از «شریعتمداری» تا «سجادی»
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۰۳ ق.ظ
من آقای «داریوش سجادی» را خیلی نمیشناسم و بهخوبی نمیدانم که مقام علمیاش چیست و کارنامه قلمیاش کدامست. تنها در آستانه انتخابات دهم ریاستجمهوری نامه سرگشادهاش به شیخ شجاع را به خاطر میآورم که از «کروبی» خواسته بود پاسخ به «حسین شریعتمداری» را به او واگذار نماید.
آقای «سجادی» در جدیدترین نوشته وبلاگاش مقالهای نوشته که سخت است باور کنی این نوشته مال اوست . چه اینکه با همه عدم آشنایی من با او، نمیباید ادبیات او چیزی باشد شبیه مقالات تخریبی «حسین شریعتمداری» در«کیهان».
این نوشته او آنقدر به آن نوشتهها نزدیک و شبیه است که آدمی را به اشتباه میاندازد که نکند وبلاگ او توسط ارتش سایبری «کیهان» حک، و مقالهای از آقای «شریعتمداری» در وبلاگ او بارگذاری شده باشد.
اصل نوشته میخواسته است که مثلا نقد یک خبط آشکار «مسعود بهنود» در آخرین نوشته وبلاگاش باشد اما نا خواسته هجو و تخریب بسیار زشت او از کار درآمدهاست. و تاکید مینمایم ناخواسته که میدانم و میدانید آقای «سجادی» معمولا اینگونه بیپروا نبوده و نیست. و مطمئن هستم که مرا بر بیپرواییم نسبت به خودش خواهد بخشید.
نه قصد تطهیر «بهنود» را دارم که خطا کرده و نه قصد تخریب «سجادی» را که خطا بر خطا نوشته است. اما نوشته حاوی جعلیات و نتیجهگیریهای خلاف اخلاقی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
«مسعود بهنود» اخیرا در وبلاگَش عکسی از آقای «کوچکزاده» منتشر نموده که ظاهرا اولینبار توسط یکی از رسانههای غربی انعکاس وسیع یافته و مربوط است به مراسم استیضاح مرحوم «علی کردان» در دولت نهم و باز ظاهرا هنگام نطق موافق استیضاح آقای «علی مطهری».
«بهنود» یک خطای تاریخی در قرائت عکس مرتکب شده و نوشته است که این عکس مربوط است به آخرین درگیری لفظی بین آقایان «مطهری» و «کوچکزاد» در مجلس هشتم.
تا اینجای کار مناقشهای نیست .اما «بهنود» متذکر شده است که در عکس آقای «کوچکزاده» اشاره بیادبی نسبت به «مطهری» دارد و آقای «سجادی» معتقد است که این اشاره کار فتوشاپ است و آقای «بهنود» فتوشاپ را نشناخته است.
بر فرض که چنین باشد . آیا آقای «بهنود» و ملت ایران و همه آنها که از طریق اینترنت و موبایل و رادیو شنیدند که حضرات از رکیکترین کلمات نسبت به همدیگر استفاده کردند هم باید باورکنند که کلمات ردوبدلشده در مجلس فتوشاپ بوده؟
در ادامه آقای «سجادی» «بهنود» و دوستان همفکر او را مخاطب قرار میدهد و میپرسد: مگر از این بینزاکتیها در تمام مجالس کشورهایی که قبله آمال شما هستند اتفاق نمیافتد که شما این مورد را چماق کردهاید؟ و در پاسخ این کمترین همفکر آقای «بهنود» بهنمایندگی و البته با کسب اجازه عرض میکنم: نهتنها اتفاق میافتد که بهمراتب هم بیشتر. اما هیچ کشوری غربی که با فرض شما قبله آمال من و امثال من است شما سراغ نخواهید داشت که دبیر شورای نگهبانش مدعی باشد: «امام زمان اسامی دربست حضرات نمایندگان دورههای هفتم و هشتم را دریافت و تنفیذ نمودهاست».
مسلما وقتی نمایندهای در پوسترها، بولتنها، و نطقهای تبلیغاتیش مدعی میشود که اهل تهجد و شبزندهداری بهجای تخصص است، البته که «بهنود» و بنده و امثالهم توقع داریم در نطقهای مجلس رعایت ادب و نزاکت را بسیار بیشتر از دیگران داشته باشند.
در ادامه آقای سجادی به گاف دیگر «بهنود» در موردعکس حاشیه مراسم ارتحال امام اشاره میکند که با توجه به اینکه در اینجا من به تفصیل درباره آن نوشتهام از آن میگذرم.
و اما در ادامه ایشان مدعی است که درحالی که درجریان زلزله بم سیستم تلفن همراه به کلی قطع بوده، آقای «بهنود» به دروغ مدعی شدهاست که کسی با او تماس گرفته و اعلام نموده است «ارگ بم سالم است».
این خبر که ارگ بم سالم مانده مشخص است که دروغ بوده. حالا «بهنود» دروغ گفته یا کسی که با او تماس گرفته ؟ اللهاعلم؟ اما اینکه در آنروزها سیستم تلفن همراه قطع بوده هم دروغ است و به استثنای حوزه مغناطیسی امواج در اطراف شهر بم آنهم به مدت کوتاهی از زمان زلزله،در سایر نقاط کشور این سیستم کمترین اشکالی نداشت و بعید نمینماید کسی از نقطه دیگری غیر از حوزه مغناطیسی بم زنگ زده و دروغ گفته باشد.
در ثانی علاوه بر سیستم تلفن همراه زاغارت ایران، دنیا چندین سال است که به سیستم تلفن همراه ماهواره ای مجهز شده و بعید نیست خبرنگاری در منطقه با استفاده از چنین تلفن همراهی با آقای «بهنود» تماس گرفته و منشا چنین به قول ایشان «گاف»ی شدهباشد.
و اما در ادامه زبان نوشته آقای «سجادی» کاملا «کیهان»ی میشود و در نقش وکیلمدافع جنازهای شهدای والامقام دفاع مقدس، اعتراض دانشجویان به دفن جنازهها در محیط دانشگاهی را زیر سؤال برده و با سخیفترین نگاه و نازلترین ادبیات سعی در توجیه یک رفتار ضداجتماعی بهعنوان یک رفتار ارزشی دارد.
گذاشتن تصویر جنازه مطهر یک شهید دفاع مقدس در کنار تصویر عریان یک بانویی که به هرحال برای خودش حقوق و شخصیت مستقلی دارد، و گرفتن نتیجه بسیار زشتی که اگر به جای جنازه شهدای مظلوم و گمنام دفاع مقدس، قرار بود جنازه این خانم در دانشگاه دفن شود، آقایان قالی قرمز پهن مینمودند!
آقای سجادی! واقعا خجالتآور است! به عنوان یک انسان از شما میخواهم از خانواده ارجمند شهدا عذرخواهی کنید. برایتان احترام قائل بوده و خواهم بود اما این کجفهمی و اهانتتان را به هیچ عنوان نمیفهمم. از این قیاس زشت شما به چنین نتیجهای هم میتوان رسید که مردم به صرف دوست اشتن و محبت شدید، علاقه داشته باشند جسد عزیزانِشان پس از مرگ در منزل دفن شود.
این قیاس کریه شما پس از اهانت مستقیم به شهدای دفاع مقدس، اهانت به اصل انسانیت و واقعیت انکارناپذیر مرگ است.
آقای سجادی! در جام جهانی ۸۶ مکزیک که قهرمانی آرژانتین با معرفی اعجوبه فوتبال «مارادونا» را بههمراه داشت، روزنامهها مینوشنتد؛ بعضی فوتبالیستها که در فوتبال و تکنیک نمیتوانند برای خود شهرتی دست و پا کنند، با خطاکردن بر روی فوتبالیستهای معروف و مشهور (مارادونا) برای خود شهرت دست و پا میکنند.
«مسعود بهنود» با سابقه نیم قرن فعالیت قلمی و مطبوعاتی و همکاری با غول رسانهای دنیا «bbc» و به شهادت کارنامه پرتعداد قلمیاش به اندازه کافی کسب شهرت و اعتبار نمودهاست و نیازی به کسب شهرت کاذب ندارد. اما این بعضیها هستند که سعی دارند با خطاکردن بر روی او برای خود اعتبار و شهرتی دست و پا نمایند.
آقای «سجادی» در جدیدترین نوشته وبلاگاش مقالهای نوشته که سخت است باور کنی این نوشته مال اوست . چه اینکه با همه عدم آشنایی من با او، نمیباید ادبیات او چیزی باشد شبیه مقالات تخریبی «حسین شریعتمداری» در«کیهان».
این نوشته او آنقدر به آن نوشتهها نزدیک و شبیه است که آدمی را به اشتباه میاندازد که نکند وبلاگ او توسط ارتش سایبری «کیهان» حک، و مقالهای از آقای «شریعتمداری» در وبلاگ او بارگذاری شده باشد.
اصل نوشته میخواسته است که مثلا نقد یک خبط آشکار «مسعود بهنود» در آخرین نوشته وبلاگاش باشد اما نا خواسته هجو و تخریب بسیار زشت او از کار درآمدهاست. و تاکید مینمایم ناخواسته که میدانم و میدانید آقای «سجادی» معمولا اینگونه بیپروا نبوده و نیست. و مطمئن هستم که مرا بر بیپرواییم نسبت به خودش خواهد بخشید.
نه قصد تطهیر «بهنود» را دارم که خطا کرده و نه قصد تخریب «سجادی» را که خطا بر خطا نوشته است. اما نوشته حاوی جعلیات و نتیجهگیریهای خلاف اخلاقی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
«مسعود بهنود» اخیرا در وبلاگَش عکسی از آقای «کوچکزاده» منتشر نموده که ظاهرا اولینبار توسط یکی از رسانههای غربی انعکاس وسیع یافته و مربوط است به مراسم استیضاح مرحوم «علی کردان» در دولت نهم و باز ظاهرا هنگام نطق موافق استیضاح آقای «علی مطهری».
«بهنود» یک خطای تاریخی در قرائت عکس مرتکب شده و نوشته است که این عکس مربوط است به آخرین درگیری لفظی بین آقایان «مطهری» و «کوچکزاد» در مجلس هشتم.
تا اینجای کار مناقشهای نیست .اما «بهنود» متذکر شده است که در عکس آقای «کوچکزاده» اشاره بیادبی نسبت به «مطهری» دارد و آقای «سجادی» معتقد است که این اشاره کار فتوشاپ است و آقای «بهنود» فتوشاپ را نشناخته است.
بر فرض که چنین باشد . آیا آقای «بهنود» و ملت ایران و همه آنها که از طریق اینترنت و موبایل و رادیو شنیدند که حضرات از رکیکترین کلمات نسبت به همدیگر استفاده کردند هم باید باورکنند که کلمات ردوبدلشده در مجلس فتوشاپ بوده؟
در ادامه آقای «سجادی» «بهنود» و دوستان همفکر او را مخاطب قرار میدهد و میپرسد: مگر از این بینزاکتیها در تمام مجالس کشورهایی که قبله آمال شما هستند اتفاق نمیافتد که شما این مورد را چماق کردهاید؟ و در پاسخ این کمترین همفکر آقای «بهنود» بهنمایندگی و البته با کسب اجازه عرض میکنم: نهتنها اتفاق میافتد که بهمراتب هم بیشتر. اما هیچ کشوری غربی که با فرض شما قبله آمال من و امثال من است شما سراغ نخواهید داشت که دبیر شورای نگهبانش مدعی باشد: «امام زمان اسامی دربست حضرات نمایندگان دورههای هفتم و هشتم را دریافت و تنفیذ نمودهاست».
مسلما وقتی نمایندهای در پوسترها، بولتنها، و نطقهای تبلیغاتیش مدعی میشود که اهل تهجد و شبزندهداری بهجای تخصص است، البته که «بهنود» و بنده و امثالهم توقع داریم در نطقهای مجلس رعایت ادب و نزاکت را بسیار بیشتر از دیگران داشته باشند.
در ادامه آقای سجادی به گاف دیگر «بهنود» در موردعکس حاشیه مراسم ارتحال امام اشاره میکند که با توجه به اینکه در اینجا من به تفصیل درباره آن نوشتهام از آن میگذرم.
و اما در ادامه ایشان مدعی است که درحالی که درجریان زلزله بم سیستم تلفن همراه به کلی قطع بوده، آقای «بهنود» به دروغ مدعی شدهاست که کسی با او تماس گرفته و اعلام نموده است «ارگ بم سالم است».
این خبر که ارگ بم سالم مانده مشخص است که دروغ بوده. حالا «بهنود» دروغ گفته یا کسی که با او تماس گرفته ؟ اللهاعلم؟ اما اینکه در آنروزها سیستم تلفن همراه قطع بوده هم دروغ است و به استثنای حوزه مغناطیسی امواج در اطراف شهر بم آنهم به مدت کوتاهی از زمان زلزله،در سایر نقاط کشور این سیستم کمترین اشکالی نداشت و بعید نمینماید کسی از نقطه دیگری غیر از حوزه مغناطیسی بم زنگ زده و دروغ گفته باشد.
در ثانی علاوه بر سیستم تلفن همراه زاغارت ایران، دنیا چندین سال است که به سیستم تلفن همراه ماهواره ای مجهز شده و بعید نیست خبرنگاری در منطقه با استفاده از چنین تلفن همراهی با آقای «بهنود» تماس گرفته و منشا چنین به قول ایشان «گاف»ی شدهباشد.
و اما در ادامه زبان نوشته آقای «سجادی» کاملا «کیهان»ی میشود و در نقش وکیلمدافع جنازهای شهدای والامقام دفاع مقدس، اعتراض دانشجویان به دفن جنازهها در محیط دانشگاهی را زیر سؤال برده و با سخیفترین نگاه و نازلترین ادبیات سعی در توجیه یک رفتار ضداجتماعی بهعنوان یک رفتار ارزشی دارد.
گذاشتن تصویر جنازه مطهر یک شهید دفاع مقدس در کنار تصویر عریان یک بانویی که به هرحال برای خودش حقوق و شخصیت مستقلی دارد، و گرفتن نتیجه بسیار زشتی که اگر به جای جنازه شهدای مظلوم و گمنام دفاع مقدس، قرار بود جنازه این خانم در دانشگاه دفن شود، آقایان قالی قرمز پهن مینمودند!
آقای سجادی! واقعا خجالتآور است! به عنوان یک انسان از شما میخواهم از خانواده ارجمند شهدا عذرخواهی کنید. برایتان احترام قائل بوده و خواهم بود اما این کجفهمی و اهانتتان را به هیچ عنوان نمیفهمم. از این قیاس زشت شما به چنین نتیجهای هم میتوان رسید که مردم به صرف دوست اشتن و محبت شدید، علاقه داشته باشند جسد عزیزانِشان پس از مرگ در منزل دفن شود.
این قیاس کریه شما پس از اهانت مستقیم به شهدای دفاع مقدس، اهانت به اصل انسانیت و واقعیت انکارناپذیر مرگ است.
آقای سجادی! در جام جهانی ۸۶ مکزیک که قهرمانی آرژانتین با معرفی اعجوبه فوتبال «مارادونا» را بههمراه داشت، روزنامهها مینوشنتد؛ بعضی فوتبالیستها که در فوتبال و تکنیک نمیتوانند برای خود شهرتی دست و پا کنند، با خطاکردن بر روی فوتبالیستهای معروف و مشهور (مارادونا) برای خود شهرت دست و پا میکنند.
«مسعود بهنود» با سابقه نیم قرن فعالیت قلمی و مطبوعاتی و همکاری با غول رسانهای دنیا «bbc» و به شهادت کارنامه پرتعداد قلمیاش به اندازه کافی کسب شهرت و اعتبار نمودهاست و نیازی به کسب شهرت کاذب ندارد. اما این بعضیها هستند که سعی دارند با خطاکردن بر روی او برای خود اعتبار و شهرتی دست و پا نمایند.