حاجآقا ذوالنور
یکی از پدیدههای شگفتانگیزی که در سالیان تحصیل حوزویام در قم دیدهام، جناب حجةالاسلام «مجتبی ذوالنور» است.
وی که تا چندی پیش فرمانده تیپ مستقل امام صادق(ع) قم (بسیج طلاب و روحانیون سراسر کشور) بود، اخیراً به ریاست ستاد حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه منصوب شده است.
در سالهای نخست دولت «خاتمی»، وی یکی از رهبران اصلی پشت پرده تجمعات و اعتراضات حوزوی علیه دوم خردادیها بود. در واقع فرماندهی عملیاتی این اعتراضات را را بر عهده داشت و بهخوبی هم از عهده این کار برآمد. دوران طولانی حضور وی در تیپ، منجر به رشد روزافزون لجستیکی و تأثیرگذاری بر فضای حوزه شد.
این امر حتی به نگرانی مدیران حوزه منجر شد و روابط بسیج حوزه با مدیران ارشد حوزه چندان مساعد نبود. تندرویهای سیاسی و عملکرد جناحی ذوالنور و زیردستانش، به عقیده مدیران حوزه، سبب افت تحصیلی طلاب و تخریب وجهه حوزه میشد و از این رو با ایجاد نهادی موازی به نام «مسؤول فرهنگی» در مدارس حوزه، در صدد کنترل فضای فرهنگی و سیاسی مدارس و محدودسازی اختیارات تیپ امام صادق (ع) بر آمدند.
یکی از افتخارات جناب ذوالنور، مهارت وی در فنون رزمی بود! وی افتخار میکرد که در برابر توهینکنندگان به روحانیت، با بهرهگیری از این فن، آنها را زمینگیر میکند!!؟ در همین راستا بود که در زمان فرماندهی وی، باشگاه مجهزی برای آموزش فنون رزمی به طلاب و روحانیون حوزه تأسیس شد! این در حالی بود که شخص ذوالنور برای سخنرانی و توجیه سیاسی طلبهها وقت نمیگذاشت و به سختی میشد او را برای سخنرانی راضی کرد! اگر چه در جلساتی که وی سخنرانش بود، مشتی اتهامات بیمدرک و غیرمستند متوجه اصلاحطلبان میشد. ذوالنور در همین جلسات معدود، با بیان تند و گزندهاش بدترین فحاشیها را نثار مخالفانش میکرد.
به یاد دارم در جلسه توجیهی طلاب برای سازماندهی اعتراضات حوزوی علیه کنفرانش برلین در اردیبهشت ۷۹ وی با مرتدخواندن حسن یوسفی اشکوری، نام او را مشابه عبارت ترکی «اشّک بَری» – یعنی همانند الاغ - دانست و یوسفی اشکوری را نیز به این حیوان تشبیه کرد!!؟
در جریان حمله و تصرف حسینیه و دفتر آقای منتظری نیز وی در سایه پشتیبانی آقایان یزدی و مقتدایی (رییس وقت قوه قضائیه و دادستان وقت کل کشور) که اکنون اولی رئیس جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه و دومی مدیر حوزه علمیه قم شدهاند، فرماندهی پشت پرده این جریان را به عهده داشت. همان روزها کیهان خبر داد که قرار بوده دختر خردسال ذوالنور از سوی باند مهدی هاشمی ربوده شود که این توطئه خنثی شده است! اگرچه بعدها چنین مسألهای فراموش شد!
یکی از شاهکارهای آقای ذوالنور، نقلقولی بود که وی از آیتالله حسنزاده آملی کرده بود. وی ادعا کرده بود که آقای حسنزاده در یک همایش گفتهاند که آقای خامنهای از لبان مبارک امام زمان دستور میگیرد و همه اقداماتش به دستور ولی عصر است! این خبر را آن روزها در تیراژ وسیعی منتشر کرده بودند، بهگونهای که تبدیل به یک خبر متواتر و قطعی شده بود!
یک سال بعد از انتشار این خبر، آقای حسنزاده را روبهروی حرم دیدم که از من خواست تا در ردشدن از خیابان کمکش کنم. پس از ردشدن از خیابان فرصت را غنیمت شمرده و با اینکه در قطعیت ادعای ذوالنور تردید نداشتم، از خود آیتالله حسنزاده موضوع را جویا شدم. ایشان بلافاصله با ناراحتی و عصبانیتی عجیب، مسأله را تکذیب کردند و گفتند که برای تکذیب این نقل قول، تا دفتر کار ذوالنور هم رفتهاند.
دفتر وی در پادگانی در حاشیه غربی قم قرار داشت. آقای حسنزاده حتی اسم آقای ذوالنور را هم به اشتباه، ذوالقدر گفت که من یادآور شدم اسم این فرد، ذوالنور است که با تأیید علامه مواجه شد.
ایشان گفت که شبانه به محل کار ذوالنور رفته و او را بازخواست کرده که من کجا چنین سخن و ادعایی کردهام؟! پاسخ ذوالنور شنیدنی بوده است! وی به علامه حسنزاده گفته که ما نوار این سخنرانی شما را داریم!!؟ آقای حسنزاده که با عصبانیت و دلخوری زایدالوصفی برایم سخن میگفت، حرف جالبی هم زد که این روزها کارکرد فراوانی دارد! ایشان گفت که مگر میشود کسی با این ادعاها (ارتباط با امام زمان) بالا برود؟! مگر ارزش انسان به این چیزهاست؟!
بعدها از یکی از سربازانی که در پادگان تیپ امام صادق خدمت میکرد، شنیدم که آقای حسنزاده، بنده خدا با آن سن و سالش شبانه به این پادگان رفته و با عصایش به در میزده و در محوطه پادگان بر سر جناب ذوالنور داد میزده و به شدت عصبی بوده است.
اکنون پس از گذشت ۸ سال از آن روزها، ذوالنور پس از بسیج گسترده حوزه به نفع احمدینژاد در انتخابات نهم ریاست جمهوری، قم را به قصد تهران ترک کرده و ارتقای رتبه یافته است. او چند روز پیش از احمدینژاد خواست که بقیه بازماندههای دولتهای قبلی را اخراج کند! بهتر است خودتان اینجا را بخوانید!
منبع وبلاگ تورجان