وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

آن کودک «نان» ندارد

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۳۰ ب.ظ

«روز اقدام وبلاگی» یکی از مناسبت‌های اینترنتی است که هر ساله در ۱۵اکتبر با موضوع خاصی برگزار می‌شود.

موضوع این اقدام در سال ۲۰۰۷ محیط‌زیست، در ۲۰۰۸ فقر، در ۲۰۰۹ تغییرات آب‌وهوایی، و در ۲۰۱۰آب بود و موضوع امسال آن به «غذا» اختصاص یافته‌است.

این اقدام، وبلاگ‌نویسان جهان را حول یک مسئله متحد می‌کند، آن مسئله را به بحث جهانی می‌گذارد و باعث می‌شود اقدام‌های جمعی بعدی برای چاره‌سازی آن مسئله شکل بگیرد.
یادداشت سال گذشته من با عنوان «آب را گل نکنیم» را این‌جا بخوانید.

نوزاد بلافاصله پس از تولد، با صدای نعره سنگینی که البنه برای پدر و مادرش دل‌نشین و خوش‌حال‌کننده می‌باشد، ضمن ابراز وجود، اعلام گرسنگی هم می‌کند و اولین چیزی که به او آرامش می‌دهد، و صدای نعره و اعتراض او را بند می‌‌آورد، شیر و پستان مادر است.
یک نیروی ماورایی ساعاتی قبل از تولد، پستان‌های مادر را برای تامین غذای کودک بارور نموده‌است. و الا تولد و مرگ کودک بلافاصله و هم‌راه با هم بود.

کره زمین همیشه تا امروز، امکانات کافی برای تامین غذای کامل تمام ساکنان خود را دارا بوده‌است. نه‌تنها امکانات تامین غذای کامل تمام ساکنان که امکانات بسیار و چندین‌هزار برابر بیش‌تر آن را. اما هم‌واره انسان‌های بسیار زیادی در اثر قحطی و گرسنگی مستقیم، یا بر اثر درگیری برای تصاحب غذای بیش‌تر با هم‌نوع، جان خود را از دست داده‌اند و این تراژدی غم‌ناک همه دوران‌های تاریخ بشر بوده و هست. گرسنگی و قحطی و جنگ و مرگ، و زمینی که همیشه پستان‌هایش برای فرزندان بشر پر شیر و بارور بوده‌است.

همین الان در شرایطی که ما سفره را گشوده و به‌آسانی غذای لذیذ خود را نوش‌جان می‌‌کنیم، در برخی از نقاط دنیا، مردم گرفتار گرسنگی و قحطی بوده، و هر روز مردگان خود را در اثر گرسنگی به خاک می‌سپارند، در حالی که نوبت خاک‌سپاری خود را انتظار می‌کشند. در‌‌ همان حال در قسمتی دیگر از نقاط دنیا، و در بعضی از خانه‌ها، پس‌مانده غذای سفره‌هایی که می‌تواند شکم چندین برابر این گرسنگان را سیر نماید، به‌آسانی به سطل‌های زباله سرازیر می‌شود.

«روز اقدام وبلاگی» تلاش می‌کند، یادآور این نکته باشد که: حق حیات و سهم نان هر انسان، سال‌ها قبل از تولد او در بدن زمین قرار داده شده‌است. سهم انسان‌ها از حیات زندگی است. نه گرسنگی و جنگ و مرگ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۰ ، ۱۵:۳۰
علی مصلحی

۱۰سال بلاگستان فارسی

پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۰، ۰۴:۲۲ ق.ظ

سرویس‌های میزبانی وبلاگ «بلاگر» و «وردپرس» از حدود یک‌سال پیش به این‌طرف در ایران فیلتر شده‌اند.
 وبلاگ‌نویسانی که مخاطب‌محور هستند و از دست دادن مخاطب یا مخاطبینی ــ که به هر دلیل نمی‌توانند از وبلاگ یا وب‌سایت‌های فیلترشده بازدید نمایند ــ برایشان اهمیت دارد، از ثبت و انتشار محتوای وبلاگ خود روی این دامنه‌ها خودداری نموده و سعی می‌کنند از سرویس‌های میزبانی وبلاگ وطنی استفاده نمایند.

خیلی از وبلاگ‌نویسان ارزش‌مند و مولف هستند که وبلاگ و تولید محتوای مفید، در کنار استفاده از خدمات مدرن و پشتیبانی قوی،  مطمئن و به‌روز برایشان اهمیت دارد، اما آشنایی کافی و حوصله فراگیری فنون کار با سرویس‌های وبلاگ خارجی را ندارند و به همین دلیل ترجیح می‌دهند وبلاگ خود را روی دامنه‌ی میزبانی وبلاگ ایرانی منتشر،  و از خدمات بهینه سرویس‌های بیگانه چشم‌پوشی نمایند.

برای عده‌ای از وبلاگ‌نویسان عموما تولید محتوای مفید و ارزش‌مند و نیاز به خدمات بهینه و پشتیبانی قوی، خیلی موضوعیت ندارد و متاسفانه باید گفت محتوای این‌گونه وبلاگ‌ها که به محتوای زرد مشهور است، مخاطبین خود را در میان طیفی جستجو می‌کند که ترجیح می‌دهند به شکل سهل‌الوصولی مطالب مورد علاقه خود را دریافت نمایند.
مطالب اکثر این وبلاگ‌ها که متاسفانه با عدم احترام به حقوق مولف و کپی و بازنشر مطالب از دیگر سایت‌ها و وبلاگ‌ها هم‌راه است، مطالب سخیف، نازل، سطحی و گاها همراه با عکس‌ها و مطالب مستهجن می‌باشد.

اما در میان طیف متنوع وبلاگ‌نویسان ایرانی بعضی از وبلاگ‌نویسان هستند که «وبلاگ» و «وبلا‌گ‌نویسی» و تولید محتوای مفید برایشان اهمیت ویژه‌ای دارد.
برای این گروه نوع مخاطب و نگاه و بازخورد، بسیار مهم‌تر از تعداد آن‌ها است. به همین دلیل محتوای تولیدشده باید در به‌ترین شکل و شرایط در اختیار مخاطب قرار بگیرد.
 چنین شرایطی به خدمات مدرن، به‌روز و پشتیبانی مطمئن هم‌راه با احترام به حقوق مولف و تضمین شرایط مناسب، نیازمند است که باید گفت، متاسفانه در سرویس‌های میزبانی وبلاگ وطنی مورد توجه قرار نگرفته و به همین جهت اکثر این وبلاگ‌نویسان ترجیح داده‌اند به‌رغم تمام محدودیت‌های موجود برای سرویس‌های میزبانی وب بیگانه، وبلاگ‌های خود را روی این دامنه‌ها ثبت و منتشر نمایند.
 
شانزدهم شهریورماه  روز «بلاگستان فارسی» است.
وبلاگ‌نویسان ایرانی فعال در حوزه‌های مختلف، برای این‌روز برنامه‌های خاصی داشته و دارند. از جمله آن‌که اکثرا پستی به‌مناسبت این روز و درباره مسائل مربوط به «بلاگستان‌ فارسی» و وبلاگ به‌طور کلی، در وبلاگ خود نوشته،  لینک آن‌را هم‌زمان به سایت «بلاگستان‌ فارسی» ارسال می‌کنند تا در آن سایت بازنشر شود.

یکی از اهدافی که فعالین این عرصه و برگزارکنندگان «هفته وبلاگ‌نویسی» و به‌دنبال آن «جشن‌واره‌های فضای مجازی» از برگزاری چنین روی‌دادهایی دنبال می‌کنند، ایجاد هم‌دلی و هم‌راهی بیش‌تر میان جماعت وبلاگ‌نویس و کمک  به ایجاد بستری مناسب‌تر برای فعالیت در این عرصه، در سایه قدردانی از پیش‌کسوتان و زحمت‌کشان این عرصه است.

من سال گذشته به این مناسبت‌ها دو پست (+) (+) نوشتم. امسال نیز پستی در روز جهانی وبلاگ نوشتم. به اکثر وبلاگ‌هایی هم که در این فراخوان شرکت کرده و طی هفته گذشته در این پروسه فعال بوده‌اند، سر زده و تا آن‌جا که برایم مقدور بود با گذاشتن کامنت و تبریک، هم‌دلی و هم‌راهی خود را به این دوستان اعلام نمودم.

نکته‌ای که توجه مرا به خود جلب نمود این بود که، اکثر قریب به اتفاق وبلاگ‌نویسان ایرانی فعال در این پروسه، وبلاگ‌های خود را روی سرویس‌های میزبانی وب خارجی از جمله «بلاگر» و «وردپرس» فعال نموده بودند و گرایش به سمت استفاده از خدمات رایگان سرویس‌های وبلاگ‌دهی وطنی  بسیار اندک و در حد ناچیز بود.

در همین‌روز نامه‌ سرگشاه‌ای با امضای «جمعی از وبلاگ‌نویسان ایران» روی شبکه جهانی منتشر شد، که در بین بیش از ۳۰ وبلاگ معرفی‌شده، یک وبلاگ متعلق به سرویس‌های وبلاگ وطنی هم موجود نبود.

 این عدم اقبال وبلاگ‌نویسان برتر ایرانی به سرویس‌های وبلاگ ایرانی موضوعی است که به‌گمانم شایسته دقت نظر و توجه از طرف، هم وبلاگ‌نویسان و هم مدیران و مسؤلین این سرویس‌ها است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۰ ، ۰۴:۲۲
علی مصلحی

روز جهانی وبلاگ

پنجشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۰، ۰۴:۱۳ ق.ظ

از سال ۲۰۰۵ به این طرف روز ۳۱ اگوست به‌عنوان «روز جهانی وبلاگ» شناخته می‌شود. این روز برای وبلاگ‌نویسان در سراسر جهان با آیینی هم‌راه است.
طبق رسمی که تاکنون مرسوم و معمول بوده، در این روز هر وبلاگ‌نویس تلاش می‌کند ۵ وبلاگ و وبلاگ‌نویس را در دنیای مجازی، بنابر سلیقه شخصی خود در یک پست به مخاطبین‌اش معرفی نموده و این معرفی را به وبلاگ‌نویسان یادشده اطلاع دهد.

یادداشت و معرفی سال گذشته من در این روز را این‌جا بخوانید.

۱- روزهای پایانی تیرماه ۱۳۹۰ هم‌راه با خبر تلخی برای فعالان محیط زیست ایران بود. مهندس «یاسر انصاری‌» مدیر پایگاه خبری سبزپرس و دبیر کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست، دار فانی را وداع گفت.
به روح بلند او ادای احترام نموده و بدون نیاز به هرگونه توضیح وبلاگ «دیده‌بان محیط‌زیست‌ ایران» متعلق به بانو «مژگان جمشیدی» همسر مرحوم مهندس «انصاری» را به‌شما معرفی می‌کنم.

۲- شاید آن‌ها که با جامعه وب آشنایی عمیق ندارند، گمان کنند که «وبلاگ‌نویس» باید تحصیلات مرتبط با اینترنت و کامپیو‌تر و مسائل مربوط به آن داشته باشد و دیگر انسان‌ها از ورود به این عرصه محروم و ممنوع‌اند. اما وقتی به این فضا نزدیک می‌شوند، با وبلاگ‌نویس‌هایی آشنا می‌شوند که نه تنها تحصیلات آکادمیک در این حوزه ندارند، بلکه تحصیلات کم‌تر از آن‌را هم ندارند و فقط خواندن و نوشتن می‌دانند و علاقه شدید آن‌ها را به یادگیری کار اینترنت و وبلاگ‌نویسی کشانده.
وبلاگ «وطن من بیدگل» وبلاگی که به قولی «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» در آن یافت می‌شود، توسط «حسین‌ بیدگلی» که یک استاد نجار است به روز می‌شود. با مطالعه مطالب این وبلاگ‌ متوجه خواهید شد که «حسین‌ بیدگلی» نازنین، نه فقط در نجاری که در خیلی از فنون دیگر استادند.

۳- وبلاگ «این دفتر بی‌معنی» متعلق به یکی از نویسندگان نشریه‌ حرفه‌ای ورزشی و معدوم «جهان فوتبال» است. «مجتبی خلیلی» به من وبلاگ‌نویسی یاد داد تا دیگر وبلاگ خودش به‌روز نباشد.

۴ «قبل از نوشتن سوزانده شود» شاعرانه‌های خواهر بزرگ من «فاطمه رسول‌زاده» است.

۵- «چراغواره» وب ‌نوشته‌‌های برادر کوچک من «صادق‌مصلحی» است.

مرتبط:
روز جهانی وبلاگ
روز بلاگستان فارسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۰ ، ۰۴:۱۳
علی مصلحی

روز بلاگ‌ِستان فارسی مبارک

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۸۹، ۰۲:۴۱ ب.ظ

«... ابتدا کلمه بود...»
و حالا هم فقط «کلمه» هست. بزرگ‌ترین و برترین سرمایه یک انسان. سرمایه‌ای که اصل زندگی است. مرگ ندارد و نمی‌توان آن‌را به بند کشید. نمی‌توان آن‌را به اسارت برد. نمی‌توان آن‌را زندان کرد.
و برای یک نویسنده مهم‌ترین لذت آنست که «کلمه» را زندگی می‌کند. و برای یک «وبلاگ»نویس هم.
و این سرمایه و ثروت شاید بتوان گفت مهم‌ترین و به‌تر و بیش‌تر بگوییم تنها سرمایه و ابزار «وبلاگ‌نویس» است.

امروز روز «کلمه» است برای ما «وبلاگ»نویسان ایرانی. شانزدهم شهریور روزی است که اولین «وبلاگ» ایرانی متولد شده‌است.
و از آن‌روز به این طرف، سهام عدالت «کلمه» عادلانه بین همه نویسندگان و «وبلاگ»‌نویسان ایرانی توزیع شده‌است.
اما آیا بعد از آن هم امکان زیستن «کلمه» برای همه عادلانه بوده‌است؟
این سؤالی است که پاسخ آن هوش‌یاری و همت بیش‌تر اهالی «وبلاگ‌ِستان» را طلب می‌کند.

از چند روز پیش با همت پی‌گیر و ستایش‌مند «بلاگ‌نوشت» «وب‌گاه رسمی بلاگ‌ِستان فارسی» راه‌اندازی شده‌است. از حالا بیاییم عضوی هر چند کوچک از این جامعه بزرگ باشیم.
****
از اولین ماه‌های شروع به‌کار «سردبیرخودم» من مشترک فید این وبلاگ بوده‌ام. اگرچه با اکثر نوشته‌های این وبلاگ و بعد هم وبلاگ دیگر آقای «حسین درخشان» به نام «بچه قلهک» که امروز در محاق توقیف هست، مشکل داشته و دارم، اما این به هیچ عنوان چیزی از بار مسؤلیت من در مقابل یک دوست «وبلاگ‌نویس» و یکی از تاثیرگذارترین‌ها در جامعه «وبلاگ» ایرانی کم نمی‌کند.

«حسین درخشان» بیش از یک‌سال است که در بند است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۸۹ ، ۱۴:۴۱
علی مصلحی

روزجهانی وبلاگ

سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۸۹، ۰۴:۱۰ ق.ظ

Blog Day ۲۰۱۰
امروز روز سی‌ویکم آگوست است، که در نوشتار اختصاری لاتین می‌تواند به این صورت «۳۱og» که شباهت زیبایی به واژه «Blog» دارد نوشته و خوانده شود. این حسن سلیقه وبلاگ‌نویسان را می‌رساند که امروز را «روز جهانی وبلاگ» نام‌گذاری نموده‌اند.

«از سال ۲۰۰۵ میلادی، گروهی از وبلاگ‌نویسان جهان به این باور رسیدند که وبلاگ‌نویسان باید یک روز اختصاصی در تقویم داشته‌باشند، تا در این روز با وبلاگ‌نویسان دیگری از جای‌جای دنیا آشنا شوند و احیاناً وبلاگ‌های‌شان را برای همیشه به علاقمندی‌های‌شان بیافزایند.»

این حرف‌ها از من نیست. من نه پدرم وبلاگ‌نویس بوده نه مادرم. بنده‌های خدا شاید در همه عمر دست‌ِشان به صفحه کلید هم نخورده‌باشد.
از خودم هم در نیاورده‌ام. اصلا چه معنی دارد آدم در دنیای مقدس مجازی از خودش حرف اضافی درآورد؟

نه خیر من این‌ها را از یک دوست بزرگ‌وار که، از روی آدرس‌های خودش در دنیای مجازی فهمیدم، اهل کامپیوتر و وب و اینترنت و خلاصه دنیای مجازی است، یاد گرفتم. ظاهرا نوع تحصیلات و علاقه‌مندی ایشان را به این دنیا کشانده‌است.
او کسی نیست جز آقایی که روی اینترنت خود را «صادق جم» معرفی نموده‌است. یک صفحه روی فیس‌بوک دارد و صفحات متعدد دیگری روی دیگر صفحات اجتماعی شبکه مجازی.
اما صفحه اصلی و یا شاید بتوان گفت؛ خانه اصلی او روی شبکه جهانی اینترنت، وبلاگ اوست که به نام «بلاگ نوشت» شناخته می‌شود.
این وبلاگ نه‌تنها منبع اطلاعات من در حوزه مجازی است و حدود یک‌سال است که من مشترک فید او و همچنین عضو اشتراک‌های اینترنتی ایشان هستم، بلکه به نوعی راه‌نمای وبلاگ‌نویسی من هم بوده‌است.

این وبلاگ علاوه بر آن‌که در فواصل زمانی نامشخصی مطالب اجتماعی مورد علاقه نویسنده‌اش را منعکس می‌کند، بیش‌ترین تلاش خود را برای انتقال یافته‌ها و اختراعات جدید در حوزه مجازی به کاربرانش، به‌کار می‌گیرد.
اگر علاقه‌مند به دنبال‌کردن اطلاعات جدید در حوزه اینترنت هستید من اشتراک فید این وبلاگ را پیشنهاد می‌کنم.

۲_ خوب، با یک تیر دو نشون یا شایدم سه نشون زدم (الف) وبلاگ اول‌َم را معرفی کردم، (ب) باید قبل از معرفی به او اطلاع می‌دادم که ندادم، و (ج) با هدایت سرراست شما به «بلاگ نوشت» خودم را از توضیح اضافی درباره پست امروز خلاص کردم.

اما من بچه یا اهل روستای «وادقان» یک روستای کوه‌پایه‌ای در حدود ۵۰ کیلومتری شهر «کاشان» هستم. اصلا اهل تعریف‌کردن از خودم یا خانواده‌ام یا وابستگان یا متعلقاتم نیستم. خیلی هم از آدم‌هایی که در نهایت خودبزرگ‌بینی ناشیانه، با نادیده‌گرفتن «شکسپیر» و «بتهون» و «مارکز» و ... نغمه سرمی‌دهند که «هنر نزد ایرانیان است و بس» دل خوشی ندارم.
 اما اگر برای شما جالب توجه نباشد، برای من جالب توجه است که روستای محل تولد و دوران کودکی من از حدود ۵ سال پیش صاحب یک وب‌گاه اینترنتی تا اندازه‌ای جالب توجه است و علاوه بر آن‌که سعی دارد نقش سیمای روستا را در فضای مجازی بازی کند، گاهی هم موفق بوده چهره‌های ادبی، هنری، و شاخص متوفی و زنده خود را با انعکاس آثارشان معرفی نماید.

این‌که من به‌عنوان دومین وبلاگ منتخب که باید علی‌القاعده یک وبلاگ ناشناس را معرفی کنم، ولی وبلاگ روستای‌َم را معرفی می‌کنم، اول به این دلیل است که من خیلی به این وبلاگ سر نمی‌زنم و جالب است بدانید همین امروز، و به‌خاطر این اتفاق مبارک رفتم و عضو آن وبلاگ شدم.
دیگر این‌که شاید بتوان ادعا کرد این روستا با توجه به وسعت و جمعیت کم، جزء اولین روستاهایی بوده‌است که برای خود وب‌گاه رسمی اینترنتی دست و پا کرده.
شاید این بهانه‌ای برای آشتی من با این وب‌گاه و دوستانم در آن پای‌گاه باشد. یک چیزی فراموش نشود و این‌که مدیریت فنی این پای‌گاه اینترنتی با آقای «روح‌الله عسکری» است که در حوزه وبلاگ و قلم حق استادی به گردن من و خیلی از دوستان‌َم دارد.

۳- از کودکی علاقه‌مند به شعر و موسیقی و ادبیات و هنر بوده‌ام. این علاقه مرا به سرگشتگی مقدسی کشاند. برایم دنیاهای زیبایی فراتر و متفاوت‌تر از دنیای محسوس همه به‌ارمغان آورد. و دوستانی جدید که در این حوالی تنفس می‌کردند.
از جمله اهالی معاصر شعر و ادب ایران‌زمین، من علاقه بیش از حدی به شعر و شعور و شخصیت «سعید بیابانکی» دارم.
 «سعید بیابانکی» جزء اولین شاعرانی است که اقدام به ثبت وبلاگ با نام «سنگچین» روی سایت «پرشین بلاگ» کرد و پس از آن‌که «بلاگفا» با امکانات بهتری عرضه شد، وبلاگ خود را با همان نام به آن سایت منتقل کرد و اگرچه یک‌بار هم دچار مشکل حک شد و مجبور شد تغییر اندکی در آدرس وبلاگ خود بدهد، اما از همان زمان تاکنون «سنگچین» به‌طور مرتب و ظاهرا هر دو هفته یک‌بار طبق قولی که در قسمت توضیحات به مخاطبین خود داده، مطالب خود را که مشتمل بر سروده‌های جدید، مقالاتی که در حوزه شعر و ادبیات به رشته تحریر درآورده و اخبار و اطلاعات ارزش‌مند در همین حوزه، منتشر می‌کند.
«سعید بیابانکی» سادگی خود را در همه حوزه‌ها خصوصا حوزه دنیای مجازی همیشه حفظ نموده‌است. و یک نکته دیگر این‌که آقای «بیابانکی» تحصیل‌کرده مهندسی ظاهرا «الکترونیک» مربوط به حوزه اینترنت و وبلاگ می‌باشند.

۴- «بانوی مرداد۴۸». مانده‌ام چه بنویسم؟ همه وبلاگ‌نویس‌ها که آقا نیستند. همه خانم‌ها که خانه‌دار نیستند. تازه اغلب خانم‌ها هم خانه‌دارند هم «وبلاگ»نویس. هم خانه‌دار خوبی هستند هم «وبلاگ»نویس خوبی.
باور نمی‌کنید؟ خوب باور نکنید! لازم نیست هر چیزی که من باور دارم را شما هم باور کنید. «بانوی مرداد۴۸» بانویی است که به‌شهادت نوشته‌هایش «وبلاگ‌نویس» است، اگرچه شاید خانه‌دار به معنای متداول آن نباشد، اما مطمئنا به‌تر از من بلد است «املت» و «نیمرو» تهیه کند، همان‌گونه که خوراک مطالب وبلاگ‌َش برای من مطبوع بود.
اگرچه انتخاب یک قالب فانتزی و دخترانه برای این وبلاگ هم اصلا ایرادی نمی‌داشت، اما «بانو» قالب ساده و زیبایی برای وبلاگ خود انتخاب نموده‌است. این انتخاب ساده البته کمکی به جذابیت وبلاگ برای امثال من نموده‌است.
غالب نوشته‌های وبلاگ‌َش دل‌نوشته است و این چیزی است که باید از یک نویسنده «بانو» انتظار داشت.

۵ ــ و اما نمیشه که همیشه خانم‌ها هم وبلاگ‌نویس خوبی باشند هم خانه‌دار خوبی. اما سیاست‌مدار یا اهل سیاست نباشد. گاهی شما در مسیر وب‌گردی‌هایتان ممکن است به وبلاگی برخورد نمایید که سیاست را دنبال می‌کند و توسط یک خانم نوشته می‌شود.
این شوخی را بهانه‌ای کردم تا وبلاگ «گاه‌باره سیاست» را معرفی کنم. این وبلاگ توسط سرکار خانم «عفیفه عابدی» آپدیت می‌شود.
 هم‌چنانکه از نام وبلاگ مشخص است و اصولا هم باید باشد، موضوع وبلاگ سیاست است، اما خانم «عابدی» که ظاهرا یا تحصل‌کرده و یا علاقه‌مند شدید سیاست خارجی و خصوصا حوزه آسیای مرکزی هستند، بیش‌تر به مسائل سیاست در این حوزه و باز بیش‌تر کشورهای حاشیه شمالی خلیج فارس و روسیه می‌پردازند. اکثرا هم ایشان مقالاتی از نشریاتی که به مسائل سیاسی این حوزه می‌پردازند ترجمه و در وبلاگ خود منعکس می‌نماید. اما تا یادم نرفته بگویم که اکثر نوشته‌های ایشان پر از غلط‌های املایی و ویرایشی است و این برای یک وبلاگ‌نویس خوب نیست.
و اما من یعنی «علی مصلحی» کارگر فنی ساختمانی هستم. شاگرد یک مغازه شیشه‌بری در شهر کویری «کاشان».
 فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم، عکس می‌گیرم، شعر می‌خوانم.، شعر نقد می‌کنم، قبلا کارمند بانک بوده‌ام و ... . با همه این حرف‌ها اگر از من بپرسند چه‌کاره‌ای؟ با افتخار و لذتی زیاد پاسخ می‌دهم: «وبلاگ‌نویس»

روز جهانی وبلاگ را به همه وبلاگ‌نویسان عزیز تبریک می‌گویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۸۹ ، ۰۴:۱۰
علی مصلحی

فیلتر، آبی که در هاون حکومت کوبیده می‌شود

شنبه, ۱ خرداد ۱۳۸۹، ۱۱:۰۶ ق.ظ

ایجاد یک وبلاگ برای کسی مثل من در تمام سرویس‌های ارائه‌دهنده خدمات وبلاگ وطنی و غیروطنی، مثل آب‌خوردن نیست. کمی زمان می‌برد. کمی بیشتر از خوردن یک لیوان آب.
 ثبت یک وبلاگ و «آپ‌‌دیت» به قول فرنگی‌ها و به‌روز کردن به قول خودمان هم هزینه‌ای را بر دوش صاحب یا مدیر وبلاگ بار نمی‌کند. البته بدون هزینه هم نیست اما در مقابل عشق و علاقه‌ای که یک وبلاگ‌نویس دارد، این هزینه اصلا به چشم نمی‌آید.

اما فیلترکردن یک وبلاگ، به‌آسانی خوردن یک لیوان آب نیست و ظاهرا بسیار هم برای متولیان امر، هزینه در بر دارد.
 متولیان «فیلترینگ» در ایران، این هزینه را از جیب مبارک خودشان نمی‌پردازند، بلکه مسئولیت پرداخت این هزینه مستقیما متوجه بنده و امثال بنده، یعنی شهروندان عادی این کشور است.

سازوکار «سانسور» و«فیلتر» برای پاس‌داری از چهارچوب‌های اخلاقی اجتماع و جلوگیری از رواج خشونت اخلاقی و تشدید بی‌بندوباری توسط ابزار قدرت‌مند «رسانه» پیش‌بینی شده و به همین دلیل هم پرداخت هزینه آن بر اساس یک تعهد نانوشته اما اخلاقی برعهده عموم شهروندان جامعه گذاشته شده است.
در این‌که تا چه اندازه این سازوکار و این قاعده درست است یا نه و در صورت تایید، مراتب آن چیست و کدامست فعلا بحثی نیست.

اما آیا محدودیت اطلاع‌رسانی از طریق کانالیزه‌کردن اطلاعات و محدود نمودن کانال‌های دریافت اطلاعات به منابع محدود که طی یک‌سال گذشته بیش از هر زمان دیگر در دستور کار قرارگرفته، برای مجریان طرح وافی به مقصود بوده‌است؟
به عبارت بهتر آیا جریان حاکم از در بند نمودن نویسندگان و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مستقل و مخالف، و فیلترینگ شدید رسانه‌های دیجیتالی و آن‌لاین(سایت‌ها و وبلاگ‌ها) نتایج مورد نظر را به‌دست آورده‌است؟

واقعیت‌های شفاف جامعه طی یک‌سال اخیر نشان می‌دهد عطش مردم برای اطلاع از جریانات پشت پرده سیاست، بسیار شدیدتر از هر زمان دیگر شده و این اتفاق مبارک، ناشی از فقدان گردش آزاد اطلاعات و عدم رسانه‌های مستقل است.

از طرف دیگر چنین فقدانی ناخواسته کانال‌های دریافت اطلاعات را زیرزمینی و مخفیانه نموده، و زمینه برای گسترش شایعه و سوءاستفاده‌های دیگر به‌راحتی فراهم می‌شود. این اتفاق علاوه بر مخاطرات اجتماعی مخصوص به خود، به افزایش عطش پیش‌گفته نیز مساعدت می‌رساند.
ناگفته پیداست که از این منظر «فیلترینگ» چاقویی است که تا کنون دسته خود را بریده‌است.

امافرض بگیریم که نیت مقدس است و اطلاعات آزاد مروج بی‌بندوباری و بسترساز جرم و جنایت بوده و «سانسور» «فیلتر» و بگیروببندها برای جلوگیری از جرم و جنایت و حذف بسترهای آن برقرار شده است.
به شهادت آمار منتشره توسط مراکز رسمی آماری کشور، که به جرات می توان ادعا کرد در تهیه و تنظیم و اعلام آن درصد قابل‌توجهی کتمان واقعیت وجود دارد، هیچ‌گونه کاهش در آمار بزه‌های اجتماعی از جمله (مصرف مواد مخدر خصوصا انواع صنعتی آن،طلاق، فساد جنسی، تجاوز به عنف و...) نه‌تنها گزارش نشده، بلکه تمامی گزارش‌ها موید افزایش آنست.
 از این زوایه می‌توان نتیجه گرفت که طرح محدویت اطلاع‌رسانی با شکست مواجه شده‌است.

وبلاگ «mmmirhoseyn۲.blogspot.com» که امروز صبح فیلتر شد، یازدهمین وبلاگ من است که طی ۸ ماه گذشته مشمول لطف سازمان «فیلترینگ» حکومت می‌شود و بیشترین خسارت من تنها سردرگمی و ازدست‌دادن بسیار محدود چند مخاطب بوده است، والسلام.
 اما بزرگ‌ترین منفعت آن‌که همین فیلترشدن‌ها، بیشترین مشوق من به خدمتی بوده‌است که انجامش در راستای اهداف جنبش سبز مردم بزرگ ایران، از عهده من بر می‌آمده و تا کنون خدای بزرگ این لیاقت را از من نگرفته و امیدوارم در این مسیر به‌عنوان یک سرباز کوچک لیاقت هم‌راهی را داشته باشم.
اگر به سرویس‌های فیلترشکن مجهز نیستید، و البته علاقه‌مند دنبال‌کردن وبلاگ من هستید، به اندیس آدرس فوق یک شماره اضافه کنید، یعنی عدد ۲ را به عدد ۳ تغییر دهید. وبلاگ بدون فیلتر در خدمت شماست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۸۹ ، ۱۱:۰۶
علی مصلحی

همه وبلاگ‌هایم رفع فیلتر شدند

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۱۲ ق.ظ

شب گذشته آخرین‌باری که به وبلاگ‌م سرزدم، مشاهده کردم دوستی بسیار بزرگ‌وار زحمت‌کشیده و کار انتقال مطالب و آدرس وبلاگ‌م را از آدرس فیلترشده به آدرس فاقد فیلتر یعنی از آدرس alimoslehi۲ به alimoslehi۴ انجام داده و حالا وبلاگ من دیگر روی بلاگ اسپات فیلتر نیست.

خیلی خوشحال شدم. نمی دانستم کار چه کسی است. چون من نام کاربری و گذرواژه وبلاگ‌م را به چند نفر برای این کار داده بودم.
 اما خوشحالی‌‌ام امروز صبح بسیار بیشتر شد. صبح که از خواب بیدار شدم، در کمال ناباوری مشاهده کردم همه آدرس‌هایم روی blogfa , co.cc ,blogspot  همه رفع‌فیلتر شده‌اند.
 
راستش این اواخر نشانه‌های ضعیفی از بروز عقلانیت در بعضی از سطوح در راس هرم قدرت مشاهده می‌شد، اما باور این‌که به این سرعت امکان جابه‌جایی آزاد و آسان اخبار و اطلاعات و آزادی بیان به‌عنوان پیش‌زمینه‌های این عقلانیت بروز و ظهور نماید، کمی ساده‌انگاری را طلب می‌کرد.
 اما دیدیم و دیدید که ساده‌انگاری نبود .
خدا را شکر!

بسته‌بودن فضای رسانه‌ای یه جورایی انرژی می‌داد که پررنگ‌تر از همیشه فعال باشیم. خدا کند این بازشدن نا‌بهنگام فضا، انرژی قبلی ما را برای نوشتن نگیرد.
 با این آرزو از این پس بیشتر به‌روز خواهیم بود.
یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۸۹ ، ۰۶:۱۲
علی مصلحی

وبلاگ‌نویسی

شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۸، ۰۹:۲۰ ب.ظ

«این پست با احترام تقدیم می‌شود به مدیر سابق سایت «پرشین بلاگ»

یک باور سنتی و قدیمی می‌گوید: هر کاری که لحظه تحویل سال به آن مشغول باشی، به‌نوعی بر رفتار شما طی سال پیش‌رو تاثیر شدید خواهد گذاشت و به‌نوعی قسمتی از شخصیت شما خواهد شد. مثلا براساس این باور؛ اگر لحظه تحویل سال خواب باشید، سال پیش‌رو شخصیتی خواب‌آلود خواهید داشت.

دوست‌داشتن، کینه‌ای‌بودن، غمگین‌بودن، شادبودن و ... در لحظه تحویل سال، براساس این باور باستانی، باعث می‌شود اخلاق مذکور جزئی برجسته از شخصیت شما طی سال پیش‌رو باشد.

وبلاگ‌نویسی را از حدود هفت سال پیش با پرشین‌بلاگ روی این آدرس و با کمک مجتبی و علی و روح‌الله و وحید و دیگر دوستانم در وبلاگ وادقان شروع کردم.
آن‌روزها بیش از امروز دغدغه‌ام شعر بود و می‌خواستم اجتماع را از زوایه هنر و ادب و خصوصا شعر نگاه کنم.
پس از آن حدود دو سال بعد، روی این آدرس به blogfa کوچ کردم و دغدغه‌هایم نیز بیشتر و هرچه به سمت انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم نزدیک‌تر می‌شد، در حوزه سیاست پررنگ شد.
به همان میزان اشتها یرای بیشتر نوشتن و به‌روزبودن نیز در من شدت یافت، به‌طوری‌که طی سال گذشته می‌توانم بگویم حداقل هفته‌ای یک‌بار به‌روز یا آپدیت بوده‌ام.

حدود هشت ماه پیش، طی یک تصمیم جمعی همراه با وبلاگ‌نویسان جنبش سبز به خانه فعلی روی بلاگر آمدم. وبلاگ‌م روی بلاگفا فیلتر شد. روی بلاگ‌اسپات هم دوبار فیلتر شدم.
 علاوه بر این خانه که با مشخصات واقعی من معرفی می‌شود، من چند خانه مجازی با مشخصات غیرواقعی دارم که در کنار این صفحه‌ها روی آن‌ها هم با جنبش سبز و دوستان اندیشمند و اهل قلم هم‌راه هستم.

امسال بر خلاف اغلب سال‌های عمرم که لحظه تحویل سال در خواب می‌گذشت، بیدار بودم و در حال به‌روز کردن وبلاگ و صفحه‌ام روی فیس‌بوک بودم.
حالا امیدوارم بر اساس همان عقیده و باور قدیمی در سال پیش‌رو بیش از پیش وبلاگ‌نویس باشم و بیش از سال‌های پیش به‌روز.

آخرین خبر بد سال در حوزه دنیای مجازی و وبلاگ خبر بازداشت «مهدی بوترابی» مدیر سابق پرشین بلاگ بود.

روشن‌گری: این مطلب روی بلاگر نوشته می‌شده و بعدا به این‌جا منتقل شده‌است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۸۸ ، ۲۱:۲۰
علی مصلحی

وبلاگ‌نویسی

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۸۸، ۰۶:۳۹ ق.ظ

«وبلاگ» و «وبلاگ‌نویسی» پدیده‌ای نوظهور است. تقریبا برمی‌گردد به اختراع کامپیو‌تر و به دنبال آن اختراع یا کشف ابزار‌ها و کانال‌های ارتباطی بین کامپیوتر‌ها و بعد ایجاد شبکه‌های پیوسته میان شبکه‌های کامپیوتری بین خانه و شهر‌ها و کشور‌ها و ...

بعد از این مجموعه فنی، البته با کمی اغماض شاید بتوان گفت هنری ذیل نام «وبلاگ‌نویسی» و البته با استفاده از شکل و تعاریف هنرهای هفت‌گانه سابق و در قالب الکترونیکی، پا به عرصه حضور گذاشت.
 
«وبلاگنویسی» از شکل ابتدایی آن که از ثبت یک صفحه شخصی روی اینترنت و یک نوشته ساده و بعد افزودن عکس و لینک شروع می‌شد آغاز، و بعد به سمت بهره‌گیری از امکانات و فن‌آوری‌های جدید در عرصه ارتباطات و گسترش شبکه‌های اجتماعی، گسترش می‌یافت.

در چنین فرایندی یک آشنایی ساده و ابتدایی با چنین پدیده نوظهوری کافی است تا کاربر به یک معتاد حرفه‌ای در عرصه نوشتن، اینترنت، و نهایتا «وبلاگ» تبدیل شود.
حالا تصور کنید حال کسی را که معتاد شده‌است و برای تهیه مواد مصرفی خود پول ندارد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۸۸ ، ۰۶:۳۹
علی مصلحی

من می‌نویسم پس هستم

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۸۸، ۰۲:۳۹ ب.ظ

سه هفته پس از آن‌که برنامه «نوبت شما» بی‌بی‌سی در مورد پست «منشور بی‌اخلاق و اخلاق بی‌منشور» و وبلاگ من گفت‌وگو داشت و یک هفته بعد از فیلتر شدن وبلاگ من روی بلاگفا، درست‌‌ همان زمانی که «مصطفی عباسی» با همراه من تماس می‌گرفت تا به من اطلاع بدهد که برنامه «نوبت شما» را از تلویزیون بی‌بی‌سی ببینم حالا «مصطفی» تماس می‌گرفت تا بگوید که وبلاگ من روی بلاگ‌اسپات هم فیلتر شد.

به شهادت تک‌تک کلمات موجود روی تمام نوشته‌هایم در وبلاگ‌های فیلترشده، هیچ عملی خارج از چهارچوب قانون از من و وبلاگم سر نزده است که شایسته فیلترشدن باشم، اما به این اتفاقات احترام می‌گذارم تاببینم چه خواهد شد.

تک‌تک مخاطبانم را مثل تک‌تک کلماتم دوست دارم و تنها ناراحتی من از این اتفاقات احیانا از دست‌دادن دوستی یا مخاطبی است که برایم بزرگ‌اند.

فعلا همین‌جا می‌نویسم و منتظرم که این محدودیت برداشته شود چنان‌که قبلا هم برای «ساز مخالف» و «پاکنویس» افتاد و بعدا رفع شد.
 دراین باره درخواست می‌کنم اگر دوستی خصوصا «فرشاد» عزیزم می‌تواند کمکی کند ممنون خواهم بود. اگر پیام گذاشتن مشکل هست پیام‌ها را اینجا بنویسید می‌خوانم. به زودی مطالب این وبلاگ روی آدرس جدید من در «وردپرس» کپی خواهدشد.
اگر مراد نصیحت کنان ما اینست
که ترک دوست بگوییم تصوری است محال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۸۸ ، ۱۴:۳۹
علی مصلحی