وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انصار حزب‌الله» ثبت شده است

قدما را اعتقاد بر این بود که «آن‌چه در آینه جوان بیند، پیر در خشت خام آن بیند.» همین خصلت پختگی و دنیادید‌ه‌گی پیران است که جامعه هم از آن‌ها توقع دارد نسبت به جوان‌ها، کم‌تر دچار لغزش و خطا شوند.

جوان از آن‌رو که جوان است و احساساتی و زودرنج و خام، زود هم پریشان می‌شود و واکنش تند نشان می‌دهد. میان آینه و خشت خام تفاوت اگرچه از زمین تا آسمان نیست، اما بسیار است. این احساساتی و خام‌بودن اقتضای طبیعت جوانی است و به‌دلیل همین اقتضا است که اغلب از خطای جوانان درمی‌گذرند با این توجیه که: «جوان است تقصیری ندارد » و تقصیر را به گردن «جوانی»‌اش می‌اندازند و او و خطایش را می‌بخشند.

 اما اگر همین اشتباه از یک پیر دنیادیده و پخته سربزند، با تعجب جامعه رو‌به‌رو شده و امکان بخشش و توجیه آن خطا کم‌تر است.

آیت‌الله «جنتی» پیرمردی است که منش و سیاست خشنی دارد. اغلب جامعه سیاسی معتقدند که همین منش خشن آیت‌الله، الهام‌بخش و مجوز تندروی‌ها و خشونت‌ها و رفتار خلاف قاعده و قانون بعضی از جوانان شده که خود را «انصار‌حزب‌الله» و «دانشجوی‌ بسیجی» و ... معرفی می‌نمایند و نزد افکارعمومی نیز به «نیروهای خودسر» و «لباس شخصی» و ... معروف‌اند. همین منش و رفتار ناشی از آن باعث رنج جوانان بسیاری از آیت‌الله «جنتی» شده و البته به‌دلیل همان خامی و نپختگی خاص دوره جوانی، آثار این رنج در ادبیات طنز مخصوص جوانان ظاهر، و آیت‌الله در قالب طنز و طعنه، مورد بی‌حرمتی و بداخلاقی ایشان قرار گرفته‌است.
 
این‌که آیت‌الله «جنتی» در نوشتار اغلب جوانان به سوژه طنز «کهن‌سالی» و  تلویحا نارضایتی از سلامت و طول عمر او تبدیل شده، رفتار نادرست و خلاف اخلاقی است.
«جنتی» هر آدمی با هر خوی و خصلتی که می‌خواهد باشد و هر اشتباهی که از او سر زده‌باشد، به هیچ عنوان دلیل و بهانه و توجیه اهانت و تمسخر به او یا هر کس دیگر نمی‌تواند باشد.

متاسفانه در جوانان عصبانی و ناراحت به‌دلیل همان خصلت جوانی و خامی این حرف‌ها کارگر نمی‌افتد و آن‌ها با همین سوژه‌پردازی‌ها و طنز و تمسخرها سعی در تسکین ناراحتی‌های خود از او دارند. بدون آن‌که بدانند چنین رفتاری نه‌تنها کاهش‌دهنده خشونت و عصبانیت و منش خشن امثال آیت‌الله نیست، که به بازتولید و تشدید و دور باطل این خشونت نیز می‌انجامد.

این رفتار اگرچه از هیچ گروه سنی  پذیرفتنی نیست،  که از پابه‌سن‌گذاشته‌ای که جامعه از او توقع دارد نه در آینه که در خشت خام ببیند آن‌چه جوانان نمی‌بینند و با همان دیدن بر رنج خود غلبه نموده و واکنش نشان ندهد، دیگر اصلا ناپذیرفتنی‌تر. خصوصا که او روحانی ملبس به لباس دین هم باشد.

به‌تازگی «محمد‌ موسوی‌خویینی‌ها» در اعتراض به همان منش خشن و یادشده آیت‌الله «جنتی» و در اعتراض به گفته‌های اخیر او، به همان سنت ناپسند و غیراخلاقی جوانان متوسل‌شده، و از منظر همان سوژه طنز «کهن‌سالی» آیت‌الله «جنتی» را مورد تمسخر و طعنه قرارداده‌است.
 درد بزرگ و بیش‌تر آن‌که، از هیزم همین تمسخر، حالا چند روزی است که آتش معرکه غیر اخلاقی جوانان گرم و گرم‌تر شده‌است.

 طرف‌داران دو نماینده دین، جمعی به اشاره آن یکی خودسری و تندروی و خشونت خیابانی می‌‌نموده‌اند، حالا هم عده‌ای نه به اشاره مستقیم، که به تلویح این یکی اجازه بیش‌تری پیدا کرده‌اند که دردها و زخم‌های خود را که از چماق طرف‌داران آن یکی دارند، با تمسخر و طعنه و بی‌حرمتی بیش‌تر تسکین نمایند و البته ناگفته مشخص است آن‌چه در این میان قربانی می‌شود و می‌سوزد و جز دود و درد سیاهی از آن باقی نمی‌ماند «اخلاق» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۰ ، ۱۱:۴۲
علی مصلحی

چاه مکن بهر کسی

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۳۸ ق.ظ

«مولوی» در دفتر ششم مثنوی داستانی دارد درباره رنجوری که برای مداوا پیش طبیب رفت:
آن یکی رنجور شد سوی طبیب
 گفت نبضم را فرو بین ای لبیب
و طبیب پس از مداوا و نبض‌گرفتن واقف شد که امید صحت بر او محال است. بنابراین برای آن‌که دستور پرهیز برای بیماری که روزهای آخر عمر را سپری می‌کند مفید به حال نیست و کمترین نتیجه را در بر ندارد بنابراین:
گفت هر چت دل بخواهد آن بکن
تا رود از جسمت این رنج کهن

هرچه خواهد خاطر تو وا مگیر
 تا نگردد صبر و پرهیزت زحیر

صبر و پرهیز این مرض را دان زیان
 هرچه خواهد دل، درآرش در میان

رنجور از طبیب فارغ شده به‌راه افتاد. در کنار جوی آبی، صوفیی نشسته دست و رو می‌شست. رنجور بر پشت گردن صاف صوفی طمع کرد و نسخه طبیب را بیاد آورد. سیلی محکمی بر پشت گردن صوفی نواخت.
 صوفی رنجور را به قاضی برد و قاضی پس از دیدن حال زار رنجور، صوفی را مخاطب ساخت که: حکم خدا درباره زندگان است و این رنجور سال‌ها پیش مرده است و ... .
صوفی قاضی را پرسید:
گفت صوفی پس روا داری که او
 سیلی‌م زد بی‌ قصاص و بی‌ تسو؟

و قاضی بلافاصله از او پرسیدکه:
گفت قاضی تو چه داری بیش و کم؟
گفت دارم در جهان من شش درم

گفت قاضی:سه درم تو خرج کن
 آن سه دیگر را به او ده بی سخن

زار و رنجورست و درویش و ضعیف
 سه درم دربایدش ترّة و رغیف

قاضی و صوفی مشغول جر و بحث و گفت‌وگو شدند. در همین حین نگاه رنجور به پشت گردن قاضی افتاد.
بر قفای قاضی افتادش نظر
از قفای صوفی آن بد بتر

سوی گوش قاضی آمد بهر راز
 سیلیی آورد قاضی را فراز

پس از سیلی‌خوردن قاضی از رنجور، صوفی قاضی را سزنش کرد که:
آنچ نپسندی به خود ای شیخ دین
 چون پسندی بر برادر، ای امین؟

این ندانی که پی من چه کنی
هم در آن چه عاقبت خود افگنی؟

این یکی حکمت چنین بد در قضا
 که تو را آورد سیلی بر قفا

وای بر احکام دیگرهای تو
 تا چه آرد بر سر و بر پای تو؟

بقیه داستان را خود حدس زده یا در مثنوی عظیم معنوی بخوانید.

آقای دکتر « علی لاریجانی » را خیلی سال است که می شناسید و می‌شناسیم. از مراسم تودیع «سید محمد خاتمی » از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معرفی وی به‌عنوان وزیر جدید، در همان روز بود که وقتی اکثر کارمندان وزارت ارشاد از خداحافظی «خاتمی » به شدت متاثر بودند، آقای «سید محمود دعایی» خطاب به او گفت: «ای کاش هنگام خداحافظی شما هم کارمندان این‌گونه متاثر باشند.» و ای‌کاش که در همه جا هنگام تودیع، همکاران از رفتن هیچ‌کس خوشحال نباشند که متاسفانه بالای نود درصد این‌گونه نیست و در مورد آقای « لاریجانی» هم.

به صدا وسیما آمد و هشت سال از خاطر هی‌چکس نرفته است که رسانه ملی ایران طی این مدت به دلیل رویکرد جناحی و یک‌سویه او از یک‌طرف و حذف و تخریب و اهانت نسبت به شخصیت‌های بزرگ علمی، هنری و مذهبی از طرف دیگر به «سیمای لاریجانی» تنزل شان یافت.
در همین دوره بارها و بارها به سعی و سعایت او برنامه‌هایی ساخته و پرداخته شد که مهمترین هدفش حذف «اصلاح» و «‌اصلاح‌طلبی» بود.
سانسور خبری و تحریف و جعل خبر در دوران مدیریت او عملا تشویق، و ترغیب تلویحی خشونت و شاخه شناخته شده آن «انصارحزبالله» بوده است.
مردم ما برنامه‌های «چراغ»، «هویت» و فیلم سانسور شده و تحریفی «کنفرانس برلین» پخش‌شده از سیمای تحت مدیریت ایشان را هنوز فراموش نکرده‌اند.

از مشخصات بارز«اخوان لاریجانی» چرخش سریع در مواضع است و آقای دکتر نیز از این خصیصه بهره کافی و وافی برده است؛ تا بدان‌جا که ظهر روز انتخابات دهم پس از رصدکردن اوضاع و دریافت اخبار رسمی ریاست‌جمهوری مهندس «موسوی» را به ایشان تبریک گفته و پس از اتفاقات ناگوار بعد از انتخابات در برنامه زنده تلوزیونی خواستار آن شد که صدا و سیما به مخالفین هم حق و وقت برای دفاع بدهد از یک‌طرف، و از طرف دیگر حمله شدیدالحن ایشان به سران جنبش سبز پس از جریان پاره‌شدن عکس موسوم به «اهانت به امام».

بگذریم درباره ایشان و اخلاق خاص ایشان بسیار بیشتر می‌توان نوشت.

آقای دکتر اخیرا به نمایندگی از ریاست‌جمهور خصوصا و ملت ایران عموما، راس یک هیئت دیپلماتیک به کشور «انور سادات» و «حسنی مبارک»، کشور اهرام مسافرت نموده و مسئولیت دیپلماتیک خود را نه کم نه زیاد ــ آن‌چنان‌که باید ــ انجام داد و برگشت. اما بلافاصله دست‌پروردگانش در «انصار حزب‌الله» و بیسج دانشگاه‌ها پشت گردن او را از پشت گردن مرحوم دکتر «زرین‌کوب» و دکتر «‌شفیعی کدکنی» و دکتر «چنگیز پهلوان» و خانم دکتر «جمیله کدیور» و ... صاف‌تر یافته و هوس پشت‌گردنی‌زدن به او نمودند.

نامه شدیداللحن بسیج دانشگاه‌ها به آقای لاریجانی و تقاضای عذر‌خواهی او از ملت ایران به دلیل ملاقات با «حسنی مبارک» به سعایت و راهنمایی آن‌هایی تنظیم شده است که امروز در راهپیمایی خودجوش؟؟؟ قم راه‌پیمایان را به حضور پذیرفته و به مردم ایران ؟؟؟پیام دادند که «شهر مقدس قم جای منافقان نیست.»
 دیری نمی‌پاید که راهپیمایان امروز درخواست خروج میزبان امروزشان را از قم خواهند داشت.
مگر آن‌که ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۸۸ ، ۰۴:۳۸
علی مصلحی