشد.

دست برقضا شب دوشین آقا «مرتضی‌خان حیدری» که برای پی‌گیری ثبت‌نام تحصیلی‌اش چند مدتی در یک کشور دور بسر می‌برد هم آمده بود البته با یک تفاوت فاحش با همیشه‌اش. و آن این‌که این‌بار برخلاف همیشه از شادابی همیشگی و خنده‌های جذاب در چهره او خبری نبود و در تمام طول برنامه با چهره‌گرفته و ناراحت، اما همچنان چالاک و مسلط بر ادبیات مخصوص گفت‌وگو و چالش، بحث را با میهمان فاضل برنامه پیش می‌برد.

القصه، آقای دکتر که در مورد مذاکرات «وین» و «ژنو» و حقوق و وظایف «ایران» درموضوع «انرژی هسته‌ای» سخن می‌گفت، بار‌ها و بار‌ها مواضع اخیر دولت و بسته پیشنهادی دولت برکشیده شورای نگهبان را مورد ستایش قرار داد و همچون ریس دولت از موضع قدرت دولت‌مردان آمریکایی و سران غرب را مخاطب قرار داد و گفـت: «ما کشوری با نفوذ و قدرت‌مند در منطقه هستیم که با وجود توان‌مندی، دنبال سیطره نیستیم. ما بزرگ‌ترین دموکراسی منطقه هستیم و انجام هیچ‌گونه ترتیب امنیتی در منطقه بدون در نظر گرفتن جمهوری اسلامی ایران میسر نیست.»
وی اضافه کرد: «آثار این موفقیت فرا‌تر از کشور ماست زیرا ایران توانست جلوی بسته‌شدن در دسترسی به انرژی هسته‌ای و ایجاد منوپولی هسته‌ای توسط غربی‌ها را بگیرد و بقیه کشورهای خواهان این انرژی هم بتوانند از آن برخوردار شوند.»
 آقای «لاریجانی» اعلام کرد که مذاکرات اخیر؛ نیازمند فضای اعتماد است و ما نمی‌توانیم به غرب اعتماد کنیم.
 وی برای بیان دلایل بی‌اعتمادی خود به غرب فرمود: ما برای اثبات بی‌اعتمادی خود برعلیه غرب بسیار ادله داریم اما آن‌ها بر علیه ما فقط اتهام دارند. به عنوان مثال وی از بحث «یورودیف» فرانسه و عمل‌نکردن فرانسه بر اساس قرارداد مزبور و صحبت بر سر سیاست‌های ایران براساس سیاست چماق و هویج یاد کرد و گفت آن‌ها همیشه از اصطلاحات «چاله میدانی» استفاده می‌کنند.

رئیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری اظهارات البرادعی مبنی بر اینکه توپ الان در زمین ایران است را رد کرد و با اشاره به تلاش وی برای کسب شغل جدیدش گفت: البرادعی هم دارد نان خود را می‌پزد.

دبیر ستاد «حقوق بشر قوه قضاییه» درباره طرح مساله نقض حقوق بشر در ایران در «سازمان ملل متحد» تصریح کرد: آن‌ها دیدند از طریق «شورای حقوق بشر» نمی‌توانند ایران را تحت فشار قرار دهند، آن را بردند به «مجمع عمومی سازمان ملل» و این خط مفتضح را باز کردند که بخشی از آن‌ها مربوط به مخالفت با قوانین خود اسلام است.
 معاون اسبق وزارت خارجه در خصوص مذاکرات هسته‌ای ژنو و وین اظهار داشت: غربی‌ها در گذشته می‌گفتند که تا تعلیق نکنید مذاکره نمی‌کنیم اما آن‌ها در ژنو بدون پیش‌شرط وارد گفت‌و‌گو شدند. دستور کار مذاکره را هم ایران با بسته پیشنهادی خود تعیین کرد که این بسته محدود به فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان نبود و این‌ها همه نشانه پیروزی ما در تثبیت حقوق ملت ایران بود.

صد البته که باید به سبک ستون «گفت و شنود کیهان» هم به حضرت ایشان و هم به ریس دولت نهم عرض کرد: زرشک


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۸ ، ۰۴:۵۶
علی مصلحی

اگرچه مشخص نیست که تا چه اندازه اخبار، تصاویر و اطلاعات ارائه‌شده در سایت‌ها مبنی بر تلفیق تصاویر نامرتبط با هم‌دیگر به کمک نرم‌افزار فتوشاپ برای قلب واقعیت استقبال سرد مردم خون‌گرم «آذربایجان» از آقای دکتر «احمدی‌نژاد» در دور جدید سفرهایی استانی قابل قبول و اتکا است، اما ظاهرا می‌توان تصاویر سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» در استادیوم ورزشی اصلی شهر «تبریز» که اصلی‌ترین محل اجتماع مردم برای استماع سخنان ایشان بوده است را با تصاویر دیگر استقبال مقایسه کرد و تا اندازه زیادی با مدعیان استقبال سرد مردم خون‌گرم و بزرگ «تبریز» از آقای «احمدی‌نژاد» هم‌راه شد.

اگرچه اغلب صندلی‌های این استادیوم هنگام ایراد سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» - که توسط شورای نگهبان به عنوان ریس‌جمهور دهم معرفی شد – خالی از تماشاگر (شما بخوانید استقبال‌کننده) بود، اما می‌توان به صراحت اعلام نمود تماشاگران موجود روی سکوهای استادیوم از تماشاگران موجود روی صندلی‌های سالن «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» بیشتر بودند و این نشان از آن دارد که ایشان اگرچه در بین مردم دنیا و یا شاید سران ایشان، از محبوبیتی برخودار نیستند که برای تماشایش هنگام سخنرانی نمی‌مانند و سالن را ترک می‌کنند، اما در بین مردم کشور خودش و البته این‌بار عوام از آن مردم، هنوز محبوبیتی دارند که برای تماشای سخنرانی‌‌اش به استادیوم می‌آیند و البته که اجازه خروج ندارند.

 حالا خیلی مهم نیست که این‌ها اهل گوش‌کردن باشند یا نه. چون که ایشان تمایل شدیدی به سخنرانی برای صندلی خالی دارند و مطمئن هستند که صندلی‌ها سخنان ایشان را خوب گوش می‌دهند.
 باور نمی‌کنید به سکوت مودبانه صندلی‌ها هنگام ایراد سخنرانی آقای «احمدی‌نژاد» توجه نمایید. این‌هم از «معجزه‌[ات]هزاره سوم» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۸ ، ۰۴:۱۳
علی مصلحی

منشور بی‌اخلاق اخلاق بی‌منشور

چهارشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۵۲ ق.ظ

من البته آدم اهل ورزش و پی‌گیر اخبار ورزشی نیستم اولا، و سعی فراوان هم می‌کنم که مثل اهالی جاهل عربستان در آستانه ظهور اسلام، هنگامی که صدای بلند صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بلند می‌شود، پنبه‌های قایم در گوشم فرو کنم که مبادا صدای این سفیر رحمت به گوشم بخورد که رحمت شامل حالم شود ثانیا.
زهی سعادت که این جهالت.

اما «برنامه۹۰» و «عادل‌خان فردوسی‌پور» به قول نویسنده «تاریخ بیهقی»: از لونی دگر است و ارزش جهالت به جان خریدن دارد.

 گمان می‌کنم که «عادل»خان مشروح کامل گفت‌وگوهای نود را در سایت نود قرار داده باشد که می‌توانید بخوانید. اما عجالتا برایتان بگویم که این هفته مهمانان ویژه «نود» آقایان «عزیز محمدی» که نمی‌دانم در فدراسیون فوتبال چه سمتی دارد، «شاه حسینی» که به شرح قبلی ایضا اما می‌دانم که، تحصیل‌کرده حقوق است و آشنا به ادبیات حقوقی و «امیر حاج‌رضایی» که در فدراسیون هیچ سمتی ندارد و کار‌شناس فوتبال هست و قبلا هم فوتبالیست بوده‌است، به‌علاوه این‌که یک شخصیت مودب و دوست‌داشتنی است بر خلاف خیلی از اهالی فوتبال.

خوب حالا برویم سر موضوع برنامه که بر سر «منشور اخلاقی ورزش عموما و فوتبال خصوصا» بود.
قبل از ورود به بحث عرض کنم که همین‌طور که بار‌ها در طول بحث آقای «فردوسی‌پور» فرمودند، در این‌که در ورزش کشور ما موارد متعدد بی‌اخلاقی و سوء‌رفتار در اکثر رده‌های بازی‌گری، مدیریت، مربی‌گری و ... وجود دارد و این موارد متاسفانه منشا الگوبرداری بعضی از جوانان و طرف‌داران ورزش هم می‌شود، شکی نیست.
از طرف دیگر هم می‌توان به ضرس‌قاطع گفت؛ تنظیم‌کنندگان «منشوراخلاقی» با حسن‌نیت فوق‌العاده به قصد حذف و تعدیل بی‌اخلاقی‌های موجود به چنین اقدامی دست یازیده‌اند.

اما آن‌چه در تنظیم این منشور مورد غفلت قرار‌گرفته و از سال‌های اول انقلاب نیز تا کنون این غفلت جزء لاینفک برنامه‌های از این دست بوده‌است، اینست که تا کنون بیشترین تلاش بانیان خیر پاک‌سازی فضای عمومی جامعه و در مورد اخیر ورزش، از بی‌اخلاقی و فساد موجود، توجه به جنبه‌های بازدارنده جرم و بی‌اخلاقی و فساد بوده و در مورد بسترسازی برای حذف بستر‌ها و شرایطی که امکان بذرافشانی، بارداری و نهایتا ظهور و بروز جرم و فساد را باعث می‌شوند کمترین توجه صورت نگرفته و منشوری تنظیم نشده است.

شکی نیست تا زمانی که فرهنگ‌سازی برای تربیت کودکان و جوانان و ایجاد دبستان‌های فرهنگ که هزینه‌های کمتری را طلب می‌کند، در دستور کار متولیان فرهنگ عمومی قرار نگیرد، بازدارندگی که هزینه‌های چندین برابری را نیازمند است، نه‌تنها کمترین نتیجه و سود را نخواهد داشت، که خود نیز عامل بروز ناهنجاری و خلاف خواهد شد.

در مورد «منشوراخلاقی» اخیر که در مورد ورزش کشور طی یک‌سال گذشته تنظیم آن دستور کار فرهنگ‌بانان ورزش کشور بوده‌است، متاسفانه آن‌چه مورد غفلت قرار گرفته «اخلاق» است که خود را در نقیصه‌های اخلاقی و تناقضات فراوان حقوقی به وضوح نشان می‌دهد.
 البته از متولیان امور امروز انتظاری غیر از این نمی‌توان داشت. وقتی آقای «امیرحاج‌رضایی» داماد و برادرزاده «طیب‌حاج‌رضایی» پیش‌کسوت فوتبال و مرد مودب و اخلاقی ورزش و کار‌شناس فوتبالی صدا و سیما از آقای «عزیز محمدی» سوال می‌کند که، آیا همه مشکلات ورزش کشور حل شده و فقط مدل مو، ریش و آرایش ورزش‌کاران معضل هست؟، آدمی بلافاصله به یاد سخنان حکیمانه و البته رای‌جمع‌کنانه ریاست محترم جمهور نهم می‌افتد که «این‌قدر مشکل داریم که نمی‌رسیم به مدل مو و اصلاح جوانان‌مان کاری داشته باشیم» و بلافاصله پس از نشستن بر صندلی ریاست، سر و کله گشت ارشاد آقای «احمدی‌مقدم» باجناق آقای رییس از راه می‌رسد.

دغدغه کار‌شناس فوتبال اما خلف وعده و سوء‌استفاده شبیه مورد یادشده نیست. اما تنظیم منشور، قرارداد و ابزارهایی که ورزش‌کار را محکوم به رعایت مسائل اخلاقی و حقوق شهروندی و رفتاری، خارج از محیط‌های ورزشی می‌کند، و در صورت نافرمانی و تخلف تنبیهات و محرومیت‌هایی را برایش به‌دنبال دارد، که تجویز و صدور آن فقط و فقط بر عهده مقامات قضایی است، به آسانی می‌تواند به یک نافرمانی عمومی مدنی در درازمدت منجر شود.

به عنوان مثال دقت کنید که در متن منشور کلیه مربیان ورزش موظف به تست اعتیاد شده‌اند. شایسته است تنظیم‌کنندگان منشور فقط یک‌ساعت گشتی حول و حوش دادگاه‌های خانواده بزنند تا آثار مششع و البته اخلاقی تست اعتیاد هنگام ازدواج را مشاهده نمایند.
قابل توجه است که نود درصد خانواده‌هایی که برای نجات جان خودشان از دست همسر معتاد به دادگاه مراجعه می‌نمایند، برگه تست منفی اعتیاد را در پرونده خود دارند.

در طول برنامه فوق دوبار از طریق تلفن با آقای دکتر «آقانیا» استاد حقوق دانشگاه تهران، ورزش‌کار و اولین کسی که به تدوین حقوق ورزشی توجه داشته تا جایی‌که عنوان رساله دکترایش «حقوق ورزشی» بوده‌است گفت‌وگو شد. آقای دکتر ضمن بیان کاستی‌های متعدد منشور و موارد متعدد تخلف از قانون اساسی، حقوق مدنی و فرمان هشت ماده‌ای امام و ... به نکته تکان‌دهنده و دردآوری اشاره کرد.
 وی ضمن اشاره به گنجاندن مواردی مربوط به «سحر» و «جادو» در منشور از آقایان پرسید: «چه خوب است شما که به چنین نیروهایی معتقد و مسلط هستید، در بازی‌های بین‌المللی بر علیه رقبا از آن استفاده کنید.»
 وی همچنین گفت کاری نکنید که در ابتدای هزاره سوم، مردم دنیا به ما بخندند.

 عرض کردم «معجزه{ات} هزاره سوم» بیش از این‌هاست.

اشاره به بی‌اخلاقی‌های موجود در حوصله این مقال نیست. اجازه بدهید اشاره کنم که بی‌اخلاقی میهمانان برنامه کار را به جایی رساند که اواخر برنامه رودرویی شدید آقایان «عزیز محمدی» و «شاه‌حسینی» با وساطت موی سفید آقای «حاج رضایی» ختم به خیر شد.

بزرگ‌ترین ابزار در هدایت تمامی اقشار به سمت شهروندان اخلاقی و قانونی، توزیع قدرت، ثروت، امکانات و ... آزادی به شکل عادلانه در بین تمامی مردم است. چیزی که این‌روز‌ها بیش از پیش مورد غفلت قرار گرفته‌است.

تصور کنید چنان‌چه مفاد این منشور قابلیت وسیع اجرا پیدا کند، در بین مربیان کسانی که بیشترین تخلف از شمول این منشور را خواهند داشت، آقایان «علی دایی» مربی محبوب و مورد احترام ریس‌جمهور و آقای «محمد مایلی‌کهن» مربیی که بیشترین تعریف بسیجی و اخلاق به نام او تعریف می‌شود و آقای «فیروز کریمی» کسی که قبل از مربی ورزش یک افسر ارشد بازنشسته نیروی انتظامی «ایران» است، و کسی که کمترین تخلفات از شمول این منشور به نام او ثبت شود احتمالا آقای «افشین قطبی» خواهد بود. یعنی یک ایرانی که در یک کشور کمونیستی آمریکایی یعنی «کره جنوبی» بزرگ شده است.

به قول «سلحشور»: این یعنی کشک.

پی‌نوشت: بعدها متوجه شدم «احمدی‌مقدم» باجناق آقای «احمدی‌نژاد» نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۸۸ ، ۰۳:۵۲
علی مصلحی

دیپلماسی شلخته

پنجشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۴۳ ق.ظ

نزدیک به یک سال پیش، و پس از معرفی دکتر «علی کردان» به‌عنوان وزیر کشور دولت نهم، و در پی پی‌گیری‌های بعضی از نمایندگان مشخص شد که آقای دکتر «علی کردان» طی فرایندی که بعضی از موسسات آزاد آموزش عالی خارجی اما قلابی نیز در آن دست‌اندرکار بودند، عنوان عالی دکتری به نام دانشگاه معتبر «آکسفورد» را به نام و برای خود جعل نموده است.

ظاهرا در مورد این اتفاق غیراخلاقی حقوقی حداقل تبلیغی و یا ابزاری سیاسی برای ایجاد بعضی فشارهای تبلیغاتی بر علیه شخص و موسسه جاعل و نهایتا کشور متبوعش، برای دانشگاه و کشور متبوع و مرجع آن دانشگاه وجود داشت و می‌توانست داشته باشد که در زمان علنی‌شدن این سوء‌استفاده و رسوایی اخلاقی، دانشگاه «آکسفورد» و کشور «بریتانیا» ترجیح دادند از این حقوق خود استفاده نکنند.

 در تمام اسناد و مراسلات دیپلماتیک حداقل رسمی زمان یادشده، کوچک‌ترین اثری از اعتراض کشور و دانشگاه مذکور نسبت به کشور «ایران» و مقامات رسمی اجرایی ثبت و ضبط نشده است.

اما کم‌تر از دو هفته پیش‌‌، همان کشور و‌‌ همان دانشگاه در یک اقدام کاملا سیاسی و به قصد بهره‌برداری تبلیغی از آشوب و بلواهای ایجادشده پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در کشور ایران، یک بورس تحصیلی برای رشته فلسفه به نام مرحومه «ندا آق سلطان» که پس از ارسال تصویر تیرخوردن و جان‌سپردنش در حاشیه یک خیابان در تهران در سطح وسیع در رسانه‌های بین‌المللی تبدیل به سمبل آزادی و عدالت‌خواهی ملت ایران شده بود، دائر کرد.

 اما این اقدام دانشگاه «آکسفورد» و کشور «بریتانیا» بلافاصله مورد اعتراض شدید رسمی کشور ایران قرار گرفت.
مقامات دیپلماتیک ایران با ارسال یادداشتی این اقدام را دخالت در امور داخلی ایران قلم‌داد نموده و به‌شدت به آن اعتراض نمودند.

نکته جالب اینست که، معترضان به این بورس و این نام‌گذاری سال‌ها مخالف تغییر نام خیابان ستوان «خالد اسلامبولی» در تهران بودند که دولت مصر به‌عنوان پیش‌شرط برای بهبود روابط خود با ایران مطرح نموده بود و شورای شهر در دوره اصلاحات قصد انجام آن را داشت.

می‌توان چنین تصور کرد که «بریتانیا» دو سال صبر کرد و زمان گرفت تا بهترین فرصت را برای اعتراض به آن اقدام موهن و غیراخلاقی به بهترین شکل به دست آورد، و از این فرصت به بهترین‌شکل نیز بهره‌برداری نموده و خواهد نمود.

اما حالا تصور نمایید جمعی از ملوانان انگلیسی دو سال پیش بر خلاف اصول تعریف‌شده بین‌المللی بدون اجازه به حریم آبی کشور ایران وارد شدند.
 اقدام اولیه مناسب عرف دیپلماتیک صورت می‌گیرد. یعنی جلوگیری از تعرض بیشتر. اما یک‌باره شتاب‌زدگی و قهرمان‌بازی جای خود را به منطق دیپلماسی می‌دهد. ملوانان دستگیر و فریاد هل من مبارز برای کشور متعرض سر داده می‌شود.

نتیجه این شتاب‌زدگی و قهرمان‌بازی آنست که در زمان بسیار کوتاهی ملوانان با یک تشر ساده مقامات «بریتانیا» آزاد و با کت و شلوار‌ها و هدایای ارزش‌مندی به کشورشان بدرقه می‌شوند.

حالا‌‌ همان شتاب‌زدگی و قهرمان‌بازی در دستور کار مقامات ایرانی قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۸۸ ، ۰۳:۴۳
علی مصلحی

پلیس

چهارشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۳۳ ق.ظ

خبرگزاری ایسنا در روز شانزدهم آبان‌ماه گزارش داد که گشت انتظامی قیامدشت هنگام گشت در منطقه استحفاظی خود پس از مضنون‌شدن به سه خودرو که در حاشیه خیابان متوقف بودند، متوجه شد که شش نفر در حال تجاوز به یک زن هستند. در این رابطه پرونده‌ای تشکیل و هر شش نفر تحویل مقامات قضایی شدند.

شاکی پرونده که زنی ۳۲ ساله و خانه‌دار است به قاضی «رضوانفر» گفت: «ساعت ۷ شب در حال رفتن به سمت خانه بودم که در حوالی خیابان خاوران، راننده‌ی یک خودروی پراید برایم ایجاد مزاحمت کرد. به او توجه نکردم اما در یک لحظه راننده از خودرو پیاده شد و با تهدید چاقو مرا سوار کرد. پس از طی مسیری، یک جوان دیگر نیز سوار خودرو شد و مرا به نقطه‌ای متروکه در حوالی قیامدشت بردند. در آن‌جا نیز دو نفر دیگر به آن‌ها ملحق شدند و در کنار جاده خاکی در داخل ماشین اقدام به تجاوز کردند.»

وی ادامه داد: «در همین حین رانندگان دو ماشین نیز که در حال عبور از جاده بودند متوقف شدند و با معرفی خود به عنوان مامور قصد داشتند از چهار جوان اخاذی کنند که بعد از چند دقیقه آنان نیز به چهار نفر دیگر پیوستند و مرا مورد تجاوز قرار دادند.»

بر اساس گزارش «ایسنا» این اتفاق باید در روز سیزدهم‌آبان یعنی روزی که حضور سنگین نیروهای انتظامی و سپاه و بسیج از صبح زود برای جلوگیری از حضور پررنگ حامیان «جنبش سبز» و تحرکات احتمالی آن‌ها در تمام خیابان‌های شهر تهران احساس می‌شد و نیروهای مذکور بدون استراحت در خیابان‌های تهران به ماموریت تنبیه نیروهای معترض به وضعیت موجود مشغول بودند، اتفاق افتاده باشد.

حالا تصور کنید در ساعتی که این اتفاق دردناک در حاشیه یک خیابان تهران اتفاق می‌افتاد، مجموعه نیروی انتظامی که موظف بود در این ساعت در پست خدمتی خود حضور داشته باشد به مرخصی تشویقی بابت حضور موفقیت‌آمیز امروز صبح تشریف می‌برده است.

در چنین شرایطی تکلیف شهروندانی که برای امنیت خود و خانواده‌هایشان هر ماه مبالغی از حقوق‌ِشان به‌عنوان مالیات به صندوق مالیاتی دولت واریز می‌شود اما در موقع لزوم و نیاز به داشتن حاشیه امنیت، از حضور پلیس خبری نیست، چیست؟

این اتفاق تنها نمونه‌ای از خروار‌ها اتفاقی است که این‌روز‌ها به سبب تعاریف جدید از وظایف نیروی پلیس اتفاق می‌افتد و خبر آن اجازه رسیدن به افکار عمومی را پیدا می‌کند.
 اضافه کنید به این‌ها خبرهایی که اجازه رسیدن به گوش افکار عمومی را پیدا نمی‌کنند و یا قربانیان به دلیل حفظ ته‌مانده آبروی باقی‌مانده خود اجازه انتشار آن را نمی‌دهند.

راستی به کجا می‌رویم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۸۸ ، ۰۳:۳۳
علی مصلحی

تا ۱۶ آذر

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۸۸، ۰۳:۲۶ ق.ظ

فردا روز سیزدهم آبان است. «سیزده» عددی است که در ادبیات سنتی و نوستالوژیک ایرانیان و بر اساس یک افسانه قدیمی «نحس» است.
 در تاریخ معاصر ایران اما این نحسی در اوایل انقلاب گریبان «سیاست» و «سیاست خارجی» و روابط دیپلماتیک بین «ایران» و «آمریکا» و در ماه‌های اخیر گریبان «سیاست‌مداران» جوان و خام دیروز و پا‌به‌سن‌گذاشته و پخته امروز را گرفت.

بانیان اشغال سفارت «ایالات متحده آمریکا» و حماسه‌سازان «انقلاب دوم» چند ماهی‌ست که با رای و نظر متولیان نظام آب خنک زندان می‌خورند، و این آب خنک آن‌قدر اثر معجزه‌آسایی داشته است که بعضی از آن‌ها طی‌‌ همان ماه اول متنبه گردیده، متوجه شدند رفتارشان طی سی سال گذشته اشتباه بوده است.
 
اما در توجه و تنبه و اعترافات این دسته از «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» و بانیان «دفتر تحکیم وحدت» اثری از پشیمانی از رفتاری که در «سیزدهم آبان ۱۳۵۸» منجر به «انقلاب دوم» شد وجود نداشت.

اما به نظر می‌رسد در شرایط آزادی و عدم اجبار هم دیگر این‌روز‌ها در نظر این دوستان اثری از تعلق‌خاطر و دفاع نسبت به آن اتفاق که «انقلابی عظیم‌تر از انقلاب اول» خوانده شد وجود نداشته باشد.

سال‌های پیش مراسم «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» از روز یازدهم تا سیزدهم به اشکال متفاوت و توسط گروه‌های مختلف از جمله «جامعه اسلامی دانشجویان» به رهبری «حشمتالله طبرزدی» و «دفتر تحکیم وحدت» و همچنین «سازمان تبلیغات اسلامی» برگزار می‌شد و علی‌القاعده هر گروه نیز به‌تنهایی مراسم خود را برگزار می‌کرد و در مراسم گروه دیگر حضور نداشت.
 امسال اما ظاهرا در غیبت سران «دفتر تحکیم» که همه‌ساله مراسم خود را در روز سیزده آبان برگزار می‌کرد، خواست و اراده خداوند بر آن قرار گرفته است که همه گروه‌ها در یک روز واحد در مراسم هم‌دیگر حضور داشته باشند.

 «دفتر تحکیم وحدت» از چند سال پیش در یک تغییر مواضع آشکار و برای احترام به همه کشور‌ها، مراسم نمادین «آتش‌زدن پرچم آمریکا» که اصلی‌ترین برنامه هر ساله خود بود را برای همیشه از دستور برنامه‌های خود حذف کرد.

فردا آیا این فرصت برای دوستان «دفتر تحکیم» پیش خواهد آمد که برای همیشه شعار «مرگ بر» را برای احترام به «انسانیت» از برنامه‌های خود حذف کند؟

فردا برای دفاع از تفکر «سبز» جنبش نوین عدالت‌خواهی ملت ایران در مراسم «سعد» سیزده آبان سبز ایران شرکت می‌کنیم و از هرگونه شعار با بار خشونت پرهیز می‌نماییم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۸۸ ، ۰۳:۲۶
علی مصلحی

چوپانان دروغ‌گو ۸

جمعه, ۱ آبان ۱۳۸۸، ۰۲:۱۰ ق.ظ


احکام چند تن از مته‌مان دادگاههای موسوم به «کودتای مخملی» صادر شده و در بین نام‌های مطرح‌شده نامی از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی به چشم نمی‌خورد.
 میزان جرم افرادی که حکم محکومیت‌ِشان صادر شده است نیز ـــ بر اساس آن‌چه به شکل علنی از رسانه ایران نمایش داده شد ـــ بسیار کم‌تر از سران اصلاح‌طلب متهم و زندانی است.

شکی نیست که مبنای صدور احکام قضایی اخیر اعترافات متهمان در مقابل قاضی دادگاه به‌عنوان مرجع صدور حکم و اداره‌کننده دادگاه به‌طور اخص، و آنان‌که که بیننده تصاویر تهیه‌شده از نمایش‌گاه‌ها بودند به‌عنوان افکار عمومی بطور اعم، بوده است.
صدا و سیمای ایران به‌همراه مقامات قضایی به خواست دولت‌مردان ایران با تهیه تصاویر از اعترافات و فرایند برگزاری دادگاه‌ها عملا سعی نمودند ضمن همراه‌نمودن افکار عمومی با خود، تایید افکار عمومی را برای احکام صادره به نفع عدالت تعریفی خود مصادره نمایند.
 در آینده نیز احکام سران اصلاح‌طلبی که در مقابل قاضی و دوربین تلویزیون به اتهامات وارده اعتراف نمودند صادر خواهد شد.

در چنین فرایندی تکلیف دادگاه با آنان‌که اتهامات وارده را نپذیرفته و حاضر به اعتراف نشدند چیست؟ و چگونه می‌توان موافقت و تایید افکار عمومی را پشتوانه صدور حکم برای اعتراف یا اقراری نمود که افکار‌ عمومی آن اعتراف را مشاهده ننموده است؟

افکار عمومی عملا و به عینه مشاهده نموده‌اند که در پروسه محاکمه آقایان «عبداله رمضانزاده» و «محسن صفایی فراهانی» و «احمد زیدآبادی» در مقابل دوربین‌های صدا و سیما و قاضی دادگاه به هیچ جرم کرده یا نکرده اعتراف ننمودند و لاجرم وقتی دلیلی مستندی هم بر محکومیت‌ِشان موجود نیست (چه آن‌چه اگر موجود بود قاضی یا دادستان هنگام انکار در محضر دادگاه بر علیه آن‌ها برای رد انکار، آن‌چنان که رویه کار دادگاه‌ها است به آن‌ها خصوصا و به افکار عمومی عموما اعلام می‌کرد) باید هرچه سریع‌تر آن‌ها آزاد و بازداشت‌کنندگان آن‌ها بدون دلیل می‌توانند و باید راسا توسط مدعی‌العموم تحت پیگرد قرار گیرند.
 قسمت اخیر پیش‌کش حضرات. جالب خواهد بود که متولیان دادگاه و برگزارکنندگان نمایش عمومی دادگاه حالا باید به افکار عمومی جواب دهند که:
 ۱- چرا علیرغم عدم اعتراف نام‌بردگان فوق، تاکنون هیچ تصمیمی برای آزادی آن‌ها صورت نگرفته؟
 ۲- اگر عدم اعتراف آن‌ها به معنای عدم مجرمیت نیست، چرا تاکنون اسناد جرم به افکار عمومی اعلام و یا به فرض محرمانه‌بودن افکار عمومی توجیه نشده؟
 ۳- فردا و فردا‌ها، دادگاه و متولیان امر با احکامی که بر علیه آن‌ها صادر و علیرغم تمام قوانین حقوقی و قضایی ملی و بین‌المللی احکام به مرحله اجرا هم خواهد گذاشت، چه پاسخی برای افکار عمومی که عملا خودشان بر علیه خودشان بسیج نموده‌اند و طلیعه‌هایش از هم‌اکنون قابل مشاهده است خواهند داشت؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۸۸ ، ۰۲:۱۰
علی مصلحی