وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

سال گذشته این روز

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ق.ظ

پنج‌شنبه ۱۳۹۱/۶/۹
شب روی تخت خوابیدم و تا پایان خاموشی بیدار بودم. بعد از آن‌هم تا صبح. بعد از صبح‌گاه آمدم خوابیدم و تا ظهر خواب بودم. ظهر نماز خواندم و ناهار خوردیم و بلافاصله رفتم ظرف‌ها را شسته و برگشتم.
حدود ساعت ۱۴ بود که ناگهان بلندگو اعلام کرد: ‌«عباسعلی مصلحی وادقانی با جمع‌آوری وسایل شخصی جهت آزادی به دفتر.»
وسایلم را با کمک «محمد.ه» جمع‌آوری کردم و سریع از بچه‌ها خداحافظی کردم و آمدم پایین. با «س.م» و «م.ع» خداحافظی کردم. «ع.ش» را در اتاق انتظار آزادی دیدم. لحظاتی بعد در میان شور و شوق بروبچ آمدم خانه.
مرتبط:

علی مصلحی، فعال ستاد مهدی کروبی آزاد شد



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۰۹
علی مصلحی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی