برای
فهم یک موضوع اگر بدیهی نباشد، نیاز به اقامه دلیل و مدرک و قرینه و اماره
است. اما ار یک موضع شفاف و بدهی و قابل فهم به سادگی باشد، دنبال دلیل
گشتن جکم چرخانودن لقمه دور سر و به زمت انداختن آدمی برای رسیدن به فم
است. ناگفته پیداست لقمهای که میتوان به سادگی خورد را اگر دور سر
بچرخانی ممکن است به دلیل صعباعبور بودن سقوط کند و برای گرسنه گرسنگی
بماند. بر همین سیاق مطلب و موضع ساده فهم اگر به سکرات دلیل و ستند ترشی
بفت، به سادگی از حیز انتفاع ساقط شده و خالی از معنی میشود و مفید فایده
نیست.
طرح موضوع:
آیا دوران 8 ساله آقای «احمدینژاد» دوران بدی
بوده یانه؟ آیا ادعاهای بیشمار از بین رفتن فصتهای اقتصادی و اجتماعی،
در سطح داخلی و هزینههای بیشمار انزوا و تحریم و ... در سطح بینالمللی که
قسمت عمدهای از اصولگرایان مدعی آن هستند راست است یا دروغ؟ و در نهایت
اگر راست است آیا «اجمدینژاد» به تنهایی مقصر این وضعیت است؟
در مورد
راست یا دروغ یا مطابق واقع بودن یا نوبدن ادعاها، به قول معروف آنرا که
عیان است، حاجتی به بیان و اقامه دلیل و سند نیست. خیلی ساده میتوان از
مراجع رسمی و معتبر اسلتعلام کرد که مثلا در طل 100 سال گذشته بیشترین
میزان قیمت نفت مربوط به چه سالهایی بوده است. اگر آمار داخلی قابل اعتماد
نیست، امار مجموعه کشورهای ث=صادر کننده که قابل اعتماد است. آمار کشورهای
خریدار و بازرهای جاهنی که قابل اعتماد است. به فرض دورغ بودن چرا در طول 8
سال گذشته دولت در مقابل اعلام آن آمار از رسانه ملی ایران سکوت کرد و به
مردم مثلا نگفت که ایها الناس بدانید که آمار رسانه ملی و بورس بین المللی
نفت و بازرهای جهانی و ... همه دروغ است و انچه من میگویم راست است.
بدیهی است چنانچه میگفت هم کسی باور نمیکرد. چگونه می شود ه همه دنیا
دروغ بگویند و یک ریس دولت فقط راست بگوید. البته این از نظر منطقی ممتنع
نیست، اما احتمال وجود آن بسیار بسیار نادر و ناچیز و در حد غیر ممکن است.
از طرف دیگر آمار وضعیت کشور در زمانی که وی دولت را از ریس دولت قبلی
تحویل گرفته هم با اختلاف ناچیزی قابل مونیتورینگ و بررسی است. اینکه آیا
دولت تحویل گرفته بدهی داخلی داشته یا خیر؟ بدهی خارجی چه طور؟ اگر داشته
میزان انها چه قدر بود و خلاصه دولت قبلی چه میزان تعهد برای دولت آقای
احمدی نژاد ایجاد نموده بوده و چه مقدار و مبلغ نقدینگی برای او به ارث
گذاشته است. اینها هم به سادگی و بدون نیاز به سند و مدرک اماره و قرنیه
قابل فهم است.
جدای از اینها اگر مجموعه سخنان مدعی ویرانگری دو دوره
دولت نهم و دهم به ریاست احمدینژاد را در کنار هم قرار بدهیم، به نظر نمی
رسد در هیچ طیفی از جبهه گسرتده اصولگرایان بتوان طیفی را یافت که به طور
کامل با با این مدعا مخالف باشند. به عبارت دیگر اگر شخص یا اشخاص نادری
مثلا از طیف «موتلفه» معتقد به درخشان بودن کارنامه احمدینژاد هستند، در
مقابل به مقیاس چندین برابر از همین جمعیت هستند که ادعای مخالف آن یعنی
ویرانگر بودن دو دوره ریاست آن را تایید میکنند. این تایید مویرانگر
بودن دولت وی، دریبن تمام طیفهای گسترده اصولگرایی که کاها بعضی همپوشانی
اهداف و مواضع دارند و در بین بعضی از نهادها و نیروهای مرجع آنها آن قدر
فراوان است که میتوان نتیجه گرفت دستکم نود درصد از طیفهای اصیل
اصولگرایی بر مخرب بودن دوره ایشان معترفند.
به عنوان نمونه بنگرید به
مواضع آقای «جواد فاضل لنکرانی» که در بین اغلب نیورهای اصولگرا شخصتی
متنفذ است و به نوعی نیروی مرجع برای قسمت عمدهای از این طیفها محسوب می
شود. وی رسما در بد بودن دوران گذشته به 8 سال اشاره می کند و از تمام شدن
ان اظهار خوشحالی می کند.
از طرف دیگر مثلا توجه داشت باشیم که دستکم
یکسال قبل از انتخابات پر حرف و حدیث خرداد 88 یک فایل صوتی منسوب به
سردار قالیباف شهردار وقت تهران و رقیب انتخاباتی دور اول احمدی نژاد منتشر
شد که دولت احمدینژاد را در تمام وجوه با ذکر نام و سابقه افراد به
بداخلاقی و فساد متهم مینمود. این فایل که در سطح وسیع در فضای مجازی و
حقیق منتشر شد و حتی بخش حقوقو ریاست جمهوری به استناد آن بر علیه آقای
قالیباف اعلام جرم نموده، هیچگاه از طرف آقای قالباف و نزدیکان او تکذیب
نشد و نه تنها تکذیب نشد، که کمتر از یکسال پس از اتخابات 88 مجددا همان
ادعاها کمی پررنگتر و وسیعتر از طرف رسانهها مجازی و وبسایتهای منسوب
به قابلیاف پررنگ تر مطرح و روی آن مانور داده شد. به استاند همین افشاگری
ها عدهای از نزدیکان احمدینژاد تحت تعثیب قرار گرفته و بازداشت و بازداشت
هم شدند. قالیباف یک اصولگرای نزدیک به سردارن سپاه و نیوری انتظامی است و
طیف وسیعی از اصولگرایان را نمایندگی میکند.
عماد افروغ، علی مطهری،
احمدی توکلی، الیاس نادران، علی لاریجانی، زاکانی تنها بخشی از نمایندگان
اصولگرای مجلس هفتم و هشتم و نهم هستند که دولت و نزدیگان احمدینژاد را
رسما به فساد سنگین متهم کرده و بارها و بارها وزاری دولت وی را برای
پاسخگویی و استیضاح به مجلس کشاندند و برای نخستین بار بعد از انقلاب ریس
جمهور برای پاسخ به سؤال نمایندگان به مجلس احضار شد.
به رغم حساسی
بالای مجموعه حاکمیت مبنی بر مخفی ماندن تخلفات دولتی و رسدگی در پرده به
آنها، اخباری از تخلفات و فساد مالی بی نظیر در زیرمجموعههای دولت
احمدینژاد و تعقیب قاضایی و بازداشت انها در رسانههای رمسی متشر شد که در
طول سی سال گذشته بینظیر بوده است. همه اینها دقیقا زمانی اتفاق
میافتاد که بالاترین مقام مملکتی با تحکم اصرار بر «کش ندادن» موضوع داشت
اما عمق فاجعه به حدی بود که کش ندادن آن غیرقابل ممکن مینمود.
برای
اولینبار در طول تاریخ جمهوری اسلامی یک مجموعه قضایی مرکب از دادستان
سابق تهران و دو قاضی زیرمجموعه وی که دولت احمدینژاد از بیشترین همراهی
ان ها برخوردار بود، صلب مصونیت قضایی شده و پس از طرح شکایت برعلیه انها
به انفصال دائم از مشاغل قضایی محکوم شدند. البته این احکام فعلا در مرحمله
بدوی است. علوه بر برخورداری دولت از تخلفات قضایی این قضات، «سعید مترضی»
به سماجت شخص ریس جمهور در چندین مرحله به رغم حکم صریح دیوان عدالت
اداری ریاست یکی از پولسازترین ادارت دولتی را در اختایر داشته و دارد.
بر این سیاها میتوان حالا حالاها افزود و این موراد انقدر فراوان است
که نمیتوان تمام انها را در چنین فرصت و سیههایاحصا کرد. اما از همه
انیها گذشته به تعبیر شیخ شجاع: تورم را نباید از از امار به دست آورد
باید از ننجون من پرسید، یک تحقیق میدانی ساده از وضعیت فقر فراگیر عمومی
که لحظه به لحظه بر عمق و شدت ان افزوده می شود و حالاها حالاها جبران
ان شدنی نیست، به اسانی بدون نیاز به این نشانه خبر از حال درون دولتی
میدهد که به نظر می رسد در طول تارخ نمونه بوده و خواهد بود.
اینها
همه جدای از وضعیت بینالمللی و انزوا و تحریم کلههایی است که بیگانگان در
این اشفته بازار فرصت کردند بر سرکشور و ملت و فرهنگ ما بگذارند. جدای از
همه بیمارانی که بدون ارو بر اثر تحریم ماندند و مردند و جدا از همه
کودکانی که به وعده پاداش یکمیلیونی احمدینژاد به دنیا آمدند و خبری از
هدیه و پول برایشان نشد، جدای از فرزندانی است که بر اثر شعار خام توانای
گنایش 150 میلیونی جمعیت در کشور ایران که آحمدینژاد مطرح کرد و رهبری پشت
آنرا گرفت و عدهای را به صرافت انداخت و بچه دار شدند و فردا با سرنوشت
انها چه خواهد شد و ....
با اینهمه اینها همه در مقابل از بین رفتن
حساسیت جامعه چه در سطح خرد و چه در سطح کلان نسبت به رذیله اخلاقی «دروغ» و
شکسته شدن قبح آن در تمامی سطوح هیچ است.
دقت تمام مسائل پیشگفته از
نظر قلیلی از اصولگرایان، کذب محض است. یعنی آقای « ضرغامی» ریس رسانه
صولگرایان در روزهای پایانی دوره دوم دولت آقای «احمدینژاد» مجلسی و
برنامهای ترتیب میدهد و از ایشان و آنچه او خدمات ایشان میداند تجلیل
میکند. معنی ساده این مراسم تجلیل یعنی اینکه همه ادعای مطرح شده درباره
خسارت بار بودن دوره و مدیریت احمدینژاد کذب است و تازه باید او تجلیل هم
بشود. یعنی قسمت عمدهای از اصولگرایان «دروغ» میگویند. این متهم کردن
همدیگر به دروغ گویی موجود ناخلف اما اصل و اصیل دروه احمد ن\اد است و
برای اثبات اینکه این دوره خسارتبار بوده همین یک داغ دل بس است.مطمئن با
تمام دقت آنقردرها از قلم می