وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزنامه کیهان» ثبت شده است

نقاشی کیهان و کوزه کروبی

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

نقل است؛ سالیان پیش یک آکادمی نقاشی، برای امتحان داوطلبان خود، داخل آموش‌گاه، حوض آبی را با ظرافت‌های خاص و دقیق نقاشی نموده و به هر داوطلب در بدو ورود کوزه‌ای می‌داده‌اند تا برود و از حوض موصوف آب پر کند و بیاورد و قاعدتا داوطلبین با تصور آب، کوزه را داخل نقاشی زده و می‌شکسته‌اند.
 دست بر قضا، زمانی دواطلب چیره‌دستی به آموزش‌گاه مراجعه می‌کند و کوزه به دست به سمت حوض می‌رود، و با تاخیری غیرمنتظره با کوزه سالم بر می‌گردد. وقتی با تعجب از او درباره کوزه خالی می‌پرسند، توضیح می‌دهد که یک سگ مرده در حوض بود، آب پر نکردم. وقتی اساتید آکامی هم‌راه او به حوض مراجعه می‌کنند، با تعجب جنازه یک سگ مرده را در حوض مشاهده می‌کنند که با ظرافت و چیره‌دستی خاصی توسط داوطلب جدید نقاشی شده. حالا کوزه آکامی شکسته شده‌است و نقشه‌ آموزش‌گاه، نقش بر آب.

روزنامه «کیهان» و «رجانیوز» و«مشرق» و «شفاف» و دیگر رسانه‌های اقتدارگرای مشابه، هرچه نشستند و صبر کردند تا رسانه‌ها و فعالین جنبش سبز در دام نهفته آن‌ها در مورد سفر غیر‌منتظره شیخ شجاع به یک شهرستان و دیدار تحت‌الحفظ چندساعته ایشان، از چند اثر تاریخی و گردش‌گری شهرستان کاشان که احتمالا روز سه‌شنبه هفته گذشته ۱۳۹1/۰۱/۲۹ اتفاق‌افتاده، گرفتار شوند و خبر را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند، و بعد آن‌ها از راه برسند و به استناد این انتشار، بر موج ایجادشده سوار شوند و مانور بدهند که: حصر و محدودیت‌های اعلام‌شده درباره رهبران جنبش‌سبز دروغ و کذب است و کار بیگانگان، و دلیل آن‌هم خبر سفر تفریحی؟ «مهدی کروبی» به کاشان که توسط فعالین جنبش سبز و رسانه‌های منسوب به آن‌ها منتشر شده‌است، خبری نشد.
 
 ظاهرا نزد فعالین جنبش‌سبز و خصوصا بخش رسانه‌ای آن، آن اندازه از بصیرت وجود دارد که در چنین دام‌ها نیفتند و نقاشی را طوری عوض کنند که کوزه «کیهان» بشکند و نقشه رسانه‌های اقتدار را نقش بر آب کند.‌
خودشان دست بکار شدند:
در حالی که از حدود یک‌ماه پیش خبر تصادف و بستری شدن «علی‌دایی» در شهر کاشان از لحظات اولیه خبر حتی تا همین حالا، ذهن تمام رسانه‌های خبری رسمی و غیررسمی را به‌خود مشغول داشت، و هریک به‌نوعی آن‌را منعکس نموده و پوشش دادند و حتی روزنامه «کیهان» به بازتاب وسیع آن خبر و حساسیت رسانه‌ها و مردم درباره آن معترض شد و واکنش منفی نشان داد، اما ظاهرا هیچ رسانه‌ای علاقه به انتشار خبر حضور غیرمنتظره شیخ «مهدی کروبی» در این شهر، که از منظر رسانه‌ای واجد بیش‌ترین ارزش خبری می‌توانست باشد، نشان نداد.

حالا این خبر، بعد از گذشت ۵ روز از زمان اتفاق احتمالی آن، از دی‌روز به یک‌باره مورد توجه رسانه‌های کشور قرارگرفته و توسط اکثر آن‌ها پوشش داده شده‌است.
 نکته جالب آن‌َست که منبع این خبر در همه رسانه‌ها روزنامه «کیهان» است که سابقه خبری‌اش نشان می‌دهد، با منابعی در ارتباط بوده، که گاهی به طور حیرت‌انگیزی دست به پیش‌بینی می‌زده و از قضا پیش‌بینی‌ها، با آن‌چه اعلام می‌شد اصلا مو نمی‌زد، اما چگونه است که این‌بار برخلاف همیشه نه‌تنها نتوانست زود‌تر پیش‌بینی کند که شیخ به کاشان خوهد رفت، بلکه تا نزدیک به یک هفته هم از آن بی‌خبر ماند؟
 
از دو حال خارج نیست؛ یا این خبر از اصل دروغ و بافته و تصور یک ذهن علیل و بیمار است که با تاخیر غیرموجه ۵ روزه منتشرشده، یا حقیقت دارد.
 در هر دو صورت بلافاصله اولین سؤالی که برای مخاطب مطرح می‌شود این‌َست که چرا این خبر که هم می‌تواند برای رسانه‌های عمومی و رسمی خبری و هم رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، واجد ارزش‌های ویژه خبر باشد، و به همین دلیل باید با «سرعت» منتشر شود، با یک تاخیر غیرمعمول ۵ روزه و در حالی که ارزش‌های خبری خود را از دست داده و به اصطلاح بیات شده، منتشر می‌شود؟

آیا رسانه‌های منتشرکننده این خبر که سابقه فعالیت‌ رسانه‌ایشان نشان می‌دهد در همه نقاط ایران خبرنگار محسوس و غیر‌محسوس داشته و ریز‌ترین اخبار را در کم‌ترین زمان ممکن به رسانه متبوع خود گزارش می‌نموده‌اند، درمورد این خبر با کمبود خبرنگار در منطقه مواجه بوده‌اند؟

آیا همه خبرنگاران چنین رسانه‌هایی در یک زمان مشخص در مرخصی و استراحت به‌سر می‌برده‌اند که چنین خبر مهمی از چشم تیزبین همه آن‌ها مخفی مانده‌است؟

از طرفی، وب‌سایت ملی‌مذهبی ــ که روزنامه «کیهان» گزارش خود را به خبر آن سایت مستند نموده و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای که خبر خود را به نقل از «کیهان» طابق‌النعل‌بالنعل منتشر نموده‌اند ــ تا کنون از طرف «کیهان» به عنوان یک رسانه معتبر شناخته نمی‌شده‌است، اما چه اتفاقی افتاده است که اکنون یک خبر از بخش «شنیده‌ها»ی آن‌ سایت، به عنوان منبع معتبر از طرف کیهان مورد توجه قرار گرفته و خبرِ با اشاره احتمالی «شنیده شده‌است»، از طرف «کیهان» با رویکرد «قطعیت» پوشش داده و منتشر شده‌است؟ و آیا می توان یک سفر در معیت  دستِ‌کم ۳۰ مامور نیروی انتظامی و تحت‌الحفظ را، به «سفر تفریحی» تاویل و تعبیر کرد؟

حقیقت هرچه باشد اما این نوع انتشار خبر، آدمی را به یاد داستان زبان بسته‌ای می‌اندازد، که با تاخیر یک‌هفته‌ای به جوک‌های تعریف‌شده دیگر حیوانات جنگل می‌خندید و همیشه با تاخیر طنز نهفته در لطیف‌ها را می‌فهمید، اما طنز نهفته در این خبر آن‌قدر هست که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد.
 نقاشی شیخ شجاع آن‌قدر ظرافت دارد که کوزه کیهان بشکند.
 این نوشته در سحام‌نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۵۷
علی مصلحی

مختصات ویژه یک کارگردان خصوصی

چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۴۶ ب.ظ

«محمدحسین‌ فرح‌بخش» کارگردان فیلم «خصوصی» که فیلم او به اشاره آیت‌الله «احمد‌خاتمی» در خطبه‌های نمازجمعه تهران و اعتراض و تظاهرات خیابانی جمعی از افراد و نیروهای خودسر که خود را «انصار‌حزب‌الله» می‌خوانند، از روی پرده‌های سینما جمع‌آوری و ممنوع‌الپخش شد، در نامه‌ای به آیت‌الله «خاتمی» از فیلم و شخصیت خود دفاع نموده و اعتراض‌ و شانتاژ ایشان در خطبه‌ها را ناشی از عدم اطلاع  از وی و فیلمش معرفی نموده است.
نکته جالب توجه در این نامه ادبیات مخصوص «حسین‌شریعتمداری» و «کیهان» است که ایشان به آن متوسل شده و تلاش نموده‌است بواسطه آن خود را از اتهامات وارده تبرئه نماید.
آقای «فرح‌بخش» در قسمتی از نامه خود نوشته‌است:
 «فیلم زندگی خصوصی در نقد کسانی است که در ابتدای انقلاب متعصبانه، خود را فرا‌تر از قانون دانسته و به بهانه نهی از منکر، پونز در پیشانی زنان بدحجاب می‌کردند و امروز کارشان به ضدیت با نظام و اسلام رسیده و حتی منکر وجود امام زمان «عج» شده‌اند.»
 اگرچه ایشان از شخص خاصی نام نبرده‌اند، اما ناگفته مشخص است که منظور آقای «فرح‌بخش» از این شخص آقای «اکبرگنجی» است.
  اینکه «اکبرگنجی» در دوران انقلاب به پیشانی کسی پونز می‌زده است یا نه، من اطلاعی‌ ندارم. این ادعایی است که روزنامه «کیهان» مطرح نموده و آقای «گنجی» هم ظاهرا به آن پاسخی نداده است. این پاسخ ندادن و سکوت تا اندازه‌ای معنای تایید آن را می‌دهد.
 در اینکه انقلاب، با خود بی‌قانونی و شلختگی و بلوا و بلبشو، به‌همراه می‌آورد کمترین شک و تردیدی نیست. اما شایسته است آقای «فرح بخش» آدرس بدهند که ابتدای انقلاب ایران و در بحبوحه حوادث اول انقلاب چه کسی یا چه گروهی خود را فرا‌تر از قانون نمی‌دانست؟ آیا خود ایشان می‌توانند به صراحت اعلام کنند که آن‌زمان با ماشین بی‌قانونی و تخریب و بهم‌ریختگی همراه نبوده‌است؟
اگر جوابِِ‌شان مثبت است لطفا به این سؤال پاسخ بدهند که پس چرا انقلاب کردند؟ و انقلاب برای یک چنین آدمی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟
اشاره می‌کنم ابتدای انقلاب تنها و تنها یک نفر و یک گروه و حزب مشخص دم از قانون و انظباط می‌زد و خود و حزب متبوع‌اش را فرا‌تر از قانون نمی‌دانست: مرحوم آقای مهندس «بازرگان» که به‌رغم تحمل سال‌ها زندان و شکنجه در زمان رژیم سابق باز با انقلاب مخالف بود و در‌‌ همان زمان هم دم از اصلاح رژیم می‌زد.
 اما ادعای دیگر ایشان آنست که فیلم وی بر علیه کسی است که منکر وجود امام زمان شده‌است.
البته آقای «گنجی» منکر وجود امام دوازدهم شیعیان شده‌اند و برای خود هم دلایلی دارند، اما آقای «گنجی» اولین نفری نیستند که چنین ادعایی مطرح نموده و مطمئنا آخرین آن نیز نخواهند بود. اما مطمئن و مسلم پاسخ ادعای آقای «گنجی» و امثال او فیلم «خصوصی» و ادعاهای حاکمیت‌پسند کارگردان آن نیست. پاسخ چنان ادعایی سند و مدرک قوی و محکم و معتبر‌تر از اسناد و مدارکی است که مدعی در اثبات ادعای خود مطرح نموده. آنچنان‌که مثلا، ادعای ساحران زمان حضرت «موسی» را عصای او نقش بر آب کرد.
  آقای «فرح‌بخش» در ادامه نوشته است:
«سال۸۸ هم کسانی در مقابل نتایج قانونی انتخابات اعتراض‌شان را به صورت تجمع به عرصه عمومی و سطح خیابان‌ها آوردند و می‌خواستند از این طریق به خواسته‌های‌شان برسند، امروز هم گروه اندکی در اعتراض به فیلمی که پروانه نمایش قانونی دارد نفر به خیابان آورده و به شکلی غیرقانونی در سطح شهر تجمع کرده و حاضر به تمکین در مقابل نظام و تصمیماتش نیستند، میان این دو گروه چه تفاوتی هست؟
از نظر من هیچ... هر دو گروه برای مقابله با قانون به خیابان‌ها ریخته‌اند
».
چنانچه نامه تصریح می‌کند، امروز گروه «اندکی» در اعتراض به فیلمی به خیابان آمده‌اند، اما آنچه نامه بدان اشاره نمی‌کند و نمی‌تواند اشاره کند آنست که، در اعتراض به نتایج انتخابات نزدیک به جهار میلیون انسان معترض در کمترین زمان ممکن به خیابان آمدند که وجود خودشان را که توسط وزارت کشور نادیده گرفته شده بود اثبات کنند، نه حدود ۴۰۰نفر که خود را صاحب هرگونه حق و حقوقی می‌دانند و ۷۰ میلیون جمعیت کشور در مقابل آن‌ها هیچ حق و حقوقی ندارند.
اما به فرض که حق با ایشان باشد و حضور خیابانی ایستادن در مقابل قانون باشد. آیا ایشان حاضرند مسؤلیت ایستادن خودشان در مقابل قانون و به خیابان آمدن در زمان رژیم گذشته، که در همین نامه بدان اشاره و تصریح نموده‌اند را قبول کنند؟
 اگر از نظر ایشان تفاوتی بین آن دو گروه نیست، از نظر بنده هم تفاوتی بین این سه گروه نیست.
نامه به شکل روشنی حکایت از دخیل بستن آقای کارگردان به ضریح «کیهان» دارد تا شفای فیلم خود را آن بگیرد. اما آقای «فرح‌بخش» کمی دیر به فکر روشن کردن اجاق خود از آتش «کیهان» و «شریعتمداری» افتاده‌اند. این البته از‌‌‌ همان بصیرت زیادی است که ایشان دارند و متوجه نیسنتند که این‌روز‌ها آن آتش و آن اجاق کم‌کم در حال افول و خاموش ‌شدن می‌باشند.
این نوشته در خودنویس اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۴۶
علی مصلحی

در شرایطی که انتخاب ریس دفتر ریس‌جمهور و سایر مناصب دولتی ‌آقای «مشایی» به هیچ عنوان نیاز به رای و انتخاب مستقیم مردم ندارد، و حتی بدون رای اعتماد و دخالت نمایندگان مجلس و با نظر مستقیم ریس‌جمهور صورت می‌گیرد، روزنامه «کیهان» در سرمقاله امروز خود به قلم «حسین‌شریعتمداری» ریس دفتر ریس‌جمهور را به‌عنوان کسی که «بدون رأی ملت، این روزها صاحب رأی ملت شده‌است» معرفی و به انتقاد شدید و بی‌سابقه از «محمود‌ احمدی‌نژاد» پرداخته‌ است.

سرمقاله‌نویس «کیهان» که مصاحبه جمعه‌ شب ریس‌جمهور با شبکه خبر(+) و اظهارات افنخار‌آمیز ایشان درباره «منشورکورش» را دست‌مایه اعتراض خود قرارداده بود، بدون توجه به واکنش شادمانه و پیشنهاد کودکانه؛ عودت ندادن منشور به موزه و کشور فرستنده، توسط همین روزنامه هنگام ورود منشور به کشور، ریس‌جمهور را مورد سؤال قرارداد که: «جناب آقای احمدی‌نژاد با کدام منطق علمی و اسلامی آن‌هم از جای‌گاه رئیس‌جمهور ایران اسلامی می‌فرمایند اگر دنیا از ما درباره مدیریت ایرانی سؤال کند، در پاسخ آن‌ها «منشور کوروش» را ارائه می‌کنیم؟!»

نویسنده در ادامه پس از ارائه تصویری سیاه از وضعیت کشور ایران در زمان رژیم پهلوی، تقصیر همه آن‌ها را به گردن «منشور کورش» انداخته و سؤال می‌کند: «جناب احمدی‌نژاد از منشور کوروش انتظار چه معجزه‌ای دارند که آن‌را به‌جای اسلام عزیز می‌گذارند و عرق شرم بر پیشانی ملت پاک‌باخته و ایران‌دوست می‌نشانند؟!»

وی هم‌چنین پس از اعلام این‌که کشور ایران هم‌اکنون مقتدرترین؟؟ کشور منطقه می‌باشد، و علت اصلی این اقتدار حضور اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی اداره کشور است، سؤال می‌کند: «چرا باید جای آن با منشور کوروش عوض شود؟!...آیا اظهارات برادر عزیزمان آقای احمدی‌نژاد، نگاهی معکوس به واقعیات ملموس و مصداق شکستن نردبان بعد از صعود به بام نیست؟!»

اما قسمت مهم، برجسته و در عین حال جالب‌توجه نوشته امروز «شریعتمداری» قسمتی بود که ایشان به قول منبری‌ها گوشه را به کربلا زد تا به برخلاف ادعای اصلی نوشته که سعی می‌کرد بهانه نوشتن را اظهارات ریس‌جمهور در مصاحبه با شبکه خبر نشان دهد، پاسخ حمله شدید آقای «احمدی‌‌نژاد» به «کیهان» در مصاحبه با روزنامه ایران(+) را بدهد، و به آقای «احمدی‌نژاد» متذکر شود که اسناد موثقی از «صاحب رای نبودن او» در دست دارد که در صورت لزوم افشا خواهد شد. ایشان متذکر می‌شود:‌ «جناب احمدی‌نژاد- و رئیس دفتر ایشان که بدون رأی ملت، این‌روزها صاحب رأی ملت شده‌است»، اما چه کسی و کدام ناظر آگاه است که نداند ریس دفتر ریس‌جمهور به رای مردم نیاز ندارد و آن‌کسی که به رای مردم نیاز دارد و بدون آن رای بر کرسی غصبی ریاست‌جمهوری تکیه‌زده، شخص آقای «احمدی‌نژاد» است. نکته‌ای که آقای «شریعتمداری» به‌تر از هرکس دیگری بدان اشراف و از آن اطلاع دارد. و اسناد آن‌را برای روز مبادا نزد خود حفظ کرده‌ است.

روز مبادا آیا نزدیک می‌شود؟ باید منتظر ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۵۲
علی مصلحی

حمله شدید «احمدی‌نژاد» به «کیهان»»

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۹، ۰۱:۲۷ ق.ظ

تنها سه روز پس از حمایت آشکار و تمام‌قد رهبری نظام از «محمود احمدی‌نژاد» و دولت متبوعش، که تیتر یک روزنامه «کیهان» را به خود اختصاص داد، رییس‌جمهور در مصاحبه با روزنامه «ایران» از روزنامه «کیهان» به‌شدت انتقاد کرد(+) و صریحا خواستار محاکمه رسانه‌هایی شد که با تهمت‌زدن و بی‌آبرو کردن افراد اخلاق اسلامی را زیر پا می‌گذارند.

رییس‌جمهوری با اشاره به مواضع برخی رسانه‌ها که خود را طرف‌دار دولت می‌دانند؛ گفت: «برخی اتفاقات در رسانه‌های ما می‌افتد که من از اساس به آن‌ها اعتقاد ندارم، آن‌هایی که راجع به خود من است، من شخصاً گذشت می‌کنم، اما آیا مثلاً یک رسانه می‌تواند به زن یک رئیس‌جمهور اروپایی نسبتی بدهد؟ این با کدام اسلام می‌خواند؟ ممکن است مخالف ما باشد ولی آیا من می‌توانم نسبتی به او بدهم. حتی اگر فردی انحراف اخلاقی دارد، یک رسانه نمی‌تواند این‌را بنویسد. چرا که خلاف شرع است.»

روزنامه «کیهان» که به نظر قاطع آگاهان سیاسی یکی از نردبان‌های اصلی صعود «احمدی‌نژاد» به جای‌گاه ریاست‌جمهوری بوده‌است، و هم‌واره مشی هم‌راهی و هم‌فکری هم‌راه با حمایت از دولت را در دستور خود داشته، طی چند ماه گذشته و به‌دنبال گسترش اعتراضات عمومی بر علیه اقدامات و اظهارات عجیب و غریب ریس‌دفتر ریس‌جمهور، عملا به تریبون اصلی و پای‌گاه اجتماعی سامان‌دهنده این حملات تبدیل، و این اعتراضات را در جریان همایش «ایرانیان خارج از کشور» که با مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور برگزار می‌شد، به اوج خود رساند.

«شریعتمداری» در این مرحله در چند شماره پیاپی، حجم زیادی و به جوابیه‌ها و فرکانس‌های نارضایتی ارسال‌شده از طرف ریس‌جمهور و هوادارانش از موضعی بالا برخورد نموده، و هیچ توجهی نکرد.

«‌کیهان» اگرچه تلاش می‌کرد در تمام مطالب دامن آقای «احمدی‌نژاد» را از اتهامات مطرح‌شده پاک نگاه دارد، و فاصله بین ایشان و ریس دفترش را بیش‌تر نماید، اما حواس‌َش به نوع رابطه آن‌ها و جای‌گاه والای آقای «مشایی» در نظر ریس‌جمهور نبود.
صبر ریس دفتر زیرک ریس‌جمهور هم بسیار بیش‌تر از این‌ها بود و هست.

باید صبرکرد و منتظر واکنش «کیهان» ماند که با توجه به ظرافت‌ها و حساسیت‌های خاص موجود در روابط آن‌ها بعید به‌نظر می‌رسد به این سرعت اتفاق بیفتد؛ اما «شریعتمداری» آدمی نیست که چنین حمله‌ای را بدون پاسخ بگذارد.

از طرفی طی سالیان گذشته کم‌تر سابقه داشته است که «شریعتمداری» به روابط و بازی‌های پشت‌پرده تن داده و از جواب دادن به چنین خفت آشکاری منصرف شود.
بدون شک اگر طی روزها یا هفته‌های آینده سایت‌های منتسب به جنبش سبز به شکل واحد اقدام به انتشار یک سند جدید از «شورای عالی امنیت ملی(+)» یا نوار سخنرانی محرمانه یک «سردارمشفق» دیگر نمودند؛ مطمئن باشید که این اطلاعات توسط شخص آقای «شریعتمداری» و با ظرافت خاصی در اختیار این سایت‌ها قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۱:۲۷
علی مصلحی

به‌فاصله بسیار کوتاهی پس از پایان‌کار هشتمین اجلاس «خبرگان رهبری» حمله به «هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس خبرگان رهبری که با توجه به حساسیت شرایط اجلاس و جای‌گاه ریاست آن، به‌طور موقت تعطیل شده‌بود، مجددا در دستور کار قرار گرفت.

روزنامه «کیهان» که همیشه سکان‌دار و پیش‌قراول حمله به ریس«مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «مجلس خبرگان رهبری» و خانواده ایشان بوده‌است، در صفحه ۱۴ شماره امروز خود در مطلبی تحت‌عنوان «سفرهای سؤال‌برانگیز خارجی خانواده هاشمی»(+) آمار کل مسافرت‌های وابستگان درجه چندم خانواده ایشان طی چند هفته گذشته را اعلام، و مجددا ادعاها و اتهامات پیش‌گفته خود درباره این خانواده، خصوصا «مهدی هاشمی» را تکرار کرد.

به نظر می‌رسد در شریطی که اخیرا یک منبع رسمی خبر از ممنوع‌الخروج بودن آقایان «میرحسین‌موسوی» و «مهدی کروبی»(+) می‌دهد و چندماه پیش هم مراجع اطلاعاتی مانع از خروج ریس‌جمهور سابق آقای «خاتمی»(+) که قصد شرکت در «اجلاس سالانه شورای تعامل در زمینه خلع سلاح هسته‌ای» در ژاپن را داشت، شده بودند، سفرهای متعدد خانواده و بستگان ریس‌مجلس «خبرگان رهبری» و سکوت رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی امثال «کیهان» در هنگام وقوع این مسافرت‌ها و اعتراض بلافاصله آن رسانه‌ها پس از پایان اجلاس، نوعی حق‌السکوت بوده که در حق آقای «هاشمی» پرداخت شده و ایشان متقابلا متعهد شده‌اند که این اجلاسیه را نیز به خیر و خوشی برگزار نمایند.

از طرف دیگر پس از پایان اجلاس و صدور بیانیه پایانی آن، در دیدار ریس و اعضای مجلس «خبرگان‌رهبری» با رهبری نظام آقای «خامنه‌ای» در اظهارات شفافی تمام‌قد از دولت آقای «احمدی ‌نژاد» و اقدامات او دفاع نموده و اعلام نمودند؛ که هم‌چنان به دفاع خود از ایشان ادامه خواهند داد.(+)

این اظهارات در شرایطی صورت می‌گرفت که ریس‌مجلس‌‌ «خبرگان رهبری» در بیانات افتتاحیه‌ این اجلاس(+) در اظهاراتی با بیان این‌که: «قانون، حتی قانون غلط، محور هر ملتی است و تخلف از آن به معنای دیکتاتوری، استبداد و... است» بدون ذکر نام، تلویحا آقای «احمدی‌نژاد» را به دیکتاتوری متهم و ماجراجویی‌های دولت را مشکل‌ساز اعلام نموده‌بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۱۵:۳۲
علی مصلحی

دفاع از رسوایی

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ

واکنش‌های خام و شتاب‌زده به نامه دادخواهی ۷ تن از سران اصلاحات:
قانون اساسی به صراحت اشاره دارد که همه شهروندان در مقابل قانون یک‌سان هستند و از حقوق یک‌سان برخوردار. این یک اصل بدیهی حقوقی و از اصول اولیه پای‌بندی به قانون است.

براساس این اصل تمام حقوقی که به یک شهروند آزاد در راس هرم مدیرتی کشور متعلق است، بدون کم‌ترین تفاوتی به یک زندانی در آستانه اعدام هم تعلق می‌گیرد و هردو اگرچه از نظر پای‌گاه اجتماعی در دو جای‌گاه کاملا متفاوت و شاید متناقض قرار داشته باشند، اما در مقابل قانون یک‌سان تلقی می‌شوند و حقوق یک‌سانی دارند.

اواخر اردیبهشت‌ماه گذشته ۱۷۵تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در واکنش به دادگاه روزنامه «کیهان» و در نامه‌ای به ریس قوه قضاییه اعلام نمودند که خبر محاکمه «حسین شریعتمداری» مدیر مسؤل روزنامه «کیهان» موجب شگفتی آن‌ها شده‌است. به عبارت ساده‌تر یعنی این‌که آقای «شریعتمداری» انسانی است فراتر از سایر انسان‌ها و علی‌رغم تصریح روشن و بدیهی قانون اساسی در اصل ۳۴ که دادخواهی را جزء حقوق مسلم و اولیه هر شهروند می‌داند، نمایندگان مجلس که علی‌الاصول باید پاس‌دار این حق و سایر حقوق موکلینشان عموما باشند، شاکیان متعدد روزنامه «کیهان» را فاقد این حق می‌دانستند و از این بابت از احضار، محاکمه، و رسیدگی حتی صوری قوه قضاییه به شکایت‌های فراوان بر علیه ایشان شگفت‌زده شده‌بودند.

امضاکنندگان نامه فوق نمی‌دانستند که با امضا و انتشار رسمی این نامه، پرده از جهالت عمیق خود نسبت به مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه خود در برابر حقوق شهروندان و وظایف حاکمیت نسبت به آن حقوق برداشته، این رفتار فروکاستن مجموعه شهروندان جامعه به آقای «شریعتمداری» و به‌دنبال آن فروکاستن شان و جای‌گاه نمایندگی مجلس را به‌دنبال خواهد داشت.

متن نامه اشاره‌شده به‌هیچ عنوان بر اساس وظیفه نمایندگی به روند دادرسی و مثلا اشکالات قانونی در روند برگزاری دادگاه تا رسیدن به نتیجه اعتراضی ندارد، به اصل محاکمه ایراد دارد و مدعی است شاکیان دادگاه مورد اشاره «حق شکایت» ندارند. دقت می‌فرمایید!؟ حق شکایت ندارند.

نمایندگان فوق به‌راحتی می‌دانند که اراده‌ای در کل نظام قضایی جمهوری اسلامی برای صدور حداقل تنبیه برای امثال آقای «شریعتمداری» و محکوم‌نمودن او وجود ندارد و نتیجه دادگاه که به تبرئه‌ی ایشان منجر می‌شود را، از قبل پیش‌بینی نموده بودند و اصولا باتوجه به منش مسؤلین این قوه قابل پیش‌بینی بود، اما با این وجود دست به این خبط سنگین و تخلف آشکار زدند.

البته که از نمایندگانی که متخب واقعی مردم نباشند و به کمک و هم‌راهی کیهانیان به آن جای‌گاه دست یافته باشند، توقعی غیر از این نمی‌توان داشت.
اما نکته جالب‌توجه آن‌َست که شاکیان آقای «شریعتمداری» هم خوب می‌دانستند که این شکایت و آن دادگاه رهی به دهی آن‌چنان‌که باید در زمان خود نمی‌برد، اما برای آن‌که در مقابل تاریخ روسفید بمانند و برای پاسخ به آیندگان و از طرفی برای انجام وظیفه‌ای که بر دوش داشتند، دست به این اقدام ظاهرا بی‌نتیجه زده‌بودند.

این شکایت، عصبانیت نمایندگان مجلس که نمایندگان واقعی مردم نبودند را برانگیخت و به‌دنبال آن نامه مورد اشاره نوشته شد که سندی آشکار بر جهالت و بی‌سوادی آنان از یک‌طرف و اثبات این‌که آنان نمایندگان واقعی مردم نیستند از طرف دیگر شد.
از طرفی این نامه و آن شکایت به‌عنوان یک سند تاریخی در بین اسناد رسمی کشور، به‌عنوان برگ برنده و سند افتخار شاکیان و سند روسیاهی نمایندگان مربوط در تاریخ خواهد ماند.

اما اخیرا تعدادی از چهره‌های اصلاح‌طلب بازداشت‌شده پس از انتخابات پر حرف و حدیث دهم ریاست‌جمهوری به‌تازگی با ارسال نامه‌ای به‌عنوان ریاست محترم قوه قضاییه نسبت به یک فایل صوتی از سخنان آقای «مشفق» از کادرهای عالی‌رتبه سپاه و نیروهای امنیتی واکنش نشان داده و خواستار پی‌گرد قضایی آن سخنان شده‌اند.

 اگرچه طبق معمول، همان بی‌اراده‌گی پیش‌گفته کماکان در قوه قضاییه موجود است و این دادخواست هم سرانجام به‌تری از دادخواست بر علیه روزنامه «کیهان» و آقای «شریعتمداری» در دستگاه قضایی پیدا نخواهد کرد، اما امروز قضاوت مردم و فردا دستگاه قضاوت تاریخ به آن واکنش درخور نشان خواهد داد.

این نامه و شکایت نه که خشم تنها نمایندکان مجلس که خشم عریان اکثر لایه‌های دور و نزدیک حاکمیت را به‌دنبال داشته و اکثرا از تریبون‌های دراختیار، بی‌توجه به عواقب سخنان‌ِشان نسبت به اقدام اصلاح‌طلبان و این حق مسلم انسانی واکنش نشان داده‌اند.

 اغلب واکنش‌های خام هم از ناشنیدن اصل سخنان آقای «مشفق» توسط کنش‌گران حکایت دارد.
روزنامه «کیهان» دیروز در مطلبی با عنوان «فتنه‌گران برای فرار از مجازات دست به عملیات روانی زده‌اند»، از قول تعدادی از نمایندگان مجلس، چند تن از اعضای تشکل‌های دانشجویی بسیجی، و یک نفر که «کیهان» از او به‌عنوان کارشناس حقوقی نام می‌برد، و با خبرگزاری فارس مصاحبه نموده‌بود، رفتار قوه قضاییه را در دادن «مرخصی‌های بی‌حد و مرز» به هفت تن از به قول «کیهان» عوامل فتنه، «سؤال‌بر‌انگیز» خوانده و اعلام نموده بود که در «در سایه رفتار و سکوت مبهم قوه قضاییه» کارشناسان مسائل حقوقی و سیاسی به‌سخن آمده و عمل «گستاخانه» و مجرمانه فوق را تحلیل نمودند.
نکته جالب تمام تحلیل‌ها همان‌طور که در تیتر کیهان هم مشهود است «فرار از مجازات» افرادی بود که در حال سپری کردن ایام مجازات جرم ناکرده بودند.

امروز و در ادامه همان عصبیت و عصبانیت، تعدادی از نمایندگان مجلس مجددا در اظهاراتی خلاف قانون از قوه قضاییه خواسته‌اند که به جای «اولویت دادن به شکایت فتنه‌گران» به خواسته ملت مبنی بر محاکمه سران فتنه توجه کند.

«فاطمه آلیا» نماینده مجلس در اظهاراتی اعلام نموده «وقتی عوامل فتنه به خود اجازه می‌دهند بی‌شرمانه از فرزندان انقلاب شکایت کنند، و برخی محاکم قضایی هم به‌جای رسیدگی به جرم فتنه‌گران به شکایت آن‌ها علیه ملت رسیدگی می‌کنند، فتنه‌گران جسور شده و به‌خود اجازه می‌دهند بعد از آن شکایت‌ها حالا از سربازان امام زمان شکایت کنند و این بسی بی‌شرمی است.»

«ولی اسماعیلی» عضو شورای مرکزی فراکسیون اصول‌گرایان مجلس هم، ضمن اعلام این نکته که «تاکنون انتظارات موجود از قوه قضاییه بر آورده نشده است» خواستار برخورد «قاطعانه» قوه قضاییه در این زمینه شد.

اما از این اظهارات جالب‌تر اظهارات آقای «چوپانی» است که «فارس» ایشان را کارشناس مسائل حقوقی معرفی می‌نماید.
بنا بر گزارش «کیهان» از گفت‌وگوی آقای «چوپانی» با خبرگزاری «فارس» ایشان «تکرار جرم توهین و افترا نسبت به نهادهای قانونی از سوی متهم در حین سپری‌کردن دوران مرخصی را غیرقابل پذیرش خواند.»

اگرچه براساس قاعده «اثبات شی نفی ماعدا نمی‌کند» نمی‌توان نتیجه گرفت که پس توهین و افترا از طرف کسی که دوران مرخصی را سپری نمی‌کند و یا اصلا مجرم نیست، قابل پذیرش است؛ اما نوع گفتمان آقای کارشناس حقوقی، حقیقتی را در خود مکتوم دارد، و آن این‌که نه‌تنها متهمین حوادث پس از انتخابات بلکه تمام اصلاح‌طلبان و اصلا هر آن‌که با ما نیست از اغلب حقوق اساسی و از جمله «حق دادخواهی» محروم است. ترجمه آزاد همان نامه سرگشاده ۱۷۵ نمایده مجلس به ریس قوه قضاییه و اظهارات خانم «آلیا» و آقای «اسماعیلی» در مورد اخیر.

این اظهارات در شرایطی صورت می‌گیرد که بیش‌ترین واکنش قوه قضاییه به شکایت مطرح‌شده توسط هفت تن از سران اصلاح‌طلب انتقال مجدد «محسن صفایی‌فراهانی» از امضاکنندگان نامه فوق به زندان اوین بوده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۸۹ ، ۱۶:۳۷
علی مصلحی

این‌جا چه خبر است؟

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۰۱ ب.ظ

روزنامه «کیهان» در پاسخ به اظهارات آقای «مشایی» و تکذیبه ارسالی با امضای «حسن بوشهریان» سرپرست ادره‌کل روابط عمومی همایش ایرانیان خارج از کشور، توضیحاتی در شماره امروز خود منتشر‌نموده که جالب‌توجه و در عین حال حائز اهمیت بسیار است.

درپی برگزاری «همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور» با مدیریت ریس‌دفتر ریس‌جمهور، و دعوت از «هوشنگ امیراحمدی» ایرانی مقیم آمریکا در این همایش، روزنامه «کیهان» در یادداشت روز دوشنبه یازدهم مردادماه خود در مقاله‌ای با عنوان «آن‌جا چه خبر است» به قلم «حسین شریعتمداری» نماینده ولی‌فقیه در این روزنامه، به «... مقدمه‌چینی‌ها، زمینه‌سازی‌ها، هزینه‌های چند‌ده‌میلیاردتومانی و بی‌حساب و کتاب، رایزنی‌های داخلی و خارجی، تهدیدها و تشویق‌ها، هویت برخی از ایرانیان دعوت شده، سوابق سوء و شناخته‌شده چند تن از دست‌اندرکاران اصلی همایش، صدور دستورالعمل‌ها و امریه‌ها خطاب به این دستگاه دولتی و آن مرکز امنیتی که مبادا ... و خبرهای مشابه دیگر» به‌شدت اعتراض نموده و ضمن آن‌که تلاش می‌کرد تمام اتفاقات واقع‌شده و در شرف‌وقوع این همایش را به‌دور از اطلاع و رضایت ریس‌جمهور و مجموعه حاکمیت نشان دهد، اظهار امیدواری کرد که «... برادر ارج‌مندمان جناب اقای دکتر احمدی‌نژاد ریس‌جمهور مردمی و متعهد کشورمان از سوءاستفاده کسانی که با بینش و منش ایشان هیچ نسبتی ندارند، و برای بهره‌گیری از همایش یاد‌شده کیسه دوخته‌اند جلوگیری کنند.»

اما ظاهرا نه ریس‌جمهور مردمی و متعهد کشور!! از این اتفاقات و اتفاقات در شرف‌وقوع، ــ آن‌چنان‌که «کیهان» سعی در القا‌ء آن داشت ــ بی‌اطلاع بود، نه مجموعه حاکمیت. هیچ‌کدام هم هیچ‌گونه مخالفتی نداشتند با آن‌چه آن روزنامه «... نه فقط تاسف‌آور، بلکه سؤال‌برانگیز و نگران‌کننده ... و از احتمال بروز رخ‌دادی ناخوشایند حکایت می‌کرد ...» می‌خواند.

به همین دلیل بدون کم‌ترین حساسیتی از طرف ریس‌جمهور و مجموعه تحت امر او، و مجموعه عوامل اطلاعاتی، همایش به خیر و خوشی و به سلامتی آقای «مشایی» و به کوری چشم همه دشمنان ایشان برگزار و به سرانجام رسید.

در این میان اما عکس‌العمل «مهمان‌خوانده‌ای» که در ساعت‌های اولیه حضور در تهران به‌ناگاه «ناخوانده» معرفی شد و علی‌رغم تلاش برگزارکنندگان مراسم، از موضوع اطلاع پیدا کرد، بسیار جالب‌تر از سرگذشت دوستانی است که به این زودی بر سر تقسیم غنایم کودتای بیست‌ودوم خرداد ۸۸ این‌گونه به‌سمت یک‌دیگر اتهام‌افکنی می‌کنند و به‌زودی به سوی هم‌دیگر اسلحه خواهند کشید.

«هوشنگ امیراحمدی» ایرانی مقیم آمریکا که براساس اسناد منتشره «کیهان» از طرف برگزار‌کنندگان به این همایش دعوت شده و همه درگیری و ناراحتی‌های «کیهان» و هم‌راهانش به اعتراض به دعوت او فروکاسته شد، و مسئولین همایش در واکنش به اعتراضات آن روزنامه و هم‌راهانش اعلام کرده بودند که وی به این همایش دعوت نشده، در روز دوم برپایی همایش تهدید کرد چنان‌که مسئولین برپایی همایش مسئولیت دعوت او را بر عهده نگیرند؛ فردا دعوت‌نامه و کارت مخصوص حضور در همایش خود را علنی خواهد نمود، اما پیش از آن‌که چیزی را افشانموده یا دعوت‌نامه‌ای را علنی نماید، کشور را به مقصد محل اقامت دائم خود «آمریکا» ترک کرد و حتی چند روز بعد که مهمان شبکه ماه‌واره‌ای «bbc» بود هم در مقابل سؤال مجری تلوزیون مذکور در مورد دعوت‌شدن یا نشدن خود به ایران، از پاسخ‌گویی طفره رفته و پاسخ سؤال تلوزیون مذکور را به دولت ایران حواله داد.

این مهمان جنجالی و بلوف‌زن، در شرایطی که متهم به خیانت به ملت و نظام می‌باشد و طی اظهاراتی مسئولین جمهوری اسلامی را «عقب‌افتاده و خون‌خوار و قاتل و جانی» معرفی نموده، به‌راحتی به کشور تردد می‌نماید، در زمان حضورش در کشور مسئولین برگزاری یک همایش را علنا تهدید به افشاگری می‌نماید، و به‌راحتی هم از کشور خارج می‌شود تا مسئولین همایش با خیال راحت به روزنامه «کیهان» متذکر شوند که افشاگری آن‌ها «مستند به یک تصویر جعلی است» و بلافاصله و با تحکم درخواست نمایند که متن جوابیه آن‌ها "به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاریخ ۸۹/۵/۱۴با عنوان «مشایی: امیراحمدی را دعوت نکرده‌ایم،متن دعوت‌نامه در کیهان امروز»" را جهت تنویر افکار عمومی و حسب قانون مطبوعات در روزنامه چاپ نماید.

«کیهان» این جوابیه را چاپ نموده و توضیحات خود را نیز که بسیار جالب توجه و ارزش‌مند است به آن پیوست نموده‌است.
جوابیه مذکور چنان‌چه قید شد به امضای «سرپرست اداره کل روابط عمومی» همایش تنظیم‌شده اما جوابیه روزنامه خطاب به آقای «مشایی» است و مجددا هم‌چون تلاش نافرجام نوشته پیشین تلاش نموده‌است دامان ریس‌جمهوری از اتهامات ذکرشده را پاک نشان‌داده، همه تقصیرها را به گردن ریس‌دفتر و نماینده تام‌الاختیار ایشان در همایش بیاندازد.

«جوابیه» ادعا می‌کند متن دعوت‌نامه منتشر شده در روزنامه «کیهان» جعلی است و روزنامه «کیهان» از مسئولین همایش دعوت می‌کند که برای اثبات ادعای خود مبنی بر جعلی‌بودن سند «کیهان» «متن چند ایمیل دیگر که برای سایر دعوت‌شدگان ارسال کرده‌است را منتشر کند تا مردم با مقایسه آن ایمیل‌ها و ایمیل منتشر‌شده در کیهان دروغ‌گو را بشناسند» و بسیار جالب‌توجه در ابتدای این دعوت؟؟؟ تهدید می‌فرمایند که «اگر جرات دارند» چنین دعوتی را اجابت کنند و در ادامه به خوانندگان خود با اشاره به داستان چاپ اسکناس ۳۲ تومانی ضمن متهم کردن جریان مشایی به «جعل سند» اطمینان می‌دهند که خاطرتان جمع باشد کسی نمی‌تواند کلاه از سر کلاه‌بردار! بردارد.

کیهان در ادامه یک گام بلند برداشته و با چاپ پاسخ «هوشنگ امیراحمدی» به ایمیل دعوت مسؤلین همایش از آقای «مشایی» توضیح می‌خواهد. غافل از آن‌که مخاطبان نامحرم و البته آگاه آن روزنامه بلافاصله خواهند پرسید: چگونه روزنامه «کیهان» و مسؤلین آن به آرشیو ایمیل یک نهاد دولتی که قاعدتا باید گذرواژه و رمز عبور آن در اختیار شخص خاصی باشد، دسترسی داشته‌اند؟
البته پر واضح است که مخاطبان نامحرم «کیهان» جواب این سؤال خود را به خوبی می‌دانند اما آن‌که پس از رویت این متن در بهت و حیرت فرو رفته؛ مسئولین برگزاری همایش هستند که در نتیجه غفلت و فساد عمیق متوجه اتفاقات اطراف خود نیستند.

این متن ایمیل آقای «امیراحمدی» در پاسخ به ایمیل مسؤلین برگزاری همایش است:
«ضمن سلام و تشکر از پذیرش درخواست بنده برای شرکت در همایش بزرگ ایرانیان خارج از کشور، اطلاعات‌ داده‌شده در فرم ثبت‌نام صحیح می‌باشد. این‌جانب بلیط خود را خریداری نموده‌ام و اطلاعات آن‌را هم به‌پیوست این ایمیل دوباره می‌فرستم. برابر مقررات شما هزینه بلیط را در ایران دریافت خواهم کرد.
ارادتمند
هوشنگ امیر‌احمدی»

این ایمیل نشان می‌دهد که حق تا حدودی با ریس‌دفتر ریس‌جمهور و مسؤل برگزاری همایش است و آقای «امیراحمدی» قبل از آن‌که از سمت طرف ایرانی به همایش مذبور دعوت شود، خود اقدام به درخواست حضور نموده و پس از پذیرش طرف ایرانی با ارسال این ایمیل مراتب تشکر خود را اعلام نموده‌است و پس از آن‌که حضور او در ایران با عکس‌العمل اعتراضی گروهی و در مقابل سکوت و تکذیب دعوت‌کنندگان هم‌راه شده، ترجیح داده در یک بازی برد برد و یک معامله پنهانی به «کیهان» نزدیک شده و متن ایمیل دریافتی و پاسخ ارسالی خود به آن‌را در قبال امتیازاتی در اختیار «کیهان» قرار‌دهد. و حالا کیهان احساس می‌کند بزرگ‌ترین برگ برنده برای فشار بر «احمدی‌نژاد» برای برکناری «مشایی» را در اختیار دارد. به‌همین دلیل است که در نوشته خود به‌راحتی ریس‌دفتر ریس‌جمهور یعنی شخص دوم مملکت را متهم به «جعل» و «دروغ‌گویی» نموده و از او دعوت می‌نماید که آگر جرات دارد!!! با «کیهان» درافتد.

اما دقت کنید که هم «کیهان» هم آقای «امیر‌احمدی» و هم همایشی‌ها آن‌قدر از گاف‌ها و سوء‌استفاده‌ها بر علیه هم‌دیگر ذوق‌زده بوده‌اند که فراموش کردند آثار جرم را پاک نمایند.

درمتن جوابیه «سرپرست ادره کل روابط عمومی» هیچ نامی از «هوشنگ امیراحمدی» برده نمی‌شود و به استثنا قسمت ابتدای جوابیه که به متن یادداشت «کیهان» اشاره می‌کند، در تمام موارد از آقای «امیر‌احمدی» به‌عنوان «نامبرده»، «شخص موردنظر»، «فرد موصوف» و «فرد موردنظر» یاد می‌شود، این در حالی است که در متن توضیحات «کیهان» قضیه کاملا برعکس می‌باشد و در تمام موارد به نام ایشان اشاره می‌شود.

حالا نوبت آقای «امیراحمدی» است که در یک برنامه تلوزیونی زنده در تلوزیون «بی‌بی سی» ظاهرشده و مجری برنامه که تمام تلاش خود را برای یافتن این پاسخ که آیا ایشان به همایش دعوت شده بود یا خیر? را ناکام بگذارد.

اما برگردیم بر سر دلیل دیگری؛ «کیهان» در متن توضیحات خود به «IP» ایمیل‌ها اشاره می‌کند و این‌که همه از یک کامپیوتر واحد ارسال شده‌است.
این‌که در بین میهمانان همایش کسانی با آقای «شریعتمداری» دوست صمیمی بوده‌اند و «IP» ایمیل خود را در اختیار ایشان قرار‌داده اند، نه‌تنها بعید نیست، بلکه کاملا محتمل است. اما «کیهان» و آقای «شریعتمداری» به «IP» ایمیل آقای «امیر‌احمدی» چگونه دسترسی پیدا نموده‌اند؟

این سؤالی است که «شریعتمداری» گمان می‌کند فقط او جواب آن‌را در اختیار دارد. و از این بابت این‌روزها در پوست خود نمی‌گنجد.
و اما آقای «شریعتمداری» پس از آن‌که اسناد خود را برای فشار بر «احمدی‌نژاد» برای برکناری «مشایی » ارائه نمود و در جواب، خند تمسخر «احمدی‌نژاد» را دریافت نمود تازه متوجه خواهد شد برگ برنده‌ای که «امیر‌احمدی» در اختیار او گذاشته، سال‌ها پیش‌تر از این‌ها روشده و آس آخر در دستان «مشایی» است.
می توانید قیافیه «شریعتمداری» را تصور نمایید؟

این نوشته در جرس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۸۹ ، ۱۳:۰۱
علی مصلحی

اعتراض کیهان به وزارت ارشاد

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۰۰ ب.ظ

 در شرایطی که حدود یک‌ماه پیش «مریم زندی» در یک اقدام ستایش‌برانگیز و در اعتراض به محدودیت‌های ایجادشده توسط دولت نهم و دهم برای هنرمندان عکاس خصوصا، و اهالی هنر عموما، از دریافت نشان درجه یک هنری در دولت کودتا خودداری و با ارسال نامه‌ای سرگشاده به عنوان وزیر «فرهنگ و ارشاد اسلامی» دولت دهم شجاعانه دلایل خود برای این عدم اشتیاق را اعلام نمود، اما «بهروز غریب‌پور» مدیرعامل سابق «خانه هنرمندان ایران» این نشان را قبول کرد و در مراسمی طی هفته جاری این نشان را از دستان آقای «محمدعلی رامین» معاون مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزیر ارشاد دریافت نمود.

دریافت این نشان که با سکوت جامعه هنری کشور روبه‌رو شده بود، اما اعتراض شدید محفل «کیهان» را به‌دنبال داشت.
روزنامه «کیهان» دیروز در ستون خبر ویژه صفحه دوم خود در گزارشی از این مراسم با عنوان؛ «نشان درجه یک هنری! به ۲ عامل کودتای مخملی» از «بهروز غریب‌پور» به عنوان "عامل ناتوی فرهنگی" و " کودتای مخملی" و "از شرکاء سیاسی «رامین جهانبگلو» و «کیان تاجبخش»" یادکرده و اعطای نشان درجه یک هنری به وی را مورد اعتراض شدید قرار داده بود.

به‌دنبال این اعتراض و افشاگری و تذکر «کیهان» که خواستار پس‌گرفتن نشان فوق از آقای «غریب‌پور» شده‌بود، امروز همان روزنامه در گزارش مفصل دیگری پیوست گزارش روز گذشته خود، همان درخواست و همان اعتراض را از طرف تعداد دیگری از هم‌راهان هم‌صدا با خود از جمله جمعی از نمایندگان مجلس و از همه مهم‌تر کسی که خود در مراسم رسمی اعطای نشان حضور داشته و نشان مذکور به دست او به آقای «غریب‌پور» اهدا شده، یعنی آقای «محمدعلی رامین» بازگو کرد.

پس گرفتن یا نگرفتن این نشان دیگر محلی از اعراب ندارد و گزارش «کیهان» و فرمایشات مخالفان جدی اعطای این نشان به آقای «غریب‌پور» به اندازه کافی، حلاوت این نشان را به‌کام ایشان تلخ نموده‌است. اما حالا ارزش رفتار شجاعانه و تحسین‌برانگیز «مریم زندی» که پیش از این اظهارات سخیف اعتراض خود را به بی‌هنری و بلوف‌های هنری حاکمیت نشان داد، برجسته‌تر از پیش خود را نمایان می‌سازد.

اگرچه توهین به شخصیت یک هنرمند جای تاسف و تاثر دارد، و از طرفی اگرچه هر کس حق دارد راه و رفتار خود را بر اساس هنجارهای پذیرفته خود انتخاب نماید، و از این منظر نکوهشی متوجه آقای «غریب‌پور» نیست، اما در شرایطی که جمعیت غالب اهالی هنر معاصر و اساتید برجسته هنری در اقدامی هنرمندانه خط و راه خود را از دولت کودتا جدا نموده و حاضر به حضور در محفل انس کودتاییان نشده‌اند این اقدام آقای «غریب‌پور» جای سوال داشت، اما «کیهان» اجازه نداد این سئوال بی‌پاسخ بماند و در سریع‌ترین زمان ممکن پاسخ آن‌را اعلام نمود.
این نوشته در خبرنگاران سبز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۸۹ ، ۱۲:۰۰
علی مصلحی

گاف مضحک حاکمیت دروغ و تزویر

پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۸۹، ۰۲:۲۸ ب.ظ
هجدهم بهمن‌ماه سال گذشته، پس از ناکامی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با ۵+۱ بر سر مبادله اورانیوم با غنا و وزن متفاوت در خاک یک کشور بیگانه، آقای «احمدی‌نژاد» به سرعت به سازمان انرژی اتمی دستور داد «با سانتریفیوژهایی که در اختیار دارید، غنی‌سازی ۲۰ درصد را انجام دهید.»

بلافاصله ریس سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد: «غنی‌سازی ۲۰ درصد از روز سه‌شنبه با حضور بازرسان و ناظران آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز خواهد شد» و تنها چهار روز بعد از آن یعنی در ۲۲بهمن، «احمدی‌نژاد» در سخن‌رانی خود در میدان آزادی اعلام کرد: «... من می‌خواهم این‌جا به شما عرض کنم پریروز کار تولید سوخت ۲۰ درصد شروع شد. من می‌خواهم به شما خبر بدهم به لطف خدا با صدای بلند اعلام کنم که به لطف خدا خبری که رییس سازمان انرژی اتمی داد اولین محموله سوخت ۲۰ درصد تولید شد و در اختیار دانش‌مندان قرارگرفت. و به لطف خدا این کار تا تامین کامل نیازهای کشور ادامه پیدا خواهد کرد ... .»

۵ ماه پس از آن خبر خوش و صدای بلند آقای «احمدی نژاد» برای تولید ۳ روزه سوخت با غنای ۲۰درصد به‌دست نیروهای متخصص ایرانی و با استفاده از تکنولوژی ایرانی، روزنامه «کیهان» امروز در گزارشی از مجلس شورای اسلامی نوشته است: «به گزارش خبرنگار امور مجلس کیهان در جلسه علنی دیروز خانه ملت، رسیدگی به طرح صیانت از دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای ادامه یافت و مواد باقی‌مانده این طرح به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید.
براساس ماده ۳ مصوبه فوق سازمان انرژی اتمی موظف است جهت تأمین نیازهای سوخت راکتورهای تحقیقاتی، آموزشی کشور برای مصارف پزشکی، صنعتی و کشاورزی، تولید و تأمین سوخت با غنای بیست درصد (۲۰ درصد) را تمهید نماید.»

 گزارش «کیهان » در ادامه می‌افزاید: «خاطرنشان می‌شود کشورهای غربی خردادماه گذشته با تصویب قطع‌نامه ضدایرانی ۱۹۲۹ در شورای امنیت اقدامات زورمدارانه‌ای را برای فشار به جمهوری اسلامی ایران جهت کنارگذاشتن حقوق مسلم هسته‌ای خود طراحی کردند، اما یک‌پارچگی ملت ایران و تصمیمات اخیر نمایندگان ملت در جهت صیانت از دستاوردهای هسته‌ای این توطئه‌ها را ناکام گذاشته‌است.»

اما فراموش‌کاری معمول و مخصوص دروغ‌گویان و از جمله آقای «شریعتمداری» باعث شده‌است که ایشان و نمایندگان محترم مجلس یادشان برود که ۵ ماه پیش بر سر غنی‌سازی اورانیوم با غنای ۲۰ درصد چه تبلیغات وسیعی به‌راه انداختند و چه وعده‌ها بر سر خبرهای خوش هسته‌ای به ملت دادند و عدم توافق بین کشورهای غربی و ایران ربطی به قطع‌نامه اخیر ندارد و به عدم توافق ۵ ماه پیش بر می‌گردد. و آن‌چه که آقای «احمدی‌نژاد» در میدان آزادی با صدای بلند اعلام نمودند و مردم را به آن بشارت دادند، در واقع نه‌تنها خبر خوش هسته‌ای و موفقیت تولید سوخت ۲۰درصد و تحویل آن به راکتور تهران نبوده، که دروغی بوده‌است که صدای آن اکنون از مجلس شورای اسلامی و از میان اوراق جریده البته محترمه «کیهان» بلند‌تر از صدای آقای «احمدی‌نژاد» به‌گوش نه‌تنها ملت ایران که به گوش جهانیان می‌رسد.

آن‌چه مسلم است و برای درک و دریافت آن به ذکاوت و هوش خاصی نیاز نیست، اینست که، اگر دولت آقای «احمدی‌نژاد» و سازمان انرژی اتمی آن توانایی تولید سوخت برای راکتور تهران را داشتند، به هیچ عنوان بر سر میز مذاکره با طرف‌های غربی خود حاضر نمی‌شدند و برای تحویل محموله سوخت تولیدی خود، نیازی به بهانه‌جویی خاصی نداشتند. اما وقتی در میز مذاکره نتوانستند به هیچ‌یک از خواسته‌های خود برسند، برای فریب ملت به چنین سناریوی تبلیغاتی مضحکی متوسل شدند.

فراموش نمی‌کنیم در همان زمان جنبش سبز نیز تبلیغات وسیعی برای بهره‌برداری از راه‌پیمایی روز ۲۲ بهمن داشت و دولت کودتا برای خنثی‌نمودن تحرکات تبلیغاتی و اقدانات عملی احتمالی آن نیاز شدید به خوراک تبلیغاتی داشت و توسل به چنین دروغ‌پردازی‌های مخرب و مضحکی بدون توجه به عواقب آن، تمهید عملیات روانی بر علیه آن تبلیغات هم محسوب می‌شد.

اما مضحک‌تر از این داستان، ماجرای تولید ۴ روزه سوخت و تحویل آن به راکتور تهران بود و مضحک‌تر از آن ماجرا، ماجرای توافق بعدی تهران با حضور برزیل و ترکیه و قبول تعهداتی از طرف ایران به مراتب سنگین‌تر از تعهدات اجلاس قبلی ۵+۱ در بی‌اعتنایی کامل آمریکا و غرب و حتی چین و روسیه هم‌پیمانان قبلی ایران بود.

حالا بعد از همه آن ماجراها، نمایندگان مجلس دولت را «موظف» به تولید سوخت ۲۰ درصد می‌نمایند چیزی که ریس‌دولت ماه‌ها پیش خبر خوش آن را به ملت داده و شیرینی آن را به اتفاق نوش‌جان نموده‌اند.

این نوشته در جرس این‌جا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۸۹ ، ۱۴:۲۸
علی مصلحی

دستخوش «ابطحی» به «کیهان»

چهارشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۸۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

نقلی است که روزی روزگاری زن و مردی در مسیری اسیر راه‌زنانی شدند. راه‌زنان دستان مرد را بسته و برای آزار او همسرش را مجبور نمودند که در حضور او برایشان برقصد. زن به دستور راه‌زنان عمل کرد. پس از رها شدن از شر راه‌زنان، مرد همسرش را تحویل نمی‌گرفت. زن ناراحت شده و از همسرش می‌پرسد: چرا باید از من ناراحت باشی در حالی‌که من مجبور به رقص بودم و چاره‌ای نداشتم؟ و مرد در پاسخ می‌گوید: از رقصیدن چاره‌ای نداشتی اما خوش‌رقصیت برای چه بود؟

«محمدعلی ابطحی» اولین لحظات پس از انتخابات دستگیر شد و پس از حدود سه ماه تحمل انفرادی و شکنجه و بازجویی در دادگاه علنی و در مقابل دوربین‌های تلوزیونی به خطاها و اشتباهات خود در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری اقرار و اعتراف کرد.
تا این‌جای کار هیچ‌گونه ملامتی متوجه او نیست. اما در قسمتی از اعترافات توسط او اتهاماتی متوجه اشخاصی دیگر شد که علی‌رغم اشکال ولی با توجه به حساسیت شرایط از او نادیده گرفته شده یا به دیده اغماض نگریسته شد.

«ابطحی» چند ماه بعد پاداش این خوش‌خدمتی خود را دریافت کرد و علی‌رغم اقرار به گناهان سنگین آزاد شد. اما هیچ‌کس نه دادگاه علنی از دیگر زندانیان هم‌راه «ابطحی» دید و نه اقراری از آن‌ها شنید و نه متوجه آزادیشان شد. گویا آزادی به شرط اقرار در مقابل دوربین بوده‌است و شامل حال آنانی که حاضر به پذیرش چنین شرطی نشده‌اند نمی‌شده.

پس از آزادی هیچ‌کس بر «ابطحی» و هم‌راه دیگر او «عطریانفر» نه‌تنها ایرادی نگرفت که با آغوش باز از آن‌ها استقبال‌شده، جمعیت انبوه جنبش سبز سعی نمود مرحم زخم‌های دوران بازداشت آن‌ها باشد.

اما «ابطحی» از این محبت‌ها دچار توهم‌شده و اینک برای برکشیدن خود به جای‌گاه سابق و هم‌راه‌شدن با سرنشینان «کشتی نظام» به رقص اجباری در زندان و شرط آزادی، خوش‌رقصی خارج از زندان را اضافه نموده و پس از نوشتن پستی سراسر غلط در وبلاگ‌َش و پس از واکنش منفی توامان اهالی جنبش سبز و روزنامه «کیهان» و در راستای تکمیل همان خوش‌رقصی و پست‌نوشته غلط، یاداشتی را برای روزنامه «کیهان» ارسال نموده و از واکنش منفی آن روزنامه گله نموده‌است.

البته ایشان اختیار خود را دارند که حتی در خط و فرمان «حسین شریعتمداری» و هم‌صدا با «کیهان» هم بنویسند و از گذشته سی ساله خود تبری بجویند. کاری که «پیام فضلی‌نژاد» به‌عنوان مثال انجام داد.
اما شایسته است بداند و در جریان باشد که «جنبش سبز» قسمت عمده‌ای از مقاومت و پیروزی‌های بزرگ خود را از مقاومت زندانیان سرافرازی وام می‌گیرد که حسرت یک آه را علی‌رغم تحمل شدیدترین و طولانی‌ترین شکنجه‌ها بر دل حاکمیت نهاده‌اند.

«جنبش سبز» پیام و راه‌برد اصلی حرکت خودشان را از ورای سکوت سبز شرف آل‌قلم «احمد زید‌آبادی»، شرف جنبش دانشجویی «مجید توکلی» و حر بزرگ زمان «محمد نوری‌زاد» و امثال‌هم می‌گیرند و منتظر تامل و تعامل «سید محمد خاتمی» و «میرحسین موسوی» و « شیخ شجاع» با سران کودتا نمی‌مانند.

آقای «ابطحی» می‌توانند و حق دارند که از رونامه معلوم‌الحال «کیهان» گله کنند که چرا در صفحه ۲ بار دیگر پرونده‌ای برای ایشان بازشده‌است. اما شایسته است توجه داشته باشند که؛ جنبش عظیم مردمی و سبز ایران بزرگ‌ترین افتخارشان داشتن پرونده‌های متعدد و متکثر نزد روزنامه «کیهان» است و روز و روزگاری که قرار باشد روزنامه «کیهان» و «حسین شریعتمداری» از آن‌ها دفاع نمایند را روز مرگ و انتحار سیاسی خود می‌دانند.

و در خاتمه آقای «ابطحی» می‌توانند هر کسی که می‌خواهند باشند. اما اگر بنا بر اعترافات خود در دادگاه و در نوشته‌های بعد از آن قبول دارند که پیش از تولد جنبش سبز قصد براندازی نظام را داشته‌اند و اکنون پشیمان شده‌اند، شایسته است بدانند که جنبش سبز پیش از ۲۲خرداد قصد داشت «میرحسین موسوی» یا شیخ «مهدی کروبی» شجاع را بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشاند. پس از کودتای انتخاباتی برای پس‌گرفتن رای خود قیام کرد و پس از مشاهد خشونتی که غیرقابل‌باور می‌نمود، اینک به کم‌تر از مجازات قاتلین خواهران و برادران شهید خود و و بازپس‌گیری تمامی مناسب غصبی از حاکمیت نامشروع جاری راضی نخواهد شد و در این پروسه رهبران جنبش تا زمانی تحمل خوهند شد که در کنار جنبش و وفادار به شعارهای عمده و اصلی جنبش «نفی و پرهیز از تمامی اشکال خشونت» «صداقت کامل و شفافیت تمام در مواضع» و «احترام به آزادی‌های برابر برای همه انسان‌ها باهر نوع تفکر» باشند، و کوچک‌ترین تعامل با حاکمیت خشونت به جدایی کامل‌ِشان از جنبش منجر خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۸۹ ، ۱۱:۲۷
علی مصلحی