دلایل قوی باید و معنوی
يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ
«اگبر کنجی» مقالهای در «رادیو زمانه» نوشته است با عنوان فاقد نزاکت «انجماد مغز در باب بول و نجاسات.»
«گنجی» برای انتخاب این سرخط و عنوان، و ورود به این بحث در مقاله، جملهای از مرحوم دکتر «علی شریعی» را مستمسک خود قرار داده و با استناد به حرف آن مرحوم، به فقه و فقها بیمحابا تاخته است. گویی که «علی شریعتی» از مقام عصمتی قدسی و آسمانی برخوردار بود که مو لای درز حرفش نمیرود.
اسلام و البته سایر ادیان درباره طهارت و نجاست، احکام و تعاریفی دارند. بخش عمدهای از این احکام و تعاریف هم، به فضولات و آنچه به عنوان سموم زائد و غیر قابل جذب از مواد غذایی، از بدن آدمی دفع میشود، مربوط است.
تردیدی نیست که اگر این بخش توسط ادیان هم به عنوان نجاست شناخته نمیشد و احکامی بر احتراز از آن مترتب نبود، به دلیل اشمئزازی که در ذات آن نهفته، خود به خود مورد کراهت و دوریگزیدن طبیعت بشر از آن بود. چنانکه در سیر مدنیت، آدمی به این نتیجه رسیده است که برای دفع سریع و پنهان کردن این فضولات و رفع اشمئزاز و نامطبوعی آن، سامانی را به اشکال ظریف و بهداشی تعبیه و طراحی و در محل زندگی خصوصی و عمومی اجرا کند.
با این همه این قسمت به هیچ عنوان قابل تفکیک از شخصیت آدمی نیست و همیشه و همهجا به شخصیت آدمی الصاق شده و همراه است. اما بهرغم آنکه ممکن بعضی مواقع نوعی بیماری یا نوعی نقص در بدن، این وجه را تبدیل به آسباب شرم و سرافکندگی آدمی کند، این بعد از شخصیت تن آدمی، مایه تحقیر و تخفیف کسی نبوده و نیست که اگر اینگونه باشد، همه آدمها در این تحقیر و تخفیف مشترکند و چون این دنیای آدمی یک رنگ است، پس کسی را بر دیگری برتری خاصی نیست.
با این توصیف اینکه آقای «گنجی» با توسل به سویهی نامطبوعی و تعلق این بخش به اسافل اعضای بدن انسان، تلاش کرده نوعی تحقیر و تخفیف را به بهانه بخش نجاسات و مطهرات فقهی و شریعت اسلام، و با استمداد از مرحوم «علی شریعتی» متوجه فقها و ارباب شریعت اسلام کند، نوعی رفتار فاقد نزاکت و دور از انصاف است که اصل نوشته و مقاله ایشان را با چالش جدی روبه رو میکند.
این مسئله شاید بدون توجه به آثار نامطبوع ثانویه مترتب بر آن، از طرف بعض شبهمدرنیسمها مورد استقبال هم قرار بگیرد و با تمسک به آن سعی در تمسخر جماعت اهل دین و برکشیدن اهل علم کنند. اما خبر ندارند که اگر جلو این بیاخلاقی و بداخلاقی گرفته نشود، به راحتی میدان برای تحقیر و تخفیف بعض از ارزشمندترین خدمتکاران جامعه انسانی که به عنوان مثال در آزمایشگاههای پزشکی وظیفه مشمئزکننده نمونهگیری از مدفوع و ادرار انسانها را بر عهده دارند، و تنها ابزار تحمل آنها که گاهی مدارج علمی قابل توجهی را هم طی کردهاند، رضایت خداوند و کمک به پروسه سلامت و دفع یبماری از جامعه است را باز میکند.
ممکن است چنانکه آقای گنجی ادعا و مقدمهچینی کردهاند، پایههای بینادین فقه و شریعت لرزان و ایستا و فاقد پویایی باشد. ممکن است سایر ایراداتی که ایشان به بنیانهای فکری و ریشههای اصولی تفقه وارد میکنند درست باشد، اما هیچکدام از اینها (با فرض درست و صحیح بودن) بهانه و دلیل توهین و تحقیر نسبت به هیچ کس نمیتواند باشد.
«گنجی» برای انتخاب این سرخط و عنوان، و ورود به این بحث در مقاله، جملهای از مرحوم دکتر «علی شریعی» را مستمسک خود قرار داده و با استناد به حرف آن مرحوم، به فقه و فقها بیمحابا تاخته است. گویی که «علی شریعتی» از مقام عصمتی قدسی و آسمانی برخوردار بود که مو لای درز حرفش نمیرود.
اسلام و البته سایر ادیان درباره طهارت و نجاست، احکام و تعاریفی دارند. بخش عمدهای از این احکام و تعاریف هم، به فضولات و آنچه به عنوان سموم زائد و غیر قابل جذب از مواد غذایی، از بدن آدمی دفع میشود، مربوط است.
تردیدی نیست که اگر این بخش توسط ادیان هم به عنوان نجاست شناخته نمیشد و احکامی بر احتراز از آن مترتب نبود، به دلیل اشمئزازی که در ذات آن نهفته، خود به خود مورد کراهت و دوریگزیدن طبیعت بشر از آن بود. چنانکه در سیر مدنیت، آدمی به این نتیجه رسیده است که برای دفع سریع و پنهان کردن این فضولات و رفع اشمئزاز و نامطبوعی آن، سامانی را به اشکال ظریف و بهداشی تعبیه و طراحی و در محل زندگی خصوصی و عمومی اجرا کند.
با این همه این قسمت به هیچ عنوان قابل تفکیک از شخصیت آدمی نیست و همیشه و همهجا به شخصیت آدمی الصاق شده و همراه است. اما بهرغم آنکه ممکن بعضی مواقع نوعی بیماری یا نوعی نقص در بدن، این وجه را تبدیل به آسباب شرم و سرافکندگی آدمی کند، این بعد از شخصیت تن آدمی، مایه تحقیر و تخفیف کسی نبوده و نیست که اگر اینگونه باشد، همه آدمها در این تحقیر و تخفیف مشترکند و چون این دنیای آدمی یک رنگ است، پس کسی را بر دیگری برتری خاصی نیست.
با این توصیف اینکه آقای «گنجی» با توسل به سویهی نامطبوعی و تعلق این بخش به اسافل اعضای بدن انسان، تلاش کرده نوعی تحقیر و تخفیف را به بهانه بخش نجاسات و مطهرات فقهی و شریعت اسلام، و با استمداد از مرحوم «علی شریعتی» متوجه فقها و ارباب شریعت اسلام کند، نوعی رفتار فاقد نزاکت و دور از انصاف است که اصل نوشته و مقاله ایشان را با چالش جدی روبه رو میکند.
این مسئله شاید بدون توجه به آثار نامطبوع ثانویه مترتب بر آن، از طرف بعض شبهمدرنیسمها مورد استقبال هم قرار بگیرد و با تمسک به آن سعی در تمسخر جماعت اهل دین و برکشیدن اهل علم کنند. اما خبر ندارند که اگر جلو این بیاخلاقی و بداخلاقی گرفته نشود، به راحتی میدان برای تحقیر و تخفیف بعض از ارزشمندترین خدمتکاران جامعه انسانی که به عنوان مثال در آزمایشگاههای پزشکی وظیفه مشمئزکننده نمونهگیری از مدفوع و ادرار انسانها را بر عهده دارند، و تنها ابزار تحمل آنها که گاهی مدارج علمی قابل توجهی را هم طی کردهاند، رضایت خداوند و کمک به پروسه سلامت و دفع یبماری از جامعه است را باز میکند.
ممکن است چنانکه آقای گنجی ادعا و مقدمهچینی کردهاند، پایههای بینادین فقه و شریعت لرزان و ایستا و فاقد پویایی باشد. ممکن است سایر ایراداتی که ایشان به بنیانهای فکری و ریشههای اصولی تفقه وارد میکنند درست باشد، اما هیچکدام از اینها (با فرض درست و صحیح بودن) بهانه و دلیل توهین و تحقیر نسبت به هیچ کس نمیتواند باشد.
۹۴/۱۰/۰۶
آن بخشی را هم که نوشته بودید "از مقام عصمتی قدسی و آسمانی ..." بسیار جالب بود. ته مایه های طنز زیبایی دارد. "مو لای درزش نمی رود"
آن وقت این آقای گنجی چرا به "اسافل اعضای بدن انسان" گیر داده اند؟ کلا گنجی را بسیار کم می فهمم. البته این که از مرحوم شریعتی در این دوره زمانه تا دلت بخواهد استمداد جویی صورت گرفته!!!
شک دارم که مباحث بنیادین یک دین را به این راحتی ها بشود زیر سوال برد. اما برای خود من همیشه راز آغاز آفرینش سوال بوده نه نوع پرسش هایی که به زندگی مستقیم خود آدمیزاد مطرح می شود.