توهم که به قول معروف سبز و سرخ نیست.
حتما نباید آدم «اهورا پیروز» باشد که در یک تلوزیون ماهوارهای بنشیند و
وعدههای خندهآوری بدهد که هر ننهقمری را به خنده میاندازد، یا «فرودفولادوند» که ایدههای خود را با ساختن رادیوهای کنترل مرکزی و عضوگیری از طریق یک سایت اینترنتی و شبکه یوتیوب دنبال میکرد.
نه خیر حتما و به تنهایی اینها متوهم نیستند. هر کسی با هر عنوان و سابقه و مدرکی میتواند به سراغ توهم برود، یا توهم به سراغ او.
میتوان
احساس کرد که اگر آدم بینظیری نیستم، کمنظیر هستم. میتوان خود را در
همه چیز و همه مقولات صاحبنظر و کارشناس فرض کرد و اظهار نظر نمود. از
دارویگیاهی بگیر تا پیچیدهترین تکنولوژیهای نظامی و استراتژیکی.
من خدای ناکرده، قصد توهین به هیچ شخصی، خصوصا آقای دکتر «علیرضانوریزاده»
را ندارم. اما آیا از رفتار متناقض و متضاد و پیشبینیهای متعدد وی، که
هیچکدام محقق نشده و همینطور هم بدون وقفه ادامه دارد، چه برداشتی غیر از
توهم میتوان کرد؟
آیا باید در
برابر اینگونه رفتار و اشتباهات که در سایه سکوت و بیاعتنایی، پای
جنبشسبز نوشته میشود، و علیالقاعده متنافر با مانیفست اصلی جنبش هم هست،
به سادگی و با بیاعتنایی عبور کرد؟
آقای
دکتر «نوریزاده» دستِکم ۳۰ سال است که در خارج از کشور، در نقش یک
اپوزیسیون قوی و پرانرژی ظاهر شده، و در طول تمام این سالها، مشغول رایزنی
و کارشناسی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بودهاست. هر سال هم وعده
میدادهاست که، سال بعد جمهوری اسلامی واژگون شده و او در ایران و از
میدان آزادی گزارش خواهد داد. و البته هنوز این آرزوی رویایی تحقق
نیافتهاست. ولی این تحقق نیافتن آرزوها و رویاها و پیشبینیها، هیچگاه
باعث نشده، تا او سرخورده شده و کار را رها کند و در عین حال هم یکبار،
حتی یکبار به علت اشتباه در محاسبه یا اشتباه در پیشبینی یا اشتباه در
هرچیزی که منجر به اثبات خلاف وعدههای او، بارها و بارها شده، خود را
موظف ندانسته که از مخاطبین خود عذرخواهی نماید.
«علیرضانوریزاده»
بر خلاف آنکه تلاش میکند خود را آدمی جنتلمن و بافرهنگ و منسوب به پیشینه
خانوادگی اصطلاحا باکلاسی نشان دهد، به معنای واقعی کلمه آدم «لمپن»ی است.
در تمام مباحثهها و گفتگویهای تصویری و صوتی خود، هیچ ابایی از به کار
بردن الفاظ زشت و خلاف ادب ندارد و حرمت اشخاص برایش اصلا موضوعیت و معنا
ندارد. حتی اگر مهمان رسانهای باشد که تا اندازهای وسواس نسبت به اصول
حرفهای کار رسانه دارند. بیجهت نیست که همیشه مهمانویژه شبکه
ماهوارهای «صدایآمریکا» است که خیلی به اصول و قواعد رسانه توجه ندارند.
با اینحال «نوریزاده» در این شبکه تلوزیونی کمی جانب احتیاط را رعایت
میکند. و الا در برنامههای سایت شخصی وی و همچنین چند شبکه آماتور که
ایشان در آنها اجرای برنامه دارد، این بیتوجهی و مرزشکنی واویلاست.
آقای
«نوریزاده» در برنامه امشب (۱۳۹۰/۱۲/۰۵) تفسیر خبر صدای آمریکا و در پاسخ
به سؤالی که به مقایسه بین اتفاقات سال گذشته در سایر کشورهای عربی با
کشور «سوریه» میپرداخت، گفت که کشور «مصر» کشته نداشت. و وقتی با توضیح
مجری برنامه (بیژن فرهودی) مواجه شد که اعلام کرد در جریان ناآرامیهای
مصر دستِکم ۸۰۰ نفر کشته شدند، اعلام کرد که آنها را «مبارک» نکشت آنها
قربانی یک گروه شدند. گو اینکه این گروه ناگهان از آسمان نازل شده و فقط
ماموریت داشتند تا این عده را کشته و دوباره به آسمان برگردند و اصلا روح
«حسنیمبارک» هم از وجود آنها در حاشیه و اطراف خودش بیخبر بودهاست.
این
اندازه کودکانه به قضیه نگاه کردن و در پی آن دست به توجیه زدن، البته که
از آقای «نوریزاده» تعجبآور نیست. آقای دکتر اگر با همین وضعیت در مورد
ایران روبه رو شود و مثلا شخصی مثل خودش اما در جایگاه توجیه رهبر ایران
نشسته باشد و بگوید، رهبری ایران از وقایع خشونتبار کشور اطلاع نداشته و
ناراضی بوده، بلافاصله ایراد میگیرد که، اگر مطلع نیست، پس چرا رهبر کشور
است؟ و اگر رهبر کشور است باید که از همه چیز اطراف خودش و در حوزه تحت
مدیریتاش با خبر باشد. به عبارتی آقای «خامنهای» موظف است با خبر باشد و
مانع شود، اما «حسنیمبارک» چنین وظیفهای ندارد چون آقای دکتر چنین تشخیص
داده و تجویز فرمودهاند.
بزرگترین
مولفه کار کارشناسی و تحلیل و اظهار نظر در قلمرو عمومی، آن است که اگر
آدم مرتکب اشتباه شد، بلافاصله اشتباه خود را پذیرفته و از مخاطبین خود
عذرخواهی نماید. بعضی وقتها حتی لازم میآید آدم مسؤلیت اشتباه همکاران و
زیر مجموعهای را برای ترمیم اعتبار عمومی خود برعهده بگیرد.
آقای
«نوریزاده» ظاهرا خود را از این مولفه و مشخصه و نیاز به ترمیم اعتبار و
آبرو بینیاز میدانند. والا باید در جریان گاف رسانهای موسوم به
«سردارمدحی» که افتضاح عمومی گستردهای را به دنبال داشت و با هیچ بهانه و
توضیحی قابل توجیه و رفع و رجوع نبود، برای یکبار قبول میکرد که اشتباه
کرده و از مخاطبین خود عذر میخواست. اما کیست که نداند ایشان و آقای
«شریعتمداری» هیچگاه اشتباه نمیکنند تا نیاز به عذر و پوزش داشته باشند؟
همیشه حق با آنهاست حتی اگر خلافش ثابت شود.