وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۸۲ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

وقتی روزنامه ایران نمی‌داند رفیق‌دوست ریس بنیاد نیست

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۳۰ ق.ظ

روزنامه ایران در گزارشی، با استناد به تصویر دو نامه، «احمد‌توکلی» نماینده و ریس مرکر پژوهش‌های مجلس را به دروغ‌گویی متهم نموده و نوشته است: «زمانی که «احمد توکلی» بی‌محابا با استفاده از مافیای رسانه‌ای جریان مدعی اصول‌گرایی و تریبون‌های دیگری که در اختیار دارد، سناریوی «افشای فساد در دولت» را طراحی می‌کرد و از «فساد یقه‌سفید‌ها» سخن می‌گفت شاید آن‌قدر مشغله داشت که به ذهنش نیز خطور نکرده بود برای دفاع از خود در ماجرای زمین‌خواری، به توصیه‌نامه رهبر معظم انقلاب استناد نکند، چرا که این ادعای دروغین سه سال قبل از سوی «معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری تکذیب شده بود.»

این گزارش که پس از دوئل رسانه‌ای «محمدرضا رحیمی» و «احمد توکلی» بر سر اتهاماتی که از یکی دو سال پیش متوجه معاون اول «احمد‌ی‌نژاد» در قضیه پرونده موسوم به «خانه فاطمی» و با تاخیر سه‌‌ماهه منتشرشده، جدای از آن‌که می‌تواند این شائبه را تقویت کند که دست جریان رسانه‌ای هوادار دولت و مدافع معاون اول، از هرگونه سند و ادعایی بر علیه «احمد توکلی» خالی بوده و دستِ‌کم ۳ماه طول کشیده تا توانسته‌اند سندی را دست و پا کنند، از طرف دیگر واجد ابهاماتی است که اصالت آن‌را با تردید جدی مواجه می‌نماید.

در تصاویر ناخوانایی که روزنامه دولتی ایران از استعلام بنیاد مستضعفان از دفتر رهبری، و پاسخ معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری منتشرنموده و در کنار آن نیز، اطلاعات مربوط به آن تصاویر نامشخص را تحریر و چاپ نموده، آمده است که «نامه معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری که در تاریخ ۸/۱۰/۸۷ به شماره ۱۴۸۹۴/۱ خطاب به رفیق‌دوست، رئیس وقت بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی‌ نوشته»، همچنین در لید نوشته روزنامه هم آمده‌است که «زمانی که «احمد توکلی» [...] سناریوی «افشای فساد در دولت» را طراحی می‌کرد [...] شاید آن‌قدر مشغله داشت که به ذهنش نیز خطور نکرده بود برای دفاع از خود در ماجرای زمین خواری، به توصیه‌نامه رهبر معظم انقلاب استناد نکند، چرا که این ادعای دروغین سه سال قبل از سوی «معاون امور ویژه دفتر مقام معظم رهبری» تکذیب شده بود.»

 این درحالی است که همه می‌دانند، دستِ‌کم ۱۰ سال است دیگر آقای «رفیق‌دوست» ریس‌بنیاد مستضعفان نیست و از سال ۶۷ به این طرف آقای «فروزنده» ریس بنیاد می‌باشند.
 
از طرف دیگر در صورت وجود چنین شبه‌ و اتهام سنگینی که روزنامه ایران به «احمد توکلی» نسبت می‌دهد، نیازی نبود که روزنامه ارگان دولت آن‌را کشف و اعلام نماید، بلکه اگر چنین اتهامی به مقام رهبری بنا بر ادعای روزنامه ایران صادق بود و صحت داشت، مطمئنا بسیار پیش‌تر از این دفتر رهبری نسبت به رفع ابهام و تکذیب آن اقدام می‌کرد.
با این وجود به نظر می‌رسد رسانه ایران ناخواسته به چاهی افتاده است که بهر دیگران کنده بوده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۰
علی مصلحی

چاه نکنده و دردسرهای منار دزدیده شده

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

دنیای مجازی لحظه به لحظه در حال گسترش و نوشدن است، و هر لحظه هم، ابزار و امکان جدیدی برای طی‌شدن به‌تر مسیر این پروسه ساخته و معرفی می‌شود.
 سرعت تکنولوژی در حوزه اینترنت و دنیای مجازی، گاهی آن‌قدر زیاد هست، که خیلی از فعالین حرفه‌ای این فضا هم گاهی فرصت نمی‌یابند تا خود را با سرعت آن هماهنگ کنند و از آن عقب می‌مانند.

خواسته و ناخواسته، دنیای حقیقی و واقعی از سیر اتفاقات و جریانات و سرعت خیره‌کننده دنیای مجازی، متاثر است و نمی‌تواند خود را از معرض تاثیر آن دور کند. افراد و جوامعی که نتوانند و یا نخواهند خود را با این روند تطبیق داده و به اصطلاح «آپدیت» شوند، و یا بخواهند ناشیانه در مقابل سرعت سرسام‌آور آن مقاومت منفی داشته باشند، نیست می‌شوند. نیست! به سادگی.
 
دنیای واقعی و حقیقی امروز، بر کاکل دنیای مجازی می‌چرخد و مناسبات آن دنیا، در اتاق فکر این دنیا تنظیم و تعیین می‌شود.
 این ادعایی گزاف نیست. حقیقتی است ملموس و محسوس و روشن.

اما در این شرایط، ما ساکنان کشور ایران، که خود را نور چشم عالم می‌دانیم و کشور خود را مرکز دنیا و مهد هنر، کجا ایستاده‌ایم؟
 این سؤالی است که واقعیت‌های موجود پیرامون ما پاسخ روشنی برای آن دارد.

در خبر‌ها آمده‌است که: وزیر ارتباطات طی نامه‌ای به ریس‌بانک مرکزی از وی خواسته است که کلیه بانک‌های کشور اجازه ثبت ایمیل سرویس‌های ایمیل عمومی و خارجی (یاهو-جیمیل- هاتمیل-...) برای صورت‌حساب مشتریان را ندهند.

 خوب برای استفاده از خدماتی که به سرویس ایمیل نیاز هست، باید از چه سایت یا شرکتی استفاده کرد و ایمیل را در چه سایتی ثبت کرد که مورد رضایت مخابرات ایران باشد؟
به عبارت دیگر، چه سایت یا شرکتی در ایران وجود دارد که این‌گونه خدمات را ارائه می‌دهد، ضمنا سِرور مادر آن‌ هم در ایران، و مثلا در بیابان‌های اطرف قم، یا در کوهستان‌های اطراف مشهد یا خلاصه جایی در دسترس و نزدیک، و دور از چشم بیگانگان قرار دارد؟

پاسخ‌ این پرسش را مسلما مخابرات ایران باید بدهد و باید از آن‌ها پرسید. اما برای آن‌که تراژدی این داستان را کمی به‌تر درک و لمس نماییم، به یک نشانه و نماد دیگر از شلختگی متولیان امر و تناقض آشکار در ادعا و رفتار اشاره می‌کنم تا ببینیم فرق میان ادعا و عمل چیست.
 این نشانه مشتی است نمونه خروار، از همه ادعاهای دهان‌ پرکن و ظاهر‌فریبی که هر روز این‌طرف و آن‌طرف شنیده و درباره آن تبلیغ و سر و صدا می‌شود.

چند وقت پیش مراسم رژه نمادین آمادگی برای مبارزه در جنگ نرم برگزار شد.(+) در آن مراسم بعضی از نمادهای جنگ نرم هم معرفی شده‌اند که احیانا اگر سربازان جبهه فرهنگی آن‌ها را نمی‌شناسند، بشناسند، تا مبادا تیرشان خطا برود و به قولی به دروازه خودی گل نزنند.
 از جمله این نماد‌ها، تابلوهایی از نشانه معرفی‌شده اینترنتی بعض شبکه‌های جهانی از جمله شبکه جهانی «فیس‌بوک» بود.

 ناگفته پیدا و مشخص است که پیش‌قراولان و سرداران این جنگ فرهنگی، چه رسانه‌ها و سایت‌هایی هستند: رجانیوز، مشرق‌نیوز، تابناک، آتی‌نیوز، فرارو، فردانیوز، عصر ایران، افق‌نیوز، بولتن‌نیوز، ۵۹۸،  صراط‌‌نیوز، عماریون، بی‌باک‌نیوز و...
 
در یک جست‌وجوی ساده این وبلاگ‌ها و سایت‌ها یافت شد. مسلما اگر وقت بیش‌تری صرف شود، تعداد قابل‌توجهی از این پیش‌قراولان و سرداران جنگ نرم پیدا خواهند شد، که همگی دربه‌در، دنبال مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هستند. زیر تمام نوشته‌ها و مطالب این سایت‌ها بلااستثنا، دکمه ارسال به شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هست. این نکته زمانی جالب می‌شود که اغلب این سایت‌ها برای تنظیمات بلاگ خود، از یکی دو سایت خارجی و از جمله سایت .addthis کمک گرفته‌اند که امکان اشتراک‌گذاری مطلب در دستِ‌کم ۳۰۰ شبکه اجتماعی خارجی را فراهم می‌کنند و هیچ شبکه اشتراک‌گذاری فایل و عکس و مطلب ایرانی در میان آن‌ها نیست.

 داستان زمانی شیرین‌تر می‌شود که بدانیم در ایران هستند بعضی سایت‌ها که چنین دکمه‌های اشتراکی را طراحی می‌کنند و بعضی از شبکه‌های ایرانی را هم مثل «کلوب» بدان اضافه‌نموده‌اند، اما اکثر قریب به‌اتفاق سایت‌های یادشده، از دکمه‌های اشتراک‌گذاری بیگانه در سایت خود استفاده نموده‌اند.

 اما قابل توجه‌ترین قسمت بحث آن‌َست که در تمام شبکه‌های اجتماعی که ایرانیان حضور فعال دارند، مطالب هیچ سایتی به اندازه «بازتاب» منعکس و منتشر نمی‌شود که اولا یکی در میان فیلتر است و ثانیا اصلا از هیچ نوع دکمه اشتراگ‌گذاری مطالب، استفاده نمی‌کند. اما مخاطبین پرشمار آن سایت، با علاقه لینک‌های آن‌را مستقیما کپی و در صفحات خود در شبکه‌های مجازی به اشتراک می‌گذارند.

 این داستان به معنی واقعی کلمه، حکایت از شلختگی مدعیان جبهه فرهنگی و بومی‌سازی ابزار و امکانات فضای مجازی و ... می‌دهد.
 حالا می‌توان پاسخ روشن‌تری برای سؤال ابتدای بحث که، درباره وضعیت ساکنان ایران در تعامل با سرعت تحولات دنیای مجازی مطرح شده‌بود، یافت.
 
دستور وزیر مخابرات ایران، به ریس کل بانک مرکزی، جدای از آن‌که مغایرت‌ها و ایرادات قانونی خاص دارد، حکم دزدیدن منار پیش از کندن چاه دارد و  نشان می‌دهد که تا چه اندازه دولت‌مردان ما با واقعیات بیگانه‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۲۱
علی مصلحی

گوگل شما را گول نمی زند، به خودتان نگاه کنید

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۰۵ ب.ظ

من هر روز «نارنجی» می‌خوانم. شاید می‌پرسید «نارنجی» دیگر چه صیغه‌ای است.
 «نارنجی» یک وبلاگ جالب و ارزش‌مند است، که همه‌جور اطلاعات، از شیرِمرغ تا جان آدمی‌زاد، در آن یافت می‌شود.

 مثلا؛ همین الان دارد مجموعه یادداشت‌هایی را به صورت دنباله‌دار در مورد «دره سیلکون» منتشر می‌کند که ضمن جذاب‌بودن، بسیار هم آموزنده و موثر است، البته برای کسی که گوش شنوایی برای آن حرف‌ها داشته باشد.

 این وبلاگ توسط چند وبلاگ‌نویس با‌سواد مدیریت می‌شود، که هر کدام برای خود یک وبلاگ جدا و مستقل هم دارند.
 از جمله «جادی» که وبلاگ «کیبر‌د آزاد» را می‌نویسد.

 «جادی» در وبلاگ خود گزارشی منتشر نموده‌است، از دستگیری دو رمال، فال‌گیر یا پیش‌گو و از این حرف‌ها، که جرم‌ِشان این بوده که برای پیش‌بینی آینده و دادن اطلاعات از گذشته مشتریان خود، به گوی بلورین و فنجان قهوه و ورق و نخود و ... مراجعه نکرده، و از «گوگل» کمک می‌گرفته‌اند و جالب بوده‌است که اکثر پیش‌ینی‌های آن‌ها هم درست از آب در‌می‌آمده است.

 خوب شما برای آن‌که فال مرا بگیرید، لازم است از من بپرسید نامم چیست؛ و وقتی گفتم «علی مصلحی»، کافی است، همین عبارت را در «گوگل» سرچ کنید تا به‌آسانی به فیس‌بوک و تویتر و فرندفید و وبلاگ من، راه‌نمایی شوید.
 حالا هرچه بخواهید درباره من آن‌جا هست. می‌توانید از روی آن خوانده و برای من توضیح دهید. خوب مسلم است که همه درست از آب در می‌آید.
 اگر هم نام‌َم را دروغ بگویم و اطلاعات اشتباه باشد، خودم به این توهم می‌افتم که چه‌قدر کار این‌ها دقیق است.‌ ای کاش نام‌َم را درست می‌گفتم و درباره خودم اطلاعات صحیح می‌گرفتم.

اما حقیقت آن‌َست که آدم همه اطلاعات درباره خودش را خودش دارد و هیچ نیازی به فال‌بین و پیش‌گو و این‌ها ندارد.
 اوج حماقت و بی‌سوادی است که، ما وقتی ناساز می‌شویم و به حکم عقل باید به متخصص مراجعه کنیم و ویزیت شویم، خودمان انواع و اقسام تخصص‌ها در حوزه پزشکی را پیدا می‌کنیم و برای خودمان نسخه می‌پیچیم. اما وقتی کمی روان‌پریشی به سراغ‌مان آمد، به بی‌سواد‌تر از خودمان مراجعه می‌کنم که فال‌مان را بگیرد و از گوی بلورین و نخود و فنجان، خبر سرنوشت. تقصیری هم نداریم. هزاران سال است، با خرافه به‌دنیا آمده‌ایم، با خرافه بزرگ شده‌ایم، و با خرافه هم به خاک سپرده می‌شویم. خرافه آمده است تا حال کند و ما زجر بکشیم.

 این مقدمه همه‌اش بهانه شده، تا اشاره‌ کنم که اگر ۷۰۰ سال پیش، حضرت شیخ اجل، به‌تنهایی و عیارانه فریاد می‌زد «خلق می‌پوشند و ما بر آفتاب انداختیم»، امروزِ روز اگر رندی مخصوص اینترنت بلد نباشی و عیاری بر آفتاب انداختن هم نداشته باشی، و وارد آن شوی، حکم پادشاهی را داری که نه خیاطان شیاد، که اینترنت عریانت نموده‌است و خود خبر نداری و در حالی که عریان در مری و منظر مردم قدم می‌زنی، و باد «شرم» و «غیرت» هم در غبغب انداخته‌ای، بی‌خبری  از آن‌که به انگشت کودکان کار بلد نشان داده می‌شوی و مضحکه شده‌ای.

از قدیم گفته‌اندک «یا مکن با پیل‌بانان مشورت، یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل.»
 و حالا یا نباید وارد دنیای پیچیده و مخوف اینترنت شوی، یا اگر شدی باید خود را ملتزم به قواعد و لوازم این حضور بدانی.

 از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های این ده‌کده کوچک آن‌َست که خشک‌سالی آن‌قدر حاکم است که حتی قطره‌ای آب برای جانماز آب‌کشیدن یافت نمی‌شود.
 شاید گمان کنی که مثلا کامنت‌گذاشتن روی پیچ یک دختر، از یک «آی‌دی» متفاوت، شاید یک گیر کار را رفع کند، اما این‌جا هزار کوچه پس کوچه و هزار گیر دیگر دارد که می‌تواند دست تو را رو کند.

حالا تو برای اثبات بی‌گناهی هی از قرآن و خدا و پیامبر شاهد بگیر و قسم بخور و قرص منکر باش! اما خبر نداری که این محکمه تقریبا در یک اِشل کوچک‌تر،‌‌ همان دنیایی است که وعده می‌دهند و می‌گویند: «...... و تشهد ارجلهم بما کانو یکذبون.»

 بله! اینجا دامن خشک و‌ تر همه، خودبه‌خود بر آفتاب افتاده‌است، و اگر از جماعت خلایقی هستی که اهل «پوشاندن» هستی، به‌تر است بروی به‌سراغ‌‌ همان پیرز‌ن‌های فال‌فروش سر کوچه، و از خیر این گوی بلورین «گوگلی» بگذری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۰۵
علی مصلحی

بی‌خبری ضعف عمده رسانه‌های خبری ایران

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۰۳ ب.ظ

این دو خبر را که هر دو در یک روز و از طریق دو خبرگزاری رسمی و معتبر کشور منتشرشده بخوانید و با هم مقایسه کنید:
الف: اصفهان/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی
مرمت و بازسازی خانه تاریخی اخباری کاشان یادگار دوره صفویه پایان یافت.
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان امروز گفت: ‌ سبک‌سازی، استحکام‌بخشی بام، پی‌بندی با خشت، اجرای سقف به شیوه سنتی، اجرای طرح عایق‌کاری بام از مهم‌ترین عملیات مرمتی این خانه تاریخی است.
آقای یزدانمهر افزود: ‌ این بنای مربوط به دوره صفویه در محله سرسنگ قرار دارد و برای مرمت آن در مدت یک‌سال۵۰۰ میلیون ریال هزینه شد.

ب: کاشان – ایلنا
آغاز مرمت خانه تاریخی اخباری کاشان
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان از آغاز مرمت خانه تاریخی اخباری کاشان با اعتباری معادل ۵۰۰ میلیون ریال در سال‌جاری خبر داد.
سرپرست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردش‌گری کاشان طلب افزود: مهم‌ترین عملیات مرمتی مذکور شامل سبک‌سازی، استحکام‌بخشی بام، پی‌بندی با خشت، اجرای سقف به شیوه سنتی، اجرای پالانه و قیدبندی روی بام به هم‌راه عایق‌کاری است.
حسین یزدانمهر در گفتگو با خبرنگار ایلنا در کاشان با اعلام این خبر افزود: مرمت این بنا با اعتباری معادل ۵۰۰ میلیون ریال آغاز شد.

چنان‌چه ملاحظه می‌شود، اطلاعات، واژه‌ها، ادبیات و کلا بدنه اصلی دو خبر کاملا مشابه به هم بوده، و نشان می‌دهد که یک خبر از روی خبر دیگر بدون کم‌ترین تغییر یا حذف و اضافه‌کردن و به‌اصطلاح «پروریدن خبر» کپی شده و بدون کم‌ترین اشاره به منبع اولیه منتشر شده‌است.

اما دردآور‌تر از این بی‌توجهی به اصول ابتدایی خبرنویسی و رعایت حق‌مولف و رعایت حقوق منبع اولیه و درستِ خبر، دو تیتر کاملا متضاد است که از طرف دو خبرنگار از دو خبرگزاری رسمی برای یک خبر واحد نوشته‌شده و مخاطب را دچار سردرگمی می‌نماید که آیا مرمت خانه تاریخی «اخباری» به استناد خبر خبرگزرای کار ایران «ایلنا» آغازشده، و یا به استناد واحد مرکزی خبر، پایان یافته‌است؟
 
این جدای از آن‌که نشان می‌دهد خبرگزاری‌ها و اهالی خبر ما، سال‌هاست توجهی به استانداردهای پذیرفته‌شده و اصول حرفه‌ای و اخلاقی در حوزه خبر و روزنامه‌نگاری و رسانه ندارند، بلکه با ابتدایی‌ترین اصول و فلسفه و هدف غایی خبر هم بیگانه‌اند، تا جایی که یک حادثه واحد به دو شکل کاملا متناقض و شوربختانه با تقلب آشکار از روی دست هم در یک روز منتشر می‌شود و آب هم از آب تکان نمی‌خورد.

این گاف و اشتباه از آن‌جا مصیبت‌بار‌تر می‌شود که دو رسانه یادشده، به عنوان منابع اولیه خبر در کشور تعریف و پذیرفته شده‌اند و رسانه‌های ثانویه برای تهیه اخبار خود به آن‌ها به‌عنوان منابع امین و مورداعتماد مراجعه می‌نمایند.
ان نوشته در کاشان نیوز این‌جا
منتشرشده در مجله کارگاهی الکترونیکی نیوزبان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۰۳
علی مصلحی

از بلوغ هسته‌ای تا بلوغ خبری

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۴۱ ب.ظ

اگرچه مسؤلیت اظهارت طرف گفت‌وگوی یک رسانه در مصاحبه مطبوعاتی، تا اندازه زیادی با بیان‌کننده آن اظهارات و مصاحبه‌شونده است، و اگر ادعایی در اظهارات مصاحبه‌شونده باشد، اثبات آن با خود اوست، اما این اصل به هیچ عنوان نافی مسؤلیت کامل یک رسانه در قبال پاسخ‌ها و حرف‌ها، و ادعاهایی که از طرف مصاحبه می‌شنود نیست، و بر این مبنا یک رسانه حق ندارد هر حرف و ادعایی که در یک مصاحبه رد و بدل می‌شود را بی‌کم و کاست منتشر کند، و یا در صورتی که اظهاراتی خلاف عقل صورت گرفته توضیحات خود را برای توجیه خوانندگان بدان اضافه نکند.

بر اساس هدف غایی رسانه‌ها که آگاهی‌بخشی شفاف به مخاطبین است، رسانه موظف است اگر با اظهارات فنی ویژه‌ای برخورد کرد که از کم و کیف آن آگاهی کامل ندارد، حتما آن‌ها را با یک منبع و کار‌شناس موثق در میان گذشته و پس از چک‌کردن و اطمینان از صحت آن ادعا‌ها و اظهارات بر اساس استانداردهای علمی و فنی، اقدام به انتشار آن‌ها نماید.

بدیهی است چنان‌چه پس از طی‌شدن چنین پروسه‌ای بازهم اشکالی وجود داشته باشد و واکنش‌ مخاطبین را برانگیزد، رسانه می‌تواند، برای توجیه خود به این اقدامات استناد کرده و از خود سلب مسؤلیت نماید.

وب‌سایت «کلمه» اخیرا مصاحبه‌ای با «محمد‌ نوری‌زاد» انجام داده‌است. در قسمتی از آن مصاحبه و در پاسخ به یکی از سؤالات خبرنگار سایت، «نوری‌زاد» ادعایی را مطرح‌نموده که به‌طور کامل مغایر با واقعیت بوده و از منظر علمی کاملا مردود است.
 
«نوری‌زاد» می‌گوید: «من شاید باور نکنید موافق حساسیت مجامع جهانی دربارهٔ جریان هسته‌ای خودمان هستم. چرا؟ چون ما به بلوغ هسته‌ای نرسیده‌ایم و ممکن است بعد‌ها کار دست خودمان و مردمان جهان بدهیم ... ما کجا به بلوغ هسته‌ای رسیده‌ایم آن‌جا که در ساک مسافران بی‌خبر مکهٔ خودمان اسلحه مخفی می‌کنیم و به عربستان می‌فرستیم؟ یا به محض شلیک آمریکایی‌ها و زدن هواپیمای مسافربری ما، داد و قال سرمی دهیم که‌ ای دنیا این آمریکایی‌های نامرد را ببینید که به هواپیمای مسافربری هم رحم نمی‌کنند؟! اما دم برنمی‌آوریم که در سایه‌ی معکوس‌‌ همان هواپیمای مسافربری جنگنده‌های خود را مخفی کرده بودیم تا از رادار ناو آمریکایی فرار کنند و به او ضربه بزنند. در قاموس بلوغ ما آیا یک زنگ خطری فعال نشد که ممکن است آن همه مسافر بی‌پناه به‌خاطر هوش زیاد ما جان‌ِشان را از دست بدهند؟»

بحث استتار هواپیماهای جنگی در سایه هواپیماهای مسافربری به‌شکلی که در سایه امواج هواپیمای مسافربری تبدیل به یک هواپیمای رادارگریز شود، بیش‌تر به یک جوک می‌ماند. براساس کدام تئوری هواپیمای مسافربری می‌تواند یک هواپیمای جنگی را پوشش دهد؟
 
این ادعا در یک نگاه ساده و ابتدایی هم، آن اندازه از شک و احتمال را دارا بوده که لازم باشد، به این سادگی از کنار آن رد نشده و در مورد صحت و سقم و گشودن گره‌های علمی و فنی آن، با اهل فن و خبره‌ای مشورت شود.

از طرفی آقای «نوری‌زاد» آدم همه‌فن‌حریفی نیست. اکثر این اطلاعات را از منابعی در درون حاکمیت دریافت می‌نماید. گمان نمی‌رود معیار و محک دقیقی وجود داشته‌باشد برای تشخیص آن‌که کدام‌یک از نیروهایی که با ایشان در تماس هستند ــ و اکثرا هم چنان‌که خودش اشاره می‌کند مخفیانه و هم‌راه با ترس می‌باشد ــ از طرف حاکمیت هستند و تظاهر به رفاقت می‌کنند، و کدام‌یک صادق هستند. هیچ بعید نیست، چنین ادعاهایی از طرف حاکمیت و با هدف ویژه بی‌آبروکردن آقای «نوری‌زاد» از یک طرف و از طرف دیگر تعمیم چنین خطایی به تمام ادعاهای درست سابق ایشان، طراحی، و در قالب «اسرار پشت پرده» در اختیار ایشان قرار گرفته باشد.

 در هر صورت سایت «کلمه» به‌عنوان منتشر‌کننده آن اطلاعات غلط علمی موجود در اظهارات و ادعاهای طرف مصاحبه‌اش، و کنترل‌نکردن آن اطلاعات قبل از سنجش علمی، مرتکب خطا و گاف رسانه‌ای شده‌است.

با این وجود هیچ انسانی با همه دقت و وسواس، بری از خطا و اشتباه نیست و به طریق اولی هیچ رسانه‌ای که توسط انسان مدیریت می‌شود هم نمی‌تواند به‌طور کامل دقیق و بدون اشتباه باشد. به همین دلیل سازوکارهای اصلاح و جبران اشتباه هم در همه‌جا و خصوصا رسانه‌ها طراحی و تعریف شده‌است.

 انتظار می‌رود وب‌سایت «کلمه» نسبت به اصلاح این خطای آشکار خود اقدام و اعتماد  صدمه‌دیده مخاطبین خود را به نحو مقتضی ترمیم نماید.
مرتبط:
دسته گلی دیگر از منافقین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۱
علی مصلحی

۹۱ هراس از نسنجیده‌گویی، لغو مصاحبه

پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۳۹ ب.ظ

سایت «الف» در مطلبی تحت‌عنوان «دلایل لغو مصاحبه زنده رئیس‌جمهور در تلویزیون» نوشته‌است: «مصاحبه زنده رئیس‌جمهور که قرار بود سه‌شنبه‌شب پس از خبر ساعت ۲۱ از شبکه یک سیما پخش شود لغو شد.»
اگرچه این سایت در خبر خود به شکلی شفاف، به دلیل خاصی اشاره نکرده است، اما از فحوای مطالب می‌توان به این نتیجه رسید که دلیل اصلی لغو مصاحبه ریس‌جمهور این احتمال بوده که «احمدی‌نژاد» در این مصاحبه بر خلاف تمام مصالح اقتصادی و اجتماعی مردم و کشور، دستور رسمی اجرای فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها را صادر و به مردم اعلام کند و به دنبال آن نمایندگان و مردم و مسؤلین در مقابل عمل انجام‌شده قرارگرفته و به قول معروف دستِ‌ِشان در پوست گردو گذاشته شود.

سایت «الف» هیچ اشاره‌ای به این‌که این تصمیم با صلاح‌دید، یا دستور چه مرجعی اتخاذشده نکرده‌است. با این وصف، این پرسش پیش می‌آید که، آیا مرجعی که صلاح دیده‌است مصاحبه انجام نشده، یا به زمان دیگری موکول شود، بر چه اساس و مبنا به چنین نتیجه و مصلحتی رسیده؟ و آیا عملا چنین اختیاری داشته است یا خیر؟

تردیدی نیست که سیاست‌گذاری در برنامه‌های صداو سیما و مصاحبه و پخش یا عدم پخش آن بر عهده و حق مسؤلین آن سازمان و با رعایت سلسله مراتب، ریاست عالی آن است. اما پوشیده نیست که ریس‌جمهور شخص دوم مملکت است و با رای مستقیم مردم اتنتخاب‌شده، و سازوکارهای اجرای انتخاب ایشان ظاهرا چنان بوده‌است که، اگر میزان آگاهی وی نسبت به مصالح نظام و مردم، بیش از ریس‌ صدا و سیما نباشد، مسلما کم‌تر نیست، و بر اساس حقوقی که بر شخصیت حقوقی ریس‌جمهور مترتب است، آن سازمان موظف است امکانات گفت‌وگوی رو در روی ایشان با مردم را برای تسهیل اقدامات اجرایی دولت در رابطه با شهروندان و اطلاع‌رسانی به‌موقع به آن‌ها، فراهم کند.

اگر اجرای فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها، بر خلاف مصالح نظام است و کار درستی نیست، ظاهرا سازوکارهای قانونی اجرانشدن و یا جلوگیری از اجرای احتمالی آن با لجبازی یک شخص یا مقام اجرایی در قانون پیش‌بینی شده و مسلما چیزی غیر از  لغو مصاحبه تلوزیونی آن شخص است.

بر اساس شواهد آشکار موجود و مورد تصریح اغلب دست‌اندرکاران اجرایی و قضایی و پارلمانی کشور در تمامی سطوح ـــ به عنوان مثال همین مورد لغو مصاحبه به دلیل هراس از اظهاراتی خاص و نسنجیده توسط آقای «احمدی‌نژاد» ـــ به نظر می‌رسد هراسی ناگفته و پنهانی از «احمدی‌نژاد» در اغلب مسؤلین و مقامات کشور وجود دارد، که پس از آن‌که سیاست مدارا با او کارد را به استخوان رسانده و دیگر جایی برای آن در رفتار‌ها و برنامه‌ها باقی‌نمانده، به جای مراجعه به سازوکار‌ها و اهرم‌های قانونی موجود برای مهار قانون‌گریزی و رفتارهای خودمحورانه مشکل‌ساز برای مردم و نظام و کشور، سرنا را از سر گشاد باد کردن، دستور کار تمام سازمان‌ها و نهاد‌ها و مسؤلین‌شده، و همگی به شتاب فراون به سمت پرتگاه می‌روند و «احمدی‌نژاد» هم با‌‌ همان شتاب کشور را از سمتی دیگر به طرف پرتگاه هدایت می‌کند.

در مطلب سایت «الف» هم‌چنین اشاره شده‌است که، در حالی که مردم و علما از تورم شدید در ماه‌های اخیر، گله‌مند بوده و خواستار توقف هدف‌مندی یارانه‌ها و بازگشت نرخ‌ها به قبل از اجرای این قانون می‌باشند، پای‌گاه اطلاع رسانی دولت با تهیه و انتشار گزارشی، از درخواست مردم از دولت براى افزایش یارانه‌ها خبر داده و به نفع آغاز فاز دوم هدف‌مندی یارانه‌ها فضا‌سازی نموده‌است.

در این میان مشخص نیست که آیا پای‌گاه اطلاع‌رسانی دولت در مورد درخواست مردم برای افزایش یارانه راست می‌گوید، یا سایت «الف» متعلق به یک نماینده مجلس و بعضی از رسانه‌های دیگر اصول‌گرا که گله‌مندی مردم و علما از هدف‌مندی یارانه‌ها و درخواست توقف آن را گزارش نموده‌اند؟

ظاهرا در این دعواها برای متولیان حلوا خیرات می‌کنند و به کام آن‌ها شیرین است. اما شوربختانه باید اعتراف نمود که همه تلخ‌کامی و زهر آن نصیب شهروندان بدبخت و مظلومی است که حقوق و سرمایه‌هایشان به تاراج  «جهالت» می رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۳۹
علی مصلحی

رسانه، خبر، مخاطب

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۱۶ ب.ظ

این یادداشت را برای سایت وادقان نوشته‌ام

در کار رسانه و خبر، اصلی وجود دارد که بر اساس آن، خبرنگار و رسانه حق ندارند بر اساس مفروضات شخصی خود درباره ارزش‌مندبودن و یا نبودن یک خبر، یا درجه اهمیت آن قضاوت نموده و براساس قضاوت خود آن‌را منتشر نمایند یا از انتشار آن خودداری نمایند.

برای سنجش اعتبار یک خبر، استاندارد‌ها و شاخص‌های ویژه‌ای وجوددارد که تعیین می‌کند چه خبری ارزش‌مند است و چه خبری ارزش‌مند نیست و یا درجه اهمیت یک خبر کدام است.

از طرف دیگر یکی از برجسته‌ترین، یا شاید برجسته‌ترین بخش یک روزنامه یا رسانه یا سایت، بخش اخبار متنوع آن براساس گستردگی شخصیتی و علایق شخصی مخاطبان آن است.
یک رسانه مخاطب متعدد و متنوع دارد. عده‌ای اخبار اجتماعی آن‌را دنبال می‌کنند، عده‌ای فقط برای پی‌گیری اخبار ورزشی به رسانه خود سر می‌زنند، ممکن است اقتصاد موضوع جذاب خاصی برای بخشی از مخاطبان یک رسانه باشد، و ... بر همین سیاق می‌توان موضوعات دیگری را برشمرد و برای آن مخاطبینی فرض کرد.

رسانه‌ای در این میان، موفق‌تر است که بتواند برای همه سلایق و همه مخاطبان‌‌َش خبر «دقیق» و «صحیح» و «سریع» داشته باشد.

یکی از استاندارد‌ها و معیار‌ها برای سنجش عیار یک خبر، در اصطلاح روزنامه‌نگاری، «هم‌جواری» است. مثلا برای یک رسانه در شهر «کاشان» خبر سیل در «قمصر» که ۴کشته داشته است، اهمیت بیش‌تری دارد تا زلزله در کشور «اندونزی» که ۴۰ کشته داشته. اگرچه باید هر دو خبر پوشش داده شود، اما برای رسانه «کاشان» اول خبر شهر هم‌جوار «قمصر» بعد خبر کشور دور‌دست «اندونزی». برای خبرگزاری «رویترز» (۱) اما اول خبر زلزله در کشور «اندونزی» بعد شاید خبر سیل و خسارت‌های آن در شهر «قمصر».
 چون «هم‌جواری» هردو برای آن رسانه یک‌سان، اما میزان واکنش به خبر زلزله «اندونزی» و اصطلاحا «دربرگیرندگی» آن بیش‌تر است.

واژه «وادقان» بار عاطفی، تاریخی، جغرافیایی، حسی و نوستالوژیکی را با خود دارد. این واژه، به اندازه کافی ظرفیت خبرساز و خبررسانی دارد.
هر لحظه در گوشه و کنار این دنیا اتفاقی واقع می‌شود، یا در شرف وقوع است، یا قرار است واقع شود، که به نوعی به «وادقان» و از منظری خاص ربط پیدا می‌کند.

سایت «وادقان» می‌تواند پل ارتباطی خبری و رسانه‌ای، بین آدم‌هایی باشد، که به یک یا چند علت از وجوه پیش‌گفته (عاطفی، تاریخی، جغرافیایی، حسی، نوستالوژیکی و...) با «وادقان» ربط پیدا‌می‌کنند و اکنون از هم‌دیگر دورافتاده و از یک‌دیگر خبر ندارند.

به نظر می‌رسد، بر این اساس و بر اساس سخن ابتدای این نوشته، برای سایت «وادقان» پوشش اخباری که به‌نوعی به «وادقان» مربوط است، باید با اهمیت و شایسته توجه باشد.

اگر خبر درگذشت پدر «ساعدباقری»(۲) برای خبرگزاری و سایت «ایلنا» مهم است، مطمنئا برای سایت «وادقان» مهم نیست. اما برای سایت وادقان خبر درگذشت مرحوم «علی‌جان علی‌رجبی» مهم است.
 نه‌تنها بعید نیست، بلکه حتما امکان دارد کسی آن‌طرف مرز‌ها از طریق سایت مطلع شود که، فلان خدمت‌گزار روستا که ایشان با او خاطرات دور و درازی داشته و دارد، اکنون در وادقان درگذشته و او را برای لحظاتی در نگاه اول محزون نماید، همین حزن البته ارزش‌مند است، اما در نگاه اصلی و رسالت رسانه خوشحال نماید که در زمانه‌ای زندگی می‌کند که خبر‌ها نه به سرعت دویدن یک چارپا و اعتبار چاپار آن، بلکه به سرعت باد و از طریق امواج رد و بدل می‌شوند.

با این‌همه اما، جای خالی خیلی از خبرها که در وادقان اتفاق می‌افتد، یا در جای دیگری اما به وادقان ربط دارد در این سایت خالی است، و از این منظر سایت قسمت عمده‌ای از رسالت خود را فروگذاشته و مخاطبانی را هم از دست داده‌است.
پانوشت
۱ـ یکی از بزرگ‌ترین و معتبر‌ترین خبرگزاری‌های دنیا
۲ـ شاعر و گوینده رادیو و تلوزیون ایران
این نوشته در سایت وادقان ‌این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۱۶
علی مصلحی
 شبکۀ خبری «راشیا‌تودی» روسیه، به تازگی در گزارشی بمناسبت پنجاهمین سالگرد دانشگاه دولتی روسیه بنام «پاتریس‌لومومبا»، مدعی شده‌است که تعدای از رهبران برجسته سیاسی امروز جهان، و از جمله آقای «خامنه‌ای» قبلا دانشجوی آن دانشگاه بوده و از آن دانشگاه فارغ‌‌التحصیل شده‌اند.‌(+)
گمان می‌رود این یک اشتباه لفظی یا لغوی غیرعمدی بوده که بلافاصله رسانه‌ای شده  و هنوز فرصت اصلاح و توضیح یا تکذیب پیدا نکرده است.
البته اصلا غیرممکن نیست که یک بعد و زاویه از زندگی یک شخصیت، در عین شهرت جهانی، ناشناخته بماند. این امر ممکن است. ممکن خیلی غریبی هم نیست. اما کمی بعید می‌نماید.
بر همین مبنا ممکن است که آقای «خامنه‌ای» پیش از انقلاب در دانشگاه روسی «لومومبا» دانشجو بوده و درس خوانده و هیچ‌کس هم از آن خبر نداشته و لزومی هم به بیان و اعلام عمومی آن حس نشده‌است.
اما در شرایطی که این واقعیت، امر غیرممکنی نیست، در عین حال به نظر کمی غیر قابل باور می‌‌رسد و بیشتر به نظرمی‌رسد که شبکه خبری یاد‌شده، دچار یک گاف خبری و اشتباه رسانه‌ای شده و خبر اشتباه مخابره شده‌است.
باید صبر کرد و واکنش‌ها را مشاهده نمود. اگر دانشگاه یاد شده اشتباهی را تصحیح نکرد، یا از این‌طرف تکذیبیه‌ای صادر نشد، آن موقع می‌توان بهتر اعلام نظر کرد.
شواهد و قرائن موجود فعلی، برخلاف اطلاعات اعلام شده شهادت می‌دهند. اطلاعات دانشگاه «پاتریس لومومبا» پازل واحد و دقیقی را تشکیل نمی‌دهند و حلقه‌های مفقوده زیادی برای آن متصور است. چه اینکه اگر چنین می‌بود، باید در تمام این سال‌ها در اسناد و خاطراتی که از زندگی آقای «خامنه‌ای» این‌طرف و آن‌طرف منتشر شده و خاطراتی که توسط همراهان و دوستان وی از دوران کودکی و جوانی در شهر مشهد، و بعد از آن در تهران بازگو شده، و یا حتی در اسناد ساواک، ردِپایی از دوران مورد اشاره وجود داشته باشد که نیست.
اما اگر وجود داشته و اراده‌ای قوی تلاش موفقی نموده‌است که آن‌را در پرده نگه دارد و اکنون نا‌خواسته از پرده برون افتاده، به قولی این امریست علی‌حده و قابل توجه. اما در حال حاضر باید کمی صبرکرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۰ ، ۱۶:۳۴
علی مصلحی

نقدی بر ویژه‌نامه روزنامه افکار در کاشان

دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۳۸ ق.ظ
بدون تردید، کثرت منابع رسانه‌ای، آگاهی‌بخشی و خبری در یک جامعه، از نشانه‌های برجسته بلوغ و بسامان بودن آن، و یا دست‌کم نشانه وجود اراده‌ای معطوف به پیش‌رفت و ترقی در آنجامعه است. برجسته‌ترین منبع اطلاع‌رسانی «کاغذ‌اخبار» یا‌‌‌ همان روزنامه است و ناگفته پیداست که هر شهروند علاقه‌مند به پیش‌رفت و ترقی شهر و جامعه پیرامونی‌اش، از حضور مطبوعه جدید و رسانه‌های بیشتر استقبال نموده و آن‌را به فال نیک می‌گیرد.
بر همین مبنا و اساس شایسته است حضور روزنامه «افکار» در عرصه مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی کاشان را خوش‌آمد گفته و از حضورشان شادمان باشیم که هستیم. اما شایسته است در کنار افزایش کمی‌این منابع و مطبوعات، و در سایه بالارفتن تیراژ رسانه، که در جای خود مفید و ارزش‌مند می‌باشد، متولیان امور مطبوعاتی به جنبه‌های کیفی آن نیز متوجه بوده، و تلاش نمایند به موازات افزایش تعداد رسانه و روزنامه و ویژه‌نامه و…، به فکر افزایش کیفیت آن‌ها نیز بوده و تلاش نمایند از مولفه‌های نوین سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در این حوزه برای ارتقا سطح رابطه خود با مخاطب و میزان تاثیر آن بهره‌مند شوند.
 موضوعی که به نظر می‌رسد در حضور و انتشار ویژه‌نامه کاشان روزنامه «افکار» مورد غفلت قرار گرفته، و این ویژه‌نامه عملا به آیینه تمام‌نمای کاستی‌هایی تبدیل شده‌است که، در مقاله سردبیری به آن اشاره شده، و سردبیر تلاش نموده است «افکار» متفاوتی را به مخاطب خود نوید دهد.

از این‌که بگذریم سرمقاله ویژه‌نامه یادشده، دقیقا برخلاف اهداف بنیادین رسانه و روزنامه‌نگاری تنظیم شده و بیش از آن‌که تعریف رسانه و اهداف آن باشد، اهداف مغایر با آن استاندارد‌ها را توصیه و تاکید نموده است.
بر کسی پوشیده نیست که محوری‌ترین بخش یک رسانه «خبر» است و اصلی‌ترین هدف آن هم «خبررسانی». سایر بخش‌ها و قسمت‌های رسانه همچون «گزارش» «یادداشت» «تحلیل» «عکس» و… بر اساس و بنیان «خبر» شکل می‌گیرد.
 درواقع همه این‌ها معلول خبر هستند نه علت آن، آن‌چنانکه سرمقاله‌نویس «افکار» بدان اشاره نموده‌است.
در این‌که خبر‌ها باید واجد عناصر اصلی «دقت» و «صحت» باشند و از منابع معتبر دریافت و تولید شده باشند، کمترین تردیدی نیست، اما حصول چنین نتیجه‌ای مستلزم عنایت ویژه به آموزه‌های استاندارد حوزه خبر و روزنامه‌نگاری است.
 یک روزنامه‌نگار نباید «مجیز‌گو» و «مداح» مسؤلین باشد، بلکه باید صرفا «خبر‌رسان» باشد، و متاسفانه به‌رغم نظر نویسنده سرمقاله «افکار» باید گفت، آن‌چه روزنامه‌نگار و خبرنگار را به ورطه «مجیز‌گویی» و «مداحی» می‌اندازد، دورشدن از وظیفه اصلی خود که «خبر‌رسانی» است، می‌باشد.

«افکار» ویژه کاشان، در صفحه دوم خود نیز مصاحبه‌ای انجام داده است با شخصی که به اشاره آن روزنامه «عضو‌ سابق شورای شهر کاشان» بوده‌است. در حالی که طی چند دوره گذشته شورای شهر کاشان چنین عضوی نداشته است. البته خطاهای این‌چنین ذاتی انتشار عجولانه و سریع یک نشریه است که متاسفانه سرعت و زمان برایش بسیار مهم‌تر از «دقت» و «صحت» می‌باشد.
 امیدواریم این ویژه‌نامه «ویژه بازار» این‌روز‌ها نباشد و به قصد انجام رسالت اصلی مطبوعاتی و خبررسانی پی‌گیر و شفاف مجال انتشار و حضور یافته باشد.
منتشرشده در کاشان نیوز این‌جا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۰ ، ۰۸:۳۸
علی مصلحی

ویژگی‌های یک گفت‌وگوی‌ ویژه

پنجشنبه, ۸ دی ۱۳۹۰، ۰۴:۳۳ ب.ظ

«محمدجواد اردشیرلاریجانی» ادعا می‌کند، در آن‌چه او فتنه ۸۸ می‌خواند، نیروهای امنیتی اصلا وارد نشدند و مردم راسا در صحنه حاضر شده و به دفع فتنه اقدام نمودند، در عین حال از نیروهای امنیتی حدود ۲۰ نفر و از مردم حدود ۱۰ نفر کشته شدند.

شب گذشته آقای «لاریجانی» در یک گفت‌وگوی ویژه تلوزیونی شرکت داشت تا درباره ابعاد پیدا و پنهان عواملی که ۹ دی را پدید آورد، گفت‌وگو نماید و پرده از چهره فتنه‌ای بردارد که به گمان هم‌قطارانش در این روز چشم‌َش را درآورده‌اند، ولی به‌نظر می‌رسد به‌رغم حجم بالای تبلیغات، آن‌که که کم‌ترین باور را در این‌باره داشته خود مبلغین بوده‌اند.

  در چنین برنامه‌هایی قاعده برآن‌َست که مجری برنامه را از میان مجریان باسابقه و باتجربه در این حوزه انتخاب می‌نمایند. البته عملا مجریان باسابقه و چیره‌دست رسانه ملی ایران هم نمی‌توانند یک برنامه گفت‌وگوی تصویری رسانه‌ای با حداقل استاندارهای شناخته‌شده و مالوف را به‌دلیل سیاست‌های خاص این رسانه، داشته‌باشند، اما چرا سیمای جمهوری اسلامی، مسؤلیت هدایت گفت‌وگوی برنامه در مسیر منویات مهمان را خلاف اصول حرفه‌ای رسانه، برعهده مجری جوان و بی‌تجربه و کم‌سابقه‌ای می‌گذارد که نه‌تنها وسواس خاصی ندارد که نسبت به سوژه مورد بحث بی‌طرف باشد، بلکه استقبال هم می‌نماید که در سؤالاتی که برایش تنظیم‌شده، رسما له یا علیه سوژه‌های مطرح‌شده در برنامه موضع‌گیری و قضاوت نماید و برایش هم مهم نباشد که این رفتار او از دید افکار عمومی و هم‌کاران رسانه‌یی‌اش پنهان نخواهد ماند و به عنوان خطاهای آشکار در سوابق او ثبت خواهد شد؟
 
به نظر می‌رسد مجریان باسابقه و باتجربه رسانه ملی حاضر نشده‌اند و نیستند که به‌نفع سازوکار‌ها و سیاست‌های مسؤلین رسانه ملی، اصول اخلاقی حرفه‌ای خود را قربانی نموده و دست مدیران این رسانه آن‌چنان خالی مانده‌است که مجبور شده‌اند از چنین مجریانی استفاده نمایند.
مجریان جوانی که جاذبه‌های کاذب شهرت و طی‌کردن ره صد ساله در یک شب و ... می‌تواند به‌ترین بهانه باشد تا اصول و اخلاق و میثاق حرفه‌ای را به‌آسانی به فراموشی بسپارند.

در برنامه شب گذشته سهم مجری از زمان برنامه، دست‌ِبالا یک بیستم مهمان برنامه بود و این نشان می‌دهد که این یک «گفت‌وگو» به معنای مصطلح آن نیست بلکه رسانه ملی تصمیم گرفته‌است برنامه سخن‌رانی برای بعضی از چهره‌های شناخته‌شده نظام بگذارد و برای آن‌که این برنامه سخن‌رانی خسته‌کننده نباشد و تنوعی هم داشته باشد و نام «گفت‌وگوی ویژه» را با هم یدک بکشد، به‌تر است که یک نفر هم روبه‌روی او نشسته و هر از گاهی سؤال از پیش تنظیم‌شده‌ای را بدون دخالت در مسیر برنامه و سخن‌رانی مهمان و بدون سؤال اضافی و احیانا چالش‌برانگیزی، از مهمان برنامه بپرسد. ضمن آن‌که البته در این سؤال قسمتی از فرمایشات او را به‌عنوان چاشنی سؤال هم تایید نماید.

سوالات برنامه دی‌شب آن‌قدر مصنوعی، و رفتار مجری برنامه آن‌قدر مکانیکی و خشک بود که، ساده‌ترین مخاطب متوجه می‌شد هیچ سؤال‌ جدیدی در این برنامه طرح‌نشده و تمام سؤالات از قبل تنظیم، و هماهنگی لازم هم صورت گرفته است که کی‌ و چه زمانی پرسیده شود.
جواب‌های مهمان که البته از قبل مشخص و معرف حضور همه بوده و هست.

 نکته جالب در این میان اشاره مجری برنامه به طرح «ام‌القرای» مهمان برنامه بود که مربوط به زمانی‌است که مجری روزهای نوزدای خود را سپری می‌کرد و کیست که نداند این طرح اخیرا توسط «ابولفضل اسلامی» کاردار پیشین سفارت ایران در ژاپن مورد واکاوی و اعتراض قرارگرفته و طرح این اشاره در سخنان مجری و توضیحات بیش‌تر میهمان، پاسخی بوده‌است به آن نوشته که صد‌البته بدون کم‌ترین هماهنگی در برنامه دی‌شب درباره آن «گفت‌وگو»! شد.
این نوشته درجرس این‌جا

مرتبط:
آفتاب آمد دلیل‌ آفتاب

این شاعر نوظهور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۰ ، ۱۶:۳۳
علی مصلحی