مشی شیعه
آوردهاند که: امام چهارم «حضرت امام سجاد»(ع) مورد تعرض و دشنام و تهمت یکی از بستگانش قرار گرفت. نزدیکان امام میخواستند به او تعرض کرده و جوابش را بدهند که با ممانعت امام روبهرو شدند. بعد امام در حضور یارانش به او اینچنین پاسخ گفت: «اگر آن حرفها که در مورد من گفتی در مورد من صحت داشته باشد، که خدا مرا بیامرزد. ولی اگر صحت نداشته باشد که خدا تورا بیامرزد.»
بیآنکه بخواهم «اکبر گنجی» را با شخص روبهروی امام سجاد (ع) مقایسه کنم میگویم:
من اگر جای آقای «خامنهای» بودم، میدادم یک آبگوشت بزباش ردیف تهیه کنند، همراه با نان سنگک خاشخاشی ناخنکشی شده، بعد میگفتم «اکبرخان گنجی» را از زندان بیاورند. مینشستیم با هم یک ناهار مفصل میخوردیم. بعد میگفتم: اکبر آقا! آن حرفها که شما درباره ما گفتهای، اگر درباره ما صحت داشته باشد، که خدا مرا بیامرزد، و اگر صحت نداشته باشد، که خدا تو را بیامرزد. حالا برو با زن وبچههایت به خوبی و خوشی زندگی کن. شما چطور؟