در ستایش و حُرمت اعتماد
يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
«اعتماد» یکی از مهم و اصلیترین سرمایههای انسانی است. این سرمایه به سختی فراهم میشود، اما بعید نیست که به آسانی و با یک یا چند بیاحتیاطی مختصر از دست برود. البته سخت است پذیرفتن این که هر اعتمادی بدون توجه به عمق و اعتبار آن به آسانی از دست برود.
شاید بتوان گفت سرمایه اعتمادی که «بادآورده» نباشد و با جدیت و تلاش و صداقت و تعهد و وفاداری مستمر در رفتار، فراهم شده باشد، قدر آن همواره دانسته میشود و بهسادگی در دام بیاحتیاطیهای سطحی گرفتار نمیشود.
در روزنامهنگاری، «اعتماد» اصلیترین نقش را در چندین سطح بازی میکند. اعتماد مخاطبین به صداقت رسانه. اعتماد خبرنگاران به منابع. اعتماد منابع به صداقت رسانه برای حفظ امنیت شخصی و حفظ اسرار آنها. اعتماد متقابل خبرنگاران و گزارشگران، به دبیران سرویس و سردبیر و مدیران رسانه و… اینهمه نشان میدهد که در این حوزه «اعتماد» تا چه پایه ارزش، و تا چه اندازه نقش پررنگ و برجستهای دارد.
حفظ این «اعتماد» یکی از ظرفیت و ظرافتهای خاص کار روزنامهنگاری و رسانه است.
اخلاق حرفهای روزنامهنگاری نیز، با جدیت توصیه میکند: برای اعتمادی که طرف مصاحبه به رسانه شما نموده و با شما مصاحبه میکند احترام بگذارید. اگر حین مصاحبه حرفهایی زد و درخواست نمود که در اصل مصاحبه و رسانه منعکس و منتشر نشود، به تعهد خود در این زمینه وفادار بمانید.
گمان نمیکنم هیچ اصل یا تبصرهای در روزنامهنگاری وجود داشته باشد، که به روزنامهنگار اجازه دهد گفتوگوهای «خصوصی» ردوبدل شده بین روزنامهنگار و منبع را بدون اجازه منبع ضبط نموده، و پس از آن در اختیار وکیل مدعی طرف بگذارند و بعد از وکیل بخواهند و توقع داشته باشند، آنها را محفوظ داشته و منتشر ننماید. گمان نمیکنم یک وکیل به صحبتهای محرمانه طرف ادعای موکل خود برای تفنن و تفریح نیاز داشته باشد. وکیل این حرفها را برای اثبات ادعایهای خود در دادگاه میخواهد و اگر به درد محکمه نخورد، میتوان بهواسطه آن در سطح عموم با آبروی رقیب بازی کرد. این اخلاقا مذموم است. زشت است، کریه است، بنیان اعتماد و وفاداری و تعهد و اخلاق را برباد میدهد. موردی اینچنین در یک رسانه، میتواند برای آبروی رسانه در معنای کلان آن مخاطرهآمیز باشد.
ضروری است در چنین شرایطی رسانهها برای جلوگیری از سرایت این بداخلاقی به مجموعه خود، و حفظ اعتبار رسانه، بداخلاقی صورتگرفته را نکوهش و محکوم نمایند.
بعضی از جریانات خاص رسانهای و هنری، که کمترین قرابتی با آرمانهای جنبش سبز نداشتند، طی دو سه سال گذشته، بارها از ظرفیتها و اقبال عمومی جنبش استفاده نموده، و شوربختانه همین ظرفیتها را برای تخریب و تضعیف جنبش بهکار گرفتند و در این مسیر هرگاه لازم شد، «اخلاق» را قربانی نمودند.
بدون تردید، برای آنکه آتش بداخلاقی طیف ناچیزی از رسانههای اپوزوسیون، دامنگیر سازمان رسانهای جنبش سبز و قابلیتهای ارزشمند آن نشود، لازم است بلافاصله در قبال آن موضع گرفته و به شدت نسبت به محکومیت و نکوهش آن اقدام نمایند.
عدم توجه به وفاداری در قول و گفتار، ضبط صدای طرف گفتوگو بدون اجازه و اطلاع وی، و عدم حفاظت از صدای ضبط شده، یا انتشار همراه باشیطنت آن از طرف هرکس و برعلیه هر کسی باشد، کریه و زشت است و مذموم و محکوم.
شاملو سرودهاست:
…
دیدم آنان را بیشماران
که دل از همه سودایی عریان کرده بودند
تا انسانیت را از آن
عَلَمی کنند ـ
و در پس آن
به هر آنچه انسانیست
تف میکردند !
دیدم آنان را بیشماران
و انگیزههای عداوتِشان چندان ابلهانه بود
که مردگان عرصهی جنگ را
از خنده
بیتاب میکرد
و رسم و راه کینهجوییشان چندان دور از مردی
و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر میانگیخت …
(احمد شاملو،سرود پنجم ـ۸ دفتر آیدا در آینه)
شاید بتوان گفت سرمایه اعتمادی که «بادآورده» نباشد و با جدیت و تلاش و صداقت و تعهد و وفاداری مستمر در رفتار، فراهم شده باشد، قدر آن همواره دانسته میشود و بهسادگی در دام بیاحتیاطیهای سطحی گرفتار نمیشود.
در روزنامهنگاری، «اعتماد» اصلیترین نقش را در چندین سطح بازی میکند. اعتماد مخاطبین به صداقت رسانه. اعتماد خبرنگاران به منابع. اعتماد منابع به صداقت رسانه برای حفظ امنیت شخصی و حفظ اسرار آنها. اعتماد متقابل خبرنگاران و گزارشگران، به دبیران سرویس و سردبیر و مدیران رسانه و… اینهمه نشان میدهد که در این حوزه «اعتماد» تا چه پایه ارزش، و تا چه اندازه نقش پررنگ و برجستهای دارد.
حفظ این «اعتماد» یکی از ظرفیت و ظرافتهای خاص کار روزنامهنگاری و رسانه است.
اخلاق حرفهای روزنامهنگاری نیز، با جدیت توصیه میکند: برای اعتمادی که طرف مصاحبه به رسانه شما نموده و با شما مصاحبه میکند احترام بگذارید. اگر حین مصاحبه حرفهایی زد و درخواست نمود که در اصل مصاحبه و رسانه منعکس و منتشر نشود، به تعهد خود در این زمینه وفادار بمانید.
گمان نمیکنم هیچ اصل یا تبصرهای در روزنامهنگاری وجود داشته باشد، که به روزنامهنگار اجازه دهد گفتوگوهای «خصوصی» ردوبدل شده بین روزنامهنگار و منبع را بدون اجازه منبع ضبط نموده، و پس از آن در اختیار وکیل مدعی طرف بگذارند و بعد از وکیل بخواهند و توقع داشته باشند، آنها را محفوظ داشته و منتشر ننماید. گمان نمیکنم یک وکیل به صحبتهای محرمانه طرف ادعای موکل خود برای تفنن و تفریح نیاز داشته باشد. وکیل این حرفها را برای اثبات ادعایهای خود در دادگاه میخواهد و اگر به درد محکمه نخورد، میتوان بهواسطه آن در سطح عموم با آبروی رقیب بازی کرد. این اخلاقا مذموم است. زشت است، کریه است، بنیان اعتماد و وفاداری و تعهد و اخلاق را برباد میدهد. موردی اینچنین در یک رسانه، میتواند برای آبروی رسانه در معنای کلان آن مخاطرهآمیز باشد.
ضروری است در چنین شرایطی رسانهها برای جلوگیری از سرایت این بداخلاقی به مجموعه خود، و حفظ اعتبار رسانه، بداخلاقی صورتگرفته را نکوهش و محکوم نمایند.
بعضی از جریانات خاص رسانهای و هنری، که کمترین قرابتی با آرمانهای جنبش سبز نداشتند، طی دو سه سال گذشته، بارها از ظرفیتها و اقبال عمومی جنبش استفاده نموده، و شوربختانه همین ظرفیتها را برای تخریب و تضعیف جنبش بهکار گرفتند و در این مسیر هرگاه لازم شد، «اخلاق» را قربانی نمودند.
بدون تردید، برای آنکه آتش بداخلاقی طیف ناچیزی از رسانههای اپوزوسیون، دامنگیر سازمان رسانهای جنبش سبز و قابلیتهای ارزشمند آن نشود، لازم است بلافاصله در قبال آن موضع گرفته و به شدت نسبت به محکومیت و نکوهش آن اقدام نمایند.
عدم توجه به وفاداری در قول و گفتار، ضبط صدای طرف گفتوگو بدون اجازه و اطلاع وی، و عدم حفاظت از صدای ضبط شده، یا انتشار همراه باشیطنت آن از طرف هرکس و برعلیه هر کسی باشد، کریه و زشت است و مذموم و محکوم.
شاملو سرودهاست:
…
دیدم آنان را بیشماران
که دل از همه سودایی عریان کرده بودند
تا انسانیت را از آن
عَلَمی کنند ـ
و در پس آن
به هر آنچه انسانیست
تف میکردند !
دیدم آنان را بیشماران
و انگیزههای عداوتِشان چندان ابلهانه بود
که مردگان عرصهی جنگ را
از خنده
بیتاب میکرد
و رسم و راه کینهجوییشان چندان دور از مردی
و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر میانگیخت …
(احمد شاملو،سرود پنجم ـ۸ دفتر آیدا در آینه)