بیحاصلی «شراگیم یوشیج» از فضل «نیما»
«نیما» اولین سراینده «شعر نو» نبود، اما اولین کسی بود که شجاعت و شهامت بهخرج داد تا درباره آن حرف بزند و پایههای تئوریک آنرا بنیانگذاشته و چشمانداز روشن و مثبتی از آن بهنمایش بگذارد.
«نیما» شاید سراینده چیرهطبع و شاعر قوی و مسلطی نباشد. من معتقدم نیست. اگرچه همه سرودههای اورا نخواندهام. اما از مجموعه سرودههای فراوان او در انواع قوالب شعری، تنها تعدادی انگشتشمار، آنهم در قالب خاصی که بعدا به «نیمایی» مشهورشد، فرصت شهرت در افواه و اقوال عمومی پیداکرد.
در حالیکه سرودههای بعض همراهان و همنسلان او؛ مثل شاملو، اخوان، فروغ، سپهری و ... بهفراوانی چاپ و منتشرشد و به زبان اجتماع و نشستهای ادبی راهیافت.
نمیگویم شعر «نیما» راه نیافت، راه یافت اما در مقایسه با سایر همراهان بسیار کمتر و شاید اگر نبود شهرت او بهعنوان «پدر شعرنو» ای بسا همین مقدار هم فرصت خواندهشدن و انتشار پیدا نمیکرد.
با اینهمه دنیای شعر فارسی و خصوصا شعر معاصر و شعر بیوزن، به نیما وامدار است و مدیون.
«شراگیم یوشیج» اما نه کارنامه ادبی قابلتوجهی دارد، و نه از منش زیبا و زیبنده شخصیتی «نیما» سهمی و ارثی بردهاست. نهتنها شخصیتش به نیمای پدر نرفته، بلکه سالها با آن شخصیت فاصله شخصیتی و اخلاقی دارد.
«شراگیم یوشیج» تحصیلات آکادمیکی در حوزه زبان و ادب فارسی ندارد، از طرفی نبوغ ویژه و خاصی هم در هنر و سرودن و نوشتن از خود بروز ندادهاست که مشخص شود به قول قدما «نخونده ملاست».
با این تفاسیر چنین شخصی حق اظهارنظر و نقد در مورد آثار و افراد آن حوزه در هر پایه و مرتبهای حتی محترمانه هم ندارد.
فرزند پدر شعر نو بهتازهگی در نامهای آلوده به تحقیر و توهین خطاب به استاد «شفیعی کدکنی» و تنی چند از اساتید و بزرگان ادب فارسی، یکبار دیگر پرده از بینصیبی و بیحاصلی خود از فضل پدر برداشته است.
تردیدی نیست که اثبات آفتاب نیاز به سند و مدرک و ادله ندارد. «شفیعی کدکنی» فارغ از تحصیل موفق تا پایههای عالی سطوح حوزوی، و بعد از آن دانشگاهی، به شهادت کارنامهای کمنظیر در تولید آثار قلمی پیرامون زبان و ادب و شعر پارسی و هم بهشهادت مجامع آکادمیک داخلی و خارجی، استاد طراز اول و بیبدیلی در دوران معاصر هست. از این منظر انکار شفیعی به انکار آفتاب میماند و آنکه با بضاعت ناچیز به توهین و تخفیف این استاد بزرگ و دیگر اساتید همطراز او به بهانههای واهی آمده است، به کسی میماند که با چراغقوه به انکار آفتاب آمدهباشد.
اظهارنظر آلوده به توهین آقای «شراگیم یوشیج» نسبت به استاد «شفیعی کدکنی» علاوه بر آنکه پرده از کممایگی ادبی و هنری ایشان برمیدارد، نشان میدهد که ایشان نه تنها استاد شفیعی، که حتی نیما یوشیح را هم نمیشناسد، و تلاش میکند که بیحاصلی از فضل و هنر پدر را با خطاکردن بر روی بزرگان ادب و هنر ایرانزمین جبران کند.
«علی اسفندیاری» معروف به «نیما یوشیج» آدم بزرگی بود. منش شخصیتی ارزشمندی داشت. اما :شراگیم» از آن منش و شخصیت حاصل و نصیبی نبردهاست.
این نوشته در پارسینه اینجا
مرتبط:
در انتظار برومندی فرزند نیما