وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روح‌الله حسینیان» ثبت شده است

علی مطهری، روسفیدی یا نمایش استعفا؟

پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۱۹ ق.ظ

 «علی‌مطهری» روز چهارشنبه رسما استعفای خود از نمایندگی مردم، در مجلس شورای اسلامی را تسلیم هیئت ریسه نموده، و در مصاحبه با خبر‌آنلاین با تأیید خبر استعفایش، نمایشی‌بودن آن‌را ردکرد و گفت: «در این موضوع جدی هستم و معتقدم باید به آیین‌نامه مجلس عمل کرد.»

 کم‌تر از دو سال پیش «روح‌الله حسینیان» دیگر نماینده مجلس در اعتراض به آن‌چه او «عزیز‌تر و ارزشی‌ترشدن جناح اصلاح‌طلب نزد ریس» می‌خواند، و با اعلام این‌که «... امروز خود را ناتوان‌تر از همیشه می‌یابم ... من خود را موجودی شکست‌خورده و سرخورده می‌بینم ...» از نمایندگی مجلس استعفا داد. اما یک‌هفته بعد پس از ملاقات با رهبری نظام استعفای خود را پس‌گرفته و به مجلس بازگشت.

عده‌ای از نمایندگان مجلس در‌‌ همان زمان اظهارنمودند که نتایج مورد انتظار «حسینیان» از استعفا حاصل شد.(+)

«علی‌مطهری» که از دو سال گذشته بیش‌ترین مخالفت‌ها را به‌شکلی آشکار با قوه مجریه و آقای «احمدی‌نژاد» داشته، و از مخالفت‌ها و تذکر‌هایش کم‌ترین نتیجه‌ای به‌دست نیاورده بود، از چند ماه پیش طرح سؤال از ریس‌جمهور را در دستور کار قرارداده، و نهایتا موفق شد تعداد امضای لازم برای ‌احضار ریس‌جمهور به مجلس و سؤال از وی را کسب، و تسلیم هیئت‌ریسه مجلس نماید، اما این درخواست هیچ‌گاه در دستور کار قرار نگرفت.
«مطهری» به‌عنوان آخرین ابزار احقاق حقوق موکلین خود و در اعتراض به این قصور و کوتاهی مجلس روز جهارشنبه استعفا نمود.

 علی‌رغم آن‌که آقای «مطهری» ادعا نموده‌است که استعفای او نمایشی نیست و بر درخواست خود به‌عنوان سؤال از ریس‌جمهور اصرار دارد، پیش‌بینی می‌شود که طی یکی دو هفته آینده، ایشان نیز هم‌چون آقای «حسینیان» با یک مقام عالی‌رتبه دیدار، و در پی آن استعفای خود را پس بگیرد، با این تفاوت که کم‌ترین نتیجه مورد نظر از استعفای او نه‌تنها حاصل‌نشده، که سال‌ها پس از آن هم حاصل نخواهد شد و چون همیشه روزگار مجلس و قوه‌مجریه و «احمدی‌نژاد» و «مطهری» بر‌‌ همان مدار و معیار «روز از نو روزی از نو»، و سبک و سیاق ۶ سال گذشته خواهد گشت و سپری خواهدشد و آن‌چه در این میان کم‌ترین محلی از اعتنا و عنایت نخواهد داشت، حقوق مردم و موکلین آقای «مطهری» و «حسینیان» و سایر وکیل‌الدوله‌ها خواهد بود.

البته این فرصت مغتنم برای آقای «مطهری» هست که یک‌بار با انتخاب مسیر درست و برای احقاق حقوق مردم، بر سر پیمان خود ایستاده و به سوگند نمایندگی خود وفادار بماند. این قلم با افتخار به استقبال شهامت و روسفیدی آقای «مطهری»، در قبال روسیاهی پیش‌بینی خود رفته و از ایشان می‌خواهد که: آقای مطهری! روسفید بمانید تا روسیاهی به زغال بماند.
این نوشته در خودنویس این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۰ ، ۰۸:۱۹
علی مصلحی

۱- آقای «خامنه‌ای» پس از حادثه قتل‌های زنجیره‌ای در خطبه‌های نمازجمعه تهران گفت:
«این قتل‌هایى که اتّفاق افتاد، حوادثى بسیار بد، زشت، نفرت‏‌آور و حقیقتاً درخور محکوم‌کردن بود. کسانى که این‌ها را محکوم کردند، به‌جا محکوم کردند. این‌ها علاوه بر این‏‌که قتل بود، جنایت بود؛ با روش‌هاى بد و غیرقانونى بود.»
وی سپس در مورد زنده‌یاد «فروهر» گفت: «بینى و بین‏‌اللَّه، فروهر و همسرش - این دو مرحوم - دشمنان ما بودند؛ اما دشمنان بی‌ضرر و بی‌خطر. این‌ها هیچ ضررى نداشتند»، و سپس با اعلام نجیب‌بودن و بی‌خطربودن آن‌ها پرسید: «مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش نه؛ آدم‌های نانجیب نبودند. حالا شما فکر کنید، کسى که مثل فروهر را می‌‏کشد، آیا می‌تواند دوست نظام باشد؟! می‌تواند براى نظام کار کند؟! چنین چیزى معقول است؟! من این را باور نمی‌کنم ... آن دستى که به فکر می‌افتد بیاید این‌ها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانه‏‌هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر می‌تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایش‌نامه از پیش طراحى‌شده‏‌اى نباشد؟!»(۱)

در همان دوره و زمان «روح‌الله حسینیان» ریس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوست و هم‌کار نزدیک «سعید امامی» و قاضی تندرو دادگاه‌های اول انقلاب، با حضور در برنامه «چراغ» صداوسیما (+) و بعد از طریق مطبوعات هم‌سو(۲) و در ادامه با موضع‌گیری و رفتار صریح رسما اعلام کرد که «سعید امامی» قاتل نبوده و خودکشی نکرده و به‌دست مسؤلین رسیدگی‌کننده به پرونده قتل‌ها که مستقیما توسط ریس قوه‌قضاییه و غیرمستقیم توسط رهبر انقلاب تعیین می‌شوند، کشته شده‌است و ادعای خودکشی او را دروغ ساخته و پرداخته مسؤلین پرونده خواند.(۳)
وی حتی در یک دهن‌کجی آشکار و در شرایطی که برگزاری مراسم ترحیم «سعید امامی» با محدودیت‌های قانونی برگزار می‌شد، به مراسم ترحیم او رفته و ایشان را شهید خطاب کرد.(+)

ساده‌ترین برداشت از موضع‌گیری و رفتار آقای «حسینیان»، تقابل آشکار با تفسیر رهبری و مجموعه حاکمیت از اتفاق افتاده و مسائل حاشیه‌ای آن بود و اگر این اظهارات و موضع‌گیری‌ها آن‌روز نمی‌توانست مستند محکومیت و تنبیه و مجازات او باشد، دست‌ِکم در آینده می‌توانست صلاحیت وی برای کسب بعضی از امتیازات اجتماعی، از جمله نمایندگی‌مجلس، وزارت، ریاست بر موسسه و نهاد سیاسی و اجتماعی دولتی و رسمی (مرکز اسناد انقلاب اسلامی) را مخدوش نماید. اما در کمال تعجب یک دوره بعد، صلاحیت آقای «حسینیان» که در غیاب چهره‌های اصلی اصلاح‌طلب ــ که همه ردصلاحیت شده‌بودند ــ توسط همان نهادهایی که او آن‌ها را به دروغ‌گویی در مورد «سعید‌امامی» و پرونده قتل‌ها متهم کرده‌بود، تایید و او با حفظ سمت قبلی به جای‌گاه خطیر نمایندگی مجلس نیز راه پیداکرد و حتی در بین نمایندگان دوره هفتم و هشتم مجلس دارای نقش ویژه و سوگلی هم شد و وقتی که در دوره هشتم در اعتراض به رفتار هم‌راهان «احمدی‌نژاد» استعفا داد، با توصیه و تسلی و دل‌داری رهبری استعفای خود را پس گرفت (+) و هیچ کس هم از هیچ کسی نپرسید که تکلیف ادعاهای عجیب و غریب او بر علیه حاکمیت و دفاع از «سعید امامی» که توسط قوه قضاییه کشور به قتل و بعد از آن خودکشی متهم بود، چه شد؟

۲- «میرحسین‌ موسوی» نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس و محبوب بنیان‌گذار جمهوری اسلامی که پس از اتمام دوره نخست‌وزیری به سکوتی عمیق رفته و بارها و بارها پیشنهاد دوستان اصلاح‌طلب خود، برای حضور در عرصه سیاست و نامزدی ریاست جمهوری به‌رغم اقبال عمومی عمیق و تضمین‌شده را رد نموده بود، پس از مشاهده مدیریت پریشان و آشفته و مخرب دولت نهم به ریاست «محمود‌ احمدی‌نژاد» در انتخابات دوره دهم احساس وظیفه نموده و وارد کارزار انتخابات شد و مهم‌ترین وعده‌های انتخاباتی خود را برگرداندن برنامه به مدیریت کشور و ایجاد دولتی برنامه‌محور و نه بر مبنای «رمل و خرافه و جادو»(+) معرفی و در مناظره انتخاباتی با «احمدی‌نژاد» هم مهم‌ترین انتقادات خود را متوجه حذف برنامه‌ریزی از مدیریت کشور و اداره کشور بر اساس خرافه و جادو و کف‌بینی و ... قرارداد.

این انتقادات و اعتراض «میرحسین» به خلاف‌گویی‌های آماری و دروغ‌های دولت نهم، هم‌چنین پی‌گیری جدی اعتراض به تخلف و تقلب و کودتای انتخاباتی دهم توسط او، با واکنش شدید آقای خامنه‌ای در خطبه‌های نمازجمعه معروف ۲۹خرداد۸۸مواجه شد و ایشان در شرایطی که تلاش می‌کرد در بین تمام توهین‌ها و اتهامات و تخلف‌های اخلاقی صورت‌گرفته توسط ریس‌جمهور، از آقایان «هاشمی» و «ناطق‌نوری» اعاده‌حیثیت و دل‌داری نماید، در همین حال لبه تند انتقادات خود را متوجه آقایان «میرحسین‌ موسوی» و «مهدی‌ کروبی» نمود که ظاهرا حالا قرار نبود در ادعای مطرح‌شده تقلب در انتخابات از خر شیطان به این سادگی‌ها پایین بیایند.

در این خطبه‌ آقای «خامنه‌ای» تمام تصویرهای معرفی‌شده از طرف «موسوی» و «کروبی» را خلاف واقع دانست و دقیقا فضای موجود کشور را برخلاف آن تصویرها شاداب و سرشار از امید تعریف نمود.
در قسمتی از خطبه‌ها در مذمت به‌اصطلاح سیاه‌نمایی‌ها و تخریب‌ها، برعلیه «احمدی‌نژاد» گفت:(+)
«... صریح‌ترین اهانت‌ها به رئیس‌جمهور قانونی کشور شد، حتی از دو سه ماه قبل از مناظرات هم، تهمت‌هایی زدند به کسی که رئیس‌جمهور قانونی کشور است، متکی به آراء مردم است، نسبت‌های خلاف دادند، رئیس‌جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است به دروغ‌گویی متهم کردند، کارنامه جعلی برای دولت درست کردند، که ما که در جریان امور هستیم، می‌بینیم، می‌دانیم که این‌ها خلاف‌واقع است، فحاشی کردند، رئیس‌جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت‌های خجالت‌آور دادند ... .»

این همان خطبه معروفی است که آقای «خامنه‌ای» از یک تریبون رسمی و به‌طور صریح، اختلاف‌نظراتش با نظرات آقای «هاشمی» و نزدیک‌بودن نظراتش به نظرات آقای «احمدی‌نژاد» را اعلام عمومی نموده و تلویحا اعلام نمود اجازه نخواهد داد پی‌گیری ادعای تقلب رهی به دهی برده و ایشان بسیار بیش‌تر از پیش از ریس‌جمهور معرفی‌شده و برنامه‌هایش دفاع خواهد نمود. برنامه‌هایی که «محسن رضایی» دیگر نامزد اصول‌گرا و معترض به نتایج انتخابات در گیرودار رقابت‌ها اعلام نموده بود؛ اگر ادامه پیدا کند مملکت به پرت‌گاه سقوط خواهد کرد و «میرحسین‌ موسوی» آن‌ها را براساس رمل و کف‌بینی و جادو‌گری دانسته بود.

۳- نزدیک به دو سال پس از آن خطبه‌ها و آن‌چه که به تعبیر رهبری «ادعاهای خجالت‌آور» معرفی‌ شده‌بود و توسط «میرحسین‌ موسوی» مطرح و پی‌گیری می‌شد، و تا کنون هم با تمام هزینه‌های سنگین ادامه دارد، حالا اکثر منابع درجه یک اصول‌گرا و نزدیک به رهبری نظام، همان ادعاهای «میرحسین» و «شیخ‌ شجاع» را با شدت و قوت بیش‌تر مطرح می‌کنند و از طرفی نیز منابع رسمی قضایی از بازداشت افرادی متهم به آشنایی با علوم غریبه و با اتهام هم‌کاری با قوه‌مجریه خبر می‌دهند.
 منابع غیررسمی اما معتبر نیز از بازداشت تعداد بیش‌تر (نزدیک به ۲۰ نفر) در این رابطه خبر می‌دهند.

همه این اخبار و اتفاقات در شرایطی به‌وقوع می‌پیوندد که ریس‌جمهوری که نظراتش به نظرات رهبری نظام نزدیک بوده، از پذیرش حکم حکومتی سرباز زده و تا کنون نیز حاضر نشده‌است در برابر مخالفت رهبری با استعفای وزیر اطلاعات کوتاه بیاید، همان‌گونه که «میرحسین‌ موسوی» و «مهدی‌ کروبی» حاضر نشدند در مقابل تقلب آشکار در انتخابات کوتاه بیایند. اما کوتاه‌نیامدن ریس‌جمهور، حرف حق معترضین به نتایج انتخابات را بر کرسی اثبات می‌نشاند.
***
گفتار و رفتار آقای «حسینیان» که دقیقا متقابل و متضاد با مفاد خطبه‌های نمازجمعه رهبری نظام است، نه‌تنها باعث محرومیت او نمی‌شود، که تشویق را هم برای او به‌دنبال دارد و ادعاهای آقایان مصباح یزدی (+) مرتضی نبوی (+)، حسین‌فدایی (+)، و ... که دولت را در تسخیر و تحت‌تاثیر اجنه و خرافه می‌دانند، نه‌تنها «خجالت‌آور» نیست، که دقیق و مستند محسوب، و براساس آن در یک شب چندین نفر بازداشت می‌شوند.

خطبه‌های نمازجمعه هر کدام حکم رکعتی از رکعت‌های نماز را دارد و باید پاک از هرگونه گناه و یا شبهه گناه باشد. در صورتی‌که حرف‌های بیان‌شده در خطبه‌ها براساس کینه و دروغ و ... و مغایر با واقعیات جامعه مسلمین باشد؛ باید گفت نه‌تنها دولت که کل جامعه در تسخیر جن و رمال و کف‌بین و ... است و خطبه‌های جمعه نیز بر همان مدار تنظیم و ایراد می‌شود.
گر مسلکانی از اینست که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردایی!!

پانوشت:
(۱) خطبه‌های نماز جمعه تهران۱۳۷۷/۱۰/۱۸ و این لینک(+)
(۲)روزنامه جبهه ۱۲تیر ۷۸
(۳)هفته‌نامه ارزش ۱مهر ౭౮

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۳:۲۴
علی مصلحی

از «نادران» دربند تا «نوری‌زاد» آزاده

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ

دیشب در برنامه «تفسیر خبر» صدای آمریکا، هنگامی که «جمشیدچالنگی» مجری برنامه از دکتر «علی‌رضا‌ نوری‌زاده» مهمان برنامه درباره نامه «محمد نوری‌زاد» خطاب به ریس قوه قضاییه سؤال کرد؛ آقای دکتر «نوری‌زاده» گفت که؛ «روح‌الله‌ حسینیان» که ایشان او را «خسرو خوبان» خطاب فرمود گفته‌اند که اصول‌گرایان هم به دو دسته خوب و بد تقسیم می‌شوند و از دید ایشان(حسینیان) آقای «نوری‌زاد» و «‌نادران» و ... در دسته «اصول‌گرایان‌ بد» طبقه‌بندی می‌شوند.

هرچند که اغلب دوستان متوجه هستند منظور دکتر «نوری‌زاده» مقایسه مطلق این دو نفر نیست، اما با توجه به کاهش زمان برنامه «تفسیرخبر» و فرصت اندک میهمانان، خیلی از حرف‌ها نگفته باقی می‌ماند و خیلی از حرف‌ها هم کامل زده نمی‌شود و ناقص می‌ماند، به این دلیل ممکن است امر بر بعضی مشتبه شده و این مقایسه مطلق انگاشته شود. بنابراین شایسته است، بازخوانی مختصری از این دو شخصیت برای تمیز رفتار آن‌ها صورت پذیرد.

لقب «حر» که به درستی از طرف جنبش سبز به آزاده سرفراز و فیلم‌ساز و نویسنده ارزش‌مند معاصر آقای «محمد‌نوری‌زاد» اعطا شد، به‌حق شایستگی و برازندگی تام با شخصیت بزرگ ایشان دارد و از این منظر به هیچ عنوان ایشان نه‌تنها قابل مقایسه با اصول‌گرایان اعم از بد و خوب نیست، بلکه حتی طبقه‌بندی ایشان در رسته اصول‌گرایان اصلا خطاست.

از طرفی قرار گرفتن نام این آزاده سرفراز و حر دلیر جنبش سبز در کنار نام آدمی که شخصیت‌َش ترجمان واقعی کلمه حقارت است، بی‌حرمتی به آزادگی و سرفرازی است.

بدون شک مردم عزیز و سبز ایران نامه‌های اخیر آقای «نوری‌زاد» که درباره دوستان اصلاح‌طلب هم‌بندش به نگارش در‌آورده را خوانده و مستحضر هستند که ایشان بارها اقرار نموده‌است که (مثلا سال‌ها «محسن‌ میردامادی» را نمی‌شناخته و به‌دلیل همین نشناختن و اطلاعات غلط چه قضاوت‌هایی که درباره او نداشته است). همین اطلاعات دروغ که از طریق کانال‌های تعریف‌شده طی سی سال گذشته کار تغذیه فکری و روحی جماعت بزرگی از نیروهای ارشد نظام و نگه‌داشتن آن‌ها در خواب غفلت را بر عهده داشته، متاسفانه بارها منبع قضاوت درباره چهره‌های خدوم و ارزش‌مند نظام توسط آقای «نوری‌زاد» گردیده و باز همین کانال‌ها اجازه بررسی و دقت در قضاوت را به امثال ایشان نمی‌داده‌اند. تا کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ که پرده‌ها برافتاد.

و باید به حقیقت اعتراف کرد که نامه‌ها و نوشته‌های اخیر ایشان روی وبلاگ پس از توجه و دقتی که نصیب ایشان شد، نقش بسیار بارز و ارزنده‌ای در تاباندن نور حقیقت به تاریک‌خانه دروغ و نیرنگ و تزویر حاکمیت داشته است.

در سوی دیگر اما در شرایطی که پرده از تاریک‌خانه دروغ برافتاده و همه مردم به عریان‌بودن پادشاه بی‌هراس از اتهام حرام‌زادگی اقرار و اعتراف می‌نمایند، تازه آقای «نادران» و جماعت هم‌راهش از جمله آقایان «علی‌ مطهری» «علی‌رضا ذاکانی» و «احمد‌ توکلی» به فکر مشروعیت‌زایی و پرده‌افکندن بر آبرویی دارند که چند صباحی است که ریخته‌شده اما آن‌ها کماکان به کوبیدن آب در هاون جهالت مشغولند.

به‌راستی آیا حضرات از خودشان نمی‌پرسند اگر «محمدرضا رحیمی» دزد است، پس چرا محاکمه و مجازات نمی‌شود؟ و اگر دزد نیست چرا آقایان که بیش‌ترین اتهام دزدی را متوجه ایشان نموده‌اند محاکمه و مجازات نمی‌شوند؟ و آن‌گاه در این نظام ولایی آب هم از آب تکان نمی‌خورد؟

با این تفاسیر آیا شما شباهتی بین آقایان «الیاس نادران» و «محمد نوری‌زاد» می‌بینید؟ و به‌راستی آیا قرارگرفتن نام این‌ها کنار هم و اصول‌گراخواندن «نوری‌زاد» اهانت آشکار به این آزاده دلاور که «نمایش‌گاه‌ قضاوت» ایران را به حقارت واداشته نیست؟
این نوشته در کابل‌پرس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۸۹ ، ۱۶:۳۷
علی مصلحی

«شریعت» بر مدار «کیهان»

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۸۹، ۱۰:۴۹ ق.ظ

طی بیست سال گذشته «روزنامه کیهان» یکه‌تاز عرصه خبررسانی رسمی و دولتی بوده، و در تمام ادارات دولتی بزرگ و کوچک در صورتی که کارمندی دون‌پایه یا عالی‌رتبه، قصد کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل‌هایی پیرامون آن اخباردر روزنامه‌ای را داشت، علی‌القاعده تنها روزنامه موجود «کیهان» بوده، تا آن‌جا که کیهان به بولتن اختصاصی و ویژه نظام تبدیل شده‌است.

روزنامه‌های «اطلاعات» «ایران» «همشهری» و در بعضی مواقع البته به شکل بسیار کم‌رنگ‌تری در این عرصه حضور داشتند.

در این پروسه «حسین شریعتمداری» تبدیل به چهره اصلی و مغز متفکر تحلیل و تفسیر و ریشه‌شناسی و دشمن‌شناسی و فتنه‌شناسی و ... در تمام عرصه‌ها تبدیل‌شده و بیش ار هشتاد درصد مقامات رده‌بالا در تمامی حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و برجسته‌ترین آن‌ها؛ مذهبی، تحت‌تاثیر شدید القائات و تحلیل‌های او قرار گرفتند و فرایند تحلیل در اصول‌گرایان از سرچشمه «حسین شریعتمداری» و کیهان شروع می‌شد و در تمامی تحلیل‌های به‌اصطلاح مستقل اما وابسته به اصول‌گرایان چای پا و ریشه ذهن و تفکر «شریعتمداری» تا همین دو سال پیش قابل مشاهده بود.

کار و بار بالا گرفته، پروژه «بولتن‌نویسی محرمانه» هم به آن اضافه شد و با هدایت و مدیریت ایشان زمینه برای پیاده‌کردن بعض «خواص بی‌بصیرت» در آینده از کشتی نظام کلید خورد.
 اقداماتی که «نتایج سحرش» اکنون به‌خوبی قابل رویت است.
این اتفاق به‌علاوه فعالیت‌های مخرب جانبی، مثل بازجویی از بازداشت‌شدگان سیاسی و در ادامه آن پروژه تواب‌سازی آرام آرام «شریعتمداری» را به توهم «ربانیت» انداخت.

 اجازه بدهید داستانی از تاریخ برای توجه بیشتر مطلب برایتان نقل کنم.
به‌گمانم «دالگورکی» نماینده روسیه تزاری در ایران نقل می‌کند که در کلاس‌های درس «سیدکاظم رشتی»، مدرس حوزه علمیه‌ای که «سیدعلی‌محمد باب» (پیشوای بابیان) در آن درس می‌خوانده شرکت داشته و در درس‌های مربوط به بحث «رکن رابع» و امام زمان با ترفندهای مخصوص، به محمد علی باب چنین القا می‌کند که تو «رکن رابع»ی و به‌رغم قبول او، اصرار نموده و ترفندها را شدیدتر می‌کند.
کم‌کم توهمی بر «باب» مستولی می‌شود. حالا نوبت تلقین شخصیت کاذب بعدی است. با ترفندی در قلیان وی چرس می‌ریزند و تغییر حالات روانی ناشی از تخدیر چرس را برای او کرامات مخصوص تعبیر می‌کنند و تلقین «امام زمان» به او را در دستور کار قرار می‌هند.
ادعای نبوت و ربانیت بعد از آن خودبه‌خود به سراغ «باب» می‌آید و بقیه داستان که می‌دانید و برای اطلاعات بیشتر شایسته است به «کشف‌الحیل» نوشته «عبدالحسین آیتی» مراجعه کنید.

«حسین شریعتمداری» با زمینه‌ای تقریبا مشابه اما با شکل متفاوت با این داستان دچار توهم «ربانیت» و «الوهیت» شده و بر این سیاق، اگر همین فردا «سیدعلی خامنه‌ای» به اشتباهاتش اقرار و اعتراف نماید و پرده از تمام تقلب‌ها و خیانت‌ها بیفتد، بلافاصله «شریعتمداری» او را از کشتی نظام که ساخته خود همین «خامنه‌ای» است، پیاده می‌کند. چرا که «خامنه‌ای» با همه کرامات مخصوص یک انسان جایز‌الخطاست و او یعنی «شریعتمداری» یک مافوق انسان و «خدا»یی که ذاتش از هرگونه خطاهای انسانی و ... مبری است.

همین توهم باعث شده که «شریعتمداری» هیچ‌کس را غیر از خودش قبول نداشته باشد و در تحلیل‌ها و تفسیرها به سمتی توجه داشته باشد که با نظر او هم‌راه و هم‌رای و هم‌نظر است و چون ذاتا نظر همه مردم به هم شبیه نیست، و علایق و عقاید و نظرها متاثر از گذشت زمان و تاثیر و تاثرات تاریخی و جغرافیایی و ... تغییر می‌کنند، بنابراین افراد موردعلاقه آقای «شریعتمداری» هر از چند گاهی تغییر می‌کنند.
امرزوه این زمان برای تغییر از چند سال به چند روز تغییر کرده و هر روز شخص جدیدی کشتی مخصوص نظام آقای «شریعتمداری» را به قصد سکونت در قرارگاه «سران فتنه» یا «خواص بی‌بصیرت» ترک می‌کند.

اگر سال‌هایی نه‌چندان دور، آقای «هاشمی» به‌عنوان یکی از استوانه‌های اصلی نظام سوژه اصلی نوشته‌های «کیهان» بود و تیم مدیریتی «کیهان» و بولتن‌نویسان، شعار «مخالف هاشمی، مخالف رهبر است، مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است» را برای جماعت ساندیس‌خور حاضر در حاشیه نماز‌جمعه طراحی و هدایت می‌نمودند، امروزه «هاشمی» به‌عنوان یکی از سران فتنه و درکنار رهبران اصلی آن‌ها سوژه اصلی «کیهان» است و شریعتمداری تلاش می‌کند چهارچوب‌های لازم را در شخصیت وی برای انطباق با تعریف صفت «خواص بی‌بصیرت» پیدا کند.

کمی جلوتر از این‌ها، اغلب خانواده شهدای هشت شهریور و هفتم تیر و از جمله خانواده محترم شهید مظلوم «بهشتی» و بسیاری از خانوداه‌های شهدای دفاع مقدس و از جمله خانواده شهیدان «باکری» و «همت» و ... موردتوجه ویژه و اختصاصی روزنامه «کیهان» و مدیریت آن بودند. اما امروزه در همان دسته معروف «فتنه» طبقه‌بندی می‌شوند.

حملات جسته و گریخته «شریعتمداری» به برادران «لاریجانی» فرزندان شهید «مطهری» و بعض دیگر از اصول‌گرایان منتقد دولت کودتا، نوید فردایی را می‌دهد که روزنامه «کیهان» تبدیل به فحش‌نامه‌ای بسیار شدید بر علیه «محمود احمدی‌نژاد» «اسفندیار رحیم‌مشایی» و «محمدرضا رحیمی» و در کنار آن‌ها «سید علی خامنه‌ای» و «عزیز خوشوقت» و «مجتبی خامنه‌ای»و دیگر هم‌راهان امروز و دشمنان فردایی چون «حمید رسایی» و «کوچک‌زاده» و ... بشود.

در این پروسه که به‌زودی اتفاق می‌افتد البته «روح‌الله حسینیان» آخرین کسی است که از کشتی نظام «حسین شریعتمداری» پیاده شده و به‌اتفاق راهی زندان اوین خواهند شد.
اما «جنبش سبز» با تمامی این فتنه‌گران بر اساس «منشور جهانی حقوق بشر» و در کمال رافت انسانی رفتار خواهد کرد و از هر گونه خشونتی که امروزه آن‌ها بر علیه جنبش به‌کار گرفته‌اند خودداری خواهد نمود.
 اگر باور ندارید سرمقاله امروز کیهان و یاداشت روز آقای شریعتمداری را بخوانید و برای چند ماه آینده هم که این روزنامه با این مدیریت روزهای آخر خود را رقم می‌زنند لطف خواندن آن‌را از دست ندهید. ادامه دارد. یا حق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۸۹ ، ۱۰:۴۹
علی مصلحی