وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

برای آن‌که «نیکی» از بین نرود

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ

ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﯽ؟
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﻣﻦ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺷﺘﺮ ﻭ ﺑﺰ ﻭ ... ﻫﺴﺘﻢ. ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺘﺮﻫﺎﻳﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺪﺭ ﺍﻳﻨ‌ﻬﺎ ﮐﺮﺩ، ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺯﺩ ﻭ ﺷﺘﺮ ﻣﺮﺩ، ﻭ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺮﺩ.
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ﻋ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﺮ ﺗﻮ ﺣﺪ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍ می‌ﮑﻨﻢ.
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﻴﺪ. ﭘﺪﺭﻡ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﻢ ﮔﻨﺠﯽ ﺑه‌ﺠﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ‌است. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺑﮑﺸﻴﺪ، ﺁﻥ ﮔﻨﺞ ﺗﺒﺎﻩ می‌شود، ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺗﺒﺎﻩ خواهد شد.
ﻣﻴﺸﻮﺩ.
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ می‌کند؟
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ!
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ع) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯼ «ﺍﺑﺎﺫﺭ»! ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ می‌کنی؟
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﺑﻠﻪ یا ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ!
مولی علی فرمود: ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ نمی‌شناسی، ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ ﺣﺪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍ ‌می‌کنم!
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﻣﻦ ﺿﻤﺎﻧﺘﺶ را می‌کنم ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ!
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ.
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ سپری شد. ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ «ﺍﺑﺎﺫﺭ» ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﺪ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﻮﺩ...
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺫﺍﻥ ﻣﻐﺮﺏ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣالیﮑﻪ ﺧﻴﻠﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، در برابر ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﮔﻨﺞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﻫﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺣﺪ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﻨﯽ.
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ع) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﭼﻪ ﭼﻴﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ ﺩﺭ حالی‌که می‌توانستی ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ «ﻭﻓﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ» ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﺖ...
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮمنین ﺍﺯ ﺍﺑﺎﺫﺭ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﺍﺑﻮﺫﺭ ﮔﻔﺖ: ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ «ﺧﯿﺮﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ» ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﺖ...
ﺍﻭﻻﺩ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺘﻴﻢ...
ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ پرسید: ﭼﺮﺍ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ: می‌ترسیم ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ «ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ» ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﺖ...
و ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ
ﺗﺎ ﻧﮕﻮﻳﻨﺪ «ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ» ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻓﺖ.
 منبع: فیس‌بوک «سید جواد میرهاشمی» با اندکی تغییر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۵۹
علی مصلحی

یک هفته با رسانه (۳)

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ب.ظ

۱ــ «پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی شهر بادرود» (ایبینا) از نخستین روزهای اردیبهشت‌ماه ۹۳ فعالیت رسمی خود را با هدف پوشش دادن اخبار شهر «بادرود» و دیگر شهر‌ها و روستاهای همجوار آغاز کرده است. «رضا کربلایی» مدیر مسؤل این پایگاه خبری در پاسخ به پرسش «ایبینا؛ چرا و با چه هدفی؟» نوشته است: «پایگاه خبری و اطلاع‌رسانی بادرود این امکان را در اختیار همگان قرار می‌دهد که دیدگاه‌ها، نقطه‌نظرات، پیشنهاد‌ها و خبر‌ها و گزارش‌های مورد نظر خود را با رعایت انصاف و ادب انتشار دهند. به واقع ایبینا، پلی است برای ارتباط و اعتماد بیشتر بین همشهریان عزیز ساکن در منطقه و همشهریانی که در اقصی‌نقاط ایران و جهان زندگی می‌کنند، با مسوولان و نخبگان گرانقدر و محترم.»
ورود این رسانه خبری به دنیای رسانه و خبر منطقه را به فال نیک گرفته و با شادمانی خیرمقدم می‌گوییم.
۲ ــ پایگاه خبری «بی‌آبی» که از ۸ ماه پیش فعالیت رسمی خود را حول محور هشدار نسبت به بحران بی‌آبی در منطقه کاشان آغاز کرده بود، از ابتدای هفته گذشته به علت پاره‌ای از مشکلات ناگفته از دسترس خارج و از ادامه فعالیت بازماند. امیدواریم مشکلات این پایگاه خبری مرتفع شده و مجددا به چرخه فعالیت رسانه‌ای بازگردد.
۳ــ استفاده از فعل و ضمیر جمع برای فرد، به نشانه احترام ــ که در ادب کلامی و نوشتاری ما مرسوم است و نیکو هم هست ــ در تنظیم خبر جایگاهی ندارد. برای این قاعده البته استثنا‌هایی تعریف شده که در کشور ایران رهبری نظام و مراجع عظام تقلید را شامل می‌شود. به غیر از این استثناها، هنگام نقل خبر در مورد سایر افراد در صورتی که مفرد باشند، باید از فعل و ضمیر مفرد استفاده کرد. ضمنا استفاده از بعضی از افعال و ضمایر محترمانه هم فقط مخصوص همان موارد استثنا است. مثل فعل محترمانه «فرمود» و ضمیر محترمانه «ایشان».
پایگاه اطلاع‌رسانی «عباسعلی منصوری» شنبه ۱۳اردیبهشت، خبری با عنوان «کلنگ احداث بلوار شهید رحمت‌اله روحانی یزدلی به زمین زده شد» منتشر کرد. در این خبر بعد از پاراگراف اول (لید)، تمام افعال خبر که درباره دیدار‌های آقای «منصوری» از روستای یزدل و سخنرانی وی در جمع مردم این روستا تنظیم شده، به صورت جمع نوشته شده است. («در جریان قرار گرفتند»، «ادای احترام کردند»، «به ایراد سخنرانی پرداختند»، «افزودند»، «اشاره کردند»، «ابراز امیدواری کردند») که باید به شکل: «در جریان قرار گرفت»، «ادای احترام کرد»، «به ایراد سخنرانی پرداخت»، «افزود»، «اشاره کرد»، و «ابراز امیدواری کرد» نوشته می‌شد.
 در همین خبر دو بار نیز در مورد آقای «منصوری» از ضمیر محترمانه «ایشان» استفاده شده که باید به جای آن از ضمیر «وی» یا «او» استفاده می‌شد.
 این خبر متاسفانه با همین شیوه‌ی تنظیم و ادبیات عینا در «ای‌بی‌نیوز» منعکس و منتشر شده است.
۴ــ پایگاه خبری فدراسیون اسکیت، سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت در خبری نام ۲۰ ورزش‌کار دعوت شده به تیم ملی «رول‌بال» را اعلام کرد. از میان این ۲۰ نفر «مجید حمید‌پناه»، «هادی صادقی»، «ابوالفضل محمودزاده» و «علیرضا زکاری» از تیم اسکیت کاشان به اردوی تیم ملی دعوت شدند.
باور کنید این ۴ جوان نازنین کاشانی، اگر از شهر و دیار دیگری بودند، ریس اداره ورزش و جوانان آن شهر علاوه بر آن‌که به مسؤل روابط عمومی اداره متبوع خود دستور می‌داد تا خبر این موفقیت را در چند نوبت و چند شکل تتنظیم و به رسانه‌های عمومی مخابره کند، چندین مصاحبه جداگانه هم برای خودش ترتیب می‌داد و این موفقیت را علاوه بر خانواده‌های آن‌ها، به مسؤلین شهری هم تبریک می‌گفت تا بگوید که یعنی بله! ما هم هستیم، موفق هم شده‌ایم و بابت این موفقیت حق و سهمی هم باید نصیبمان شود.
 این ابتدایی‌ترین رفتاری است که در سپاس از موفقیت این جوانان از مسؤل یک اداره انتظار می‌رود. اما ریس محترم اداره ورزش و جوانان کاشان و به تبع آن روابط عمومی آن اداره محترم، ظاهرا از این موفقیت و این اتفاق مثبت در زیرمجموعه مدیریتی خود خبر ندارند و الا باید این اقدام کوچک در قبال آن موفقیت بزرگ را انجام می‌دادند.
نه تنها این خبر به رسانه‌های خبری محلی اعلام نشده، بلکه تارنمای این اداره نیز این خبر را پوشش نداده است تا دست‌کم رسانه‌ها به نقل از آن تارنما این خبر را پوشش دهند.
تنها «ای‌بی‌‌نیوز» خبر موفقیت «مجید حمیدپناه» را به دلیل آران و بیدگلی بودن پوشش داد که کاشان نیوز خبر آن‌را به نقل از این پایگاه خبری در بخش ویژه منتشر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۵۶
علی مصلحی

نشانت را نشانش بده

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۲۰ ب.ظ

مامور کنترل مواد مخدر به یک دام‌داری در ایالت «تکزاس» آمریکا می‌رود و به صاحب سال‌خورده‌ی آن می‌گوید: «باید دامداری‌ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازرسی کنم.»
 دام‌دار، با اشاره به بخشی از مرتع، می‌گوید: «باشه، ولی اون‌جا نرو.»
  مامور فریاد می‌زنه: «آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم.»
 بعد هم دستش را می‌برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می‌کشد و با افتخار نشان دام‌دار می‌دهد و اضافه می‌کند: «اینو می‌بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می‌خواد برم.. در هر منطقه‌ای... بدون پرسش و پاسخ. حالی‌‌ت شد؟ می‌فهمی؟»
دام‌دار محترمانه سری تکان می‌دهد، پوزش می‌خواهد و دنبال کارش می‌رود.
کمی بعد، دام‌دار پیر فریادهای بلند می‌شنود و می‌بیند که مامور از ترس گاو بزرگ وحشی که هر لحظه به او نزدیک‌تر می‌شود، دوان‌دوان فرار می‌کند.
به نظر می‌رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این‌که به منطقه‌ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دام‌دار لوازمش را پرت می‌کند، با سرعت خود را به نرده‌ها می‌رساند و از ته دل فریاد می‌کشد:
«نشان.... نشانت را نشانش بده!»
منبع: فیس بوک «عابد ارجمند»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۲۰
علی مصلحی

یک هفته با رسانه

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۲ ب.ظ

برای کاشان نیوز نوشته‌ام
۱ــ مسؤلین، روسا و مدیران نمی‌توانند مستقیما بر کار خود نظارت دقیق داشته و کاری بدون عیب و نقص بدون نظارت «شهروندان» داشته باشند. بدون کمترین تردید، مدیر و مسؤل و ریسی موفق‌تر است، که در کار خود از مشورت و راهنمایی و نقد و نظارت کار‌شناسان مستقل و شهروندان کمک بگیرد. به میزانی که یک مسؤل در محدوهٔ مسؤلیت خودش «آزادی بیان» نقد و نظارت را برای «مردم» بیشتر قائل باشد، موفق‌تر و به میزانی که برای این حق و این آزادی محدویت ایجاد کند، ناموفق خواهد بود.
 «رسانه» اولین، بهترین و قوی‌ترین ابزار اعمال این نظارت است. «توسعه» نسبت بسیار نزدیکی با «رسانه» هم از منظر کیفی و هم از منظر کمی دارد. تیراژ بالای روزنامه یکی از استاندارد‌ها و مقیاس‌های سنجش میزان توسعه در یک کشور است. به عنوان نمونه کشور ژاپن یک کشور توسعه‌یافته و در مرتبه بالای توسعه‌یافتگی تعریف و طبقه‌بندی می‌شود. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در این کشور از شدت عیان‌بودن، نیازی به بیان ندارد. تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» در این کشور، به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد.
۲ــ «علی فلاحیان» دبیر حزب اعتدال و توسعه دفتر کاشان در گفت‌وگو با هفته‌نامه «آرمان کاشان» در پاسخ به پرسش: «مهم‌ترین عرصه‌های عقب‌ماندگی کاشان در حال حاضر از نظر شما کدامند؟»، ضمن اشاره به چندین مورد عقب‌ماندگی شاخص در حوزه فرهنگی و اجتماعی و ضعف عملکرد در مدیریت این حوزه‌ها در کاشان پرسید: «در این چند سال چند نشریه به شهر ما اضافه شد؟ اگر همت و تعهد و غیرت اهالی «آرمان» هم نبود، مسئولان فرهنگی این چند ساله چه پاسخی داشتند؟ همین مثال برای سرافکندگی آن‌ها کافی نیست؟»
بااین توضیح چند نفر از اهالی خبر و قلم و رسانه در کاشان همت نموده‌اند و سری به دفتر این هفته‌نامه در «خیابان بهشتی ــ کوی تقدیسی» زده‌اند و به مدیر مسؤل و کارکنان پرتلاش آن خسته نباشید و دست مریزادی گفته‌اند؟ همکاری و همراهی بیشتر پیش‌کش! آیا همین یک مورد برای سرافکندگی اهالی مدعی فرهنگ و هنر و ادب و قلم کافی نیست؟
۳ــ خبرگزاری «ایلنا» دوشنبه ۹۳/۲/۸ از قول مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل شهرداری کاشان نوشت: «شهرداری کاشان تلاش می‌کند تا با طی کردن فرآیند قانونی اولین روزنامه کاشان را منتشر نماید.»
این خبر بسیار خوشحال‌کننده است و می‌تواند گام بلند شهرداری کاشان به سمت «توسعه» و بستر‌سازی مناسب آن با ابزار رسانه و توجه ویژه شهردار جوان به این ابزار قلم‌داد شود.
شهرداری کاشان متاسفانه سابقه خوبی در عرصه رسانه و استفاده از پتانسیل‌های سودمند این مدیا و ابزار کارآمد طی سه دهه اخیر از خود نشان نداده است. خصوصا اهالی رسانه و خبر خاطره انتشار بولتن تبلیغاتی اولین و آخرین شماره موسوم به ماهنامه «سیلک» را در زمان مدیریت مهندس «سید مهدی ناظم رضوی» بر شهرداری کاشان فراموش نکرده‌اند.
 ایلنا در ادامه از قول «محمد‌علی فرجی» نوشته است: «رویکرد این مرکز توجه به چندصدایی در عرصه رسانه است و انتشار روزنامه از طرف شهرداری کاشان به معنای انحصار خبر نیست و شهرداری کاشان همچنان از مجموعه‌های فعال در این عرصه حمایت نموده و چشم به راه اطلاع‌رسانی مناسب و نقدهای سازنده عزیزان عرصه اطلاع‌رسانی می‌باشد.»
آیا «ناظم‌رضویِ» پسر، خواهد توانست «طرحی نو» در این زمینه دراندازد و رسانه‌ای مدرن با کیفیت بالا که «تریبون مردم» باشد و صرفا «بولتن تبلیغاتی شهردای» نباشد، آن‌گونه که مدیر مرکز ارتباطات راهبردی و امور بین‌الملل آن شهردا وعده داده، را راه‌اندزای، مدیریت و هدایت کند؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۲
علی مصلحی

یک هفته با رسانه

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ق.ظ

برای  کاشان نیوز  نوشته‌ام
۱ ــ هفته گذشته با عنوان «یک‌هفته با خبر» این سلسله نوشتن‌های هفتگی را کلید زدم تا مروری بر خبرهای تهیه شده هفته توسط روابط عمومی‌ها و منتشر شده در رسانه‌های منطقه از منظر اصول خبر‌نویسی و رسانه داشته باشیم و با کمک هم‌دیگر حرکتی را به سمت بهترنویسی در این حوزه پایه‌گذاری کنیم. عنوان «یک هفته با رسانه» را جامع‌تر دیدم. بنابراین از این هفته با این عنوان خواهم نوشت. این نوشته‌ها قطعنا وحی منزل و خالی ار ایراد و اشتباه نیست و نخواهد بود. اما تلاش می‌کنیم ایراد‌ها را کم‌تر و کم‌تر کنیم و این میسر نخواهد شد مگر به قول حضرت حافظ: «هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.»
2 ــ از قدیم و ندیم گفته‌اند و خوب هم گفته‌اند که: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» و من تا شروع به سخن کردم و نقد رسانه نوشتم، «عیب» نهفته‌ام برملا شد و به قول اصحاب رسانه «گاف» دادم. القصه نوشته و نقد کرده بودم که فلان خبر سازمان رفاهی تفریحی کاشان فاقد عنصر دقیق «زمان» است و دوست بزرگ‌واری با نام «هنردوست» در کمال ادب متذکر شد و نشان داد که خبر مربوطه عنصر دقیق «زمان» را دارد. و زمان دقیق خبر مربوطه «بعد از نماز مغرب و عشا» بوده که بنده به خاطر عادت به زمان بر مبنای روز و ساعت متوجه نشده و اشتباه کرده بودم. بابت این عدم دقت از آقا یا خانم «هنردوست» دقیق و عزیز و گرامی بابت تذکر سپاس‌گزارم و از روابط عمومی محترم سازمان رفاهی و تفریحی شهرداری کاشان و مخاطبین نازنین پوزش می‌خواهم.
دوست گرامی با نام «سارا» هم نوشته بود: «کاش از اشتباهات فاحش سایت خودتان هم می‌نوشتید، که متاسفانه روز به روز بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.»
 این دعوت پیوندخورده با شبه‌جمله آرزویی و حسرتی «کاش»، عمیقا مدعی بود که «کاشان نیوز» تاکنون چنین نبوده است. ضمن عرض سپاس از این توجهی که البته کمی با کم‌دقتی همراه بوده است اعلام می‌کنم بنده از تذکر اشتباهات خودم بسیار خوشحال می‌شوم و تلاش هم در رفع آن‌ها حتما می‌کنم. گمان نمی‌کنم مسؤلین کاشان نیوز هم خود را معصوم از خطا و اشتباه، و مستغنی از تذکر و اصلاح بدانند. رویه این سایت دست‌کم این‌گونه نشان نمی‌دهد. به عنوان نمونه به یادداشت اعتراضی «تیتر باید از موضع مصاحبه درمی‌آمد» نوشته سرکار خانم «مریم بیدگلی» اشاره می‌کنم که به عنوان تذکری بر یک اشتباه در جعبه نظرات گذاشته شده و مدیر سایت آن‌را در ستون یادداشت‌ها منتشر کرد. به قول حضرت سعدی: «هیچ‌کس بی‌دامن‌ تر نیست در عالم ولی…» و با کمی شیطنت و قول کاشان نیوز: خلق می‌پوشند و ما در سایت خودمان منتشر می‌کنیم.
3 ــ اشتباه تایپی یک مسئله‌گریزناپذیر در کار رسانه‌ است. مثلا تایپ نام خانوادگی «مصلحی» به شکل «مصلی».  اهل تایپ حتما می‌دانند که یک نوشته با لحاظ بیشترین وقت و دقت باز هم خالی از این ایراد نمی‌تواند باشد. مگر آن‌که یک متن توسط یک نفر تایپ و توسط شخص دیگر اصلاح تایپی شود. البته با این وجود باز هم دقت بسیار زیاد همراه با صرف زمان نیاز دارد. در کار رسانه و خبر چون خبرها  داغ داغ و به قولی از تنور تایپ درآمده بلافاصله باید ارسال و راهی بازار نشر شود، فرصتی برای آن وسواس و دقت باقی نمی‌ماند. اینست که اغلب خبرها چند اشتباه تایپی گریزناپذیر دارد.
۴ ــ غلط املایی اما داستان دیگر و از بی‌سوادی نسبی نویسنده حکایت دارد. کاشان نیوز در تاریخ ۲۵ فرودین ۹۳ خبری با عنوان «کارگاه رایگان آموزشی تربیت هوش موسیقایی» منتشر کرد که در این خبر نویسنده کم‌سواد (علی مصلحی) واژه «اسلاید» را به شکل «اصلاید» نوشته بود. البته بلافاصله مخاطبین متذکر شده و این اشتباه اصلاح شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۳
علی مصلحی

رشد اقتصادی به روایت «چرچیل»

چهارشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ

روایت است بلافاصله با پایان جنگ دوم جهانی، خطر شروع بحران اقتصادی کشور انگلستان را تهدید می‌کرد. این موضوع تا جایی پیش رفت که اعضای کابینه شبانه یک جلسه اضطراری با «چرچیل» تشکیل داده او را در جریان وضعیت بد اقتصادی کشور قرار دادند.
 چرچیل پس از استماع گزارش، دستور داد فوراً وضع دادگستری کشور مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد. اعضای کابینه گمان کردند نخست وزیر یا آن‌ها را دست انداخته و یا موضوع به این مهمی را درک نکرده است! وزیر اقتصاد دوباره موضوع را از زاویه دیگری مطرح کرد، اما چرچیل دوباره خواستار تحقیق فوری از وضع دادگستری کشور شد!
پس از دو هفته، گزارش تحقیق در اختیار چرچیل قرار گرفت. براساس این تحقیق هیچ تخلفی در دادگستری کشور گزارش نشده و این سازمان براساس موازین قانونی اداره می‌شد. با دیدن این گزارش چرچیل لبخندی زد و گفت:
 «نگران نباشید! اقتصاد انگلستان به سرعت پیش‌رفت خواهد کرد و ما این بحران را بزودی پشت سر خواهیم گذاشت!»
همگان با تعجب به او خیره شدند. چرچیل ادامه داد: «کشوری که دادگستریش سالم باشد، اقتصادش به سرعت رشد می‌ کند و بالعکس.»

منبع: فیس‌بوک بهروز بهزادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۴۷
علی مصلحی

به نظر می‌رسد چنان‌چه اصحاب و اهالی رسانه، توجهی به ادبیات و محتوای دقیق آن‌چه منتشر می‌کنند، نشان ندهند، بار این رکن چهارم دموکراسی همیشه کج خواهد بود و این بار کج که ناگفته پیداست نمی‌تواند به منزل برسد، لزوما نخواهد توانست آیینه‌ای دقیق و درست در مقابل دولت‌مردان و شهروندان بگیرد تا خود را در آن ببینند و عیوب خود را اصلاح و پیرایش کنند.
هیچ انسانی مصؤن ار خطا نیست. طبیعتا رسانه‌ای که توسط یک یا چند انسان اداره می‌شود هم مصؤن و پاکیزه از خطا نخواهد بود. اما می‌توان خطاها را دید و نشان داد و نسبت به اصلاح آن اقدام کرد.
 با این امید که توجه رسانه‌ها به ادبیات و محتوای منتشر شده توسط آن‌ها کمی «وسواس» و «دقت» بیشتری یافته و «صحت» فدای «سرعت» نشود و با امید بالاتری که رسانه به هدف و رسالت اصلی خود که «خبر رسانی صحیح و دقیق» است نزدیک بشود، چند خبر از رسانه‌های محلی‌ را با هم مرور و مورد نقد و نگاه دقیق‌تری قرار می‌دهیم:

 ۱ــ سازمان رفاهی تفریحی شهرداری کاشان، صبح چهارشنبه، ۹۳/۱/۲۷ خبری را با تیتر «برگزاری کرسی تلاوت قرآن کریم در خانه طباطبایی کاشان» به رسانه‌ها ارسال کرد.
یکم؛ «کرسی تلاوت قرآن» اگرچه می‌تواند معنایی معادل برگزاری آیین قرائت قرآن در یک روز و زمان مشخص باشد، اما انتخاب چنین تیتری برای آن آیین فاقد دقت و ظرافت لازم خبری است. مخاطب با خواندن چنین تیتری به ذهنش‌ می‌رسد که دست‌کم تا یک‌ماه در خانه طباطبایی کاشان مراسم تلاوت قرآن با حضور قاریان مشهور کشوری برگزار خواهد شد.
دوم؛ در بدنه این خبر که هدفش اطلاع مردم از وجود چنین آیینی و شرکت در آن هست، فقط اشاره شده که این مراسم روز چهارشنبه در خانه طباطبایی کاشان برگزار می‌شود. این‌که چه ساعتی؟ اصلا مشخص نیست. این نوع خبر نوشتن مردم را «مطلع» که نمی‌کند، هیج! سرگشته هم می‌کند. ناگفته نماند اگر قرار بود مردم به روابط عمومی یک اداره زنگ بزنند و ساعت خبر را بپرسند، پس فلسفه وجودی رسانه‌ها و ارسال خبر به آن‌ها چیست؟
این معضل در اغلب خبرهایی که از طرف این سازمان شهری برای رسانه‌ها ارسال می‌شود مشاهده می‌شود. یعنی فقدان عنصر دقیق «زمان». سردبیر اغلب رسانه‌های محلی هم بدون کمترین توجه به وظیفه «ویرایش» «پروریدن خبر» و اصلاح و تکمیل آن، و نهایتا بدون کمترین توجه به هدف انتشار یک خبر که «مطلع شدن شهروندان» باشد، عین خبر دریافتی را کپی و در رسانه خود منتشر می‌کنند.
۲ ــ پورتال خبری آران و بیدگل که از این به بعد من با عنوان اختصاری «ای‌بی‌نیوز» از آن یاد می‌کنم، پنج‌شنبه ۹۳/۱/۲۸ خبری با تیتر «مناقصه مسیر آران و بیدگل به محور قم – گرمسار برگزار شد+اسناد مناقصه» منتشر کرد.
اول این‌که مسیر یا خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ‌ــ گرمسار، یک طرح یا پروژه است و باید تیتر به شکل: «مناقصه طرح مسیر ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار برگزار شد» نوشته می‌شد.
دوم؛ وقتی به خبر مراجعه می‌کنی، خبری از برگزاری مناقصه که تیتر از آن خبر می‌دهد، نیست، صرفا پروژه مناقصه با انتشار اسناد آن کلید خورده است. بعد از این کلیدخوردن، متقاضیان تقاضای خود را اعلام می‌کنند، بعد از خواندن تقاضا‌ها، چنان‌چه متقاضی واجد شرایط بود، برای شرکت در متاقصه پذیرفته و به وی ابلاغ می‌شود. پس از ابلاغ به همه متقاضیان، قیمت‌های پیشنهادی دریافت و طی یک مراسم ویژه و با حضور مقامات محلی و مسؤل و با اطلاع قبلی حالا مناقصه «برگزار» شده و خبر گزارش شده از این آیین می‌تواند «برگزاری» مناقصه باشد.
تیتر اتفاقی که اکنون افتاده می‌توانست این باشد:
 «اسناد مناقصه پروزه ملی خط ارتباطی آران و بیدگل به محور قم ــ گرمسار منتشر شد.»
 سوم این‌که؛ خبر از قول «یک منبع آگاه» نقل و گزارش می‌شود. در کار رسانه، خبری به نقل از یک «منبع آگاه» نقل می‌شود، که منبع خبر مورد اطمینان کامل رسانه هست. بنابراین رسانه از وقوع حادثه اطمینان دارد، اما انتشار خبر با نام منبع ممکن است برای وی به لحاظ امنیتی، سیاسی یا اجتماعی مشکل‌ساز باشد. غالبا مدل «منبع آگاه» در مورد بعض اتفاقاتی که تلاش می‌شود پشت‌پرده بماند و به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند اتفاق می‌افتد، نه در مورد انتشار اسناد مناقصه یک پروژه که ملی است و انجام آن تاکنون یک پروسه زمان‌بر با مشارکت چندین وزارت‌خانه و چندین نماینده مجلس در چند دوره را به همراه داشته است.
 شوربختانه خبر با همین تیتر، ادبیات و اطلاعات عینا در پایگاه خبری نماینده مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی بدون کمترین تغییری منعکس و منتشر شده است.
۳- خبرگزاری «ایمنا» وابسته به شهرداری اصفهان، سه‌شنبه ۹۳/۱/۲۶ خبر بازگشت پیکر مطهر دو تن از شهدای دفاع مقدس به شهر کاشان را با تیتر «بازگشت دو شهید کاشانی به آغوش خانواده» منتشر کرد. این یک تیتر ذهنی است و نویسنده تلاش نموده با استفاده از تخیل ادبیاتی، عطر پراکنده شده شهادت در شهر کاشان ــ با مراسم تشییع این دو شهید در شهر را ــ به نحوی زیبا و ادیبانه منعکس کند. اما حقیقت آنست که پیکر شهدا به آغوش خانواده ــ آن‌گونه که تیتر تلاش می‌کند ادیبانه نشان دهد ــ باز نمی‌گردند، به آغوش «میهن»، «وطن» یا «شهر» باز‌می‌گردند.

به اشتراک گذاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۵
علی مصلحی

خشت اول، میخ آخر

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ق.ظ

به خاطر «میخی» نعلی افتاد
به خاطر نعلی «اسبی» افتاد
به خاطر اسبی «سواری» افتاد
به خاطر سواری «جنگی» شکست خورد
به خاطر شکستی «مملکتی» نابود شد
و همه‌ی این‌ها به خاطر کسی بود که «میخ» را خوب نکوبیده بود
ضرب‌المثل ژاپنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۲۰
علی مصلحی

رسانه؛ تریبون مردم، یا بلندگوی دولت؟

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

نه‌تنها مردم ایران، که مردم هیچ‌جای دنیا چندان علاقه‌ای ندارند که بدانند مثلا: خانم دکتر «معصومه ابتکار» معاون ریس‌جمهور و ریس سازمان حفاظت از محیط زیست تصادف کرده، مصدوم شده، در بیمارستان بستری شده و روند درمانی وی این‌گونه هست و آن‌گونه خواهد بود. فلان مقام از او عیادت کرد، فلان مقام در مورد روند درمانی او سفارش کرد. پزشکان و پرستاران و نیروهای خدماتی شاغل در بخشی که وی بستری شده، طی مدت بستری بودن ایشان، هم از خدمات استانداردتری برخوردار شدند و هم فرصت یافتند تا با تعداد قابل‌توجهی از مقامات کشوری عکس یادگاری بگیرند.

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

پرسنل بیمارستان در جریان عیادت خاتمی از معصومه ابتکار با وی عکس یادگاری انداختند

برعکس؛ همه مردم دنیا علاقه دارند بدانند که مثلا چرا و چگونه یک محیط‌بان بی‌نام و نشان در یک نقطه‌ای مورد ضرب و شتم یک شکارچی قرار گرفته‌است؟ اکنون این بنده خدا در کجاست و روند درمان و بهبودی او چه‌گونه است؟ آیا مقامات مسؤل حساسیت‌های ویژه در مورد روند درمانی وی به خرج داده‌اند یا نه؟ اگر نه مقصر چه کسی و در کدام قسمت بوده؟ و نهایتا سرنوشت سلامتی و پرونده او و ضارب چه خواهد بود؟ این علاقه ذاتی بشر است.
وظیفه اصلی و اصلا تنها و مهم‌ترین هدف و رسالت «رسانه» هم همین است که در مسیر همین علاقه ذاتی حرکتی کرده و ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را به همین سمت هدایت و راهبری نمایند. به عبارت دقیق کلمه «تریبون مردم و شهروندان باشند.»
 اما صاحبان قدرت به مرور زمان ذائقه خبری، علاقه، حساسیت و کنجکاوی مردم را تغییر داده و به دنبال آن رسانه‌ها به جای آن‌که پی‌گیر خبر «شهروندان» باشند، پی‌گیر خبر «دولت‌مندان» شده‌اند و در نتیجه مخاطب رسانه‌ای آن‌ها هم به جای آن‌که «شهروندان» باشند، «دولت‌مندان» می‌شوند و به دنبال آن در کشوری که دست‌کم ۵۰ میلیون شهروند باسواد دارد، تیراژ روزنامه می‌شود نهایتا ۳۰۰ هزار نسخه. یعنی به عدد دولت‌مندانی که تازه اصلا این روزنامه‌ها را نمی‌خوانند و فقط قشری از آن‌ها این روزنامه را می‌خوانند که حاکمیت آن‌ها را مامور کرده تا در روزنامه‌ها ذره‌بین به‌دست بگردند و اگر نقدی و اعتراضی یافت شد، بلافاصله آن را کشف و اطلاع دهند تا در دم نسبت به خفه کردن آن اقدام شود.
نتیجه طبیعی چنین فرایندی می‌شود این‌که دولت به روزنامه‌ها در قبال نقد نکردن برنامه‌های آن‌ها، یارانه و پاداش می‌دهد و همین تیراژ اندک نیز هفته به هفته به دفا‌تر روزنامه مرجوع می‌شود.
اما اگر رسانه در نقش اصلی خود، تریبون مردم و شهروندان باشد، توسط مردم مورد اقبال قرار گرفته، خریداری و مطالعه می‌شود و هرچه بیشتر سخن و خبر مردم را منتشر کند، میزان اقبال مردم نسبت به آن افزایش یافته و در نتیجه تیراژ آن‌ هم بالا می‌رود. نتیجه بدیهی این اقبال و استقبال و افزایش مخاطب و تیراژ، رساتر شدن صدای مردم خطاب به دولت و آیینه‌ای که دولت می‌تواند و باید خود را در آن ببیند و نسبت به اصلاح نقص‌های خود اقدام کند، می‌شود.

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

دفتر مرکزی روزنامه یومیوری در توکیو

این ظرفیت ارزش‌مند در کشورهای توسعه‌یافته مورد توجه قرار گرفته و به آن بها داده شده است. به عنوان مثال در کشور ژاپن تیراژ روزنامه «یومیوری_شیمبون» به ۱۰ تا ۱۵میلیون نسخه در روز (بسته به رویدادهای مهم روز) می‌رسد. این روزنامه تریبون و انعکاس‌دهنده اخبار مردم است. وضعیت بسامان اقتصادی و توسعه در کشور ژاپن که از شدت عیان بودن نیازی به بیان ندارد.
 اما در کشورهایی که برای توسعه دست و پا می‌زنند و همیشه هم درجا می‌زنند و نمی‌رسند، تیراژ روزنامه خیلی بالا باشد، نهایتا ۱ میلیون نسخه در روز است. آن‌هم تریبون اخبار دولتی و گرفتار در چرخه سانسور و انتشار و فروش نرفتن و برگشتن به چاپ‌خانه برای خمیر شدن. رسانه‌هایی بدون مخاطب، شهروندانی بدون تریبون، و بار کجی که همچنان می‌رود و به منزل نمی‌رسد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۶
علی مصلحی

منطق/سفسطه

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ

 این داستان را خیلی شنیده‌ام و شنیده‌اید. منبع آن کجا یا کیست نمی‌دانم. اما با توجه به سودمند و قابل استناد بودن آن، آن‌را به نقل از صفحه یک دوست در شبکه اجتماعی فیس‌بوک این‌جا نقل می‌کنم:

شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟!
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید! مثالی می‌زنم، دو مرد، پیش من می‌آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف! من به آن‌ها پیشنهاد می‌کنم حمام کنند. شما فکر می‌کنید، کدام‌یک این کار را انجام دهند؟!
 دو شاگرد یک زبان جواب دادند: خوب مسلما کثیفه!
استاد گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی‌داند. پس چه کسی حمام می‌کند؟
حالا پسرها می‌گویند: تمیزه!
استاد جواب داد: نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. و باز پرسید:
خوب، پس کدام‌یک از مهمانان من حمام می‌کنند؟
بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه!
استاد گفت: اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می‌گیرد؟
بچه‌ها با سردرگمی جواب دادند: هر دو!
استاد این‌بار توضیح می‌دهد: نه، هیچ‌کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می‌توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می‌گویید و هر دفعه هم درست است.
استاد در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید، این یعنی: منطق!!!
خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۲۱
علی مصلحی