استبداد دینی
این پست تقدیم میشود به «معصومهخانم مصلحی» که فردا تولدش میباشد
«از آن قوای ملعونه که بعد از جهالت ملت، از همه اعظم، و علاجش هم بهواسطه رسوخش در قلوب، از لوازم دیانت محسوب بودن، از همه اصعب و در حدود امتناع است، همان شعبه استبداد دینی است.»
( تنزیهالمله میرزای نایینی)
معروف است در واقعه «رژی» (تحریم تنباکو) وقتی مردم به ندای رهبر مذهبی خود ــمیرزای شیرازیــ با دل و جان پاسخ دادند و نهاینکه از استعمال دخانیات سر باز زدند، بلکه قلیانها را هم شکستند. وقتی «ناصرالدین شاه» از زنان حرم خواست برایش قلیان بیاورند، یکی از زنان حرم، قلیان مرصع را در حضور شاه بر زمین زد و شکست و گفت :کشیدن قلیان حرام است. وقتی «ناصرالدین شاه» با تغییر از حرمت کشیدن قلیان و کسی که این حرمت را اعلام داشته بود سئوال کرد جوابی ساده را که همه باورهای واقعی ما در آن نهفته است شنید: «کسی که من را برای شما حلال کرده.»
این سخن پایان گفتمان شاه و زنان حرمسرا بود که فرمان پیشوای دینی اعظم از فرمان قبله عالم و ارجح بر فرمان همسر بود.
نزدیک به ۱۶۰ سال از آن واقعه تاریخی که بهراستی آبرویی برای مرجعیت دینی و دین بود، میگذرد. صد و شصت سالی که بر تاریخ ایران و تاریخ مرجعیت شیعه در همه جهان چهها نرفته است.
اگرچه این حادثه بهعلت وسعت و عظمت و تاثیری که بر جریان سیاستگزاری عظیم یک کشور خارجی گذاشت، یک واقعه منحصر بهفرد است، اما اتفاقات از این دست طی ۱۶۰ سال گذشته بسیار اتفاق افتاده و قذرت عظیم مرجعیت را به دشمنان دین و مردم دینی نشان داده است.
اما متاسفانه سوءاستفاده از دین و استفاده ابزاری از آن طی سالهای اخیر، علیرغم تذکر مشفقان دردمند از یکطرف و تلبیس به شکل و لباس دین توسط عده ای فاقد شان این حوزه از طرف دیگر، و همچنین مصادره دین به نفع خود و تفسیر و تعبیر دین بر اساس حوائج نفسانی بعضی از عالمان دینی باعث خالی شدن شدید کاسه دین و فقر اعتبار آن به نحو بسیار فاحشی شده است.
اخیرا یکی از مراجع عالیرتبه تقلید شیعیان جهان ــآقای منتظری ــکه به تایید دوست و دشمن در حوزه علم و عمل در میان حوزویان جزء کبار این صنف محسوب میشد، از دنیا رفت.
در عظمت شخصیت علمی ایشان همین بس که تمام علمای حاضر مستقیم یا غیرمستقیم از شاگردان ایشان بودهاند.
پس از فقدان این مرجع بزرگ، جمعیت عظیمی از علاقهمندان به شان مرجعیت تقلید شیعه و از مقلدان پرشمار او، علیرغم کمترین اطلاعرسانی رسمی در مراسم تشیع جنازه او شرکت کردند.
نهتنها این مراسم عظیم در هیچ رسانه رسمی انعکاس نیافت، بلکه جمعی از عوام به سعایت و هدایت همان مراجع رسمی مانع از برگزاری مراسم ترحیم این بزرگمرد فقاهت و شجاعت شده و همزمان عکسهای وی را در شهر قم و اطراف منزل و دفترش پاره نمودند.
طرفه آنکه حرمتشکنان به ساحت مرجعیت شیعه و آقای «منتظری» و «صانعی»، فردای آنروز توسط شخصی که مدعی است از صنف مراجع تقلید است مورد میزبانی، حمایت و تشکر قرار گرفتند.
بنده در اینکه ایشان شرایط مرجعیت تقلید دارند یا خیر بحثی ندارم. گو اینکه چنین حقی بر اساس عرف نانوشته حوزههای علمیه صرفا مخصوص علمای طراز اول است لاغیر.
اما جای سئوال بسیار بزرگی است از حضرت ایشان و سایر مراجع تقلید دیگر که چرا دیگر امروزه فتوی یا پیشنهاد شما ــ فرق نمیکند از هر طرف که باشید ــ مثل گذشته پایان گفتمان اختلاف در بین مقلدانتان نیست؟ و چرا امروز حرف نهتنها قبله عالم که حرف کودکان نیز در همهجا بر حرف و نصیحت شما ارجح است؟ بلکه دقیقا مردم میگردند ببینند شما چه گفتهاید تا عکس آنرا عمل کنند؟
اگر باور ندارید به رنگ رخسار جامعه پیرامونتان نگاه دقیقتری بیاندازید.
تمام مردم کشور که اغلب از مقلدین شما هستند، امسال یک روز زودتر از شما به استقبال ماه شوال رفتند.
تنها رسانه رسمی کشور که بزرگترین و بیشترین سهم را در تخریب شان و جایگاه مرجعیت، طی سالهای اخیر داشته، امروزه بیشترین تلاش خود را بر پرکردن این خلا و شکافی که هر لحظه روبه افزایش است میگذارد، اما هرچه او بیشتر میگوید؛ مردم کمتر میشنوند.
گفت: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنکه البته به جای نرسد صدای «صدا و سیمای» ضرغامی است.
دیری نمیگذرد که خشونت ناشی از استبداد دینی، مفتیان خشونت را بهکام خود فرو خواهد بلعید.از آنرو که مقلدان به عینه مشاهده میکنند:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند به خلوت نرفته و در جلوت کاری خلاف وعظ خود انجام میدهند.
حافظ همین امروز هست که سروده است:
ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم.