گربه مرتضی علی
هرموقع من سردبیر بودم و «حرف اول» را مینوشتم «علی» «حرف آخر» را مینوشت و هرموقع «علی» سردبیر بود من «حرف آخر» را .
پای ثابت «حرف آخر»های من و «علی» هم تذکر غیبت و تشکر از همدیگر بود. نشریه به دست «سید محمود ساطع» مدیرمسئول «کانون اندیشه جوان سپهری کاشان» و ضمنا دوست مشترک ما که میرسید بلافاصله با جدیتی آلوده به طنز میفرمودند: «نانی که آن علی در شماره قبل قرض داده بود، در این شماره این علی ادا کرده».
این مقدمه را نوشتم که در روزهای آغازین سال جدید یادی کرده باشم از مجموعه دوستانی که اینروزها غیبتِشان در کنار هم و در مجامع فرهنگی و ادبی کاشان به وضوح نمایان است و دستمایه بیرونقی این محافل . تعارفی هم نداریم. این کمترین بیشترین سواد خودم در حوزه اندیشه و قلم را در غالب شعر و داستان و هنر و سینما و ... پای درس این عزیزان فراگرفتم.
دیگر اینکه می خواهم عین پست امروز وبلاگ«وامابعد» را اینجا منعکس کنم و قبل از آن متذکر باشم که، این نان قرضگرفتن و دادن نیست. اینکه نام من در تارنمای «واما بعد» نوشته میشود افتخاریست بزرگ. و اینکه آقای «عنایتی» مرا به قلمی مینوازد افتخاریست بزرگتر.