وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احمد خاتمی» ثبت شده است

ایران جای خوانندگان لس‌آنجلسی هست

يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۰۴ ب.ظ

بالاخره بعد از تکذیب و تصدیق چندباره، و پس از تهدید و تشرهای ویژه در خطبه‌های نماز جمعه تهران ــ که نمایاننده نظر مذهبی و رسمی نظام تلقی می‌شود ــ نسبت به احتمال حضور خوانندگان «لس‌آنجلسی» در ایران، «حبیب محبیان» خواننده تقریبا مشهور لس‌آنجلسی در ایران مجوز فعالیت دریافت نمود و قرار است اولین آلبوم خود را روانه بازار موسیقی ایران نماید.

تابستان ۸۴ که تازه نتایج انتخابات اعلام شده و «احمدی‌نژاد» به عنوان ریس‌جمهور بعدی مشخص شده، اما هنوز رسما ریس‌جمهور نشده بود، «مهدی کلهر» مشاور هنری ایشان، در سخنانی، از تمایل «احمدی‌نژاد» برای آزادی ورود خوانندگان ایرانی که از ایران رفته و در کشورهای دیگر بویژه آمریکا زندگی و فعالیت هنری و موسیقیایی داشتند صحبت نمود.

این سخنان واکنش سریع و منفی در سطوح بالای حاکمیت را به دنبال داشت، و متعاقب آن «احمدی‌نژاد» مجبور شد رسما اعلام کند که آنچه از زبان خودش بشنوند، مواضع رسمی اوست. سخنی که حکم کذب بودن ادعای معاون هنری وی را داشت.

در سال اول دور دوم ریاست‌جمهوری آقای «احمدی‌نژاد»، مجددا زمزمه‌ها و شایعاتی دال بر حضور «حبیب محبیان» به ایران، و به دنبال آن چند خواننده لس‌آنجلسی دیگر بر سر زبان‌ها افتاد.
حتی شایعاتی حضور «نصرالله معین» و «بیژن مرتضوی» در ایران را مسجل اعلام می‌کرد. اما به غیر از «حبیب» که حضور رسمی و بدون اشکال او در ایران توسط یک مجری سابق صداو سیما تایید شد، خبری از حضور دو خواننده دیگر در ایران نشد. البته چند مدت بعد آن‌ها خبر حضورشان در ایران را تکذیب نمودند.

 این‌که چرا در هنگام داغ‌بودن تنور شایعه حضور در ایران، چنین تکذیبی صورت نگرفت و با آن فاصله اتفاق افتاد، عده‌ای را بر آن داشت که احتمالا این شایعه با هماهنگی خود آ‌ن‌ها، و البته جریاناتی پشت‌پرده در دولت، مطرح شده تا به کمک آن، واکنش افکار عمومی و مقامات جمهوری اسلامی در سطوح عالی، مورد سنجش قرار گیرد. اگر واکنش منفی و سنگینی در پی نداشت، جامه واقعیت و تصدیق بپوشد و در غیر این‌صورت داستان از ریشه تکذیب و به زمان دیگری موکول شود.
احتمالی که به شق دوم منجر شد و واکنش منفی و شدید نظام را به دنبال داشت.

«احمد خاتمی» خطیب موقت جمعه تهران که قاعدتا واکنش به چنین اخباری به ایشان محول می‌شود، در خطبه‌های نماز جمعه تهران رسما و باشدت نسبت به چنین احتمالی هشدار داد و گفت: «ایران جای خوانندگان لس‌آنجلسی نیست.»
شاید تنها نتیجه این واکنش این بود که مجوز فعالیت «حبیب محبیان» که حالا حضورش در کشور تایید شده بود به تاخیر افتاد و او ترجیح داد تا اطلاع ثانوی که آب‌ها از آسیاب بیفتد، آفتابی نشود. این شرایط البته فرصت را برای او مهیا کرد تا کمی به‌تر و پخته‌تر روی برنامه‌هایش تمرکز نماید و خود را برای روزی که ایران جای خوانندگان لس‌آنجلسی بشود، آماده نماید.

این روز اما زیاد زمان نبرد و در کم‌تر از ۴ سال، حالا رسانه‌های رسمی خبر از صدور مجوز خوانندگی برای «حبیب محبیان» می‌دهند که دستِ‌کم سه دهه لس‌آنجلسی و لس‌آنجلس‌نشین بوده است.
فارغ از این‌که چه زود آب‌ها از آسیاب افتاد و چه زود این‌که ایران جای خوانندگانی این‌چنین نیست، به‌زودی به فرموشی سپرده شد، نکته قابل توجه در برنامه‌های آقای «حبیب محبیان» آنست که ایشان قرار است در برنامه‌هایش از همکاری یک هنرمند ایرانی هم بهره‌مند باشد و نکته آن‌جا قابل‌توجه‌تر می‌شود که بدانیم، این هنرمند کسی نیست جز آقای «سمیر زند» یعنی‌‌ همان فرزند آخرین آیت‌الله «خزعلی» که اگر در تعیین شرایط حضور لس‌آنجلسی‌ها در ایران سخت‌گیر‌تر از «احمد خاتمی» نباشد، مطمئن آسان‌گیر‌تر نیست.
این نوشته در راه دیگر این‌جا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۱۴:۰۴
علی مصلحی

مختصات ویژه یک کارگردان خصوصی

چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۱، ۱۲:۴۶ ب.ظ

«محمدحسین‌ فرح‌بخش» کارگردان فیلم «خصوصی» که فیلم او به اشاره آیت‌الله «احمد‌خاتمی» در خطبه‌های نمازجمعه تهران و اعتراض و تظاهرات خیابانی جمعی از افراد و نیروهای خودسر که خود را «انصار‌حزب‌الله» می‌خوانند، از روی پرده‌های سینما جمع‌آوری و ممنوع‌الپخش شد، در نامه‌ای به آیت‌الله «خاتمی» از فیلم و شخصیت خود دفاع نموده و اعتراض‌ و شانتاژ ایشان در خطبه‌ها را ناشی از عدم اطلاع  از وی و فیلمش معرفی نموده است.
نکته جالب توجه در این نامه ادبیات مخصوص «حسین‌شریعتمداری» و «کیهان» است که ایشان به آن متوسل شده و تلاش نموده‌است بواسطه آن خود را از اتهامات وارده تبرئه نماید.
آقای «فرح‌بخش» در قسمتی از نامه خود نوشته‌است:
 «فیلم زندگی خصوصی در نقد کسانی است که در ابتدای انقلاب متعصبانه، خود را فرا‌تر از قانون دانسته و به بهانه نهی از منکر، پونز در پیشانی زنان بدحجاب می‌کردند و امروز کارشان به ضدیت با نظام و اسلام رسیده و حتی منکر وجود امام زمان «عج» شده‌اند.»
 اگرچه ایشان از شخص خاصی نام نبرده‌اند، اما ناگفته مشخص است که منظور آقای «فرح‌بخش» از این شخص آقای «اکبرگنجی» است.
  اینکه «اکبرگنجی» در دوران انقلاب به پیشانی کسی پونز می‌زده است یا نه، من اطلاعی‌ ندارم. این ادعایی است که روزنامه «کیهان» مطرح نموده و آقای «گنجی» هم ظاهرا به آن پاسخی نداده است. این پاسخ ندادن و سکوت تا اندازه‌ای معنای تایید آن را می‌دهد.
 در اینکه انقلاب، با خود بی‌قانونی و شلختگی و بلوا و بلبشو، به‌همراه می‌آورد کمترین شک و تردیدی نیست. اما شایسته است آقای «فرح بخش» آدرس بدهند که ابتدای انقلاب ایران و در بحبوحه حوادث اول انقلاب چه کسی یا چه گروهی خود را فرا‌تر از قانون نمی‌دانست؟ آیا خود ایشان می‌توانند به صراحت اعلام کنند که آن‌زمان با ماشین بی‌قانونی و تخریب و بهم‌ریختگی همراه نبوده‌است؟
اگر جوابِِ‌شان مثبت است لطفا به این سؤال پاسخ بدهند که پس چرا انقلاب کردند؟ و انقلاب برای یک چنین آدمی چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟
اشاره می‌کنم ابتدای انقلاب تنها و تنها یک نفر و یک گروه و حزب مشخص دم از قانون و انظباط می‌زد و خود و حزب متبوع‌اش را فرا‌تر از قانون نمی‌دانست: مرحوم آقای مهندس «بازرگان» که به‌رغم تحمل سال‌ها زندان و شکنجه در زمان رژیم سابق باز با انقلاب مخالف بود و در‌‌ همان زمان هم دم از اصلاح رژیم می‌زد.
 اما ادعای دیگر ایشان آنست که فیلم وی بر علیه کسی است که منکر وجود امام زمان شده‌است.
البته آقای «گنجی» منکر وجود امام دوازدهم شیعیان شده‌اند و برای خود هم دلایلی دارند، اما آقای «گنجی» اولین نفری نیستند که چنین ادعایی مطرح نموده و مطمئنا آخرین آن نیز نخواهند بود. اما مطمئن و مسلم پاسخ ادعای آقای «گنجی» و امثال او فیلم «خصوصی» و ادعاهای حاکمیت‌پسند کارگردان آن نیست. پاسخ چنان ادعایی سند و مدرک قوی و محکم و معتبر‌تر از اسناد و مدارکی است که مدعی در اثبات ادعای خود مطرح نموده. آنچنان‌که مثلا، ادعای ساحران زمان حضرت «موسی» را عصای او نقش بر آب کرد.
  آقای «فرح‌بخش» در ادامه نوشته است:
«سال۸۸ هم کسانی در مقابل نتایج قانونی انتخابات اعتراض‌شان را به صورت تجمع به عرصه عمومی و سطح خیابان‌ها آوردند و می‌خواستند از این طریق به خواسته‌های‌شان برسند، امروز هم گروه اندکی در اعتراض به فیلمی که پروانه نمایش قانونی دارد نفر به خیابان آورده و به شکلی غیرقانونی در سطح شهر تجمع کرده و حاضر به تمکین در مقابل نظام و تصمیماتش نیستند، میان این دو گروه چه تفاوتی هست؟
از نظر من هیچ... هر دو گروه برای مقابله با قانون به خیابان‌ها ریخته‌اند
».
چنانچه نامه تصریح می‌کند، امروز گروه «اندکی» در اعتراض به فیلمی به خیابان آمده‌اند، اما آنچه نامه بدان اشاره نمی‌کند و نمی‌تواند اشاره کند آنست که، در اعتراض به نتایج انتخابات نزدیک به جهار میلیون انسان معترض در کمترین زمان ممکن به خیابان آمدند که وجود خودشان را که توسط وزارت کشور نادیده گرفته شده بود اثبات کنند، نه حدود ۴۰۰نفر که خود را صاحب هرگونه حق و حقوقی می‌دانند و ۷۰ میلیون جمعیت کشور در مقابل آن‌ها هیچ حق و حقوقی ندارند.
اما به فرض که حق با ایشان باشد و حضور خیابانی ایستادن در مقابل قانون باشد. آیا ایشان حاضرند مسؤلیت ایستادن خودشان در مقابل قانون و به خیابان آمدن در زمان رژیم گذشته، که در همین نامه بدان اشاره و تصریح نموده‌اند را قبول کنند؟
 اگر از نظر ایشان تفاوتی بین آن دو گروه نیست، از نظر بنده هم تفاوتی بین این سه گروه نیست.
نامه به شکل روشنی حکایت از دخیل بستن آقای کارگردان به ضریح «کیهان» دارد تا شفای فیلم خود را آن بگیرد. اما آقای «فرح‌بخش» کمی دیر به فکر روشن کردن اجاق خود از آتش «کیهان» و «شریعتمداری» افتاده‌اند. این البته از‌‌‌ همان بصیرت زیادی است که ایشان دارند و متوجه نیسنتند که این‌روز‌ها آن آتش و آن اجاق کم‌کم در حال افول و خاموش ‌شدن می‌باشند.
این نوشته در خودنویس اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۴۶
علی مصلحی

عوام‌فریبی

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۸۹، ۰۶:۱۷ ق.ظ

دقیقا یک سال پیش در چنین روزهایی، روزنامه کیهان در خبری با عنوان «‌استجابت دعای احمدی‌نژاد» نوشت:
«دکتر محمود احمدی‌نژاد در پایان سخنان خود در جمع پرشور مردم اصفهان در میدان امام خمینی دست به دعا برداشت و از درگاه باریتعالی باران را برای مردم درخواست کرد. به گزارش خبرنگار ما به دنبال این دعا از شام‌گاه چهارشنبه بارش و رحمت الهی در سطح استان اصفهان آغاز شد به گونه‌ای که در چند مرحله، شدت باران و تگرگ در شهر اصفهان به‌ویژه صبح پنج‌شنبه به اوج خود رسید و موجب آب‌گرفتگی برخی از نقاط شهر شد.»

روز چهارشنبه گذشته هم در حاشیه سفر آقای «‌احمدی‌نژاد » به ارومیه، روزنامه ایران در خبری با عنوان «دعای ریس‌جمهور بلافاصله مستجاب شد» نوشت:
«احمدی‌نژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزش‌گاه تختی از آن‌ها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیس‌جمهور باران در ارومیه کم‌کم شروع به باریدن کرد و رفته‌رفته شدت آن نیز افزوده شد.»

سال گذشته به استثنای اغلب کاربران شبکه مجازی اینرنت و وبلاگ‌نویسان که علی‌القاعده از طرف «اصول‌گرایان» به بی‌دینی و التقاط متهم هستند، مراجع رسمی و متولیان امور مذهبی واکنش درخورتوجهی به این تحریف و عوام‌فریبی نشان ندادند.
 
ظاهرا همین وضعیت امسال هم در برابر این نوع سوء‌استفاده از دین و باورهای مذهبی مردم وجود دارد و خواهدداشت.

از طرف دیگر سکوت شخص آقای «احمدی‌نژاد» در قبال این نوع انعکاس خبر و تیتر و برجسته‌کردن شخصیت ایشان در حد یک معصوم، حکایت از رضایت عمیق ایشان از چنین نگاه و فضایی که به دنبال آن ساخته می‌شود، دارد.

پوشیده نیست که بهره‌برداری‌های نادرست و سوء‌استفاده از عقاید مردم ممکن است نتایج آنی و کوتاه‌مدتی را به‌همراه داشته باشد، اما شکی نیست که در درازمدت خسارت‌های بسیار زیادی را متوجه متولیان چنین سوءاستفاده‌هایی خواهد کرد و از طرف دیگر سست‌شدن پایه‌های ایمان مذهبی نزد مردم را به‌دنبال خواهد داشت.

در این ره‌گذر آن‌چه موجب؛ ابتدا تعجب و بعد تاسف و تاثر شدید است، سکوت متولیان امور مذهبی و نگهبانان ایمان مردم است. کسانی که امور زندگی‌ِشان از محل دریافت‌ها و شهریه‌های دینی که توسط مردم در قالب خمس و ذکات و نذورات پرداخته می‌شود، می‌گذرد.

و کافی بود این حرف از دهان «خاتمی» که هم روحانی است و هم سید، صادر می‌شد. حالا بیا و تماشا کن رونق بازار و کسب‌وکار صنف کفن‌پوش را و به قولی ایمان و امان به سرعت باد، می‌رفت که کفن‌پوشان رسیدند.

در همین رابطه: ادعای بارش باران پس از دعای احمدی‌نژاد و مقایسه آن با خورشید‌گرفتگی در زمان فوت فرزند پیامبر اسلام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۰۶:۱۷
علی مصلحی

چاه مکن بهر کسی

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۸۸، ۰۴:۳۸ ق.ظ

«مولوی» در دفتر ششم مثنوی داستانی دارد درباره رنجوری که برای مداوا پیش طبیب رفت:
آن یکی رنجور شد سوی طبیب
 گفت نبضم را فرو بین ای لبیب
و طبیب پس از مداوا و نبض‌گرفتن واقف شد که امید صحت بر او محال است. بنابراین برای آن‌که دستور پرهیز برای بیماری که روزهای آخر عمر را سپری می‌کند مفید به حال نیست و کمترین نتیجه را در بر ندارد بنابراین:
گفت هر چت دل بخواهد آن بکن
تا رود از جسمت این رنج کهن

هرچه خواهد خاطر تو وا مگیر
 تا نگردد صبر و پرهیزت زحیر

صبر و پرهیز این مرض را دان زیان
 هرچه خواهد دل، درآرش در میان

رنجور از طبیب فارغ شده به‌راه افتاد. در کنار جوی آبی، صوفیی نشسته دست و رو می‌شست. رنجور بر پشت گردن صاف صوفی طمع کرد و نسخه طبیب را بیاد آورد. سیلی محکمی بر پشت گردن صوفی نواخت.
 صوفی رنجور را به قاضی برد و قاضی پس از دیدن حال زار رنجور، صوفی را مخاطب ساخت که: حکم خدا درباره زندگان است و این رنجور سال‌ها پیش مرده است و ... .
صوفی قاضی را پرسید:
گفت صوفی پس روا داری که او
 سیلی‌م زد بی‌ قصاص و بی‌ تسو؟

و قاضی بلافاصله از او پرسیدکه:
گفت قاضی تو چه داری بیش و کم؟
گفت دارم در جهان من شش درم

گفت قاضی:سه درم تو خرج کن
 آن سه دیگر را به او ده بی سخن

زار و رنجورست و درویش و ضعیف
 سه درم دربایدش ترّة و رغیف

قاضی و صوفی مشغول جر و بحث و گفت‌وگو شدند. در همین حین نگاه رنجور به پشت گردن قاضی افتاد.
بر قفای قاضی افتادش نظر
از قفای صوفی آن بد بتر

سوی گوش قاضی آمد بهر راز
 سیلیی آورد قاضی را فراز

پس از سیلی‌خوردن قاضی از رنجور، صوفی قاضی را سزنش کرد که:
آنچ نپسندی به خود ای شیخ دین
 چون پسندی بر برادر، ای امین؟

این ندانی که پی من چه کنی
هم در آن چه عاقبت خود افگنی؟

این یکی حکمت چنین بد در قضا
 که تو را آورد سیلی بر قفا

وای بر احکام دیگرهای تو
 تا چه آرد بر سر و بر پای تو؟

بقیه داستان را خود حدس زده یا در مثنوی عظیم معنوی بخوانید.

آقای دکتر « علی لاریجانی » را خیلی سال است که می شناسید و می‌شناسیم. از مراسم تودیع «سید محمد خاتمی » از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معرفی وی به‌عنوان وزیر جدید، در همان روز بود که وقتی اکثر کارمندان وزارت ارشاد از خداحافظی «خاتمی » به شدت متاثر بودند، آقای «سید محمود دعایی» خطاب به او گفت: «ای کاش هنگام خداحافظی شما هم کارمندان این‌گونه متاثر باشند.» و ای‌کاش که در همه جا هنگام تودیع، همکاران از رفتن هیچ‌کس خوشحال نباشند که متاسفانه بالای نود درصد این‌گونه نیست و در مورد آقای « لاریجانی» هم.

به صدا وسیما آمد و هشت سال از خاطر هی‌چکس نرفته است که رسانه ملی ایران طی این مدت به دلیل رویکرد جناحی و یک‌سویه او از یک‌طرف و حذف و تخریب و اهانت نسبت به شخصیت‌های بزرگ علمی، هنری و مذهبی از طرف دیگر به «سیمای لاریجانی» تنزل شان یافت.
در همین دوره بارها و بارها به سعی و سعایت او برنامه‌هایی ساخته و پرداخته شد که مهمترین هدفش حذف «اصلاح» و «‌اصلاح‌طلبی» بود.
سانسور خبری و تحریف و جعل خبر در دوران مدیریت او عملا تشویق، و ترغیب تلویحی خشونت و شاخه شناخته شده آن «انصارحزبالله» بوده است.
مردم ما برنامه‌های «چراغ»، «هویت» و فیلم سانسور شده و تحریفی «کنفرانس برلین» پخش‌شده از سیمای تحت مدیریت ایشان را هنوز فراموش نکرده‌اند.

از مشخصات بارز«اخوان لاریجانی» چرخش سریع در مواضع است و آقای دکتر نیز از این خصیصه بهره کافی و وافی برده است؛ تا بدان‌جا که ظهر روز انتخابات دهم پس از رصدکردن اوضاع و دریافت اخبار رسمی ریاست‌جمهوری مهندس «موسوی» را به ایشان تبریک گفته و پس از اتفاقات ناگوار بعد از انتخابات در برنامه زنده تلوزیونی خواستار آن شد که صدا و سیما به مخالفین هم حق و وقت برای دفاع بدهد از یک‌طرف، و از طرف دیگر حمله شدیدالحن ایشان به سران جنبش سبز پس از جریان پاره‌شدن عکس موسوم به «اهانت به امام».

بگذریم درباره ایشان و اخلاق خاص ایشان بسیار بیشتر می‌توان نوشت.

آقای دکتر اخیرا به نمایندگی از ریاست‌جمهور خصوصا و ملت ایران عموما، راس یک هیئت دیپلماتیک به کشور «انور سادات» و «حسنی مبارک»، کشور اهرام مسافرت نموده و مسئولیت دیپلماتیک خود را نه کم نه زیاد ــ آن‌چنان‌که باید ــ انجام داد و برگشت. اما بلافاصله دست‌پروردگانش در «انصار حزب‌الله» و بیسج دانشگاه‌ها پشت گردن او را از پشت گردن مرحوم دکتر «زرین‌کوب» و دکتر «‌شفیعی کدکنی» و دکتر «چنگیز پهلوان» و خانم دکتر «جمیله کدیور» و ... صاف‌تر یافته و هوس پشت‌گردنی‌زدن به او نمودند.

نامه شدیداللحن بسیج دانشگاه‌ها به آقای لاریجانی و تقاضای عذر‌خواهی او از ملت ایران به دلیل ملاقات با «حسنی مبارک» به سعایت و راهنمایی آن‌هایی تنظیم شده است که امروز در راهپیمایی خودجوش؟؟؟ قم راه‌پیمایان را به حضور پذیرفته و به مردم ایران ؟؟؟پیام دادند که «شهر مقدس قم جای منافقان نیست.»
 دیری نمی‌پاید که راهپیمایان امروز درخواست خروج میزبان امروزشان را از قم خواهند داشت.
مگر آن‌که ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۸۸ ، ۰۴:۳۸
علی مصلحی

از «احمد رشیدی‌مطلق» تا «احمد خاتمی»

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۸۸، ۱۰:۱۷ ب.ظ

تهاجم همه‌جانبه، وسیع و مشترک از اغلب پایگاه‌های نماز جمعه در سراسر کشور، بر علیه «مهدی کروبی» به بهانه تنظیم و انتشار نامه‌ای که در آن شیخ اصلاح‌طلب به صراحت ادعا نموده است که، بازداشت‌شدگان اتفاقات اخیر در بعضی موارد مورد هتک‌حرمت و سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته‌اند، و مهم‌تر از آن، این‌که، شیخ پس از آن‌که جوابی از «اکبر هاشمی‌رفسنجانی» ریاست مجلس عالی خبرگان رهبری دریافت نکرد و نامه را علنی کرد و با تکذیب‌های صریح و شدید روبه رو شد، پا را فرا‌تر گذاشت و به موارد مستندی از این ادعا در سال‌های قبل نیز اشاره کرد، از یک‌طرف و انصراف بحث برانگیز «هاشمی» از حضور در جایگاه امامت‌جمعه این هفته تهران که قاعدتا براساس یک سنت قدیمی این‌هفته اقامه نماز جمعه و قرائت خطبه‌ها نوبت او بوده است، از طرف دیگر از یک طراحی مشخص با اهداف خاص حکایت می‌نماید.

در تهران به دنبال غیبت «اکبر هاشمی رفسنجانی» اقامه نماز به عهده «سید احمد خاتمی» خطیب همیشه عصبانی و خشمگین موقت تهران گذاشته شد، تا شاید خط‌و‌نشان‌کشیدن‌های خشم‌گینانه او نسبت به شیخ اصلاحات، طرف‌داران ناراضی او را از خیابان‌ها به خانه برگرداند. و از طرفی ظاهرا از طرف شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه سراسر کشور به تمام خطبای جمعه در سراسر کشور و خصوصا شهرهای بزرگ و مطرحی مانند قم به امامت «حجت‌الاسلام سعیدی» و مشهد به امامت «حجت‌الاسلام‌ سید احمد علم‌الهدی» تکلیف شده بود که این‌چنین سخت نامه و موارد اشاره شده در آن را تکذیب و به نویسنده نامه و منتشرکنندگان نامه اخطار نمایند که: با دم شیر بازی می‌کنند.

در تهران نیز پس از اتمام نماز، جمعی از نمازگذاران در خیابان‌های اطراف بر علیه جریان فوق راهپیمایی مختصری برگزار نموده و بر اساس بروشورهای چاپ‌شده‌ای که بعد از نماز بین نمازگذاران توضیع می‌شود، قرار می‌گذارند بعد از ظهر شنبه در مقابل دفتر روزنامه «اعتمادملی» ارگان حزب متبوع «مهدی کروبی» اجتماع نمایند.

بلافاصله پس از پخش چنین خبری، طرفداران شیخ در یک اقدام از پیش تعیین‌نشده ولی هماهنگ از طریق شبکه جهانی اینترنت (تنها رسانه فراگیر در دسترس اصلاح‌طلبان) هم‌دیگر را به حضور روبه‌روی دفتر روزنامه دقیقا در زمانی که نمازگذاران قصد حضور داشتند، دعوت نمودند و «مهدی کروبی» نیز از دادستان تهران درخواست کرد: با توجه به تهدید دفتر روزنامه و احتمال هرگونه خطر امنیت آن‌جا را بر عهده بگیرد.
 از طرفی نیز ضمن تشکر از طرف‌داران خود گفت: از حضور نمازگزاران جلو روزنامه استقبال نموده و مواضعشان را در نشریه منعکس خواهد کرد.
 وی از طرفداران خود خواست برای جلوگیری از درگیری احتمالی و سوء استفاده امروز نیایند و به جای آن دوشنبه جلو دفتر روزنامه حضور داشته باشند.
 وی همچنین اعلام کرد در تجمع روز دوشنبه خود نیز حضور خواهد داشت.
****
سی سال پیش «خلعتبری» وزیر امورخارجه از سفارت ایران در عراق گزارشی دریافت می‌کند مبنی بر این‌که آیت‌الله خمینی ضمن مسئله‌ای سلطنت را غیرشرعی اعلام کرده ... و شاه که از دریافت چنین گزارشی سخت عصبانی شده بود به وزیر دربار [هویدا] دستور می‌دهد که در رد و ذم آیت‌الله مطلبی نوشته و به روزنامه‌ها داده شود.
 این مطلب‌‌ همان مقاله‌ای بود که منابع تاریخی متعدد از آن به عنوان اولین برگ انقلاب یاد می‌کنند. مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» که به قلم «احمد رشیدی‌مطلق» در هفدهم دی‌ماه ۱۳۵۶ ذر روزنامه اطلاعات چاپ شد، نه‌تنها کمکی به شاه نکرد که تومار سلطنت او را درهم پیچید.

آیا بین این آقای «سید احمد خاتمی» خشمگین با آن آقای «احمد رشیدی مطلق» آرام شباهتی نمی‌بینید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۸۸ ، ۲۲:۱۷
علی مصلحی