تحصیل آقای «خامنهای» در دانشگاه دولتی «لومومبا» از ادعا تا واقعیت
البته اصلا غیرممکن نیست که یک بعد و زاویه از زندگی یک شخصیت، در عین شهرت جهانی، ناشناخته بماند. این امر ممکن است. ممکن خیلی غریبی هم نیست. اما کمی بعید مینماید.
نه فیلم نمایش دادهشده در برنامه خبری «بیستوسی» تلوزیون دولتی ایران در مورد اعترافات «شهرام امیری» دانشمند هستهای ایرانی ساکن آمریکا که از طریق web cam و با کیفیت پایین تصویربرداری شده و حاوی اعتراف آقای «امیری» به ربودهشدن و شکنجه توسط دولت آمریکا بود، دروغ و جعلی بود، و نه فیلم نمایش دادهشده توسط رسانههای آمریکا که وسیله دوربینهای مجهز و در استودیو مخصوص تصویربرداریشده و حاوی اعترافاتی مغایر و متتاقض با اعترافات فیلم پخششده در تلوزیون دولتی ایران بود، دروغ و جعلی است.
هر دو فیلم با نظر موافق دولتین «ایران» و «آمریکا» از طریق یک کانال و بر اساس سناریویی از پیش نوشتهشده به هنرمندی «شهرام امیری» و کارگردانی طرف آمریکایی، جهت انحراف افکار عمومی داخل ایران از پیگیری حقوق مسلم خود، برنامهریزی و در تهیه آن بیشترین ظرافتها برای بهترین بهرهبرداری پیشبینی شده بود.
جالب توجه است در آستانه سالگرد کودتای ننگین در ایران، قریب به اتفاق رسانههای مجازی در کنار پیگیری اخبار جنبش سبز، نیمنگاهی نیز به سناریوی ساختگی «شهرام امیری» داشتهاند.
تا اینجای کار نتایج اولیه مورد انتظار طرف ایرانی به بار نشستهاست.
اختلاف قول و عمل دولتمردان آمریکا در رابطه با برنامه هستهای دولت ایران و اتخاذ سیاست «یکی به نعل یکی به میخ» طی یکسال گذشته در قبال حوادث و اتفاقات پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری ایران، بهنحو روشنی این گمانهزنی که؛ ساکنان کاخ سفید از روی کارآمدن «محمود احمدینژاد» در ایران راضی هستند را، بهشدت تقویت مینماید.
شکی نیست که دولت آمریکا طی سی سال گذشته بیشترین چالش را با «جمهوری اسلامی» داشته و این چالش در دروه زمامداری «محمود احمدینژاد» که دولتَش بهنحو بارزی به انحراف در برنامه هستهای و نقض حقوق بشر توامان متهم است، شدت پیدا کرده. تا آنجا که آمریکا موفق شد اجماع جهانی را بر علیه ایران اتمی با صدور چهار قطعنامه تحریم بسیج نماید.
چهار قطعنامهای که اگرچه فاقد کمترین ضمانت اجرایی در سطح جهانی بود، ولی بدون شک در داخل تبدیل به خوراک تبلیغاتی موثر «محمود احمدینژاد» برای جلب حمایت بیشتر تودههای عوام از خود و در نتیجه تثبیت دولت او شدهاست.
و کدام ناظر سیاسی صادقی خواهد بود که تایید نکند؛ پریشانی، سوءمدیریت و بیکفایتی در دولت نهم عملا بهترین فرصتها را برای بیگانگان در سراسر جهان ــ از فقیرترین کشورهای آمریکای لاتین در دوردست غرب گرفته تا کشور قدرتمند «چین» در شرق دور، و از همسایگان کوچک و بزرگ شرقی و غربی گرفته، تا کشور قدرتمند فدراسیون «روسیه شوروی» در شمال ــ فراهم نمود تا فارغالبال در قبال صادرات «آبنبات» به کشور ایران «مرورارید غلطان» به کشور خود وارد نمایند؟
در شرایطی که هر دولتی سعی مینماید با کمترین بهانه بیشترین سود را از این معامله یکطرفه داشته باشد، چرا کشور قدرتمند و مدعی سیادت بینالمللی چون «آمریکا» از این نمد برای خود «کلاهی» ندوزد؟
و به همین دلیل روشن و شفاف است که طی چهار سال گذشته علیرغم جنجال جهانی و نشستهای مکرر سازمانهای بینالمللی برای محکومیت دولت (و نه ملت) ایران به نقض حقوق بشر و انحراف از برنامه هستهای و اتخاذ تدابیر تنبیهی فلجکننده، عملا هیچگونه اتفاق عینی که حکایت از اراده واقعی دولتهای موثر در تنظیم توافقات تحریم باشد، مشاهده نشده.
در این فرایند بزرگترین بهانه طراحان پیشنویس قطعنامهها و امضاکنندگان توافق از تاخیرهای مکرر و اجرایینشدن یا تعدیل مفاد قطعنامهها در آخرین لحظات، ترس از عدم تصویب بهدلیل وجود شرکای قدرتمند ایرانی دارای کرسی دائمی در سازمان ملل مثل «روسیه» و «چین» بودهاست.
اما از ابتدای سالجاری میلادی باید سناریو به گونهای دیگر رقم میخورد. به گونهای که کمکم «چین» و خصوصا «روسیه» عدم تمایل خود را به ایفای نقش مخالف تحریمها و عدم همراهی با ایران اعلام، و عملا در کنار سایر کشورها قرار گرفتند و حتی پا را از این نیز فراتر گذاشته و در بعضی موارد به کاسههای داغتر از آش در مقابله با ایران نیز تبدیل شدند.
شکی نیست کشورهای فوقالذکر بیشترین سود خود را از بیکفایتی و دیپلماسی متزلزل ایران در عرصه بینالمللی طی چند سال گذشته برداشت نموده و طی یک توافق پنهانی، نوبت آنها بهسر رسیده و اکنون نوبت کشور دوست و برادر «آمریکا» رسیده بود تا سهم خود را از سفره گسترده نذورات و حاتمبخشی آقای «احمدینژاد» برداشت نماید.
دقیقا در همین زمان است که پس از تهدید ایران توسط «کرملین» اینبار به جای «کاخ سفید» و امیدواری جهانی ناگهان خانم «کلینتون» ضمن اعلام آمادگی برای تصویب پیشنویس جدیدترین قطعنامه پیشنهادی، در یک بازی مضحک «اتخاذ ترفند جدیدی از سوی ایران» را پیشبینی نموده و بهدنبال این پیشبینی غربی و با رعایت فاصله زمانی مناسب، نوبت تلوزیون دولتی ایران میرسد تا پرده دیگری از این سناریوی تنظیمشده را کلید بزند.
پخش فیلم اعترافات آقای «شهرام امیری» از تلوزیون دولتی ایران. تلوزیونی که مخاطبیناش به هیچ عنوان عادت به پرسش از چگونگی فرایند تهیه یا به دست آوردن چنین فیلمهایی ندارند، و در فاز بعدی و باز هم با رعایت فاصله زمانی مناسب پرده سوم از این سناریو توسط رسانههای «آمریکا» کلید میخورد و اینبار نمایش فیلمی از همان هنرپیشه اما با کیفیت فنی بسیار بهتر و داستانی کاملا متفاوت و متناقض با فیلمی که توسط تلوزیون دولتی ایران پخش شدهبود و به همین سادگی و حتی سادهتر از آن بهانه برای یک تاخیر دیگر در تنبیه دولت ایران (و تاکید میکنم نه ملت ایران) فراهم شود، تا از این رهگذر فرصت برای بهرهبرداری یکطرفه از منابع و مشارکت در منافع درازمدت ذخایر مادی و معنوی ایران با کمترین هزینه از طریق ابقای «احمدینژاد» و کودتاییان در راس دولت و حکومت فراهم شده، اسباب تنبیه و تحقیر ملت ایران شود.
اما آیا شهروندان واقعی و آگاه ایرانی که روز به روز با روشنشدن ابعاد گسترده خیانتهای دولت نهم و دهم، بر تعدادشان افزوده میشود، اجازه چنین افزونخواهیها را خواهند داد؟ و فریب چنین سناریوهای نازلی را خواهند خورد؟
با ایمان و اطمینان کامل اعلام مینمایم؛ جنبش یبداری جدید ملت ایران که مشخصه بارز آن «صبر و استقامت سبز» و ایستادگی در مقابل زیادهخواهیهای بیگانگان از طریق خلع دولتمردان بیکفایت کودتایی است، اجازه چنین میدانداری را به هیچ قدرت و ابرقدرت جهانی نخواهد داد.
طلیعههای فصلی سبز ناشی از این بیداری که از یکسال پیش شروعشده از هماکنون قابل رویت است.
در همین رابطه:
شهرام امیری با عملیات اطلاعاتی سیا به آمریکا پناهنده شدهاست
رمزگشایی از سناریویی ناپدید شدن
نکات خندهدار فیلم شهرام امیری