نمکشناسی یا شیادی
آیا اگر کسی یکبار ما را مهمان خود کرد و یک وعده غذا داد و در آن غذا نمک هم استفاده شده بود، باید تا آخر عمر ما مدیون این شخص باشیم و تا آخر عمر هرچه خواست و امر و اراده او در مورد ما بود باید اطاعت کرد و تخطی از این قاعده خلاف ادب و خلاف حق نان و نمک است؟
در اینکه نمک، بسیار باارزش است و بهشدت بر نگهداشتن حرمت آن توصیه اخلاقی چه در آیینهای آسمانی و چه در آیینهای زمینی شده، تردید نیست. جالب است که این توصیهها در آیینهایی زمینی و مرام لوطیان و عیاران تاکید ببیشتر و برجستهتری هم شاید داشته باشد.
حتما داستان عیارانی را شنیده یا خواندهاید که بهسختی و پس از یک فرایند سخت به انبار جواهرآلاتی دسترسی پیدا کردند و پس از آنکه تمام جواهرالآت را بهسختی از انبار خارج کردند، در آخرین لحظات دست رئیس عیاران در تاریکی به شیئی خورد و برای اینکه تست کند جواهر است یا خیر اندکی آنرا چشید و وقتی متوجه شد، «نمک» است، همین چشیدن مختصر باعث شد احساس نمکگیر شدن به او دست دهد و در نتیجه دستور داد همه جواهرات را به انبار برگردانند.
این داستان بهتنهایی کافی است تا متوجه شویم ما ایرانیها بهخصوص و شرقیها عموما، تا چه پایه به حق و حرمت نمک و سفره احترام گذاشته و میگذاریم و کار اخلاقی و درستی هم انجام میدهیم. در این تردید نیست.
اما آیا معنی نگهداشتن حق نمک و احترام به سفره، آنست که یک لقمه و یک سفره یا حتی یکبار چشیدن نمک یک نفر، ما را به بنده و بدتر از آن برده طرف مقابل تبدیل کند؟
اگر چنین باشد که خیلی از فرصتطلبان میتوانند در پوستین معرفت و عیاری خزیده و ما را یک بار مهمان و از آن پس تا آخر عمر بنده و برده و بدتر از آن ذلیل و حقیر خود کنند.
یعنی اگر بعد از یک مهمان کردن، بارهاوبارها به مال و زندگی ما دستبرد زدند و زندگی ما را غارت کردند، ما حق نداریم بهدلیل حق نمک از کسی که که ما را نمکگیر کرده شکایت کرده یا طلب حق و درخواست اعاده حیثیت کنیم؟
به نظر میرسد در برداشت و الهامگرفتن از این اصل اخلاقی، درست و بنیادین خطای فاحشی صورت گرفته و شوربختانه برخی رندان شریر در طول تاریخ هم در آتش این خطا دمیده و آنرا کمی برحستهتر هم کردهاند تا بازار شیادی و سرکسیهکردنشان از رونق و اعتبار نیفتد.
حق و حرمت نمک و سفره، یک حق و حرمت دوطرفه است. یعنی هم کسی که نمک داده و هم کسی که نمک چشیده، هردو باید به یک اندازه و در بالاترین سطح، حرمت نمک را نگه دارند. در واقع هردو نسبت به همدیگر صاحب حق میشوند و از آن به بعد هردو باید حرمت مال و ناموس و زندگی و آبرو و اعتبار همدیگر را حفظ کنند و اگر هر یک از طرفین این قاعده را نقض کرد، جدای از آنکه حرمت نمک را فروگذاشته، میثاق دو طرف را هم خدشهدار کرده است و قطعنا برای طرف مقابل این حق محفوظ است که در برابر این حق و حرمتشکنی اعاده حق و حیثیت کند . و در این اعاده حق کردن، نهتنها ایرادی نیست که ای بسا شاید در فروگذاشتن این حق و رها کردن آدم میثاقشکن به حال خود ایراد باشد و چه بسا با این رها کردن میثاقشکن بر رفتار خلاف خود جری شود و به حقوق دیگر انسانها هم دستاندازی کند.
دیگر اینکه آدم باید بهشدت و دقت حواسش باشد با چه کسی همسفره و نمک و به قولی همپیاله میشود. این دقت هوشمندی بالایی نیاز دارد. قطعنا کسی که سفره از نان دیگران برای ما بچیند و نمک سفرهاش از مال دیگران باشد، ارزش همسفرهگی و همپیاله و همنمکی ندارد و باید از همسفره شدن با چنین آدمهایی که پیش از سفره، حرمت نمک را شکستهاند احتراز کرد.
جدای از اینها آدمهای توقعی و نوکیسه و آدمهایی که از فقدان عزت نفس رنج میبرند هم لیاقت همسفرهگی و همنمکی ندارند.
با کمی دقت در انتخاب دوست و همراه و همسفره، هم میتوان همه حرمتها و از جمله حرمت نمک را حفظ کرد و هم زندگی شاد و آرام و آبرومندی داشت.