حکایت همچنان باقی است
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند /................
نزدیک به ۲۵۰۰ سال پیش «سقراط» به علت کشف و اقرار به «حقیقت» و حقیقتجویی و حقیقتپرستی، مجبور به نوشیدن جامی شد که تلخی آن تا به امروز در ذائقه حقیقت مانده است.
بهراستی آیا آنانکه به آسانی «شوکران» را تهیه کردند، و آنانکه به آسانی جام آوردند و در جام ریختند، و آنانکه جام را به دست «سقراط» دادند، و آنانکه دستور دادند و مجبور کردند بنوشد، وآنانکه تماشا کردند نوشیدن «شوکران» را به آسانی، و خیلیهای دیگر که به آسانی در افسانه «حقیقت» و «شوکران» حضور داشتند، آیا نمیتوانستند به همان آسانی که «سقراط» به «حقیقت» نگاه میکند، نگاه کنند؟ یا اینکه بودهاند فقط و فقط برای کشف «شوکران»؟ (۱)
تاریخ لابهلای هر یک از برگهای خود رنگی به رنگ «شفق» دارد. «مشقی» به بلندای «عشق» و «حقیقتی» به عظمت «شوکران».
تاریخ یک روز «هابیل» دارد. یک روز «سقراط» یک روز «عینالقضات».
دیروز («بابی ساندز» را خودکشی کردند) (۲)
امروز احتمالا «عماالدین باقی» زندان نیست.
فردا: حکایت همچنان باقی است.
پانوشت:
۱-نگاه کنید به «کاشفان فروتن شوکران» ترجمه زندهیاد احمد شاملو
۲-نگاه کنید به «با آفتاب صمیمی» مجموعه «از آسمان سبز» زندهیاد سلمان هراتی