اختلاف نظر
در تـنـازع مـشـت برهـم مـیزدند / کـه ز سِــر نـامهـا غـافـل بـدند
«جلالدین رومی» حکایت زیبایی دارد در باب «حقیقت».
تمثیل حقیقت واحد انگور و نامهای متعدد و متفاوت بر آن که ناشی از زبانهای مختلف بود و همین اختلاف زبان منجر به اختلاف دیدگاه و نهایتا نادیده انگاشتن «حقیقت» شده بود.
در خبرها خواندم که آقای «قالیباف» شهردار فعلی تهران به عنوان هشتمین یا نهمین (تردید از من است) شهردار موفق دنیا انتخاب شدند.
مطمئنن اگر آنانکه در مورد «قالیباف» اظهارنظر کردهاند، قرار بود در مورد آقای «احمدینژاد» شهردار سابق تهران، اظهارنظر کنند نتیجه کاملن متفاوت بود.
آقای «احمدینژاد» شهرداری است که مدعی است از حداکثر ظرفیتهای موجود برای اداره شهر، بهترین استفاده را نمودهاست. آقای «قالیباف» هم همین ادعا را دارد، و علیالقاعده اکثر مردم ادعای شخص عرب در مورد دوغ خودشان را دارند.
اما اظهارنظرکنندگان و داوران نظراتی کاملن متفاوت و مختلف دارند. این اختلاف و تفاوتنظر از کجا ناشی میشود؟
شک نیست قسمتی به تفاوت نظر آقایان «قالیباف» و «احمدینژاد» برمیگردد که طبیعی است.
مثلن یکی در مورد مشکل ترافیک طرح «مونوریل» را چاره میداند و دیگری در مورد همین مشکل طرح گسترش «مترو» را. مشکلی واحد اما راههای حل و چاره متفاوت. اینکه کدام راهچاره به سلامت نزدیکتر است با کارشناسان است.
قسمت دیگری از اختلاف نیز به اختلافنظر داوران و اشخاص مورد قضاوت برمیگردد. مثلن: ممکن است داوری که در مورد آقای «قالیباف» نظر مثبتی دارد در مورد آقای «احمدینژاد» نظر منفی و البته شخصی داشته باشد، و این نظر شخصی بیتاثیر در قضاوت نهایی نیست.
میتوان دلایل طبیعی و منطقی دیگری که باعث تفاوت فاحش نظر میشود برشمرد که مجموعن با دلایل شمرده شده، درصد بسیار کمی تاثیر را در قضاوت نهایی دارند. اما دلایل غیرطبیعی، غیرمنطقی، و غیرمتعارف تفاوت رای و قضاوتهای اینچنین چیست و کجاست؟
آیا میتوان همچون «مولوی» متصور شد که «حقیقت» یکی است، ولی زبانهای بیان آن متفاوت؟ آیا تمثیل «جلالالدین» در چنین موارد اختلافی مصداق و کاربرد دارد؟ در اینباره بیشتر گفتوگو خواهیم کرد.
توضیح ضروری اینکه این نوشتار هیچگونه قضاوتی در مورد آقایان «قالیباف» و «احمدینژاد» و دوره مدیریت آنان نداشته و صرفن به عنوان الگو و مثال مورد استفاده قرار گرفته است.