دلایل قوی باید و معنوی
«گنجی» برای انتخاب این سرخط و عنوان، و ورود به این بحث در مقاله، جملهای از مرحوم دکتر «علی شریعی» را مستمسک خود قرار داده و با استناد به حرف آن مرحوم، به فقه و فقها بیمحابا تاخته است. گویی که «علی شریعتی» از مقام عصمتی قدسی و آسمانی برخوردار بود که مو لای درز حرفش نمیرود.
اسلام و البته سایر ادیان درباره طهارت و نجاست، احکام و تعاریفی دارند. بخش عمدهای از این احکام و تعاریف هم، به فضولات و آنچه به عنوان سموم زائد و غیر قابل جذب از مواد غذایی، از بدن آدمی دفع میشود، مربوط است.
تردیدی نیست که اگر این بخش توسط ادیان هم به عنوان نجاست شناخته نمیشد و احکامی بر احتراز از آن مترتب نبود، به دلیل اشمئزازی که در ذات آن نهفته، خود به خود مورد کراهت و دوریگزیدن طبیعت بشر از آن بود. چنانکه در سیر مدنیت، آدمی به این نتیجه رسیده است که برای دفع سریع و پنهان کردن این فضولات و رفع اشمئزاز و نامطبوعی آن، سامانی را به اشکال ظریف و بهداشی تعبیه و طراحی و در محل زندگی خصوصی و عمومی اجرا کند.
با این همه این قسمت به هیچ عنوان قابل تفکیک از شخصیت آدمی نیست و همیشه و همهجا به شخصیت آدمی الصاق شده و همراه است. اما بهرغم آنکه ممکن بعضی مواقع نوعی بیماری یا نوعی نقص در بدن، این وجه را تبدیل به آسباب شرم و سرافکندگی آدمی کند، این بعد از شخصیت تن آدمی، مایه تحقیر و تخفیف کسی نبوده و نیست که اگر اینگونه باشد، همه آدمها در این تحقیر و تخفیف مشترکند و چون این دنیای آدمی یک رنگ است، پس کسی را بر دیگری برتری خاصی نیست.
با این توصیف اینکه آقای «گنجی» با توسل به سویهی نامطبوعی و تعلق این بخش به اسافل اعضای بدن انسان، تلاش کرده نوعی تحقیر و تخفیف را به بهانه بخش نجاسات و مطهرات فقهی و شریعت اسلام، و با استمداد از مرحوم «علی شریعتی» متوجه فقها و ارباب شریعت اسلام کند، نوعی رفتار فاقد نزاکت و دور از انصاف است که اصل نوشته و مقاله ایشان را با چالش جدی روبه رو میکند.
این مسئله شاید بدون توجه به آثار نامطبوع ثانویه مترتب بر آن، از طرف بعض شبهمدرنیسمها مورد استقبال هم قرار بگیرد و با تمسک به آن سعی در تمسخر جماعت اهل دین و برکشیدن اهل علم کنند. اما خبر ندارند که اگر جلو این بیاخلاقی و بداخلاقی گرفته نشود، به راحتی میدان برای تحقیر و تخفیف بعض از ارزشمندترین خدمتکاران جامعه انسانی که به عنوان مثال در آزمایشگاههای پزشکی وظیفه مشمئزکننده نمونهگیری از مدفوع و ادرار انسانها را بر عهده دارند، و تنها ابزار تحمل آنها که گاهی مدارج علمی قابل توجهی را هم طی کردهاند، رضایت خداوند و کمک به پروسه سلامت و دفع یبماری از جامعه است را باز میکند.
ممکن است چنانکه آقای گنجی ادعا و مقدمهچینی کردهاند، پایههای بینادین فقه و شریعت لرزان و ایستا و فاقد پویایی باشد. ممکن است سایر ایراداتی که ایشان به بنیانهای فکری و ریشههای اصولی تفقه وارد میکنند درست باشد، اما هیچکدام از اینها (با فرض درست و صحیح بودن) بهانه و دلیل توهین و تحقیر نسبت به هیچ کس نمیتواند باشد.