اعترافالحمار
چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ
وقتی زارعی، سندی برد پیش آخوند تا امضاء و مهر کند. متن سند، فروش دو حبه ملک در ازاء یک راس «خر» بود.
آخوند سند را خواند و در حاشیه آن سجل خود را اینگونه ثبت کرد: «اعترفالحمار بما رقم فیه لدی.» (به آنچه در سند نوشته شده «حمار» پیش من اعتراف کرد.)
یکی از شهود آهسته گفت: جناب آخوند! فروشنده در اینجا زارع است، نه حمار! ضمیر فعل در جمله شما به کجا برمیگردد؟
آخوند جواب داد: من درست نوشتهام. ضمیر محل رجوع خود را پیدا خواهد کرد. اگر فروشنده خر نبود، چیزی را که به او «جو» میداد، نمیفروخت و در عوض چیزی نمیخرید که ازو «جو» بخواهد.
باستانی پاریزی ــ نون جو دوغ گو ــ ص۴۶۴
۹۳/۱۱/۲۹