دیپلماسی شلخته
نزدیک به یک سال پیش، و پس از معرفی دکتر «علی کردان» بهعنوان وزیر کشور دولت نهم، و در پی پیگیریهای بعضی از نمایندگان مشخص شد که آقای دکتر «علی کردان» طی فرایندی که بعضی از موسسات آزاد آموزش عالی خارجی اما قلابی نیز در آن دستاندرکار بودند، عنوان عالی دکتری به نام دانشگاه معتبر «آکسفورد» را به نام و برای خود جعل نموده است.
ظاهرا در مورد این اتفاق غیراخلاقی حقوقی حداقل تبلیغی و یا ابزاری سیاسی برای ایجاد بعضی فشارهای تبلیغاتی بر علیه شخص و موسسه جاعل و نهایتا کشور متبوعش، برای دانشگاه و کشور متبوع و مرجع آن دانشگاه وجود داشت و میتوانست داشته باشد که در زمان علنیشدن این سوءاستفاده و رسوایی اخلاقی، دانشگاه «آکسفورد» و کشور «بریتانیا» ترجیح دادند از این حقوق خود استفاده نکنند.
در تمام اسناد و مراسلات دیپلماتیک حداقل رسمی زمان یادشده، کوچکترین اثری از اعتراض کشور و دانشگاه مذکور نسبت به کشور «ایران» و مقامات رسمی اجرایی ثبت و ضبط نشده است.
اما کمتر از دو هفته پیش، همان کشور و همان دانشگاه در یک اقدام کاملا سیاسی و به قصد بهرهبرداری تبلیغی از آشوب و بلواهای ایجادشده پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری در کشور ایران، یک بورس تحصیلی برای رشته فلسفه به نام مرحومه «ندا آق سلطان» که پس از ارسال تصویر تیرخوردن و جانسپردنش در حاشیه یک خیابان در تهران در سطح وسیع در رسانههای بینالمللی تبدیل به سمبل آزادی و عدالتخواهی ملت ایران شده بود، دائر کرد.
اما این اقدام دانشگاه «آکسفورد» و کشور «بریتانیا» بلافاصله مورد اعتراض شدید رسمی کشور ایران قرار گرفت.
مقامات دیپلماتیک ایران با ارسال یادداشتی این اقدام را دخالت در امور داخلی ایران قلمداد نموده و بهشدت به آن اعتراض نمودند.
نکته جالب اینست که، معترضان به این بورس و این نامگذاری سالها مخالف تغییر نام خیابان ستوان «خالد اسلامبولی» در تهران بودند که دولت مصر بهعنوان پیششرط برای بهبود روابط خود با ایران مطرح نموده بود و شورای شهر در دوره اصلاحات قصد انجام آن را داشت.
میتوان چنین تصور کرد که «بریتانیا» دو سال صبر کرد و زمان گرفت تا بهترین فرصت را برای اعتراض به آن اقدام موهن و غیراخلاقی به بهترین شکل به دست آورد، و از این فرصت به بهترینشکل نیز بهرهبرداری نموده و خواهد نمود.
اما حالا تصور نمایید جمعی از ملوانان انگلیسی دو سال پیش بر خلاف اصول تعریفشده بینالمللی بدون اجازه به حریم آبی کشور ایران وارد شدند.
اقدام اولیه مناسب عرف دیپلماتیک صورت میگیرد. یعنی جلوگیری از تعرض بیشتر. اما یکباره شتابزدگی و قهرمانبازی جای خود را به منطق دیپلماسی میدهد. ملوانان دستگیر و فریاد هل من مبارز برای کشور متعرض سر داده میشود.
نتیجه این شتابزدگی و قهرمانبازی آنست که در زمان بسیار کوتاهی ملوانان با یک تشر ساده مقامات «بریتانیا» آزاد و با کت و شلوارها و هدایای ارزشمندی به کشورشان بدرقه میشوند.
حالا همان شتابزدگی و قهرمانبازی در دستور کار مقامات ایرانی قرار گرفته است.