دکتر روحانی و استاد «مرشد ترابی»
«احمدینژاد» و دوروبریهای او بیاندازه از درک شعر و هنر و زیبایی و مظاهر آن عاجر بودند. ایجاد پست قائممقامی شعر در وزارت ارشاد که با آن سروصدا و تبلیغات به راه افتاد و بهزودی به فراموشی سپرده شد و از یادها رفت، یک نمونه از اوج کجسلیقهگی و بیبهره بودن از درک بدیهیترین و ابتداییترین مولفهها و مختصات شعر و هنر و الزامات زیباییشناسانه دنیای آن در تفکر احمدینژاد و همراهان او بود.
ایراندوستی و توجه به فرهنگ ایران باستان و مظاهر آن، که احمدینژاد و دولت متبوعش تلاش فراوان کردند تا بر موج آن سوار شده و از آن نمد برای شهرت و اعتبار خود کلاهی بدوزند نیز، آنقدر کمیک و مضحک بود که کمترین توجهی را برنیانگیخت و کمترین اقبال و استقبال را به دنبال نداشت. از آن ادعا و ژستها، تصویر مضحک و در عینحال تراژیک چفیه انداختن بر گردن کورش نمادین ــ که اسباب فکاهه و طنز فعالین فضای مجازی را دیر زمانی فراهم نمود ــ و داستان آوردن سیلندر منشور کورش برای مدتی به ایران و پیشنهاد مضحکتر سردار قلم که: «آنرا به بریتانیا بازنگردانیم»، و باقی ماجراهایش به نشان اوج بیسلیقهگی و ناشیگری این دولت در خاطرهها ماند.
آنهمه البته حکم آهنگزدن شبانه آن دزد معروف در بازار را داشت که صدای آهنگش این روزها کمکم در حال شنیده شدن است.
استاد برجسته و بینظیر هنر نقالی و پرده و شاهنامهخوانی ایران، «مرشد ولیالله ترابی» از حدود دستکم یکسال پیش در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم میکرد. در تمام این مدت، مدعیان توجه به ایران باستان و فرهنگ باستانی و اساطیری ایران، کمترین دستگیری درخور و شایسته از این هنرمند بینظیر و آخرین بازمانده از نسل نقالان و پردهخوانان ایران انجام ندادند.
«مرشد ترابی» سرانجام پس از تحمل دوره سخت بیماری، درست در لحظه فترت دولت و در زمان خلا بین این دولت و آن دولت، دارفانی را وداع گفت. قدر مسلم آنست که «احمدینژاد» که در دوران ریاستجمهوری قدر هنر و هنرمندان درست نمیدانست، پس از پایان ریاستجمهوری هم نیازی به تسلیت گفتن و همدردی با خانواده و جامعه هنرمندان احساس نمیکند. چه اینکه اینگونه رفتارها مال زمانی بود که به رای و توجه آنها نیاز داشت و اکنون چنین نیازی وجود ندارد.
اما از دکتر «روحانی» و دولت وی، بعید است که دو روز پس از درگذشت آن استاد برجسته، هنوز واکنشی درخور شان و جایگاه بلند مرتبهی آن مرحوم نشان داده نشده و پیام تسلیتی از سوی دولت جدید صادر نشده است.
دلجویی از خانواده و جماعت عزادار هنرمند و استاد نادر، برجسته، و بینظیر نقالی و پرده و شاهنامهخوانی ایران، و صدور پیام تسلیت به مناسبت درگذشت وی، آنقدر محل اهمیت و توجه هست که تاخیر دو روزه دکتر «روحانی» ریسجمهور جدید ایران به هیچ عنوان و با هیچ بهانهای قابل توجیه و گذشت نباشد.
اینکه دوران انتقال ریاستجمهوری و متعلقات از دولت قبلی به دولت جدید فرایندی پیچیده و شلوغ را به دنبال دارد و به دنبال آن نیز تمام وقت و توجه ریسجمهور جدید معطوف به مراسم ویژه تنفیذ و به دنبال آن تحلیف میباشد، قابل درک و توجیه است. با اینحال اما به نظر میرسد ریسجمهور جدید در انتخاب مشاور هنری خود دقت شایستهای مبذول نداشته است. والا با وجود تمام شلوغی این روزها، مشاور هنری وظیفه داشته و دارد که در چنین مواقعی نسبت به تنظیم پیام تسلیت اقدام و آنرا به اطلاع و امضای ریسجمهور رسانده و در اختیار رسانههای عمومی جهت انتشار قرار دهد.
انتظار میرود ریسجمهور هرچه سریعتر نسبت به صدور پیام تسلیت بهمناسبت درگذشت استاد «مرشد ترابی» جبران مافات کند، والا این تاخیر و مماشات سهوی در کارنامه ریسجمهور ثبت و از دید اهالی فرهنگ و هنر مخفی نخواهد ماند.