نامه به نمایندگان مجلس
ربنااصرف عنا عذاب جهنم. ان عذابها کان قراما. انها ساءت مستقرا و مقاما
(فرقان ۶۵و۶۶)
نمایندگام محترم مجلس شورای اسلامی!
با سلام و به قول دوستی؛ بی عرض ادب. که کدامیک از شما لیاقت ادب دارید که در این وانفسای رحم! شمشیر خشمتان برندهتر از مهربانی است؟ و آنرا که خشم فرمانده و راهبر است، همان به که توقع ادب هم از اهالی خشم داشته باشد. آنگونه که اهالی خشم بر فرزندان حضرت ابیعبدالله مورد ادب خشمگینانه اعوان و انصار «مختار سقفی» قرار گرفتند. به قولی: احسن تادیبی.
و دور نیست که تکتک حضرات نیز به همین شمشیری که خود بر ملت و مجموعه منتخبین خود آختهاید ادب شوید.
لطفا ملا نقطیها ایراد نگیرند و اهالی محترم کوچه «توهم توطئه» مرا به فتنهانگیزی متهم نکنند که آنچه من مینویسم اولا قانونمندی نانوشته طبیعت است و ثانیا گفته و نوشته حدیث متواتر صادره از بنده برگزیده خدا «محمد مصطفی» (ص) است که :«ملک با کفر میماند و با ظلم نه».
حضرات!
آب از آسیابی که شما را کفنپوشان از روی صندلیهای گرم مجلس به خیابانهای سرد تهران کشاند، افتاد. اما خون گرمی که از رگهای «ندا»و «سهراب» و «محسن» و ... در طلیعه جنبش سبز ایران بر زمین ریخته شده بود، و امروز از قلب «سید علی موسوی حبیبی» و ... سنگفرش خیابانهای تهران را سرخگونه کرد، هنوز گرم است و تا ابد نیز در رگهای غیرت خواهد جوشید و گرم خواهد ماند.
اما آب از سر شما گذشت. و روسیاهی نه به زغال که به روی سیاه شما ماند ــ فرقی نمیکند اقلیت و اکثریتــ که با سکوت سردتان خون غیرت را در رگهای مجلسی که میباید خانه ملت باشد و خیانتخانه بر علیه ملت و له دولت شد، به سردی نشاندید.
تاریخ وکالت و نمایندگی خیانتپیشهتر از شما را سراغ نخواهد گرفت.
از ششماه پیش خیابانهای ایران از خون صدها نفر دختر و پسر و پیر و جوان،که هرکدام نقشی در انتخاب یک نفر از شما برای دفاع از حقوق شهروندی و انسانیاش داشت، رنگین و رنگینتر میشود، اما هیچکس صدای نطق اعتراضی شما را بر ریختهشدن این خونها از تریبون مجلس نشنید. گویی که لالمونی مصلحت گرفتهاید.
هیچ خبری دال بر احضار وزیر، فرمانده، یا مسئولی به مجلس برای پاسخ به اتفاقات افتاده به سمع منتخبین شما نرسید، استیضاح که امری بود علیحده.
شش ماه است که هر از گاهی به بهانهای واهی، سرمایه ناچیز این ملت آنهم در سال «اصلاح الگوی مصرف» صرف بریز و بپاشهای تبلیغاتی برای توجیه و سرپوش نهادن بر بیکفایتی مجموعه دولت نهم و در ادامه مجموعه دولت کودتا میشود و دهانهای شما گویی «تار عنکبوت» گرفته است، آتگاه فریاد وااسلامای شما بر پارهشدن عکس پدر بزرگ امت اسلام حضرت «روحالله خمینی» بلند میشود. و این نشانه نهایت بیاطلاعی شما از اسلام و تاریخ اسلام است.
اصلا برای آنکه در این پیکار نابخردانه کوس رسوایی و بیخردی و بیاطلایی خود را اینچنین محکم نکوبید و صدای بیآبروییتان عالم و آدم را فرا نگیرد، هیچ نیازی به داشتن تحصیلات حوزوی و تدریس خارج فقه و اصول و تخصص در تاریخ اسلام نبود، کافی بود در کودکی که پای منبر میرفتید، بحث مربوط به «جنگ صفین » و قرآن بر سر نیزه کردن «عمربنالعاص» را خوب گوش میکردید.
آیا مولی علی نفرمود: شمشیر بر قرآنها فرود آورید و فرود نیاوردند که نقش قلم و مرکب را قرآن پنداشتند و بر مولای آزادگان و قرآن ناطق «مولی علی» شمشیر کشیدند؟و امروز شما برای دفاع از تصویر عکس حضرت امام شمشیر بر تفکر او میکشید؟
باور کنید اگر شما نمایندگان مجلس زمان «مولی علی» هم بودید، بلافاصله بعد از این واقعه تشکیل جلسه اضطراری میدادید و با طرحی به قید دستکم هزار فوریت، از قوه قضایی خواستار تنبیه ــ العیاذباللهــ «امیرالمومنین» به علت اهانت به قرآن میشدید.
راستی «عمربن عاص»ی که عکس حضرت امام را پاره کرد هنوز شناخته نشده است؟
تعداد قابلتوجهی از نمایندگان سربلند مجلس شورای اسلامی دوره «ششم» از ششماه پیش در سیاهچال اوین در بندند و این به آن دلیل است که وفتی نتوانستند از ابزار موجود برای دفاع از حقوق موکلینشان استفاده کنند، دست به ابتکار زیبایی زده و دستهجمعی استعفا دادند و امروز تاوان همان استعفا را پس میدهند. اما مطمئن هستید و هستند که تنگی و تاریکی قبر بسیار تنگتر و تاریکتر از سیاهچال اوین است.
علی المدبر فتامل. یا علی
علی مصلحی۸۸/۱۰/۱۲ استرآباد