برای علی مصلحی؛ خیلی رک، خیلی ساده
«عرفان ص»
تازه از شادیهای همکارم که از خوشحالی مرخصی "نازنین" زندگیاش، مدام قهقهههایش فضای تحریریه را پر میکرد، دل و جانی تازه پیدا کرده بودم که از کاشان خبردادند یکی از دوستان خوب و آرامم، علی مصلحی بازداشت شده. معلوم نیست توسط کی؟! چطوری؟! چرا؟! و اصلا هنوز هیچ کس نمیداند کجاست. خبر چند لحظه بعد روی خروجی سایتها بود. و من دیگر نتوانستم قلمم را کنترل کنم. باید کلی مطلب را مینوشتم و میفرستادم مجله و روزنامه. ولی یک لحظه همه چیز را کات دادم و با خود گفتم تا حرفی از علی نزنم، بیخیال نمیشوم.
نمیدانم چرا با علی مصلحی همزادپنداری می کنم. شاید برای اینکه اورا هم با پژو ۴۰۵ بردهاند؛مثل من. شاید برای اینکه و او همیشه تاکید میکرد تا انصاف را رعایت کنیم. مثل من. شاید برای اینکه اورا برای نوشتنش بردهاند. چیزی که من به آن زندهام. هرچه هست، من با علی اینقدر خاطره تلخ و شیرین دارم که بتوانم ادعا کنم حالا که رفته، برایش غصه میخورم و جای خالیاش را حس میکنم. البته در همین لحظهها، چندباری به خودم نفرین فرستادم که چرا حالا به فکرش افتادهام. چرا چند ماه سراغش را نگرفتم.
من به یک خصوصیت علی عشق میورزیدم. به اینکه به چیزی که میگفت وفادار بود. حرفش یکی بود و پایش میایستاد و البته همان حرف را خیلی محترمانه به طرف مقابلش میگفت. هیچگاه اینقدر فضای نگارش نداشت که بتواند خیلی رسمی کار کند. برای همین در وبلاگش مینوشت و گاهی در سایتهای جنبش سبزی. مهم این بود که این نبود فضا، کوچکترین اثری در ارادهاش نداشت.
یکی از ستونهای سایت خبری جهش، روزهایی که بود، همین علی مصلحی بود و کمکهایی که میکرد. با علی در نیوزبان هم ارتباط داشتم. مهم این است که علی را خیلیها نمیشناسند. خیلی اهل خودنمایی نبود و فقط مینوشت و مینوشت. انگار کار دیگری بلد نبود.
زیاد اهل نوشتن این طور چیزها نیستم . به خصوص این روزها که مشغله کاری، دیگر مجالی برایم نگذاشته تا حتی بنشینم به خودم کمی فکر کنم. ولی علی فرق دارد. ارزش دارد. حرمت دارد. علی از بهترین دوستان روزنامهنگارم بود و باید بهش میپرداختم. باید کنار هم بنشینیم و دعا کنیم تا دوباره علی را بیرون و زیر آسمان آبی، کنار خودمان ببینیم و دوباره از نوشتههایش لذت ببریم.
حالا خیالم کمی راحتتر شد. حالا دیگر علی وقتی آمد بیرون، میداند ما به فکرش بودیم. دوستش داشتیم و تنهایش نگذاشتیم.
منتشرشده در جرس اینجا