فضای محل سخنرانی خود را مدیریت کنید
نخستینبار که جلو جمع سخن گفتم، دقیقا شب کریسمس سال ۱۹۹۹ میلادی بود. البته قبل از آن بگویم در کودکی و در کلاس اول ابتدایی هم یکبار رفتم برای دانشآموزان دبستانی که در آن درس میخواندم، سرود «خمینی ای امام» را اجرا کردم. اما آنروز تنها نبودم و در کنار «حسین صادقی» دیگر شاگرد آن دبستان که کلاس سوم یا چهارم بود و تمام سرود را از حفظ و با قدرت اجرا میکرد، ایستاده بودم. در واقع من سرود را نه اجرا که با او همخوانی میکردم و تپق و فراموشکردنهای من، بین خواندن عالی او گم میشد. ولی الان که تقریبا ۴۰ سال از آن میگذرد، هنوز لرزیدن دست و پایم را دقیقا با همان حس به یاد دارم. ولی همان جسارت به من اعتماد بهنفس نسبی داد که بعدها کمی راحتتر به سمت کار اجرا و سخنرانی و ... بروم.
برگردیم بر سر شب کریسمس. پیشنهاد سخنرانی با خودم بود. نشستی هفتگی بین دوستان جوان ما برگزار میشد و در آن یک ساعت قرآن میخواندند و خداحافظ. من پیشنهاد کردم در کنار قرائت قرآن، هر هفته یک نفر درباره موضوعی مطالعه کند و اندکی برای جمع سخن بگوید. درزی را در کوزه انداختند و گفتند چراغ اول را خودت روشن کن.
هفتهنامه «شلمچه» توقیف و آیتاللهالعظمی «بیات زنجانی» هم بازداشت شده بود. این دو موضوع را برای سخن انتخاب کردم و اطلاعاتی در مورد آنها کسب کردم و به خانه میزبان رفتم. از لحظه ورود استرس بر تمام وجودم غلبه کرده و هرچه به زمان پایان قرائت و آغاز سخنرانی نزدیک میشدیم، تپش قلبم بیشتر میشد.
ژاکت سفید یقه اسکی پوشیده بودم. قبل از سخن یکی از دوستانم گفت: مبارک باشد خبریه؟
بهانه پیدا شد. پیش از شروع سخن، جمع را برانداز و کردم و آب دهنم را قورت دادم و خیلی آرام و شمرده گفتم: عبدالرضا میپرسد خبریه که من ژاکت سفید پوشیدهام؟ خدمت شما عرض کنم که به هزارو نهصد و نود و نهمین سال تولد عیسی مسیح، پیامبر صلح وارد شدیم. اول تبریک میگویم و دوم چه بهانهای برای سفیدپوشی از این بهتر؟
ناگهان همه بچهها به خنده و شوخی افتادند و نظام نشست با این ترفند به دست من آمد و آرامش بر تمام وجود و سخنم حاکم شد. به راحتی ظرف ۱۰ دقیقه درباره هردو موضوع سخن گفتم.
این تجربه خوبی بود. ابتدای سخن نتوانی مخاطب را مدیریت کنی بازندهای و تمام. ولو «لینکلن» باشی.
برای مدیریت مخاطب، سخنران تا حد امکان باید قبل از شروع، فضای فیزیکی محل سخنرانی را حتی در شرایط خالیبودن ورانداز کند. دقیقا ورانداز. یعنی برود پشت تریبونی که قرار است یک یا چند ساعت دیگر از پشت آن برای مخاطبین سخن بگوید بایستد، و خوب فضای سالن و تمام زوایای آنرا مشاهده کند.
دیدهاید در بازی فوتبال، زننده پنالتی برای آخرینبار میرود خودش توپ را برمیدارد و دوباره روی نقطه پنالتی میگذارد؟ این کار علاوه بر آنکه برای تقویت اعتماد بهنفس زننده پنالتی و کمی تخریب روحیه دروازهبان انجام میشود، یک تست یا سنجیدن شرایط هم هست. زننده فاصله خود را با توپ و با نقطه پنالتی چک میکند و به اندازه کافی از توپ فاصله میگیرد تا با اطمینان دوباره به سمت توپ گام بردارد و آنرا شلیک کند. هنگامی که عقبعقب میآید، تمام فضای دروازه و کیفیت ایستادن دروازهبان را ورانداز میکند. همه اینها به اقتدار او کمک میکند.
چککردن فضای فیزیکی سالن دقیقا به همین شکل به سخنران روحیه و اعتماد بهنفس لازم را میدهد و خاطرش جمع میشود که فاصلهاش با مخاطب چهقدر است، فضای سالن چهقدر است و ... .
البته شرایط سخنرانی همهجا یکجور نیست. یکی در سالن سخنرانی میکند، یکی در منزل. یکی از بالا به مخاطب مسلط است، و یکی همعرض و در کنار مخاطبین و ... هر کسی به فراخور شرایط باید فضای سخنگفتن خود را از طریق تست و چک کردن فضای سخنرانی و کاهش بار روانی آن پیش از آغاز به سخن مدیریت کند.