مونوریل مرغی که یک پا داشت
«محمد خلیلی» برادر کوچک ما بود، در آب پرید و آسمانی شد. پدرش سفارش داد روی سنگ قبرش نوشتند :
« سر ارادت ما و آستان حضرت دوست / که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست»
این پست به روح بزرگ و خردسالش تقدیم میشود.
آقای «احمدینژاد» پس از چندی که از شهرداری تهرانش سپری شده بود، برای حل گره کور ترافیک تهران، طرح احداث «مونوریل» را به شورای شهر تهران،ــکه تمام اعضای آن یکدست از یک جناح دستچین شده و به اصولگرایی مشهور بودند و ضمنا شهردار وقت تهران، یعنی همان پیشنهاددهنده طرح البته مبتکرانه «مونوریل» نیز منصوب و منتسب آنان بودــ جهت تصویب پیشنهاد کرد.
پیشنهاد این طرح در شرایطی صورت میگرفت که تا آنزمان سهم «مونوریل» از حمل و نقل ریلی در شهر، فقط ۵درصد بود و احداث آن ۵ درصد هم در مناطقی صورت میگرفت که، یا جاذبههای فوقالعاده توریستی احداث آن را توجیه منطقی مینمود و یا با کمبود فضای طبیعی برای احداث «مترو» روبهرو بودند.
از طرف دیگر «مونوریل» در خیابانهایی احداث میگردد که بهعلت فضای پهن خیابان، هیچگونه مزاحمتی برای واحدهای تجاری و مسکونی دو طرف خیابان ایجاد نکند. اگر به خطوط احداثشده در دنیا نگاه کنید، مطلقاً در میان پلها یا خیابانهای با عرض بیش از ۱۵۰ متر یا نقاطی که محیطزیست، با حرکت در بستر آن نابود میگردد احداث شده است .
در آن زمان هیچکدام از دلایل فوق در مورد شهر «تهران» صادق نبود.
در پیشنویس اولیه طرح اعلام شدهبود که قیمت احداث یک کیلومتر «منوریل» معادل ۱۷میلیون دلار پیشبینی میشود، درحالیکه ارزانترین پروژه «مونوریل» در دنیا با استفاده از تکنولوژی ارزانقیمت و فاقد کیفیت و استانداردهای پذیرفتهشده، در کشور «چین» به هزینه هر کیلومتر ۴۹ میلیون دلار ساخته شده بود.
طرح جهت بررسی به کارشناسان امور شهری و حمل و نقل تحویل شد و جواب بررسیها فقط یک چیز بود: مخالفت کلیه کارشناسان ترافیکی، زیبایی شهری، مهندسان عمران، کارشناسان میراث فرهنگی و ... با طرح فوق.
وزیر کشور و مجموعه دولت هشتم باتوجه به دلایل فوق مانع اجرای طرح شدند، اما مقدمات اجرای طرح با اصرار فقط یک نفر؛ آقای «احمدینژاد» شهردار وقت تهران، با هزینه بسیار سنگین آغاز شد و اهالی ساکن حوالی فلکه دوم صادقیه، در میان جدلهای رسانهای کارشناسان و دولت و شهردار بر سر مناسب و موجهبودن یا نبودن طرح شاهد «رویش هندسی سیمان، آهن و سنگ» در اطراف محل زندگیِشان شدند.
و البته اینروزها همان اهالی ساکن در حوالی فلکه یا میدان دوم صادقیه، بهعلاوه تمام مردم تهران و بهعلاوهتر همه مردم ایران ــالبته اگر چشم بصیرتی داشته باشندــ، شاهدند و میبینند که همان استوانههای برساخته از آهن و سیمان و سنگ که روزی با اصرار شهردار وقت تهران با هزینه سنگین از جیب ملت از زمین سر برآورد، امروز هم با هزینههای گزافی باز هم از محل همان جیب قبلی تخریب میگردد تا سند روشنی از بیتوجهی به رایزنی و خسارتهای ناشی از انجام اقدامات و ابتکارات فاقد پشتوانه کارشناسی را صرفا برای ثبت در تاریخ و نه برای عبرت !!!؟ بهدست دهد.
در همین رابطه سایت «الف» وابسته به «احمد توکلی» نماینده اصولگرا و ریس مرکز تحقیقات استراتژیک مجلس و حامی آقای «احمدینژاد» در انتخابات ریاستجمهوری دهم سئوالاتی را مطرح کرده است که در حالی که خواندنی و پرسیدنی است باید از ایشان که وکیل مردم هستند خواست پاسخگویی سئوالات فوق باشند.
آیا چشم بینا یا گوش شنوایی در میان اصولگرایان وجود ندارد؟
علیالمدبر فتامل