وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی لاریجانی» ثبت شده است

اصول گرایش به دروغ و فریب

يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۸۹، ۰۵:۱۰ ق.ظ

جناح راست یا اصول‌گرایان در یک تقسیم‌بندی کلان به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک‌دسته جمعیت ساندیس‌خور بی‌سوادی هستند که همیشه مستبدین تاریخ بار خود را بر دوش این جماعت بارگیری، و مزدشان را به کیک و ساندیسی داده‌اند و صد البته که جماعت هم راضی بوده‌اند و تازه مزد خود را از کار انجام شده بیشتر هم می‌دانسته‌اند.

راز فعال بودن و از دست ندادن این جماعت، بی‌خبری و بی‌اطلاعی صرف از همه جاست. برای این‌ها هیچ شخص، مکان، معنی و ... تقدس دائمی ندارد و تمام مقدسات آن‌ها به محض مشاهده یک بسته ساندیس یا کلوچه و کیکی تغییر ۱۸۰ درجه می‌دهد.
 کافی است «تقی به توقی» بخورد، بلافاصله کاروان تخم‌مرغ و پرده و ماژیک و شعار، از درب خانه شیخ شجاع به سمت خانه آقای «احمدی‌نژاد» راه عوض می‌کند و شعار «کروبی بی‌سواد - عامل دست؟؟؟؟ موساد» می‌شود «احمدی بی‌سواد... الخ»

و اما دسته دوم دسته به اصطلاح «باسواد، درس‌خوانده، فارغ‌التحصیل انگلیس و مثلا باخبر و...» این جناح است که در حال حاضر آقایان «احمد توکلی» «علی لاریجانی» «محمدرضا باهنر» «غلامعلی حدادعادل» و افرادی از این دست آن‌را نمایندگی می‌کنند. می‌خواهم بگویم به حضرت عباس بی‌سواد‌ترین آدم گروه اول بر باسواد‌ترین آدم گروه دوم شرف دارد. چرا؟

خدا وکیلی یک جستجوی بسیار ساده و ابتدایی در اینترنت درباره نطق‌های قبل از دستور و یا فرمایشات رسانه‌ای حضرات طی پنج سال گذشته انجام بدهید، و نتایج جست‌وجو را کنار هم بگذارید. به خدا از خنده روده‌بر می‌شوید و بعد هم به این نتیجه می‌رسید که «افلاطون» و «ارسطو» و «سقراط» و «بوعلی سینا» به گور پدرشان خندیده‌اند که فرموده امد: «النقیضان لایجتمعان و لایرتفعان».

تمام حرف‌های امروز آقایان ضد و نقیض حرف‌های دیروزشان از آب در می‌آید و به قولی آب هم از آب تکان نمی‌خورد.
چه کسی یادش رفته که حضرات اقتصاددانی (آقایان «توکلی» و «نادران») که این‌روز‌ها بیانیه شدیداللحن صادر کرده‌اند خطاب به ریس‌جمهور و هل من مبارز طلبیده‌اند(+) و اتفاقا اعتراضشان به خودسری‌ها و فرصت‌سوزی‌ها و خسارت به بارآوردن‌های آقای «احمدی‌نژاد» به کرات صورت گرفته است و از آ‌‌ن‌طرف هم آب از آب تکان نخورده؛ در انتخابات جاری ریاست جمهوری از چه کسی حمایت کردند؟
 و چه کسی یادش رفته که وقتی «میرحسین» در شب مناظره اعلام کرد که: «این روحیه به دیکتاتوری منجر می‌شود» چه کسانی سکوت اختیار کردند؟ و درآتش حمایت از ریس‌جمهوری که دیکتاتوریش را حداقل چهار سال بود آقایان به‌عینه مشاهده می‌کردند، دمیدند؟ و دردآور آن‌که وقتی همین صدا و سیمای دولتی (تو بگو مگر ایران صداو سیمای غیردولتی هم دارد) تمام هم و غم خود را بر توجیه نارسایی‌های دولت نهم ودهم و تشکر از او می‌گذارد، مگر نمایندگان مجلس مرحوم ششم بیانیه تشکر با امضای حداکثری صادر می‌کنند؟

بله دسته اول خواب‌اند و از این خواب لذت هم می‌برند. جمعیت‌ِشان هم نسبت به دسته دوم تقریبا ۹۵ به ۵ است. یعنی دسته اول فراوانی ۹۵ دارند و درمقابل دسته دوم فراوانی ۵. اما همین دسته دوم ۵ درصد راهنما و مراد اغلب اکثریت ۹۵ درصدی دسته اول هستند و خودشان را به خواب زده‌اند.
از قدیم گفته‌اند و چه به‌جا و سخته گفته‌اند که: آن‌که خواب است را می‌شود بیدار کرد اما بیداری آن‌که خود را به خواب زده غیر ممکن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۸۹ ، ۰۵:۱۰
علی مصلحی

چاه مکن بهر کسی

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۳۸ ق.ظ

«مولوی» در دفتر ششم مثنوی داستانی دارد درباره رنجوری که برای مداوا پیش طبیب رفت:
آن یکی رنجور شد سوی طبیب
 گفت نبضم را فرو بین ای لبیب
و طبیب پس از مداوا و نبض‌گرفتن واقف شد که امید صحت بر او محال است. بنابراین برای آن‌که دستور پرهیز برای بیماری که روزهای آخر عمر را سپری می‌کند مفید به حال نیست و کمترین نتیجه را در بر ندارد بنابراین:
گفت هر چت دل بخواهد آن بکن
تا رود از جسمت این رنج کهن

هرچه خواهد خاطر تو وا مگیر
 تا نگردد صبر و پرهیزت زحیر

صبر و پرهیز این مرض را دان زیان
 هرچه خواهد دل، درآرش در میان

رنجور از طبیب فارغ شده به‌راه افتاد. در کنار جوی آبی، صوفیی نشسته دست و رو می‌شست. رنجور بر پشت گردن صاف صوفی طمع کرد و نسخه طبیب را بیاد آورد. سیلی محکمی بر پشت گردن صوفی نواخت.
 صوفی رنجور را به قاضی برد و قاضی پس از دیدن حال زار رنجور، صوفی را مخاطب ساخت که: حکم خدا درباره زندگان است و این رنجور سال‌ها پیش مرده است و ... .
صوفی قاضی را پرسید:
گفت صوفی پس روا داری که او
 سیلی‌م زد بی‌ قصاص و بی‌ تسو؟

و قاضی بلافاصله از او پرسیدکه:
گفت قاضی تو چه داری بیش و کم؟
گفت دارم در جهان من شش درم

گفت قاضی:سه درم تو خرج کن
 آن سه دیگر را به او ده بی سخن

زار و رنجورست و درویش و ضعیف
 سه درم دربایدش ترّة و رغیف

قاضی و صوفی مشغول جر و بحث و گفت‌وگو شدند. در همین حین نگاه رنجور به پشت گردن قاضی افتاد.
بر قفای قاضی افتادش نظر
از قفای صوفی آن بد بتر

سوی گوش قاضی آمد بهر راز
 سیلیی آورد قاضی را فراز

پس از سیلی‌خوردن قاضی از رنجور، صوفی قاضی را سزنش کرد که:
آنچ نپسندی به خود ای شیخ دین
 چون پسندی بر برادر، ای امین؟

این ندانی که پی من چه کنی
هم در آن چه عاقبت خود افگنی؟

این یکی حکمت چنین بد در قضا
 که تو را آورد سیلی بر قفا

وای بر احکام دیگرهای تو
 تا چه آرد بر سر و بر پای تو؟

بقیه داستان را خود حدس زده یا در مثنوی عظیم معنوی بخوانید.

آقای دکتر « علی لاریجانی » را خیلی سال است که می شناسید و می‌شناسیم. از مراسم تودیع «سید محمد خاتمی » از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معرفی وی به‌عنوان وزیر جدید، در همان روز بود که وقتی اکثر کارمندان وزارت ارشاد از خداحافظی «خاتمی » به شدت متاثر بودند، آقای «سید محمود دعایی» خطاب به او گفت: «ای کاش هنگام خداحافظی شما هم کارمندان این‌گونه متاثر باشند.» و ای‌کاش که در همه جا هنگام تودیع، همکاران از رفتن هیچ‌کس خوشحال نباشند که متاسفانه بالای نود درصد این‌گونه نیست و در مورد آقای « لاریجانی» هم.

به صدا وسیما آمد و هشت سال از خاطر هی‌چکس نرفته است که رسانه ملی ایران طی این مدت به دلیل رویکرد جناحی و یک‌سویه او از یک‌طرف و حذف و تخریب و اهانت نسبت به شخصیت‌های بزرگ علمی، هنری و مذهبی از طرف دیگر به «سیمای لاریجانی» تنزل شان یافت.
در همین دوره بارها و بارها به سعی و سعایت او برنامه‌هایی ساخته و پرداخته شد که مهمترین هدفش حذف «اصلاح» و «‌اصلاح‌طلبی» بود.
سانسور خبری و تحریف و جعل خبر در دوران مدیریت او عملا تشویق، و ترغیب تلویحی خشونت و شاخه شناخته شده آن «انصارحزبالله» بوده است.
مردم ما برنامه‌های «چراغ»، «هویت» و فیلم سانسور شده و تحریفی «کنفرانس برلین» پخش‌شده از سیمای تحت مدیریت ایشان را هنوز فراموش نکرده‌اند.

از مشخصات بارز«اخوان لاریجانی» چرخش سریع در مواضع است و آقای دکتر نیز از این خصیصه بهره کافی و وافی برده است؛ تا بدان‌جا که ظهر روز انتخابات دهم پس از رصدکردن اوضاع و دریافت اخبار رسمی ریاست‌جمهوری مهندس «موسوی» را به ایشان تبریک گفته و پس از اتفاقات ناگوار بعد از انتخابات در برنامه زنده تلوزیونی خواستار آن شد که صدا و سیما به مخالفین هم حق و وقت برای دفاع بدهد از یک‌طرف، و از طرف دیگر حمله شدیدالحن ایشان به سران جنبش سبز پس از جریان پاره‌شدن عکس موسوم به «اهانت به امام».

بگذریم درباره ایشان و اخلاق خاص ایشان بسیار بیشتر می‌توان نوشت.

آقای دکتر اخیرا به نمایندگی از ریاست‌جمهور خصوصا و ملت ایران عموما، راس یک هیئت دیپلماتیک به کشور «انور سادات» و «حسنی مبارک»، کشور اهرام مسافرت نموده و مسئولیت دیپلماتیک خود را نه کم نه زیاد ــ آن‌چنان‌که باید ــ انجام داد و برگشت. اما بلافاصله دست‌پروردگانش در «انصار حزب‌الله» و بیسج دانشگاه‌ها پشت گردن او را از پشت گردن مرحوم دکتر «زرین‌کوب» و دکتر «‌شفیعی کدکنی» و دکتر «چنگیز پهلوان» و خانم دکتر «جمیله کدیور» و ... صاف‌تر یافته و هوس پشت‌گردنی‌زدن به او نمودند.

نامه شدیداللحن بسیج دانشگاه‌ها به آقای لاریجانی و تقاضای عذر‌خواهی او از ملت ایران به دلیل ملاقات با «حسنی مبارک» به سعایت و راهنمایی آن‌هایی تنظیم شده است که امروز در راهپیمایی خودجوش؟؟؟ قم راه‌پیمایان را به حضور پذیرفته و به مردم ایران ؟؟؟پیام دادند که «شهر مقدس قم جای منافقان نیست.»
 دیری نمی‌پاید که راهپیمایان امروز درخواست خروج میزبان امروزشان را از قم خواهند داشت.
مگر آن‌که ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۸۸ ، ۰۴:۳۸
علی مصلحی

نمی‌دونم

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۲۰ ق.ظ

۱ــ می‌گویند: شخصی از دست همسایه‌اش به دادگاه شکایت کرد که برف‌هایش را روی بام من می‌ریزد.
 هفت هشت ماه بعد، در تابستان جواب دادگاه را به دادخواهی خود این‌گونه دریافت کرد: شما هم برف‌هایتان را روی پشت‌بام آن‌ها بریز.

پس از جدایی خانم «فاطمه معتمدآریا»، از کاروان ۱۰ نفری سینمای ایران اعزامی به آمریکا و بازتاب منفی این اتفاق در میان اعضای هیئت‌مدیره آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار، به‌علاوه محرومیت از شرکت در یک همایش بین‌المللی سینمایی حدود دو ماه پیش، ــ به‌علت ممنوع‌الخروج بودن ــ امروز اعلام شد ممنوعیت خروج خانم «فاطمه معتمد‌آریا » لغو شده است.
البته در این خبر اشاره نشده است که ایشان برف‌ها را روی پشت‌بام چه کسی بریزند.

۲ــ «میرحسین موسوی » از ریاست فرهنگستان هنر برکنار شد.
برود برف پارو کند. در این زمستانی نان و آب بیشتری دارد.
نه غلام!

۳ــ بسیج و تشکلی شبیه همین بسیج، در چند دانشگاه با انتشار نامه شدید‌اللحنی از آقای «لاریجانی» به‌دلیل ملاقات با «حسنی مبارک» انتقاد و خواستار عذرخواهی او از ملت ایران شده.
در این باره فردا خواهم نوشت.
به اذن‌الله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۸۸ ، ۰۴:۲۰
علی مصلحی

از آرایش ابرو تا کوری چشم

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

قدیمی‌ها وقتی می‌خواستند دوشیزه‌ای را آرایش کنند، از ریسمانی استفاده می‌کردند که با استفاده از تابیدن تارهای موی ابرو، لای ریسمان در حال چرخش، مو از ریشه در می‌آمد و اصطلاحا می‌گفتند عروس را «بندریسمان» کردند.
حین انجام این آرایش احتمال این‌که به جای موی ابرو اشتبا‌ها موی مژه به بند ریسمان گیر کند و باعث کوری عروس بی‌چاره شود، و از‌‌ همان روزهای اول زندگی بختش برگردد هم چه بسا که بود. این‌که شنیده‌اید: «رفت ابرو را درست کند، زد چشم را کور کرد» به این اتفاق اشاره دارد.

این روز‌ها البته با اختراع لحظه‌به‌لحظه انواع و اقسام وسایل جدید آرایش، دیگر «بند ریسمان» کارایی خود را بطور کامل از دست داده. اما این‌که با حذف این ابزار قدیمی احتمال کوری عروس هم کاهش پیدا کند، احتمال دور از انتظاری دست ‌کم در کشور ایران است.
 
کشور ایران متاثر از تجددطلبی ظاهری رژیم گذشته، زود‌تر از دیگر کشورهای جهان سوم مظاهر تمدن را از غرب متمدن عاریت گرفت اما هیچ‌گاه برای ایجاد تعادل بین مظاهر و ابزار تمدن با تفکر غرب تلاشی درخور صورت نداد.
 نتیجه آن‌که استفاده ناشیانه از ابزار غربی باعث شد به‌جای درست کردن ابرو چشم را کور کنند.

مدیران رسانه ملی ایران به‌طور اعم و مسئولین و تهیه‌کنندگان بخش خیری بیست‌وسی به‌طور اخص ظاهرا هنوز در دوران «بند و ریسمان» خبر سیر می‌کنند و غافلند از این‌که دنیا سال‌های سال است از ابزارهای بزرگ و مدرن دریافت آنلاین اخبار و اطلاعات استفاده می‌کنند.

 بخش خبری بیست‌و‌سی شبکه دوم سیما برای اثبات ‌ــ به‌رغم خودشان ــ اخبار دروغ در مورد قتل‌ها و اتفاقات مربوط به آن (سوء استفاده جنسی و ...) اقدام به انتشار گزارشی در مورد دختری به نام «ترانه موسوی» نمود و در این گزارش در یک شتاب‌زدگی ناشیانه اعلام نمود: بر اساس استعلام از مراجع رسمی سه نفر بیشتر به این نام ثبت نشده است.

به فاصله کمتر از شاید پنج ساعت موج شدید استعلام‌های مغایر با این ادعا ‌ــ حتی یک مورد اخبار یک روزنامه رسمی در مورد یک گروه موسیقی که یک نوازنده ابوا با نام ترانه موسوی داشت روی خروجی‌های متعدد شبکه جهانی اینترنت قرار گرفت.

این برای چندمین‌بار پیاپی بود که اخبار ناشیانه بیست‌و‌سی مورد تکذیب رسانه‌ای قرار می‌گرفت.

اما دردآور‌تر از این اتفاق و گزارش و تایید، به دنبال پخش نامه تکان‌دهنده «مهدی کروبی» به ریاست مجلس خبرگان رهبری و علنی شدن ادعای آزار جنسی بازداشت‌شدگان درگیری‌های اخیر، آقای «علی لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی اعلام می‌نماید: مجلس نامه «کروبی» را پی‌گیری می‌کند و به فاصله تنها یک روز پس از این وعده خوش، اظهار می‌کند تنها در طول ۴۸ ساعت، کمیته بررسی مجلس موضوع نامه مهدی کروبی در مورد «آزار جنسی» برخی از بازداشت‌شدگان را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که سخنان کروبی کذب است.

حالا قضاوت با شما: حضرت آیتالله «مصطفی محقق داماد» شوهر خواهر آقای «لاریجانی» چند روز پیش در نامه سرگشاده به ریاست قوه قضاییه رسما تایید می‌نماید اتفاقاتی مغایر با اصلی‌ترین اصول اخلاقی انسانی طی دو ما ه گذشته در کشور و در زندان‌های تحت‌نظر مسئولین انتظامی و قضایی کشور اتفاق افتاده و آقای «لاریجانی» هم هیچ احساس نیاز به پی‌گیری در مورد این نامه روشن‌گرانه نمی‌کنند اما پس از آن هنگامی که احساس نیاز به پی‌گیری نامه روشن‌گرانه و در عین حال تکان‌دهنده دیگری می‌کنند، این احساس نیاز عمیق طی کم‌تر از یک‌روز وبا شتاب‌زدگی فراوان جامعه عمل پوشیده و نتیجه اعلام می‌شود: ادعاهای یک روحانی ۷۰ساله، ریاست دو دوره مجلس، عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام، دارای چندین نمایندگی و مسئولیت مهم از طرف بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و ... کذب محض است.

بدون توجه به عوارض چنین اظهارنظری در سطح جهان. ظاهرا آقای «لاریجانی» ریاست مجلس شورای اسلامی هم هنوز فکر می‌کنند در عصر نوسنگی زندگی می‌کنند و امکان مخفی کردن اخبار، و اسناد مربوط به آن وجود دارد. غافل از آن‌که اولا چنین امکانی دیگر با وجود گستردگی فراوان رسانه‌های دیجیتالی و جهانی وجود ندارد، و ثانیا «مهدی کروبی» آن‌طور که ایشان حدس می‌زنند، آدم ساده‌ای که بدون داشتن اسناد دقیق اقدام به پخش خبری به این وسعت نماید نیست.

اما آن‌چه ریاست مجلس شورای اسلامی در پی این تکذیب به دنبال آن بود آرایش آبروی نظام و کشور بود که باید گفت: زد چشم آن را هم کور کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۰۷
علی مصلحی