چشمها را باید شست (پست مهمان)
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید (سخنی برای همدلی)
*محمد مشهدی نوشآبادی: مطلبی در شماره ۴۹۲ (۳۰/۵/۹۲) مجله آرمان با عنوان «آقایان! تا حالا کجا بودید؟» توسط آقای «میلاد حیدریان» در جوابیه به یادداشت اینجانب با عنوان «حرمت امامزاده را باید اول متولی نگاه دارد» منتشر شده است. ضمن نگاه به این جوابیه نکاتی را جهت همدلی به عرض میرساند:
- اینکه ایشان نوشتهاند: «تا سه روز مانده به انتخابات با اصلاحطلبان تماس داشتم و آنها همکاری نکردند،» خالی از درستی نیست. اصلاحطلبان تا قبل از کنارهگیری «عارف»، انتخابات را چندان جدی نگرفته بودند. اما رفتهرفته از روز سهشنبه بهبعد حرکت سیلآسایی از طرف ایشان صورت گرفت. من با چند تن از سران اصلاحطلبی در کاشان تماس گرفتم، این تردیدها وجود داشت، اما بعد از اعلام حمایت سران اصلاحات و شخصیتهای تاثیرگذار این جریان، تردیدها کنار گذاشته شد. بنابراین تا قبل از کنارهگیری دکتر عارف، رای آقای روحانی قطعا به نصف این مقدار هم نمیرسید، این ادعای گزافی نیست، زیرا تمام آمارهای رسمی و غیررسمی، بسیار کمتر از این مقدار را تایید میکند. زیرا عدهای به دکتر عارف رای میدادند و عده زیاد دیگری اصلا شرکت نمیکردند، گروه اخیر با توجه به تجربه سال ۸۴ شرکت در انتخابات را بازی باخت - باخت میدیدند.
- من تلاشهای امثال آقای «حیدریان» را نادیده نمیگیرم. اما هماناندازه نیز توقع دارم تلاشهای دیگران را نادیده نگیرند. درواقع همه حرف ما این است که؛ اگر میخواهید از آقای دکتر روحانی حمایت کنیم، ضروری است که همدیگر را به رسمیت بشناسیم. نه اینکه همه را زیر چتر خود بدانیم.
- اینکه آقای حیدریان میگویند: «انصاف نیست به یکباره بعضی از دوستان بخواهند بدون حضور در فعالیتهای ستادی و بدنه حامیان، نقش تصمیمگیرندگان اصلی را بازی کنند،» عرض میکنم: آقای حیدریان! حتما شما خوب میدانید در روز سهشنبه قبل از انتخابات حدود ساعت دوازده ظهر من با ستاد تماس گرفتم و تقاضای عکس و پوستر کردم، (با اینکه مطمئنم که هیچکس در جایگاه صنفی من، دنبال عکسزدن نیست، حداقل اینکه مانند شما کت و شلوار شیک و اتو کرده میپوشد و در ستاد مینیشیند) چون خبری از دکتر روحانی در نوشآباد نبود و حتی ستادی هم تشکیل نشده بود، در بعد از ظهر سهشنبه ستاد تشکیل شد.
- بعد از تشکیل ستاد خدا میداند که بعضی از بچههای اصلاحطلب که از بابت اصلاحطلبی آسیب زیادی دیدهاند، این چند روز تا صبح نمیخوابیدند، چون پیگیر تشکیل جلسات، نصب پوستر و از همه مهمتر تبلیغ چهرهبهچهره برای مجاب کردن دوستان به حضور بودند. نمونه این عزیزان آقای «حمید سقایی» رئیس سابق و عضو مستعفی شورای شهر نوشآباد است که من و شما باید مدیون تلاشهای امثال ایشان باشیم و دستشان را ببوسیم که همیشه فقط هزینه شدهاند.
- آقای حیدریان! کار ما صرفا با زدن یک ستاد به پایان نرسید. حتی در روز انتخابات اگر تلاشهای بیوقفه و همهجانبه که قبلا آن را توصیف کردهام نبود، صدهزار ستاد هم نمیتوانست دکتر روحانی را پیروز میدان کند. همان اصلاحطلبانی که شما فرمودید: «نمیآمدند» و میلیونها نفر دیگر با تماس و گفتوگوهای متصل و بیوقفه در سطح ملی مجاب به شرکت شدند.
- در ظرف دو سه روز چیزی شبیه به اعجاز رخ داد. این اعجازِ حضور مردم بود. هم اصلاحطلبان و اعتدالیونی مانند شما که از اول پای کار بودید، هم کسانی که از هفته آخر انرژی گذاشتند و هم کسانی که به خاطر مصالح مردم مجاب به حضور شدند، در این حماسه غرورآفرین شرکت داشتند.
- اگر از قبَلِ پیروزی دکتر روحانی سهمی بر جای مانده است، ارزانی شما. اما بیایید برای بهدست آوردن موفقیتهای بعدی دست یکدیگر را بفشاریم. تجربه نشان داده است که نباید رییسجمهور را پس از پایان انتخابات تنها گذشت. این همه آن چیزی است که ما میخواهیم. قدم اول در این راه دیدن دیگران است، چیزی که نوشته شما فاقد آن بود، اما هنوز هم دیر نیست، بلکه میتواند تازه اول راه باشد.
درک واقعیت پیروزی دکتر روحانی پذیرش حقیقت «تکثرگرایی» است.
یا علی
__________________
*عضو هیئت علمی و مدیرگروه ادیان و عرفان دانشگاه شهید مدنی تبریز
منبع: وبلاگ نویسنده