وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشرق نیوز» ثبت شده است

چاه نکنده و دردسرهای منار دزدیده شده

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ

دنیای مجازی لحظه به لحظه در حال گسترش و نوشدن است، و هر لحظه هم، ابزار و امکان جدیدی برای طی‌شدن به‌تر مسیر این پروسه ساخته و معرفی می‌شود.
 سرعت تکنولوژی در حوزه اینترنت و دنیای مجازی، گاهی آن‌قدر زیاد هست، که خیلی از فعالین حرفه‌ای این فضا هم گاهی فرصت نمی‌یابند تا خود را با سرعت آن هماهنگ کنند و از آن عقب می‌مانند.

خواسته و ناخواسته، دنیای حقیقی و واقعی از سیر اتفاقات و جریانات و سرعت خیره‌کننده دنیای مجازی، متاثر است و نمی‌تواند خود را از معرض تاثیر آن دور کند. افراد و جوامعی که نتوانند و یا نخواهند خود را با این روند تطبیق داده و به اصطلاح «آپدیت» شوند، و یا بخواهند ناشیانه در مقابل سرعت سرسام‌آور آن مقاومت منفی داشته باشند، نیست می‌شوند. نیست! به سادگی.
 
دنیای واقعی و حقیقی امروز، بر کاکل دنیای مجازی می‌چرخد و مناسبات آن دنیا، در اتاق فکر این دنیا تنظیم و تعیین می‌شود.
 این ادعایی گزاف نیست. حقیقتی است ملموس و محسوس و روشن.

اما در این شرایط، ما ساکنان کشور ایران، که خود را نور چشم عالم می‌دانیم و کشور خود را مرکز دنیا و مهد هنر، کجا ایستاده‌ایم؟
 این سؤالی است که واقعیت‌های موجود پیرامون ما پاسخ روشنی برای آن دارد.

در خبر‌ها آمده‌است که: وزیر ارتباطات طی نامه‌ای به ریس‌بانک مرکزی از وی خواسته است که کلیه بانک‌های کشور اجازه ثبت ایمیل سرویس‌های ایمیل عمومی و خارجی (یاهو-جیمیل- هاتمیل-...) برای صورت‌حساب مشتریان را ندهند.

 خوب برای استفاده از خدماتی که به سرویس ایمیل نیاز هست، باید از چه سایت یا شرکتی استفاده کرد و ایمیل را در چه سایتی ثبت کرد که مورد رضایت مخابرات ایران باشد؟
به عبارت دیگر، چه سایت یا شرکتی در ایران وجود دارد که این‌گونه خدمات را ارائه می‌دهد، ضمنا سِرور مادر آن‌ هم در ایران، و مثلا در بیابان‌های اطرف قم، یا در کوهستان‌های اطراف مشهد یا خلاصه جایی در دسترس و نزدیک، و دور از چشم بیگانگان قرار دارد؟

پاسخ‌ این پرسش را مسلما مخابرات ایران باید بدهد و باید از آن‌ها پرسید. اما برای آن‌که تراژدی این داستان را کمی به‌تر درک و لمس نماییم، به یک نشانه و نماد دیگر از شلختگی متولیان امر و تناقض آشکار در ادعا و رفتار اشاره می‌کنم تا ببینیم فرق میان ادعا و عمل چیست.
 این نشانه مشتی است نمونه خروار، از همه ادعاهای دهان‌ پرکن و ظاهر‌فریبی که هر روز این‌طرف و آن‌طرف شنیده و درباره آن تبلیغ و سر و صدا می‌شود.

چند وقت پیش مراسم رژه نمادین آمادگی برای مبارزه در جنگ نرم برگزار شد.(+) در آن مراسم بعضی از نمادهای جنگ نرم هم معرفی شده‌اند که احیانا اگر سربازان جبهه فرهنگی آن‌ها را نمی‌شناسند، بشناسند، تا مبادا تیرشان خطا برود و به قولی به دروازه خودی گل نزنند.
 از جمله این نماد‌ها، تابلوهایی از نشانه معرفی‌شده اینترنتی بعض شبکه‌های جهانی از جمله شبکه جهانی «فیس‌بوک» بود.

 ناگفته پیدا و مشخص است که پیش‌قراولان و سرداران این جنگ فرهنگی، چه رسانه‌ها و سایت‌هایی هستند: رجانیوز، مشرق‌نیوز، تابناک، آتی‌نیوز، فرارو، فردانیوز، عصر ایران، افق‌نیوز، بولتن‌نیوز، ۵۹۸،  صراط‌‌نیوز، عماریون، بی‌باک‌نیوز و...
 
در یک جست‌وجوی ساده این وبلاگ‌ها و سایت‌ها یافت شد. مسلما اگر وقت بیش‌تری صرف شود، تعداد قابل‌توجهی از این پیش‌قراولان و سرداران جنگ نرم پیدا خواهند شد، که همگی دربه‌در، دنبال مخاطب در شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هستند. زیر تمام نوشته‌ها و مطالب این سایت‌ها بلااستثنا، دکمه ارسال به شبکه‌های اجتماعی و از جمله «فیس‌بوک» هست. این نکته زمانی جالب می‌شود که اغلب این سایت‌ها برای تنظیمات بلاگ خود، از یکی دو سایت خارجی و از جمله سایت .addthis کمک گرفته‌اند که امکان اشتراک‌گذاری مطلب در دستِ‌کم ۳۰۰ شبکه اجتماعی خارجی را فراهم می‌کنند و هیچ شبکه اشتراک‌گذاری فایل و عکس و مطلب ایرانی در میان آن‌ها نیست.

 داستان زمانی شیرین‌تر می‌شود که بدانیم در ایران هستند بعضی سایت‌ها که چنین دکمه‌های اشتراکی را طراحی می‌کنند و بعضی از شبکه‌های ایرانی را هم مثل «کلوب» بدان اضافه‌نموده‌اند، اما اکثر قریب به‌اتفاق سایت‌های یادشده، از دکمه‌های اشتراک‌گذاری بیگانه در سایت خود استفاده نموده‌اند.

 اما قابل توجه‌ترین قسمت بحث آن‌َست که در تمام شبکه‌های اجتماعی که ایرانیان حضور فعال دارند، مطالب هیچ سایتی به اندازه «بازتاب» منعکس و منتشر نمی‌شود که اولا یکی در میان فیلتر است و ثانیا اصلا از هیچ نوع دکمه اشتراگ‌گذاری مطالب، استفاده نمی‌کند. اما مخاطبین پرشمار آن سایت، با علاقه لینک‌های آن‌را مستقیما کپی و در صفحات خود در شبکه‌های مجازی به اشتراک می‌گذارند.

 این داستان به معنی واقعی کلمه، حکایت از شلختگی مدعیان جبهه فرهنگی و بومی‌سازی ابزار و امکانات فضای مجازی و ... می‌دهد.
 حالا می‌توان پاسخ روشن‌تری برای سؤال ابتدای بحث که، درباره وضعیت ساکنان ایران در تعامل با سرعت تحولات دنیای مجازی مطرح شده‌بود، یافت.
 
دستور وزیر مخابرات ایران، به ریس کل بانک مرکزی، جدای از آن‌که مغایرت‌ها و ایرادات قانونی خاص دارد، حکم دزدیدن منار پیش از کندن چاه دارد و  نشان می‌دهد که تا چه اندازه دولت‌مردان ما با واقعیات بیگانه‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۲۱
علی مصلحی

نقاشی کیهان و کوزه کروبی

سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

نقل است؛ سالیان پیش یک آکادمی نقاشی، برای امتحان داوطلبان خود، داخل آموش‌گاه، حوض آبی را با ظرافت‌های خاص و دقیق نقاشی نموده و به هر داوطلب در بدو ورود کوزه‌ای می‌داده‌اند تا برود و از حوض موصوف آب پر کند و بیاورد و قاعدتا داوطلبین با تصور آب، کوزه را داخل نقاشی زده و می‌شکسته‌اند.
 دست بر قضا، زمانی دواطلب چیره‌دستی به آموزش‌گاه مراجعه می‌کند و کوزه به دست به سمت حوض می‌رود، و با تاخیری غیرمنتظره با کوزه سالم بر می‌گردد. وقتی با تعجب از او درباره کوزه خالی می‌پرسند، توضیح می‌دهد که یک سگ مرده در حوض بود، آب پر نکردم. وقتی اساتید آکامی هم‌راه او به حوض مراجعه می‌کنند، با تعجب جنازه یک سگ مرده را در حوض مشاهده می‌کنند که با ظرافت و چیره‌دستی خاصی توسط داوطلب جدید نقاشی شده. حالا کوزه آکامی شکسته شده‌است و نقشه‌ آموزش‌گاه، نقش بر آب.

روزنامه «کیهان» و «رجانیوز» و«مشرق» و «شفاف» و دیگر رسانه‌های اقتدارگرای مشابه، هرچه نشستند و صبر کردند تا رسانه‌ها و فعالین جنبش سبز در دام نهفته آن‌ها در مورد سفر غیر‌منتظره شیخ شجاع به یک شهرستان و دیدار تحت‌الحفظ چندساعته ایشان، از چند اثر تاریخی و گردش‌گری شهرستان کاشان که احتمالا روز سه‌شنبه هفته گذشته ۱۳۹1/۰۱/۲۹ اتفاق‌افتاده، گرفتار شوند و خبر را در شبکه‌های مجازی منتشر کنند، و بعد آن‌ها از راه برسند و به استناد این انتشار، بر موج ایجادشده سوار شوند و مانور بدهند که: حصر و محدودیت‌های اعلام‌شده درباره رهبران جنبش‌سبز دروغ و کذب است و کار بیگانگان، و دلیل آن‌هم خبر سفر تفریحی؟ «مهدی کروبی» به کاشان که توسط فعالین جنبش سبز و رسانه‌های منسوب به آن‌ها منتشر شده‌است، خبری نشد.
 
 ظاهرا نزد فعالین جنبش‌سبز و خصوصا بخش رسانه‌ای آن، آن اندازه از بصیرت وجود دارد که در چنین دام‌ها نیفتند و نقاشی را طوری عوض کنند که کوزه «کیهان» بشکند و نقشه رسانه‌های اقتدار را نقش بر آب کند.‌
خودشان دست بکار شدند:
در حالی که از حدود یک‌ماه پیش خبر تصادف و بستری شدن «علی‌دایی» در شهر کاشان از لحظات اولیه خبر حتی تا همین حالا، ذهن تمام رسانه‌های خبری رسمی و غیررسمی را به‌خود مشغول داشت، و هریک به‌نوعی آن‌را منعکس نموده و پوشش دادند و حتی روزنامه «کیهان» به بازتاب وسیع آن خبر و حساسیت رسانه‌ها و مردم درباره آن معترض شد و واکنش منفی نشان داد، اما ظاهرا هیچ رسانه‌ای علاقه به انتشار خبر حضور غیرمنتظره شیخ «مهدی کروبی» در این شهر، که از منظر رسانه‌ای واجد بیش‌ترین ارزش خبری می‌توانست باشد، نشان نداد.

حالا این خبر، بعد از گذشت ۵ روز از زمان اتفاق احتمالی آن، از دی‌روز به یک‌باره مورد توجه رسانه‌های کشور قرارگرفته و توسط اکثر آن‌ها پوشش داده شده‌است.
 نکته جالب آن‌َست که منبع این خبر در همه رسانه‌ها روزنامه «کیهان» است که سابقه خبری‌اش نشان می‌دهد، با منابعی در ارتباط بوده، که گاهی به طور حیرت‌انگیزی دست به پیش‌بینی می‌زده و از قضا پیش‌بینی‌ها، با آن‌چه اعلام می‌شد اصلا مو نمی‌زد، اما چگونه است که این‌بار برخلاف همیشه نه‌تنها نتوانست زود‌تر پیش‌بینی کند که شیخ به کاشان خوهد رفت، بلکه تا نزدیک به یک هفته هم از آن بی‌خبر ماند؟
 
از دو حال خارج نیست؛ یا این خبر از اصل دروغ و بافته و تصور یک ذهن علیل و بیمار است که با تاخیر غیرموجه ۵ روزه منتشرشده، یا حقیقت دارد.
 در هر دو صورت بلافاصله اولین سؤالی که برای مخاطب مطرح می‌شود این‌َست که چرا این خبر که هم می‌تواند برای رسانه‌های عمومی و رسمی خبری و هم رسانه‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، واجد ارزش‌های ویژه خبر باشد، و به همین دلیل باید با «سرعت» منتشر شود، با یک تاخیر غیرمعمول ۵ روزه و در حالی که ارزش‌های خبری خود را از دست داده و به اصطلاح بیات شده، منتشر می‌شود؟

آیا رسانه‌های منتشرکننده این خبر که سابقه فعالیت‌ رسانه‌ایشان نشان می‌دهد در همه نقاط ایران خبرنگار محسوس و غیر‌محسوس داشته و ریز‌ترین اخبار را در کم‌ترین زمان ممکن به رسانه متبوع خود گزارش می‌نموده‌اند، درمورد این خبر با کمبود خبرنگار در منطقه مواجه بوده‌اند؟

آیا همه خبرنگاران چنین رسانه‌هایی در یک زمان مشخص در مرخصی و استراحت به‌سر می‌برده‌اند که چنین خبر مهمی از چشم تیزبین همه آن‌ها مخفی مانده‌است؟

از طرفی، وب‌سایت ملی‌مذهبی ــ که روزنامه «کیهان» گزارش خود را به خبر آن سایت مستند نموده و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای که خبر خود را به نقل از «کیهان» طابق‌النعل‌بالنعل منتشر نموده‌اند ــ تا کنون از طرف «کیهان» به عنوان یک رسانه معتبر شناخته نمی‌شده‌است، اما چه اتفاقی افتاده است که اکنون یک خبر از بخش «شنیده‌ها»ی آن‌ سایت، به عنوان منبع معتبر از طرف کیهان مورد توجه قرار گرفته و خبرِ با اشاره احتمالی «شنیده شده‌است»، از طرف «کیهان» با رویکرد «قطعیت» پوشش داده و منتشر شده‌است؟ و آیا می توان یک سفر در معیت  دستِ‌کم ۳۰ مامور نیروی انتظامی و تحت‌الحفظ را، به «سفر تفریحی» تاویل و تعبیر کرد؟

حقیقت هرچه باشد اما این نوع انتشار خبر، آدمی را به یاد داستان زبان بسته‌ای می‌اندازد، که با تاخیر یک‌هفته‌ای به جوک‌های تعریف‌شده دیگر حیوانات جنگل می‌خندید و همیشه با تاخیر طنز نهفته در لطیف‌ها را می‌فهمید، اما طنز نهفته در این خبر آن‌قدر هست که مرغ پخته را به خنده می‌اندازد.
 نقاشی شیخ شجاع آن‌قدر ظرافت دارد که کوزه کیهان بشکند.
 این نوشته در سحام‌نیوز این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۵۷
علی مصلحی

جدای از آن‌که اخلاق حکم می‌کند، پدیده‌های خلاف اخلاق و منطق عمومی را نادیده گرفته و در صورت مشاهده، تکثیر و منتشر نکنیم، و جدای از آن‌که چاپ عکس یک انسان -هر انسانی- روی دستمال توالت و یا مواردی شبیه آن، تا چه پایه بی‌حرمتی و فرونهادن اخلاق می‌باشد، و جدای از آن‌که در عالم سیاست احترام به رهبران، روسا و دولت‌مردان دیگر کشور‌ها و لزوم جلوگیری از بی‌احترامی به آن‌ها، تا چه اندازه در دیپلماسی رسانه‌ای مورد دقت، وسواس و توجه قزارمی‌گیرد و مواردی از این دست که در بازنشر تصاویر مختلف چاپ‌شده از ریس‌جمهور آمریکا در برنا‌نیوز وابسته به خبرگزاری جمهوری اسلامی، و بازنشر این گزارش برنانیوز توسط: باشگاه‌خبرنگاران، الف، فردانیوز، مشرق، ایران‌دیپلماتیک، و... اصلا مورد توجه و اعتنا قرار نگرفته، باید اشاره کرد که ذوق‌زدگی رسانه اصلی منتشرکننده خبر و تصاویر خلاف اخلاق آن، به‌علاوه تمام رسانه‌هایی که این تصاویر را از رسانه اولیه دریافت نموده، و اقدام به انتشار به نقل از آن نموده‌اند، اصلا توجه نداشته‌اند که خبرگزاری برنا که برچسب خود را زیر عکس‌ها حک نموده، و این یعنی عکس‌ها مستقیم توسط عکاس یا خبرنگار آن رسانه برداشته‌شده، پس به چه دلیل خبر را از یک منبع دیگر نقل می‌کند؟
و جالب است که هیچ‌یک از رسانه‌های منتشرکننده این سؤال را از خود نپرسیده و با ذوق‌زدگی آن را منتشر نموده‌اند.

در کشوری که رسانه آن به‌راحتی و بدون کم‌ترین هراس از تنبیه و توبیخ حکومت، تصاویر بی‌احترامی به عالی‌ترین مقام اجرایی آن کشور را به‌آسانی منتشرنموده و مورد مواخذه هم قرار نمی‌گیرد، (+) اگرچه اخلاق پاس داشته نشده و فروکاسته می‌شود؛ اما بدون شک این عمل نشان‌‌دهنده میزان بالای آزادی بیان و آزادی انتقاد به عالی‌ترین مقام کشور و از نشانه‌های بلوغ سیاسی آن‌هاست.

بدون تردید اخلاق آن‌گونه که در دین اسلام  ــ که رسانه‌های ایرانی منتشرکننده این تصاویر بدان معتقد هستند ــ تعریف می‌شود، در کشور منبع و مرجع خبر جور دیگری تعریف می‌شود. اما چرا در کشوری که دین رسمی آن اسلام تعریف‌شده و بر اساس تعالیم آن؛ اهانت به انسان‌ها خلاف اخلاق می‌باشد، این اتفاق به‌سادگی صورت می‌پذیرد، باید جواب را در جای دیگری جست‌وجو نمود.
 
شواهد کافی نشان می‌دهد برنا‌نیوز که اغلب رسانه‌های ایرانی، خبر و گزارش خود را به خبر او ارجاع داده‌اند، و باشگاه خبرنگاران، عکس‌ها را نیز مثل اصل خبر از‌‌ رسانه‌های دیگری (+) دریافت، اما در یک عمل آشکار خلاف اخلاق رسانه‌ای برچسب خود را بدان الصاق و منتشر نموده‌اند تا کار خلاف اخلاق‌شان پیوست خلاف دیگری، نور‌علی‌نور شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۰ ، ۰۹:۰۵
علی مصلحی