«مهمونی کامی» ارزش یکبار دیدن هم ندارد
جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۱ ق.ظ
«مهمونی کامی» به کارگردانی «علی احمدزاده» محصول سال ۱۳۹۲براساس طرحی از نازنین فراهانی و نوشته علی احمدزاده و مانی باغبانی است. نازنین فراهانی، مینا ساداتی، مهدی کوشکی، میسا مولوی و پگاه آهنگرانی به عنوان بازیگران اصلی در فیلم حضور دارند. این فیلم نخستین ساخته بلند احمدزاده است که با پروانه ساخت ویدیویی (تلهفیلم) ساخته شده و به دلیل آنچه از سوی مسئولان بدحجابی بازیگران زن خوانده میشود توقیف شد و از حضور در جشنواره فیلم فجر بازماند، اما بهترین فیلم جشنواره پراگ شد.
احمدزاده در اعتراض به این توقیف، فیلم «مهمونی کامی» را در یکی از شبکههای اجتماعی خودش برای دانلود رایگان با کیفیت خوب قرارداد.
شاید خیلی خلاف ادب نباشد اگر به این فیلم عنوان «مزخرف» اطلاق شود. فیلم به جز روایت ولنگاری و هرزهگی نسلی از جوانان الکلیخوش از طبقه تازهبهدوران رسیده معاصر هیچ چیزی دیگری ندارد. نه طرح خوبی دارد و نه داستان قابلتوجهی، و نه این پتانسیل را دارد که راهی به مخاطب نشان دهد یا دردی از جامعه به معنای کل یا جامعه مخاطب در معنای خاص خود درمان کند.
نه تنها دردی درمان نمیکند، که نمک هم به زخم میزند و کلی عقدههای فروخورده و فروخفته نسلی از جوانان بدبختی که هیچ گناهی جز فقر ندارند و آمال و آرزوهای شرعی و قانونیشان، به یغمای عدهای الکیخوش مفتخور رفته است را بیدار میکند و نتیجه خیلی ساده و دمدستی این بهرخکشیدن ولنگاری و هرزهگی میشود بهانههای یالثارات و از آن بدتر شتاب بنیادگرایی.
داستان فیلم در فضایی بین تخیل و واقعیت و بلاتکلیفی و علامتسؤال در ذهن مخاطب، دستوپا میزند.
دیالوگهای فیلم مصنوعی ادا میشود و رفتارهای فیلم غیرواقعی است. البته قسمتی از اینها تعمدی طراحی شده تا مثلا یک معضل را برجسته بهرخ بکشد. ولی پرسش ایناست به رخ بکشد که چه؟
اینکه چنین واقعیاتی بهوفور در جامعه وجود دارد و این تصاویر آینهای از واقعیت و انعکاسی از جامعه معاصر است، درست! اما اینکه این واقعیت بدون توجه به هدفی مطلوب صرفا تصویر و برجسته نمایان شود، توجیه مناسبی ندارد.
احمدزاده در اعتراض به این توقیف، فیلم «مهمونی کامی» را در یکی از شبکههای اجتماعی خودش برای دانلود رایگان با کیفیت خوب قرارداد.
شاید خیلی خلاف ادب نباشد اگر به این فیلم عنوان «مزخرف» اطلاق شود. فیلم به جز روایت ولنگاری و هرزهگی نسلی از جوانان الکلیخوش از طبقه تازهبهدوران رسیده معاصر هیچ چیزی دیگری ندارد. نه طرح خوبی دارد و نه داستان قابلتوجهی، و نه این پتانسیل را دارد که راهی به مخاطب نشان دهد یا دردی از جامعه به معنای کل یا جامعه مخاطب در معنای خاص خود درمان کند.
نه تنها دردی درمان نمیکند، که نمک هم به زخم میزند و کلی عقدههای فروخورده و فروخفته نسلی از جوانان بدبختی که هیچ گناهی جز فقر ندارند و آمال و آرزوهای شرعی و قانونیشان، به یغمای عدهای الکیخوش مفتخور رفته است را بیدار میکند و نتیجه خیلی ساده و دمدستی این بهرخکشیدن ولنگاری و هرزهگی میشود بهانههای یالثارات و از آن بدتر شتاب بنیادگرایی.
داستان فیلم در فضایی بین تخیل و واقعیت و بلاتکلیفی و علامتسؤال در ذهن مخاطب، دستوپا میزند.
دیالوگهای فیلم مصنوعی ادا میشود و رفتارهای فیلم غیرواقعی است. البته قسمتی از اینها تعمدی طراحی شده تا مثلا یک معضل را برجسته بهرخ بکشد. ولی پرسش ایناست به رخ بکشد که چه؟
اینکه چنین واقعیاتی بهوفور در جامعه وجود دارد و این تصاویر آینهای از واقعیت و انعکاسی از جامعه معاصر است، درست! اما اینکه این واقعیت بدون توجه به هدفی مطلوب صرفا تصویر و برجسته نمایان شود، توجیه مناسبی ندارد.
۹۵/۰۷/۰۲