وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

علی مصلحی
وب‌نوشته‌های یک شیشه‌بر

روزنامه‌نگاری که کارمند بانک بوده و اکنون شیشه‌بری می‌کند

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

بی‌حاصلی «شراگیم یوشیج» از فضل «نیما»

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ق.ظ

 

«نیما» اولین سراینده «شعر نو» نبود، اما اولین کسی بود که شجاعت و شهامت به‌خرج داد تا درباره آن حرف بزند و پایه‌های تئوریک آن‌را بنیان‌گذاشته و چشم‌انداز روشن و مثبتی از آن به‌نمایش بگذارد.
 
«نیما» شاید سراینده چیره‌طبع و شاعر قوی و مسلطی نباشد. من معتقدم نیست. اگرچه همه سروده‌های اورا نخوانده‌ام. اما از مجموعه سروده‌های فراوان او در انواع قوالب شعری، تنها تعدادی انگشت‌شمار، آن‌هم در قالب خاصی که بعدا به «نیمایی» مشهورشد، فرصت شهرت در افواه و اقوال عمومی پیداکرد.
در حالی‌که سروده‌های بعض هم‌راهان و هم‌نسلان او؛ مثل شاملو، اخوان، فروغ، سپهری و ... به‌فراوانی چاپ و منتشرشد و به زبان اجتماع و نشست‌های ادبی راه‌یافت.

نمی‌گویم شعر «نیما» راه نیافت، راه یافت اما در مقایسه با سایر هم‌راهان بسیار کم‌تر و شاید اگر نبود شهرت او به‌عنوان «پدر شعرنو» ای بسا همین مقدار هم فرصت خوانده‌شدن و انتشار پیدا نمی‌کرد.
با این‌همه دنیای شعر فارسی و خصوصا شعر معاصر و شعر بی‌وزن، به نیما وام‌دار است و مدیون.

«شراگیم یوشیج» اما نه کارنامه ادبی قابل‌توجهی دارد، و نه از منش‌ زیبا و زیبنده شخصیتی «نیما» سهمی و ارثی برده‌است. نه‌تنها شخصیتش به نیمای پدر نرفته، بلکه سال‌ها با آن شخصیت فاصله شخصیتی و اخلاقی دارد.

 «شراگیم یوشیج» تحصیلات آکادمیکی در حوزه زبان و ادب فارسی ندارد، از طرفی نبوغ ویژه و خاصی هم در هنر و سرودن و نوشتن از خود بروز نداده‌است که مشخص شود به قول قدما «نخونده ملاست».
با این تفاسیر چنین شخصی حق اظهار‌نظر و نقد در مورد آثار و افراد آن حوزه در هر پایه و مرتبه‌ای حتی محترمانه هم ندارد.

فرزند پدر شعر نو به‌تازه‌گی در نامه‌ای آلوده به تحقیر و توهین خطاب به استاد «شفیعی کدکنی» و تنی چند از اساتید و بزرگان ادب فارسی، یک‌بار دیگر پرده از بی‌نصیبی و بی‌حاصلی خود از فضل پدر برداشته است.


تردیدی نیست که اثبات آفتاب نیاز به سند و مدرک و ادله ندارد. «شفیعی کدکنی» فارغ از تحصیل موفق تا پایه‌های عالی سطوح حوزوی، و بعد از آن دانشگاهی، به شهادت کارنامه‌ای ‌کم‌نظیر در تولید آثار قلمی پیرامون زبان و ادب و شعر پارسی و هم به‌شهادت مجامع آکادمیک داخلی و خارجی، استاد طراز اول و بی‌بدیلی در دوران معاصر هست. از این منظر انکار شفیعی به انکار آفتاب می‌ماند و آن‌‌که با بضاعت ناچیز به توهین و تخفیف این استاد بزرگ و دیگر اساتید هم‌طراز او به بهانه‌های واهی آمده است، به کسی می‌ماند که با چراغ‌قوه به انکار آفتاب آمده‌باشد.

اظهارنظر آلوده به توهین آقای «شراگیم یوشیج» نسبت به استاد «شفیعی کدکنی» علاوه بر آن‌که پرده از کم‌مایگی ادبی و هنری ایشان برمی‌دارد، نشان می‌دهد که ایشان نه ‌تنها استاد شفیعی، که حتی نیما یوشیح را هم نمی‌شناسد، و تلاش می‌کند که بی‌حاصلی از فضل و هنر پدر را با خطاکردن بر روی بزرگان ادب و هنر ایران‌زمین جبران کند.

«علی اسفندیاری» معروف به «نیما یوشیج» آدم بزرگی بود. منش شخصیتی ارزش‌مندی داشت. اما :شراگیم» از آن منش و شخصیت حاصل و نصیبی نبرده‌است.
این نوشته در پارسینه این‌جا
مرتبط:
در انتظار برومندی فرزند نیما

نظرات  (۲)

به داستان زیر که بصورت خلاصه عرض میکنم توجه فرمایید:فردی به مدت چندین سال شاگرد نقاش بزرگی میشود و تمامی فنون و هنر نقاشی را می آموزد و استاد به او میگوید که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم و آن شاگرد نیز فکری به سرش رسید و سه روز تمام وقت صرف کرد و یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در شلوغ ترین میدان شهر قرار داد و مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد و از وی گله مند شد و استاد شرح ماجرا را پرسید و او دقیقا بازگو کرد و استاد به او گفت آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شلوغ شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که از رهگذران خواهش کرده بود اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده و این تابلو یک هفته در آنجا بود ولی هیچکس هیچ نکته ای را اصلاح نکرد حتی صاحبنظران در رشته نقاشی و استاد به شاگرد گفت حالا فهمیدی که من همه چیز را به تو آموزش داده ام اما مهمتر اینکه تمام مردم میتوانند انتقاد کنند ولی کسی پیدا نمیشود که اصلاح کند. 
و اما اشکالات انشایی متن...
یکی محض نمونه: نه کارنامه قابل توجهی ندارد...؟؟

پاسخ:
سپاس ازتوجه شما! اصلاح شد
سلام.
 نیما یوشیج خودش هم کارنامه ی خوبی ندارد.
او بسیار بی ادب و بی سواد بود.
عفّت کلام نداشت. او حتّی به حافظ و فردوسی و دیگر شعرا خر و دزد و دروغگو گفت
نظم موسیقی شعر را از روی نا توانی خراب کرد تا بعد نامش را شعر نیمایی گذاشتند.
نیما را بُت کردن در ادبیات ما هیچ دردی را دوا نمی کند.
دیگر از نیما یک پوسته اسم مانده
و شعر نو دیگر کهنه شده است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی