چاه نکنده و دردسرهای منار دزدیده شده
دنیای مجازی لحظه به لحظه در حال گسترش و نوشدن است، و هر لحظه هم، ابزار و امکان جدیدی برای طیشدن بهتر مسیر این پروسه ساخته و معرفی میشود.
سرعت تکنولوژی در حوزه اینترنت و دنیای مجازی، گاهی آنقدر زیاد هست، که خیلی از فعالین حرفهای این فضا هم گاهی فرصت نمییابند تا خود را با سرعت آن هماهنگ کنند و از آن عقب میمانند.
خواسته و ناخواسته، دنیای حقیقی و واقعی از سیر اتفاقات و جریانات و سرعت خیرهکننده دنیای مجازی، متاثر است و نمیتواند خود را از معرض تاثیر آن دور کند. افراد و جوامعی که نتوانند و یا نخواهند خود را با این روند تطبیق داده و به اصطلاح «آپدیت» شوند، و یا بخواهند ناشیانه در مقابل سرعت سرسامآور آن مقاومت منفی داشته باشند، نیست میشوند. نیست! به سادگی.
دنیای واقعی و حقیقی امروز، بر کاکل دنیای مجازی میچرخد و مناسبات آن دنیا، در اتاق فکر این دنیا تنظیم و تعیین میشود.
این ادعایی گزاف نیست. حقیقتی است ملموس و محسوس و روشن.
اما در این شرایط، ما ساکنان کشور ایران، که خود را نور چشم عالم میدانیم و کشور خود را مرکز دنیا و مهد هنر، کجا ایستادهایم؟
این سؤالی است که واقعیتهای موجود پیرامون ما پاسخ روشنی برای آن دارد.
در خبرها آمدهاست که: وزیر ارتباطات طی نامهای به ریسبانک مرکزی از وی خواسته است که کلیه بانکهای کشور اجازه ثبت ایمیل سرویسهای ایمیل عمومی و خارجی (یاهو-جیمیل- هاتمیل-...) برای صورتحساب مشتریان را ندهند.
خوب برای استفاده از خدماتی که به سرویس ایمیل نیاز هست، باید از چه سایت یا شرکتی استفاده کرد و ایمیل را در چه سایتی ثبت کرد که مورد رضایت مخابرات ایران باشد؟
به عبارت دیگر، چه سایت یا شرکتی در ایران وجود دارد که اینگونه خدمات را ارائه میدهد، ضمنا سِرور مادر آن هم در ایران، و مثلا در بیابانهای اطرف قم، یا در کوهستانهای اطراف مشهد یا خلاصه جایی در دسترس و نزدیک، و دور از چشم بیگانگان قرار دارد؟
پاسخ این پرسش را مسلما مخابرات ایران باید بدهد و باید از آنها پرسید. اما برای آنکه تراژدی این داستان را کمی بهتر درک و لمس نماییم، به یک نشانه و نماد دیگر از شلختگی متولیان امر و تناقض آشکار در ادعا و رفتار اشاره میکنم تا ببینیم فرق میان ادعا و عمل چیست.
این نشانه مشتی است نمونه خروار، از همه ادعاهای دهان پرکن و ظاهرفریبی که هر روز اینطرف و آنطرف شنیده و درباره آن تبلیغ و سر و صدا میشود.
چند وقت پیش مراسم رژه نمادین آمادگی برای مبارزه در جنگ نرم برگزار شد.(+) در آن مراسم بعضی از نمادهای جنگ نرم هم معرفی شدهاند که احیانا اگر سربازان جبهه فرهنگی آنها را نمیشناسند، بشناسند، تا مبادا تیرشان خطا برود و به قولی به دروازه خودی گل نزنند.
از جمله این نمادها، تابلوهایی از نشانه معرفیشده اینترنتی بعض شبکههای جهانی از جمله شبکه جهانی «فیسبوک» بود.
ناگفته پیدا و مشخص است که پیشقراولان و سرداران این جنگ فرهنگی، چه رسانهها و سایتهایی هستند: رجانیوز، مشرقنیوز، تابناک، آتینیوز، فرارو، فردانیوز، عصر ایران، افقنیوز، بولتننیوز، ۵۹۸، صراطنیوز، عماریون، بیباکنیوز و...
در یک جستوجوی ساده این وبلاگها و سایتها یافت شد. مسلما اگر وقت بیشتری صرف شود، تعداد قابلتوجهی از این پیشقراولان و سرداران جنگ نرم پیدا خواهند شد، که همگی دربهدر، دنبال مخاطب در شبکههای اجتماعی و از جمله «فیسبوک» هستند. زیر تمام نوشتهها و مطالب این سایتها بلااستثنا، دکمه ارسال به شبکههای اجتماعی و از جمله «فیسبوک» هست. این نکته زمانی جالب میشود که اغلب این سایتها برای تنظیمات بلاگ خود، از یکی دو سایت خارجی و از جمله سایت .addthis کمک گرفتهاند که امکان اشتراکگذاری مطلب در دستِکم ۳۰۰ شبکه اجتماعی خارجی را فراهم میکنند و هیچ شبکه اشتراکگذاری فایل و عکس و مطلب ایرانی در میان آنها نیست.
داستان زمانی شیرینتر میشود که بدانیم در ایران هستند بعضی سایتها که چنین دکمههای اشتراکی را طراحی میکنند و بعضی از شبکههای ایرانی را هم مثل «کلوب» بدان اضافهنمودهاند، اما اکثر قریب بهاتفاق سایتهای یادشده، از دکمههای اشتراکگذاری بیگانه در سایت خود استفاده نمودهاند.
اما قابل توجهترین قسمت بحث آنَست که در تمام شبکههای اجتماعی که ایرانیان حضور فعال دارند، مطالب هیچ سایتی به اندازه «بازتاب» منعکس و منتشر نمیشود که اولا یکی در میان فیلتر است و ثانیا اصلا از هیچ نوع دکمه اشتراگگذاری مطالب، استفاده نمیکند. اما مخاطبین پرشمار آن سایت، با علاقه لینکهای آنرا مستقیما کپی و در صفحات خود در شبکههای مجازی به اشتراک میگذارند.
این داستان به معنی واقعی کلمه، حکایت از شلختگی مدعیان جبهه فرهنگی و بومیسازی ابزار و امکانات فضای مجازی و ... میدهد.
حالا میتوان پاسخ روشنتری برای سؤال ابتدای بحث که، درباره وضعیت ساکنان ایران در تعامل با سرعت تحولات دنیای مجازی مطرح شدهبود، یافت.
دستور وزیر مخابرات ایران، به ریس کل بانک مرکزی، جدای از آنکه مغایرتها و ایرادات قانونی خاص دارد، حکم دزدیدن منار پیش از کندن چاه دارد و نشان میدهد که تا چه اندازه دولتمردان ما با واقعیات بیگانهاند.