وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزنامه کیهان» ثبت شده است

«شریعت» بر مدار «کیهان»

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۴۹ ق.ظ

طی بیست سال گذشته «روزنامه کیهان» یکه‌تاز عرصه خبررسانی رسمی و دولتی بوده، و در تمام ادارات دولتی بزرگ و کوچک در صورتی که کارمندی دون‌پایه یا عالی‌رتبه، قصد کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل‌هایی پیرامون آن اخباردر روزنامه‌ای را داشت، علی‌القاعده تنها روزنامه موجود «کیهان» بوده، تا آن‌جا که کیهان به بولتن اختصاصی و ویژه نظام تبدیل شده‌است.

روزنامه‌های «اطلاعات» «ایران» «همشهری» و در بعضی مواقع البته به شکل بسیار کم‌رنگ‌تری در این عرصه حضور داشتند.

در این پروسه «حسین شریعتمداری» تبدیل به چهره اصلی و مغز متفکر تحلیل و تفسیر و ریشه‌شناسی و دشمن‌شناسی و فتنه‌شناسی و ... در تمام عرصه‌ها تبدیل‌شده و بیش ار هشتاد درصد مقامات رده‌بالا در تمامی حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و برجسته‌ترین آن‌ها؛ مذهبی، تحت‌تاثیر شدید القائات و تحلیل‌های او قرار گرفتند و فرایند تحلیل در اصول‌گرایان از سرچشمه «حسین شریعتمداری» و کیهان شروع می‌شد و در تمامی تحلیل‌های به‌اصطلاح مستقل اما وابسته به اصول‌گرایان چای پا و ریشه ذهن و تفکر «شریعتمداری» تا همین دو سال پیش قابل مشاهده بود.

کار و بار بالا گرفته، پروژه «بولتن‌نویسی محرمانه» هم به آن اضافه شد و با هدایت و مدیریت ایشان زمینه برای پیاده‌کردن بعض «خواص بی‌بصیرت» در آینده از کشتی نظام کلید خورد.
 اقداماتی که «نتایج سحرش» اکنون به‌خوبی قابل رویت است.
این اتفاق به‌علاوه فعالیت‌های مخرب جانبی، مثل بازجویی از بازداشت‌شدگان سیاسی و در ادامه آن پروژه تواب‌سازی آرام آرام «شریعتمداری» را به توهم «ربانیت» انداخت.

 اجازه بدهید داستانی از تاریخ برای توجه بیشتر مطلب برایتان نقل کنم.
به‌گمانم «دالگورکی» نماینده روسیه تزاری در ایران نقل می‌کند که در کلاس‌های درس «سیدکاظم رشتی»، مدرس حوزه علمیه‌ای که «سیدعلی‌محمد باب» (پیشوای بابیان) در آن درس می‌خوانده شرکت داشته و در درس‌های مربوط به بحث «رکن رابع» و امام زمان با ترفندهای مخصوص، به محمد علی باب چنین القا می‌کند که تو «رکن رابع»ی و به‌رغم قبول او، اصرار نموده و ترفندها را شدیدتر می‌کند.
کم‌کم توهمی بر «باب» مستولی می‌شود. حالا نوبت تلقین شخصیت کاذب بعدی است. با ترفندی در قلیان وی چرس می‌ریزند و تغییر حالات روانی ناشی از تخدیر چرس را برای او کرامات مخصوص تعبیر می‌کنند و تلقین «امام زمان» به او را در دستور کار قرار می‌هند.
ادعای نبوت و ربانیت بعد از آن خودبه‌خود به سراغ «باب» می‌آید و بقیه داستان که می‌دانید و برای اطلاعات بیشتر شایسته است به «کشف‌الحیل» نوشته «عبدالحسین آیتی» مراجعه کنید.

«حسین شریعتمداری» با زمینه‌ای تقریبا مشابه اما با شکل متفاوت با این داستان دچار توهم «ربانیت» و «الوهیت» شده و بر این سیاق، اگر همین فردا «سیدعلی خامنه‌ای» به اشتباهاتش اقرار و اعتراف نماید و پرده از تمام تقلب‌ها و خیانت‌ها بیفتد، بلافاصله «شریعتمداری» او را از کشتی نظام که ساخته خود همین «خامنه‌ای» است، پیاده می‌کند. چرا که «خامنه‌ای» با همه کرامات مخصوص یک انسان جایز‌الخطاست و او یعنی «شریعتمداری» یک مافوق انسان و «خدا»یی که ذاتش از هرگونه خطاهای انسانی و ... مبری است.

همین توهم باعث شده که «شریعتمداری» هیچ‌کس را غیر از خودش قبول نداشته باشد و در تحلیل‌ها و تفسیرها به سمتی توجه داشته باشد که با نظر او هم‌راه و هم‌رای و هم‌نظر است و چون ذاتا نظر همه مردم به هم شبیه نیست، و علایق و عقاید و نظرها متاثر از گذشت زمان و تاثیر و تاثرات تاریخی و جغرافیایی و ... تغییر می‌کنند، بنابراین افراد موردعلاقه آقای «شریعتمداری» هر از چند گاهی تغییر می‌کنند.
امرزوه این زمان برای تغییر از چند سال به چند روز تغییر کرده و هر روز شخص جدیدی کشتی مخصوص نظام آقای «شریعتمداری» را به قصد سکونت در قرارگاه «سران فتنه» یا «خواص بی‌بصیرت» ترک می‌کند.

اگر سال‌هایی نه‌چندان دور، آقای «هاشمی» به‌عنوان یکی از استوانه‌های اصلی نظام سوژه اصلی نوشته‌های «کیهان» بود و تیم مدیریتی «کیهان» و بولتن‌نویسان، شعار «مخالف هاشمی، مخالف رهبر است، مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است» را برای جماعت ساندیس‌خور حاضر در حاشیه نماز‌جمعه طراحی و هدایت می‌نمودند، امروزه «هاشمی» به‌عنوان یکی از سران فتنه و درکنار رهبران اصلی آن‌ها سوژه اصلی «کیهان» است و شریعتمداری تلاش می‌کند چهارچوب‌های لازم را در شخصیت وی برای انطباق با تعریف صفت «خواص بی‌بصیرت» پیدا کند.

کمی جلوتر از این‌ها، اغلب خانواده شهدای هشت شهریور و هفتم تیر و از جمله خانواده محترم شهید مظلوم «بهشتی» و بسیاری از خانوداه‌های شهدای دفاع مقدس و از جمله خانواده شهیدان «باکری» و «همت» و ... موردتوجه ویژه و اختصاصی روزنامه «کیهان» و مدیریت آن بودند. اما امروزه در همان دسته معروف «فتنه» طبقه‌بندی می‌شوند.

حملات جسته و گریخته «شریعتمداری» به برادران «لاریجانی» فرزندان شهید «مطهری» و بعض دیگر از اصول‌گرایان منتقد دولت کودتا، نوید فردایی را می‌دهد که روزنامه «کیهان» تبدیل به فحش‌نامه‌ای بسیار شدید بر علیه «محمود احمدی‌نژاد» «اسفندیار رحیم‌مشایی» و «محمدرضا رحیمی» و در کنار آن‌ها «سید علی خامنه‌ای» و «عزیز خوشوقت» و «مجتبی خامنه‌ای»و دیگر هم‌راهان امروز و دشمنان فردایی چون «حمید رسایی» و «کوچک‌زاده» و ... بشود.

در این پروسه که به‌زودی اتفاق می‌افتد البته «روح‌الله حسینیان» آخرین کسی است که از کشتی نظام «حسین شریعتمداری» پیاده شده و به‌اتفاق راهی زندان اوین خواهند شد.
اما «جنبش سبز» با تمامی این فتنه‌گران بر اساس «منشور جهانی حقوق بشر» و در کمال رافت انسانی رفتار خواهد کرد و از هر گونه خشونتی که امروزه آن‌ها بر علیه جنبش به‌کار گرفته‌اند خودداری خواهد نمود.
 اگر باور ندارید سرمقاله امروز کیهان و یاداشت روز آقای شریعتمداری را بخوانید و برای چند ماه آینده هم که این روزنامه با این مدیریت روزهای آخر خود را رقم می‌زنند لطف خواندن آن‌را از دست ندهید. ادامه دارد. یا حق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۰:۴۹
علی مصلحی

از «شریعتمداری» تا «سجادی»

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
من آقای «داریوش سجادی» را خیلی نمی‌شناسم و به‌خوبی نمی‌دانم که مقام علمی‌اش چیست و کارنامه قلمی‌اش کدام‌ست. تنها در آستانه انتخابات دهم ریاست‌جمهوری نامه سرگشاده‌اش به شیخ شجاع را به خاطر می‌آورم که از «کروبی» خواسته بود پاسخ به «حسین شریعتمداری» را به او واگذار نماید.

آقای «سجادی» در جدیدترین نوشته وبلاگ‌اش مقاله‌ای نوشته که سخت است باور کنی این نوشته مال اوست . چه این‌که با همه عدم آشنایی من با او، نمی‌باید ادبیات او چیزی باشد شبیه مقالات تخریبی «حسین شریعتمداری» در«کیهان».

 این نوشته او آن‌قدر به آن نوشته‌ها نزدیک و شبیه است که آدمی را به اشتباه می‌اندازد که نکند وبلاگ او توسط ارتش سایبری «کیهان» حک، و مقاله‌ای از آقای «شریعتمداری» در وبلاگ او بارگذاری شده باشد.

اصل نوشته می‌خواسته است که مثلا نقد یک خبط آشکار «مسعود بهنود» در آخرین نوشته وبلاگ‌اش باشد اما نا خواسته هجو و تخریب بسیار زشت او از کار درآمده‌است. و تاکید می‌نمایم ناخواسته که می‌دانم و می‌دانید آقای «سجادی» معمولا این‌گونه بی‌پروا نبوده و نیست. و مطمئن هستم که مرا بر بی‌پرواییم نسبت به خودش خواهد بخشید.

 نه قصد تطهیر «بهنود» را دارم که خطا کرده و نه قصد تخریب «سجادی» را که خطا بر خطا نوشته است. اما نوشته حاوی جعلیات و نتیجه‌گیری‌های خلاف اخلاقی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت.

«مسعود بهنود» اخیرا در وبلاگ‌َش عکسی از آقای «کوچک‌زاده» منتشر نموده که ظاهرا اولین‌بار توسط یکی از رسانه‌های غربی انعکاس وسیع یافته و مربوط است به مراسم استیضاح مرحوم «علی کردان» در دولت نهم و باز ظاهرا هنگام نطق موافق استیضاح آقای «علی مطهری».
 «بهنود» یک خطای تاریخی در قرائت عکس مرتکب شده و نوشته است که این عکس مربوط است به آخرین درگیری لفظی بین آقایان «مطهری» و «کوچک‌زاد» در مجلس هشتم.

تا این‌جای کار مناقشه‌ای نیست .اما «بهنود» متذکر شده است که در عکس آقای «کوچک‌زاده» اشاره بی‌ادبی نسبت به «مطهری» دارد و آقای «سجادی» معتقد است که این اشاره کار فتوشاپ است و آقای «بهنود» فتوشاپ را نشناخته است.

بر فرض که چنین باشد . آیا آقای «بهنود» و ملت ایران و همه آن‌ها که از طریق اینترنت و موبایل و رادیو شنیدند که حضرات از رکیک‌ترین کلمات نسبت به هم‌دیگر استفاده کردند هم باید باورکنند که کلمات ردوبدل‌شده در مجلس فتوشاپ بوده؟

در ادامه آقای «سجادی» «بهنود» و دوستان هم‌فکر او را مخاطب قرار می‌دهد و می‌پرسد: مگر از این بی‌نزاکتی‌ها در تمام مجالس کشورهایی که قبله آمال شما هستند اتفاق نمی‌افتد که شما این مورد را چماق کرده‌اید؟ و در پاسخ این کم‌ترین هم‌فکر آقای «بهنود» به‌نمایندگی و البته با کسب اجازه عرض می‌کنم: نه‌تنها اتفاق می‌افتد که به‌مراتب هم بیشتر. اما هیچ کشوری غربی که با فرض شما قبله آمال من و امثال من است شما سراغ نخواهید داشت که دبیر شورای نگهبانش مدعی باشد: «امام زمان اسامی دربست حضرات نمایندگان دوره‌های هفتم و هشتم را دریافت و تنفیذ نموده‌است».

مسلما وقتی نماینده‌ای در پوسترها، بولتن‌ها، و نطق‌های تبلیغاتیش مدعی می‌شود که اهل تهجد و شب‌زنده‌داری به‌جای تخصص است، البته که «بهنود» و بنده و امثال‌هم توقع داریم در نطق‌های مجلس رعایت ادب و نزاکت را بسیار بیش‌تر از دیگران داشته باشند.

در ادامه آقای سجادی به گاف دیگر «بهنود» در موردعکس حاشیه مراسم ارتحال امام اشاره می‌کند که با توجه به این‌که در این‌جا من به تفصیل درباره آن نوشته‌ام از آن می‌گذرم.

و اما در ادامه ایشان مدعی است که درحالی که درجریان زلزله بم سیستم تلفن هم‌راه به کلی قطع بوده، آقای «بهنود» به دروغ مدعی شده‌است که کسی با او تماس گرفته و اعلام نموده است «ارگ بم سالم است».
این خبر که ارگ بم سالم مانده مشخص است که دروغ بوده. حالا «بهنود» دروغ گفته یا کسی که با او تماس گرفته ؟ الله‌اعلم؟ اما این‌که در آن‌روزها سیستم تلفن هم‌راه قطع بوده هم دروغ است و به استثنای حوزه مغناطیسی امواج در اطراف شهر بم آن‌هم به مدت کوتاهی از زمان زلزله،در سایر نقاط کشور این سیستم کم‌ترین اشکالی نداشت و بعید نمی‌نماید کسی از نقطه دیگری غیر از حوزه مغناطیسی بم زنگ زده و دروغ گفته باشد.
در ثانی علاوه بر سیستم تلفن هم‌راه زاغارت ایران، دنیا چندین سال است که به سیستم تلفن هم‌راه ماه‌واره ای مجهز شده و بعید نیست خبرنگاری در منطقه با استفاده از چنین تلفن هم‌راهی با آقای «بهنود» تماس گرفته و منشا چنین به قول ایشان «گاف»ی شده‌باشد.

و اما در ادامه زبان نوشته آقای «سجادی» کاملا «کیهان»ی می‌شود و در نقش وکیل‌مدافع جنازهای شهدای والامقام دفاع مقدس، اعتراض دانشجویان به دفن جنازه‌ها در محیط دانشگاهی را زیر سؤال برده و با سخیف‌ترین نگاه و نازل‌ترین ادبیات سعی در توجیه یک رفتار ضداجتماعی به‌عنوان یک رفتار ارزشی دارد.
 گذاشتن تصویر جنازه مطهر یک شهید دفاع مقدس در کنار تصویر عریان یک بانویی که به هرحال برای خودش حقوق و شخصیت مستقلی دارد، و گرفتن نتیجه بسیار زشتی که اگر به جای جنازه شهدای مظلوم و گمنام دفاع مقدس، قرار بود جنازه این خانم در دانشگاه دفن شود، آقایان قالی قرمز پهن می‌نمودند!

آقای سجادی! واقعا خجالت‌آور است! به عنوان یک انسان از شما می‌خواهم از خانواده ارج‌مند شهدا عذرخواهی کنید. برایتان احترام قائل بوده و خواهم بود اما این کج‌فهمی و اهانت‌تان را به‌ هیچ عنوان نمی‌فهمم. از این قیاس زشت شما به چنین نتیجه‌ای هم می‌توان رسید که مردم به صرف دوست ‌اشتن و محبت شدید، علاقه داشته باشند جسد عزیزان‌ِشان پس از مرگ در منزل دفن شود.
این قیاس کریه شما پس از اهانت مستقیم به شهدای دفاع مقدس، اهانت به اصل انسانیت و واقعیت انکارناپذیر مرگ است.

آقای سجادی! در جام جهانی ۸۶ مکزیک که قهرمانی آرژانتین با معرفی اعجوبه فوتبال «مارادونا» را به‌همراه داشت، روزنامه‌ها می‌نوشنتد؛ بعضی فوتبالیست‌ها که در فوتبال و تکنیک نمی‌توانند برای خود شهرتی دست و پا کنند، با خطاکردن بر روی فوتبالیست‌های معروف و مشهور (مارادونا) برای خود شهرت دست و پا می‌کنند.
«مسعود بهنود» با سابقه نیم قرن فعالیت قلمی و مطبوعاتی و هم‌کاری با غول رسانه‌ای دنیا «bbc» و به شهادت کارنامه پرتعداد قلمی‌اش به اندازه کافی کسب شهرت و اعتبار نموده‌است و نیازی به کسب شهرت کاذب ندارد. اما این بعضی‌ها هستند که سعی دارند با خطاکردن بر روی او برای خود اعتبار و شهرتی دست و پا نمایند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۸۹ ، ۱۰:۰۳
علی مصلحی

شهدای پس از انتخابات چه کسانی هستند؟

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۸۹، ۱۰:۵۲ ق.ظ

 روزنامه «کیهان» در شماره امروز خود گزارشی منتشر نموده‌است از مراسمی که در مهدیه تهران برای بزرگ‌داشت آن‌چه که آن روزنامه «شهدای بعد از انتخابات» نامیده و بدون اشاره به زمان برگزاری این مراسم که چه روز و چه وقتی بوده و بدون اعلام نام حتی یک شهید، از زبان سخن‌ران مراسم آقای «کاظم صدیقی» امام‌جمعه موقت تهران آورده است که :«شهدای پس از انتخابات مظلوم‌ترین شهدای دوران انقلاب تا کنون هستند.»

در شرایطی که طی یک‌سال گذشته، حتی برگزاری مراسم ختم شهید «محسن روح‌الامینی» که پدر وی دارای مناسبات نزدیک با حاکمیت می‌باشد و از زمان شهادت فرزند تاکنون مورد تفقد ظاهری نظام هم قرار گرفته، با محدویت شدید امنیتی هم‌راه بوده، به‌نحوی که در سخنان پدر ایشان در حضور رهبری نظام هم انعکاس داشت، این پرسش مطرح می‌شود که این شهدایی که به نظر آقای «صدیقی» «مظلوم‌ترین شهدای دوران انقلاب تاکنون هستند» چه کسانی هستند؟

مسلما با توجه به مشی جاری حاکمیت «ندا آق سلطان»، «محسن روح‌الامینی» «سهراب اعرابی»، «محمد کامرانی‌فر»، «کیانوش آسا»، «ترانه موسوی»، «سید علی موسوی حبیبی»، «محرم چگینی» و (بقیه اسامی را اینجا بخوانید) مشمول این تعریف نمی‌شوند و با توجه به برخوردهای حاکمیت با خانواده‌های شهدای جنبش سبز و ایجاد محدویت‌های امنیتی شدید طی یک‌سال گذشته برای آن‌ها جهت برگزاری هرگونه مراسم، و از طرفی عدم پوشش اخبار مربوط به این شهدا از طرف رسانه رسمی ملی، باید اذعان کرد که آن‌چه که روزنامه کیهان «شهدای پس از انتخابات» و سخن‌ران مراسم هم آن‌ها را مظلوم‌ترین نامیده، ظاهرا باید همان نیروهای لباس‌شخصی بسیجی و یا پرسنل نیروی انتظامی باشند که حدود یک‌سال پیش سرلشگر بسیجی «فیروز‌آبادی» ریس ستاد کل نیروهای مسلح در نامه سرگشاده‌ای به امام زمان، پرده از شهادتشان برداشت و اعلام کرد: «ماموران حفظ امنیت و مدافعان حریم قانون کتک خوردند، زخمی شدند، شهید شدند، بی‌رحمانه آن‌ها را زیرچرخ‌های ماشین گرفتند، اما صبورانه با جانشان از مردم دفاع کردند، در مقابل آن‌ها برای کشته‌های دروغی خود عزاداری کردند،» و خطیب جمعه ۲۹ خردادماه سال گذشته نیز پیرو همین فرمایشات و فرمایشات مشابه پرسید: «الان همین چندنفرى که در این قضایا کشته شدند، از مردم عادى، از بسیج، جواب این‌ها را کى‌ بناست بدهد؟ واکنش‌هائى که به این‌ها نشان داده خواهد شد - تو خیابان از شلوغى استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروى انتظامى را ترور کنند.»

اما از همان زمان تاکنون هیچ نامی از هیچ‌یک از نیروهای انتظامی و یا سپاه و لباس‌شخصی که در جریان اعتراضات سال گذشته به‌شهادت رسیده باشند در هیچ رسانه برده نشده، هم‌چنان‌که گزارش امروز روزنامه «کیهان» نیز هیچ نامی از شهدایی که در «مهدیه» تهران برایشان مراسم سال‌گرد برگزار شده نبرده‌است.

این‌که چنین مراسمی برگزار شده، خیلی بعید نیست. ماشاء‌الله حاکمیت در مورد برگزاری مراسم، دست به نقدشان خوب است، اما این‌که مراسم تحت‌پوشش چه عنوانی و برای چه کسانی بدون نام و نشان و نهایتا با چه هدفی برگزار شده؟ به نظر می‌رسد حاکمیت به‌شدت تلاش دارد در اذهان افکار عمومی و البته که ابله از آن‌ها این دروغ پیش‌گفته را در پوشش مراسم عزاداری و مظلوم‌نمایی و عوام‌فریبی تبدیل به واقعیت نموده و با توسل به این مظلوم‌نمایی‌ها مردم در حال ریزش را با خود هم‌راه سازد.

البته شکی نیست در خشونت عریانی که دست‌ِکم ۱۰۰ قربانی از جمعیت آرام و سربه‌زیر و سبز گرفته است، احتمال قربانی‌شدن جند سرباز وظیفه‌شناس نیروی انتظامی و یا مامور لباش‌شخصی بسیج دور از ذهن نیست، اما این‌که با فرض صحت، شهادت این چند نفر با برجستگی دیده و تبلیغ شود و شهادت دست‌کم ۱۰۰ نفر از مردم بی‌دفاع، نه‌تنها دیده نشده که اصلا مشکوک نیز شمرده شود، و بازماندگان نیز نه‌تنها مورد تسلی و تفقد قرار نگیرند، که حتی مورد بی‌احترامی و آزار قرارگرفته و حتی اجازه برگزاری یک مراسم عزاداری آزادانه برای دلبندان‌ِشان را نداشته باشند، به روشنی حکایت از فقدان آزادگی و مروت نزد حاکمیت و دولت‌مردان و نهایتا غصبی‌بودن جای‌گاه و ترس شدیدشان می‌نماید.

این نوشته دز جرس این‌جا
 در ندای سبز آزادی این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۸۹ ، ۱۰:۵۲
علی مصلحی

کیهان شق‌القمر کرد

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۰۶ ب.ظ

تقریبا کل روزنامه امروز «کیهان» را گشتم اما خبری از عذرخواهی یا اصلاح اشتباه دیروز نبود که نبود.
تردیدی نیست که اشتباه فاحش و گاف سنگین رسانه‌ای دیروز کیهان نه یک اشتباه سهوی که یک بی‌اخلاقی تعمدی بوده، و ناگفته پیداست زیان این رفتار خلاف عفت، پیش از آن‌که متوجه «جنبش سبز» و آزاده سرفراز آن «محمد نوری‌زاد» باشد، مایه افتخار جنبش و تکریم و احترام بیشتر «نوری‌زاد» و شرم‌ساری و آبروریزی «کیهان» و «شریعتمدارانی» است که پاسبان شریعت تقلب و دروغ و خیانت‌اند.

روزنامه «کیهان» دیروز سه‌شنبه ۸۹/۳/۱۱ در ستون «نگاه» در مطلبی با عنوان «آقای نوری‌زاد! شب هفت شهید لاجوردی را به خاطر دارید؟!» قسمت‌هایی از یک سخن‌رانی «محمد نوری‌زاد» نویسنده سابق کیهان و آزاده دربند امروز را به‌چاپ رساند که با توجه به محتوای مطالب منتشره و اطلاعاتی که توسط نوشته ارائه می‌شود، به‌نظر می‌رسد مربوط به تاریخی حداقل دو سال بعد از ترور «سید اسدالله لاجوردی» ریس اسبق سازمان زندان‌های ایران و متهم اصلی و اولیه پروژه «تواب‌سازی» در ایران بعد از انقلاب باشد.

«کیهان» هم‌چنان‌که در تیتر و جملات ابتدایی نوشته‌اش مشخص است، مدعی است که این سخن‌رانی در شب هفت آقای «لاجوردی» ایرادشده، و تاریخ ایراد سخن‌رانی را ۱۳۷۷/۶/۱ اعلام می‌نماید. این درحالی است که آقای لاجوردی دقیقا در همین تاریخ ذکرشده یعنی ۱۳۷۷/۶/۱ترور شده و مطابق مرسوم کشور ایران مراسم هفتم دست‌ِکم یک‌هفته بعد از درگذشت برگزار می‌شود نه در لحظه درگذشت متوفی.

از طرف دیگر ترور«سعیدحجاریان» که در متن مورد ادعای «کیهان» در سخن‌رانی آقای «نوری‌زاد» در شب هفتم ترور آقای «لاجوردی» به آن اشاره شده، یک‌سال‌ونیم بعد از حادثه ترور «لاجوردی» در ۱۳۷۸/۱۲/۲۲ اتفاق افتاده و ظاهرا ایشان نمی‌توانسته است به تروری که هنوز اتفاق نیفتاده اشاره کند.

 هم‌چنین حادثه وحشیانه «کوی دانشگاه» نیز که در سخن‌رانی بدان اشاره می‌شود، در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۸ یعنی ۱۰ ماه پس از قتل آقای «لاجوردی» اتفاق افتاده‌است و بنابر همان قاعده ایشان نمی‌توانسته است به حادثه‌ای که اتفاق نیفتاده اشاره دقیق داشته باشد.

با فرض صحت مطالب منتشرشده توسط «کیهان» و صحت انتساب آن‌ها به آقای «محمد نوری‌زاد» تعمد کیهان در انتخاب کلمه «شب هفت» در تیتر «آقای نوری‌زاد!شب هفت شهید لاجوردی را به‌خاطر دارید؟!» و جابه‌جایی تاریخ یک سخن‌رانی آن‌هم حدود دو سال با تاکید و در حالی که انتساب این سخن‌رانی به تاریخ صحیح هم تفاوتی در نتیجه‌گیری موردنظر کیهان ایجاد نمی‌کند چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ الله اعلم

کیهان‌نشینان با این گل‌آلودکردن آب و به‌زعم خودشان افشاگری، قصد تخریب شخصیت «حر» سرافراز زمان «محمد نوری‌زاد» و صید ماهی مقصود داشته‌اند.

از کلام معصوم است که «غریق به هر حشیشی برای نجات خود چنگ می‌زند.» تردیدی نیست که رفتاری از این دست نه‌تنها آبرویی از شخص «محمد نوری‌زاد» و جنبش سبز مردم ایران نمی‌کاهد، بلکه مایه کسب اعتبار و آبرو برای نام‌برده و افتخار برای جنبش سبز است و پیش از آن‌که زیانی برای جنبش در بر داشته باشد، فریاد غرق‌شدن کودتاچیان را با صدای بلند اعلام می‌نماید.

کودتاچیان تمام تلاش خود را با خشونت هرچه تمام‌تر برای به‌زانو درآوردن «نوری‌زاد» و اخذ توبه‌نامه و طلب عفو از رهبری به‌کار گرفتند، اما «نوری‌زاد» محکم‌تر از پیش بر مواضع انتقادی خود نسبت به کودتاچیان و در راس آن‌ها رهبری نظام ایستاد تا تلاش‌های خفت‌بار دادستانی تهران برای بازیابی مشروعیت و اعتبار و آبروی از دست‌رفته، نا کام بماند.

«کیهان» همچنین در لید نوشته خود آورده است «متاسفانه رادیو فردا با سوءاستفاده از عواطف خانواده نوری‌زاد، بعدها هم با آن‌ها تماس گرفت و به مصاحبه با آن‌ها پرداخت.»

جای تعجب نیست که «کیهان‌نشینان» سعی نکرده‌اند با سوءاستفاده از عواطف خانواده هم‌کار دیروز - به‌زعم کیهان - با خانواده او تماس گرفته و سراغ و احوالی بگیرند یا مصاحبه‌ای انجام دهند. اما جای تاسف هست که ارگان رسمی سازمان سیا (روزنامه فردا) به تعبیر کیهان- چنین کاری را انجام می‌دهد؟
ظاهرا چنان‌چه آقای «نوری‌زاد» در نامه خود به رهبر اشاره کرده بود، «چشم‌انتظاری خانواده‌ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده‌ی شما به جایی نرسید. لابد، در این گردونه، آدم‌ها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به‌دور انداخته شوند.»

از همه این‌ها که بگذریم، آقای «نوری‌زاد» امروز پس از لمس واقعیت‌های موجود، زندان و شرایطی که میراث برجای‌مانده از دادستانی و ریاست سازمان زندان‌های مرحوم «سیداسدالله لاجوردی» است با صراحت و شجاعت اعلام می‌نماید «عدالت در دستگاه قضائی ما بیشتر یک شوخی بزرگ است. من به‌خاطر نقد این عدالت بیمار، در زندانم و عاملان بیماری دستگاه قضایی و امنیتی و اقتصادی آزادند و حمایت می‌شوند.»

آیا اگر در زمان ایراد سخن‌رانی فوق هم ایشان موفق به لمس واقعیت‌های تلخ موجود می‌شد، و رفتار مرحوم «لاجوردی » را آن‌گونه که آقای «شریعتمداری» مستقیما از نزدیک مشاهده می‌نمود از نزدیک مشاهده نموده‌بود، این‌گونه از ایشان دفاع می‌کرد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۰۶
علی مصلحی

خیمه‌شب‌بازی

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۶:۱۸ ق.ظ

روزنامه «کیهان»در تاریخ ۷۸/۲/۱ در مطلبی تحت‌عنوان «درخواست استفاده از عامل سیا» در ستون خبر ویژه نوشت که آقای «هوشنگ امیراحمدی» با مساعدت آقای «رحیم مشایی» در ایران است.

نزدیک به دو سال بعد از پخش این خبر توسط روزنامه «کیهان» و در بهمن‌ماه گذشته آقای «مشایی» مشاور و ریس‌دفتر رییس‌جمهور، در جلسه هفتگی «جامعه اسلامی وعاظ» و در پاسخ به سئوالی در مورد «هوشنگ امیراحمدی» گفت: «خدا شاهد است که این دروغ است. من به همین جهت علیه روزنامه کیهان شکایت کرده‌ام و حتما این روزنامه محکوم خواهد شد.اگر این روزنامه محکوم نشود من مسلمان نیستم. چون دروغ بسیار بزرگی را نوشته است.»

کم‌تر از دو هفته پیش، دادگاه مطبوعاتی روزنامه «کیهان» در پی شکایت‌های متعدد و از جمله شکایت آقای «مشایی» برگزار و با صدور حکم برائت از تمامی موارد اتهامی به کار خود پایان داد.
حالا باید «جامعه اسلامی وعاظ» تشکیل جلسه داده و آقای «احمدی‌نژاد» را به‌علت انتساب یک غیرمسلمان به سمت ریاست‌دفتر خود، مواخذه نمایند.

اما اخیر یک مقام مشابه آقای «مشایی»، در پاسخ به اتهاماتی متفاوت با اتهامات آقای «مشایی» و در پاسخ به نگرانی‌های همان «جامعه اسلامی وعاظ تهران» ادعای جالبی نموده‌است. ادعایی در راستای ادعای آقای «مشایی».

و اما پس از آن‌که آقای «عبدالله رمضانزاده» استاندار اسبق کردستان در دوره اصلاحات، اتهاماتی را متوجه آقای «محمدرضا رحیمی» استاندار اسبق همان استان در دوره سازندگی و معاون اول ریس‌جمهور تقلبی امروز کرد، و پاسخی جز زندان دریافت نکرد، اخیرا آقای «الیاس نادران» نماینده حامی ریس‌جمهور تقلبی در مجلس اتهاماتی مشابه و البته سنگین‌تر را متوجه نام‌برده نمود و پس از آن چند تن از نمایندگان دیگر اصول‌گرا از جمله آقایان «توکلی» و «زاکانی» نماینگان اصول‌گرا و طرف‌دار آقای «احمدی‌نژاد» و «مطهری» نیز با ایشان در طرح و توجه اتهام همراه شدن.
 اما طرح آن اتهامات بزرگ، کوچک‌ترین واکنش و توضیحی را به‌دنبال نداشت یا دست‌ِکم تاکنون به دنبال نداشته است.

اما پس از آن‌که با همان عملیات مخصوص پشت‌پرده، آب‌ها از آسیاب افتاد، آقای «رحیمی» اخیرا به حرف آمده و در واکنش به اتهامات آقایان نماینده، ادعا نموده است که: «اگر یکی از این اتهامات ثابت شود، حاضرم دستم را قطع کنم».

البته که همان‌طور که در مورد کیهان و آقای «مشایی» اتفاق افتاد، و تمام حساسیت «جامعه اسلامی وعاظ» تمام شد و آب از آب هم تکان نخورد، در مورد اخیر هم همین اتفاق خواهد افتاد. اما دیری نمانده است تا پرده از روی این عروسک‌های «خیمه‌شب‌بازی» فرو افتاده و حقیقت چهره‌های دروغین‌شان بر ملا شود.
 اما آن‌روز مردم چونان امروز تنها تماشاگران ساده «خیمه‌شب‌بازی» نخواهند بود.
مطالب مرتبط:
افتضاح قوا
آقای رحیمی تکلیف مسلمانی چه شد
نامه  نادران به رحیمی
همه چیز در مورد آقای رحیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۶:۱۸
علی مصلحی

از کرامات شیخ ما

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۵:۴۷ ق.ظ

چند سال پیش روزنامه کیهان تیتری به این مضمون زده‌بود از قول مقام رهبری:
«مردم ما می‌توانند از راه‌آهن استفاده کنند»

این جمله در راستای افتتاح خط‌آهنی ظاهرا در استان خراسان به زیور تکلم آراسته شده‌بود، و پس از آن نیز روزنامه وزین «کیهان» همت مضاعف نموده و به زیور طبع آرسته گردانیده بود.

امروز در وب‌گردی‌هایم در بالاترین به این تیتر برخوردم: «وقتی بسیجی دست به قلم می‌شود» و بلافاصله کلیک کردم این عکس آمد:

در مورد فرمایش وزین آقای «‌خامنه ای» در مورد استفاده مردم ایران از راه‌آهن دوستی به طنز گفت: من اگر جای روزنامه کیهان و آقای «شریعتمداری» بودم تیتر می‌زدم: «از کرامات شیخ ما اینست ؛ شیره را خورد و گفت شیرین است»

و من امروز درباره این عکس به این نتیجه رسیدم که: از کرامات شیره هم اینست شیخ ما خورد و گفت بی‌دین است!!.

به راستی جدای از همه اجحاف و ظلم و ناراستی‌های موجود، چه اتفاقی افتاده است که این‌گونه کودکانه، مبتذل و تمسخر‌آمیز در باره اتفاقات گفت‌وگو می‌شود و بدتر از آن، گاف‌های گفتاری بزرگان قوم، توسط مبلغین و تیم‌های رسانه‌ای، کلمات آسمانی و وحی منزل تلقی‌شده و با بی‌پروایی منعکس می‌شود؟

به راستی اگر شما کارمند ساده یک اداره بودید و مدیر اداره، متنی این‌چنین را برای تکثیر در اختیار شما قرار می‌داد، آیا وظیفه خود نمی‌دانستید برای حفظ آبروی ریس یا مدیرتان متذکر شوید که این نوع ادبیات مایه تمسخر حتی دوستان خواهد شد دشمنان یا رقبا که جای خود دارد؟

پس چه شده‌است که بالا و پایین با هم این‌گونه به بی‌آبرویی خود هم‌دست و هم‌داستان شده‌اند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۵:۴۷
علی مصلحی

این‌جا چه خبر است؟

يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۴۷ ق.ظ

سال گذشته روزنامه«کیهان» در ستون «یادداشت روز» ۲۲ فروردین ۸۸ خود، مقاله‌ای را با عنوان «‌آن‌جا چه خبر است» به امضای آقای «حسین شریعتمداری» به چاپ رساند که به عقیده اغلب اهالی رسانه و سیاست، چاپ این نوشته در روزنامه «کیهان» در آن‌زمان غیر قابل انتظار بود.(+)

اگرچه نوشته از نگاه و منظر روزنامه‌نگاری و رسالت مطبوعاتی، نوشته‌ای بسیار ارزش‌مند و درخورتوجه بود، اما وقتی نماینده ولی‌فقیه در یک ارگان، اتهامات سنگینی را متوجه دستگاه عریض و طویلی که ریاست عالیه آن توسط مقام رهبری انتصاب می‌شود، و طبعا هرگونه اتهام و افشاگری، به‌نوعی متوجه عالی‌ترین مقام آن دستگاه و غیرمستقیم مقام منصوب‌کننده آن مقام می‌شود، از روزنامه «کیهان» که بر اساس نظریه «اگر آقا بگوید ماست سیاه است به حضرت عباس ماست را سیاه می‌دانیم» رفتار می‌نمود، چنین افشاگرییی بسیار بعید می‌نمود.

 «کیهان» در نوشته خود خبر داده بود که اطلاعاتی به‌دست آورده حاکی از فساد گسترده در قوه قضاییه و مدلول این گفته نیز صدور حکم آزادی آقای «شهرام جزایری» که قضیه سوءاستفاده مالی و اختلاس سنگین او از سیستم بانکی، پیش از این بزرگ‌ترین امکان برای مانور رسانه‌ای اصول‌گرایان را فراهم نموده و علاوه بر آن یک‌بار نیز تلاش موفقیت‌آمیز ــ اما نافرجام ــ فرار از زندان را تجربه نموده بود.

در این یاداشت آقای «شریعتمداری» با اشاره‌های صریح، بعضی از عالی‌مقامان در «قوه قضاییه» را به زد و بند برای آزادی «‌شهرام جزایری» متهم نموده و از آن‌ها به‌عنوان «انگل‌های خطرناک» یاد کرده و پرسیده بود:
«پرونده ای نظیر پرونده فساد اقتصادی شهرام جزایری، در دستگاه قضایی، گردش‌کار گسترده‌ای دارد و مافیای مورد اشاره برای تدارک آزادی وی - آن‌هم با ظاهر قانونی و تهیه حکم رسمی آزادی او! - ناچار به زد و بند، رشوه‌دهی و ساخت و پاخت با عوامل متعدد بوده است؛ آیا غیر از این است؟!. اگر چنین است - که به یقین چنین است - این عده چه کسانی هستند؟! و در دستگاه قضایی که باید حامی مظلومان باشد چه می کنند؟!.»

«کیهان» پس از این بلافاصله چون همیشه ردپای بیگانگان را در این ماجرا جست‌وجو نموده و البته که خیلی زود هم ردپا را پیدا کرده بود:
«آیا بدنام کردن نظام، آن‌هم در شرایطی که موفقیت‌های حیرت‌انگیز آن، خشم دشمنان بیرونی را برانگیخته است، یکی از اهداف باند مورد اشاره نبوده است؟ و آیا در پی‌گیری ماجرا نباید ردپای بیگانگان نیز مورد توجّه قرار گیرد؟!»

در بخش پایانی این نوشته جایی که بعضی از مسئولان محترم؟؟ دستگاه قضایی به هوس‌بازی و خوش‌گذرانی و «لم دادن» به جای انجام کار مردم متهم می‌شوند، کدهای گنگی شفافیت افشاگری را تکمیل می‌کرد:
«کاش برخی از مسئولان محترم دستگاه قضایی به جای آن که گذران اوقات فراغت خود - که متاسفانه خیلی هم زیاد هست! - به نقاط خوش آب و هوای کشور رفته و در خانه‌های اشرافی کلان سرمایه‌داران جا خوش کنند، بخشی از وقت خود - بخوانید وقت متعلق به ملّت- را نیز صرف رسیدگی به امور قضایی بر زمین‌مانده مردم و بررسی هویت برخی از مدیران این دستگاه می‌کردند ـ البته به‌عنوان وظیفه خویش نه منّت به مردم. مثلاً؛ چرا تعطیلات نوروزی را در باغ رویایی! و چندده‌هکتاری آقای «الف - الف» در منطقه خوش آب و هوای شمال سپری کرده و در ویلاهای آن‌چنانی و اشرافی این کلان سرمایه‌دار لم داده‌اند؟ که خدای نخواسته مجبور باشند بهای این «لم‌دادن»ها را از کیسه ملت هزینه کنند؟!».

درست یک‌سال از این نوشته البته شفاف و سراسر اتهام روزنامه محترم «کیهان» و آقای «حسین شریعتمداری» بر علیه بعضی از عالی‌مقامان در دستگاه قضایی می‌گذرد، و همه به خوبی آگاهند که طی یک‌سال گذشته کوچکترین اتفاقی در دستگاه قضایی کشور به وقوع نپیوسته که کمترین سندی دال بر اثبات ادعای سال گذشته «کیهان » باشد الا اینکه ریس وقت قوه قضا از «قوه قضاییه» به «شورای نگهبان» رفته است و آقای «شهرام جزایری» کماکان در زندان به سر می‌برند.

اما با فرض صحت تمام ادعاهای «کیهان » و آقای «شریعتمداری» نکته جالب توجه و در عین شرم‌آور آنست که، بحث وجود فساد در اغلب سازمان‌های کشوری و از جمله سازمان قضای ایران، با توجه به وجود سیستم فاقد نظارتی که «کیهان»نشینان بزرگ‌ترین مدافعان چنان سیستمی می‌باشند، امری است که بارها و بارها مورد اعتراف و اعتراض اغلب کارشناسان و متخصصان امر سیاست و اجرا و قضا قرار گرفته و طرح چنین اعتراضات و واقعیت‌هایی، از طرف کیهانیان و اصول‌گرایان اتهام ارتداد و تقاضای اشد مجازات را به دنبال داشته است.
«کیهان»ییان به خوبی به یاد دارند که آقای «شاهرودی» در اولین روزهای جلوس بر صندلی ریاست، دستگاه قضایی ایران را به «مخروبه‌ای» تشبیه کرد. این گفته آقای «شاهرودی» که امیدواری بسیاری را در دل کارشناسان امر ایجاد نموده و یک‌صدا بر آن بودند که «جانا سخن از زبان ما می‌گویی»؛ آن‌زمان با سکوت معنی‌دار «کیهان» برگزار شد.

و ما البته باید به سادگی عبور کنیم از این‌که یک‌سال پس از نوشتن آن یادداشت «قوه قضاییه» هم هیچ تمایلی به اعتراض، شکایت، یا پاسخ‌گویی به آن یادداشت از خود بروز نداد.
به‌را ستی باید از شریعتمداری و کیهان پرسید: این‌جا چه خبر است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۸۹ ، ۰۶:۴۷
علی مصلحی

عوام‌فریبی

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۱۷ ق.ظ

دقیقا یک سال پیش در چنین روزهایی، روزنامه کیهان در خبری با عنوان «‌استجابت دعای احمدی‌نژاد» نوشت:
«دکتر محمود احمدی‌نژاد در پایان سخنان خود در جمع پرشور مردم اصفهان در میدان امام خمینی دست به دعا برداشت و از درگاه باریتعالی باران را برای مردم درخواست کرد. به گزارش خبرنگار ما به دنبال این دعا از شام‌گاه چهارشنبه بارش و رحمت الهی در سطح استان اصفهان آغاز شد به گونه‌ای که در چند مرحله، شدت باران و تگرگ در شهر اصفهان به‌ویژه صبح پنج‌شنبه به اوج خود رسید و موجب آب‌گرفتگی برخی از نقاط شهر شد.»

روز چهارشنبه گذشته هم در حاشیه سفر آقای «‌احمدی‌نژاد » به ارومیه، روزنامه ایران در خبری با عنوان «دعای ریس‌جمهور بلافاصله مستجاب شد» نوشت:
«احمدی‌نژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزش‌گاه تختی از آن‌ها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیس‌جمهور باران در ارومیه کم‌کم شروع به باریدن کرد و رفته‌رفته شدت آن نیز افزوده شد.»

سال گذشته به استثنای اغلب کاربران شبکه مجازی اینرنت و وبلاگ‌نویسان که علی‌القاعده از طرف «اصول‌گرایان» به بی‌دینی و التقاط متهم هستند، مراجع رسمی و متولیان امور مذهبی واکنش درخورتوجهی به این تحریف و عوام‌فریبی نشان ندادند.
 
ظاهرا همین وضعیت امسال هم در برابر این نوع سوء‌استفاده از دین و باورهای مذهبی مردم وجود دارد و خواهدداشت.

از طرف دیگر سکوت شخص آقای «احمدی‌نژاد» در قبال این نوع انعکاس خبر و تیتر و برجسته‌کردن شخصیت ایشان در حد یک معصوم، حکایت از رضایت عمیق ایشان از چنین نگاه و فضایی که به دنبال آن ساخته می‌شود، دارد.

پوشیده نیست که بهره‌برداری‌های نادرست و سوء‌استفاده از عقاید مردم ممکن است نتایج آنی و کوتاه‌مدتی را به‌همراه داشته باشد، اما شکی نیست که در درازمدت خسارت‌های بسیار زیادی را متوجه متولیان چنین سوءاستفاده‌هایی خواهد کرد و از طرف دیگر سست‌شدن پایه‌های ایمان مذهبی نزد مردم را به‌دنبال خواهد داشت.

در این ره‌گذر آن‌چه موجب؛ ابتدا تعجب و بعد تاسف و تاثر شدید است، سکوت متولیان امور مذهبی و نگهبانان ایمان مردم است. کسانی که امور زندگی‌ِشان از محل دریافت‌ها و شهریه‌های دینی که توسط مردم در قالب خمس و ذکات و نذورات پرداخته می‌شود، می‌گذرد.

و کافی بود این حرف از دهان «خاتمی» که هم روحانی است و هم سید، صادر می‌شد. حالا بیا و تماشا کن رونق بازار و کسب‌وکار صنف کفن‌پوش را و به قولی ایمان و امان به سرعت باد، می‌رفت که کفن‌پوشان رسیدند.

در همین رابطه: ادعای بارش باران پس از دعای احمدی‌نژاد و مقایسه آن با خورشید‌گرفتگی در زمان فوت فرزند پیامبر اسلام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۰۶:۱۷
علی مصلحی

اینجا یک خبر کیهان را ببینید و قضاوت کنید

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۸۸، ۰۴:۰۴ ق.ظ

«درپی درج یادداشتی تحت عنوان «یاران را چه شد؟، سخنی با «محمدرضا شجریان» در تاریخ دهم تیرماه در صفحه ادب و هنر کیهان، تعدادی از اساتید برجسته موسیقی ایران در تماس تلفنی با کیهان از پشت پرده پروژه تخریبی دشمن در حوزه موسیقی خبر دادند.
یکی از خوانندگان برجسته موسیقی سنتی که نخواست نامش عنوان شود در این‌باره به کیهان گفت: پس از اعلام نتایج انتخابات تماس‌های مکرر تلفنی از سوی مجریان شبکه‌های ماهواره‌ای خارجی و برخی افراد در داخل داشتم و از من خواستند به نتایج اعلام شده انتخابات اعتراض کنم.
این استاد آواز ایرانی تصریح کرد: افرادی که به تحریک ما می‌پرداختند برای این‌که ما را بیشتر وادار به عکس‌العمل کنند، به محمدرضا شجریان اشاره می‌کردند و می‌گفتند آقای شجریان را ببینید که چگونه با صراحت به نتایج انتخابات اعتراض نمود و به رئیس صدا و سیما نامه نوشت!! این خواننده معروف در پاسخ به خبرنگاری که از انگلیس با وی تماس گرفته بود گفت: ما ایرانی مسلمان هستیم و مانند کسانی که با شما همکاری می‌کنند وطن فروش نیستیم.
یک خواننده دیگر نیز که در زمره برجستگان آواز ایرانی محسوب می‌شود به کیهان گفت: وقتی که تلویزیون یکی از آهنگ‌های مرا بر روی تصاویر حضور گسترده مردم در نماز جمعه هفته گذشته تهران پخش می‌کرد، تماس‌های پی‌درپی از داخل و خارج داشتم و از من می‌پرسیدند که چرا به صدا و سیما اعتراض نمی‌کنید؟ مگر شما از استاد شجریان کمتر هستید؟!
یکی دیگر از اساتید موسیقی هم می‌گفت که تماس‌های تلفنی به شماره منزل و موبایلم برای اعتراض به نتایج انتخابات آن‌قدر زیاد بود که تا چند روز گوشی تلفن همراهم را خاموش کردم.
یک آهنگ‌ساز پیش‌کسوت موسیقی ایرانی نیز در تماس با کیهان ضمن اشاره به این تماس‌ها، افراد تماس گیرنده با هنرمندان موسیقی را برخی شبکه‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب، تعدادی از خبرنگاران و سردبیران روزنامه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاح‌طلبی و برخی چهره‌های با نفوذ در جبهه اصلاحات عنوان می‌کند. با این حال باید اذعان داشت که پای‌بندی و تعهد بسیاری از اساتید موسیقی ایران به میهن اسلامی با توجه به نقدهای جدی که به متولیان موسیقی کشور وارد است، و چاپ به موقع یادداشت کیهان خطاب به محمدرضا شجریان در همسوشدن وی با جریان‌های برانداز و ضد انقلاب آن سوی مرز‌ها سبب خنثی شدن ترفند دشمن در حوزه موسیقی و ناکام ماندن آنان از سوءاستفاده از هنرمندان پاک و بی‌غل و غش این حوزه گردیده است.
گفتنی است که محمدرضا شجریان در جریان آشوب‌های اخیر علیرغم نامه به رئیس صدا و سیما برای عدم پخش آثارش از رسانه ملی، با بی‌بی سی فارسی هم به گفت‌و‌گو پرداخت و مردم را از نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در بهت و حیرت خواند. مصاحبه کوتاه شجریان با بی‌بی سی در‌‌ همان ایام و به مدت چند روز و هر نیم ساعت یک بار از رسانه استعمار پیر پخش می‌شد و هم اینک نیز این گفت‌و‌گو در سایت فارسی بی‌بی سی قرار دارد. شجریان در این مدت به مهره مناسب اجنبی و استعمارگر پیر مبدل گردید که ماموریت اهداف پشت پرده دولت انگلیس را در جامعه موسیقایی ایران به انجام رساند. این در حالی است که بسیاری از اساتید برجسته موسیقی حاضر به وطن فروشی نشدند.» (+)
×××
این نوع خبر‌نویسی از زمان مدیریت آقای «شریعتمداری» در کیهان تاکنون مختص او بود. اما در چند ماه اخیر ظاهرا این‌که ادعا کنی «اسنادش موجود است» یا «نخواست نامش فاش شود» و ... به یک اپیدمی فراگیر در بین کیهانیان و دولت‌مردان فعلی کشور تبدیل شده است.
نوع اخیر این ادعا‌ها اغلب از بی‌صداقتی است. چه این‌که پس از روشدن سند متوجه می‌شوی که، ‌ آقای «تونی بلر» نخست‌وزیر انگلیس به یک مقام نا‌شناس در وزارت امور خارجه تنزل پیدا می‌کند و متن عذرخواهی هم تبدیل به یک متن مرسوم دیپلماتیک می‌شود و ... و مثلا در مورد اخیر اساتید بزرگ موسیقی آدم‌های «بزن زیرش» روحوضی‌خوان چاله میدونی از آب در می‌آیند و ... الخ.
و در مورد دیگر این ادعا به فرض راست بودن از دو چیز حکایت می‌کند: یا خبر صحیح است و در صورتی که قرار است مردم هم اصل و فرع خبر را بدانند به سکرات عدم صحت مبتلا می‌شود.

مثلا فرض بگیرید استاد بزرگ موسیقی در خبر فوق آقای «افتخاری» باشد که قبول کرده است تشویقی بشود و پشتوانه خبر باشد به شرط آن‌که «نامش فاش نشود» یا کما فی‌السابق؛ مردم هنوز و همیشه نامحرمند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۸۸ ، ۰۴:۰۴
علی مصلحی

پروژه اعتراف

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۸۸، ۰۳:۲۷ ق.ظ

در شرایطی که طبق تبصره (۱) ماده (۱۸۸) قانون آیین دادرسی در امور کیفری، انتشار گزارش محاکمات علنی دادگاه در رسانه‌های گروهی قبل از قطعی‌شدن حکم ممنوع است، اما رسانه‌ ملی طی روزهای اخیر اقدام به پخش لحظه به لحظه اعترافات به‌اصطلاح خراب‌کاران روزهای اخیر نموده‌است.

این در حالی است که هنوز هیچ دادگاهی محکومیت افراد فوق را تایید نکرده و بعید است در چنین شرایطی با توجه به حجم وسیع دستگیری‌های گسترده در سراسر کشور، چنین فرصت سریعی برای قوه قضاییه برای صدور حکم وجود داشته باشد.

در چنین شرایط بی‌قانونی، نگران‌کننده‌ترین خبر برای علاقه‌مندان به اصلاحات و رای‌دهندگان به «موسوی» اعلام خبر انتساب «سعید مرتضوی» دادستان عمومی و انقلاب تهران برای رسیدگی و قضاوت به پرونده بازداشت‌های اعتراضات اخیر بود.
 
«سعید مرتضوی» در بین نخبگان و روشنفکران به مسول پروژه «اعتراف‌سازی» مشهور است و این بزرگ‌ترین مایه نگرانی برای آنانیست که احتمالا همسر، برادر، فرزند، یا وابسته‌ای از آنان در روزهای اخیر بازداشت شده باشد.

در حالی که هنوز جوهر اعلام این نگرانی در سطح وسیعی، از دیروز در سایت‌ها و وبلاگ‌ها خوش نشده بود، صبح امروز روزنامه «کیهان» در تیتر درشتی اعترافات تکان‌دهنده یک عضو ارشد «سازمان مجاهدین» و از اعضای ستاد مرکزی «میرحسین موسوی» را منتشر کرد تا مهر تاییدی باشد بر نگرانی‌های موجود.

اما سوال بزرگ این‌جاست: آیا اتاق فکر «اعتراف‌سازی» از پرونده‌های متعدد طراحی شده تا کنون طرفی بسته است؟
و آیا تا کنون به غیر از عوام بی‌سواد، این جریان توانسته است مخاطب اندکی را برای دروغ‌های خود در بین نخبگان جامعه پیدا کند؟

پروژه «اعتراف‌سازی» آغاز شده و این‌ها از نتایج سحر آن است اما آیا صبح دولتی این‌بار هم در انتظارشان خواهد بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۸۸ ، ۰۳:۲۷
علی مصلحی